یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا
قوپوزنوازان دلسوخته آذربایجان
پژوهشگران فن، ظن قوی میبرند كه وی در سال ۱۸۲۱م. در روستای «آغ كیلسه» از روستاهای ولایت «بارسارگئجر» در ارمنستان كنونی متولد شده است. پدرش علیمحمد هیزمشكن بود و طبع شعر هم داشت. وی كه سرپرست عائلهای هشت نفری بود، به سبب سختی معیشت علسگر را در ۱۴-۱۳ سالگی پیش شخصی به نام «كربلایی قربان» به نوكری داد.
علسگر كه از كودكی به شعر و ساز عاشیقها علاقهمند بود، از ۱۶-۱۵ سالگی آغاز به ساز زدن و شعر سرودن كرد و پیش عاشیق علی نمونههای اصیل شعر عاشیقی، هنر عاشیقی و بنیان و اصول سازنوازی را آموخت. و روزی در «دئییشمه»ای (= مناظره) كه میان آن دو در یك مجلس جشن اتفاق افتاد، بر استاد خود پیروز شد و آوازهای بزرگ یافت.پسر عاشیق علسگر، به نام «عاشیق طالب» نیز عاشیقی ماهر بود و عاشیقهایی نظیر عاشیق حسینعلی، عاشیق مصطفا، عاشیق نجف، عاشیق اسد و جز اینان از شاگردان او به شمار میروند. عاشیق علسگر خود در یكی از شعرهایش میگوید:
نامم علسگر است، مرد مردانه
دوازده شاگرد در هر سو دارم
اگر روباهی، به میدان شیر گام مگذار!
عاشیق علسگر را در زمان حیاتش در همه ولایات میشناختند. ساز بر دوش اغلب شهرها و ایلات آذربایجان را میگشت، در مجالس جشن و سرور شركت مینمود، با عاشیقها مناظره میكرد، و همیشه نیز بر آنان غلبه میزد.علسگر در جوانی «صحنه بانو» دختر كربلای قربان را دوست میداشت كه «پوللومحرم» برادر كربلای قربان مانع وصال آن دو دلداده شد و صحنه بانو را به پسر خودش مصطفا نامزد كرد.۱ هم از این رو، عاشیق تا چهل سالگی تنها ماند و زن نگرفت و در این سن با زنی به نام «آنا خانم» ازدواج كرد، ولی همیشه به یاد عشق نخستین خود بود.در سالهای ۱۹۱۹- ۱۹۱۸ در آذربایجان شمالی جنگ مهیبی میان ارمنیان و آذربایجانیان رخ داد. در این جنگها كه دامنه آن تا مناطق جنوبی كشیده شد، بیشتر شهرها و ولایات آذربایجان غارت شد. از جمله ولایت «گؤیچه» به یغما رفت و اهالی ولایت به روستاهای اطراف پراكنده شدند. علسگر نیز با خانواده خود به روستای «یانشاق» از ولایت «كلبه جر» كوچ كرد. بیگمان شعر زیر محصول این دوران است:
پدرم چی شد، بر سر مادرم چه رفت؟
روزگارم از هم پاشید، قلعهام پریشان شد،
بار و بنهام را بستم و قافله به راه انداختم،
امروز از این سرزمین به دیاری دیگر كوچ میكنم.۲
علسگر مردی چهارشانه و بسیار تنومند بود. چشمانی سیاه و ابروانی پرپشت داشت. پس از برافتادن حكومت مساوات، دوباره به زادگاه خود آغ كیلسه برگشت و در سال ۱۹۲۶ در ۹۵ سالگی وفات یافت.
مردهریگ عاشیق علسگر بسیار غنی و سرشار است. او بیشترین منظومهها و شعرهای عاشیقی را در زمان حیاتش از حفظ داشت و هفتاد و دو آهنگ عاشیقی بلد بود. از میراث ادبی او اكنون پنجهزار خط شعر گردآوری شده است. وی بدیههسرای ماهری بود و سرودههای بیشماری داشت كه بیشتر آنها اكنون در دست نیست. خود نیز در زمان حیاتش موفق به جمعآوری آنها نشد.
عاشیق، در سرودههای خود، بهمثابه ناظری تیزبین و دقیق و مردمدوست جلوه میكند كه خود را شریك غم و درد مردم میداند.
در جایی میگوید كه عاشیق باید:
برای مردم از راستی سخن گوید،
شیطان نفس را در آتش كشد،
پاكنظر و پاكدامن باشد
و از خود نام خوش برجای گذارد
عاشیق علسگر نیز مانند عاشیقهای قرون وسطا خود را در اجتماع فئودالی تنها حس میكند، غمین میشود و زبان به شكایت میگشاید:
زمانه بدطینت، فلك بیمروت،
شام به صبح و صبح به شام میپیوندی
در هر لحظه هزار دوز و كلك به كار میآوری
پریشان میسازی و باز به نظام میآوری،
در زمانه او، راستی، انسانیت، جوانمردی، سخاوت، دوستی و مروت افسانه بود. جهان از آن ناجوانمردان بود:
من از ناكسان و بدطینتان
سخن راست و وفای به عهد ندیدم
بسیار با ناجوانمردان مباحثه كردم
ناموس و شرف و شرم در آن ندیدم
در سرتاسر آفرینش عاشیق، حتی در تغزل و آهنگهای او، غم، قهر، فریاد از تنهایی و خون و اندوه سایه دارد. خود را اغلب «قول علسگر»، «بینوایی چون علسگر» و «یازیق علسگر» میخواند و تعبیراتی مانند «علسگر، شاد نشدم در دنیا»، «دلم غمین و دردآگین است» و «از ازل سرنوشتم شوم است» فراوان به كار میگیرد. در نظر اول این اندوه، اندوه شخصی عاشیق است. اما چنین نیست. علسگر به سبب فقر و فاقه، خودكامگی، حیلهورزی، بیقانونی و آه و ناله كه در اطراف خود میبیند، فغان برمیدارد. خود را شریك غم مردم میداند، چه كند كه تنها قدرت شعرسرایی و سخنسازی و نوازندگی دارد و كمكی دیگر از دستش برنمیآید.
علسگر از هر علمی خبر دارد،
این برات مولا و كمال خودم است.
من بار قیل و قال مردم را بر دوش دارم
من بینوا چه كنم آخر؟
متكی به مردم است و به عشق و به اتكاء مردم شعر میسازد:
علسگر درمان از مردم خود جوی،
ناكسان و بدطینتان كرم ندارند.
از مجلسی كه خان و بیگ دارد فرار كن
كه بركت از آن مجلس رخت میبندد
تحقیر و توهین میشنود، اما از مقصد خود بازنمیگردد و ستم و حقارت را تحمل میكند:
علسگر، عصیانت فزون از حد است
كشته زنبور هم از كندو دست نمیشوید
ناكسان و بدطینتان و هرجاییها
چه دشنامی ماند كه به هنروران نگویند
در بسیاری از سرودههای خود، تابلوهایی جاندار و زنده از روزگار و زمانه خود به دست داده است. مثلاً در قوشماهای باردیه «دلی علی»، «موللالار»، «چیخیبدیر» و جز اینها. در این تابلوهای جاندار و طبیعی، از غارت مردم به دست خانها، بیگها، فئودالها و اربابان و به یغما رفتن ثروت ملی به وسیله مأموران و استثمارگران عمّال حكومتی روس سخن میگوید. سرودهاش با ردیف «چیخیبدیر» چنین است:
سروران من، شما را از زمانهای گویم
كه خیانت جهانگیر شده است.
انصاف و مروت افسانه است
قاضیان ریاكار شدهاند
دزدان و قلدران قطار فشنگ میبندند
و به فقرا و ناتوانان چپ چپ نگاه میكنند
هر كس را كه دلشان بخواهد، میزنند و میاندازند
هر زمان مأموران تزار به ده میآیند
خانه و كاشانهمان را غارت میكنند
مردم را به خاطر خراج و بهره به زنجیر میكشند
تازیانه بر پشتشان خط میاندازد
در سرودهای دیگر كه ردیف «موللالار» دارد، میگوید:
شمایان! چون بید میمانید
قد میكشید و بار نمیدهید.
به ظاهر دوست و در باطن دشمنید؛
اعتبار و وفای به عهد ندارید
مال فقرا را حلال میدانید،
از شیطان لعین مطلب میطلبید.
كم حرف میزنید و زیاد میخندید،
ناموس و غیرت و شرم ندارید.خلاقیت اصلی عاشیق علسگر از تغزل و موسیقی عاشیقی مایه میگیرد. او زیباترین نمونههای شعر غنایی را آفریده است. اما به طور كلی آمیزهای از حماسه و سرودههای قهرمانی نیز دارد كه در آنها به مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود توجه كرده است. در سده گذشته روستاییان آذربایجان به سبب ظلم و ستم بیانتهای اربابان و دولتیان قاجاریه و تزار چندین بار عصیان كردند و قهرمانانی مانند قاچاقنبی، آدی گؤزل، یارعلی، دلیعلی كه این عصیانها را رهبری میكردند، ظهور كردند. عاشیق علسگر بارها از این حادثهها یاد كرده و در تعریف از این قهرمانان آهنگها سرودههایی جاودانه ساخته است، مخصوصاً ستایشهای فراوانی از «دلیعلی» دارد كه در آهنگی حماسی اجرا میشود:
نامت چون خورشید جهان را تسخیر كرد،
تو سلطان و خان جوانمردان هستی، دلیعلی!
مرادت از پیر من شاه مردان گرفتهای،
شأن و شوكتت چنین افزوده است، دلیعلی!
وقتی قامت مردانهات بر پشت اسب قرار میگیرد،
فلك خود بر آن احساس فخر میكند.
هنگامی كه نعره میزنی و به صف «سالدات»۳ها نهیب میكشی
خون چون سیل روان میسازی، دلیعلی!
نامردان از دست تو حاشا میكشند،
جوانمرد غیرتمند هستی، زنده باشی.
گلولهات سنگ را نیز سوراخ میكند،
به تنهایی صد تن از دشمنان را فراری میدهی، دلیعلی!
تو درس از علی اعلی گرفتهای،
از قلعهای چون خیبر هم نمیهراسی.
آن كان كرم، تو را
از هر بلا و مصیبت نگه دارد
من علسگرم، تو جشن عروسی داری،
در گؤیچه كارها رو به راه نیست.
در راه جوانمردی چون تو
جان عاشیق فدا باد؛ دلی علی!
عاشیق علسگر شعرهای اخلاقی و تربیتی هم دارد. توان گفت كه او همیشه به مردم اندرزهای پدرانه میدهد. به گفته خودش، این وظیفه مهم هر عاشیق است. در اوستادنامههای خود، گذشته از آنكه اندرزهای فراوان دارد، بینش فلسفی و عقاید خود درباره آفرینش كاینات، پیدایش جهان و اسطورههای اسلامی را نیز آورده است. و در آهنگهایی كه بر اینگونه سرودهها ساخته، از موسیقی مقامی مایه گرفته است.
در آثار خود همیشه خیرخواهی، دوستی، گشاددستی، وفای به عهد، رفاقت و دیگر سجایای نیك انسانی را تبلیغ، و از صفات زشتی چون خیانت، نامردی، آزمندی، دزدی و غیره انتقاد میكند:
جوانمرد آن است كه ناموس شناسد،
تا دم مرگ بر دوست دروغ نگوید.
سری را كه در راه عهد و پیمان نرود،
با هندوانهای میتوان عوض كرد!
در شعرهای تغزلی عاشیق علسگر پیوسته دو چهره، دو تمثال وجود دارد. تمثال نخست عاشیق و تمثال دیگر معشوق است. دل عاشیق گاه غمین و زمانی شادان است. گاه از معشوق خود گلایهمند است، شكوه و وقتی نیز آشتی میكند.
آهنگهای ساختهشده بر این گونه اشعار، پرنشاط و رقصآفرین است:
ای بیمروت، در راه تو
آن مایه آه كشیدم، دلم خون شد
قامتم خمیده گشت و رنگم پژمرد
چون گلستان خزانزده شدم.
در جای دیگر:
سلطان زیبارخان، شاه فرشتگان،
جانانه سبزینهچشم من، از پیشم مرو!
از غم تو بیمارم، آه میكشم،
بر بستر مرگ هستم، ایمان من، مرو!
عاشیق علسگر در دشوارترین فرمهای شعر عاشیقی طبعآزمایی كرده است. حتی روایت شده كه دشوارترین نوع تجنیس۴ یعنی «دوداق ده یمز تجنیس» را عاشیق علسگر اول بار سروده است. در این نوع تجنیسها وی از سویی جناس میآفریند و از سوی دیگر از واژههایی سود میجوید كه در تلفظ آن لبها به هم نخورد، عاشیق علسگر بیگمان با ادبیات مكتوب و رسمی نیز آشنا بود. در یكی از اشعارش از نسیمی۵، فضولی۶ و حافظ یاد میكند:
ساز من پرده و سیم ندارد،
بخوان كه نسیم بر سیم مینوازد.
آیههایی كه از فضولی، حافظ و نسیمی بر جای مانده
فرا یاد من هست.
گذشته از اینها، بارها از فرهاد، شیرین، لیلی، مجنون و دیگر تمثالهای ادبی و عرائس و معاشیق مشرقزمین نام میبرد كه دلیل آشنایی او با ادبیات كلاسیك فارسی و عربی است.
عاشیق علسگر در معنای واقعی كلمه، خنیاگر زیباییهاست. در سرتاسر آفرینش ادبی و موسیقایی وی، نمیتوان آهنگی و سرودهای یافت كه در آن از دلبر و دلبری و زیبایی سخن نگفته باشد. نوع «گؤزه للمه»۷ها كه همگی در وصف زیبایی است، مخصوصاً شایان دقت است. به نظر عاشیق، گؤزه للمه خود نیز كه در وصف زیبارخان و زیباییها میآید، باید زیبا باشد، نمونه زیبایی باشد و سراینده خود نیز از كمال و معرفت بهرهیاب باشد:
عاشیق كه دیار به دیار میگردد،
باید صاحب كمال باشد.
در نشست و برخاست ادب شناسد،
در علم معرفت سرشار باشد.
در هر یك از تابلوهایی كه از زیباییهای طبیعت و یا جمال و دلربایی دلبران ترسیم میكند، ابداع هنری به كار رفته است. درآوردن تشبیه، مراعات نظیر، مجاز و مقایسه و غیره از شایستگی و قدرتی بیمثل بهرهمند است. استاد تشبیه است، در شعر خود انواع تشبیهها را به كار برده است. بحث در این موارد زمانی ممكن است كه بتوان متن اصلی را در اختیار خواننده گذاشت۸.
هر یك از عاشیقهای معاصر آذربایجان مفتون زیباییهای شعر عاشیق علسگر هستند و مقادیر كثیری از ساختههای او را از حفظ دارند و او را استاد عاشیقها و خداوند سخن میشناسند. هر عاشیق جوان ناگزیر از مراجعه به شعرهای او و استفاده از صنایع بدیعی به كار رفته در سرودههایش است و آهنگهای منسوب به وی را اجرا میكنند.
پینوشت:
۱ـ دیوان «عاشیق علسگر» چاپ باكو، ۱۹۶۳، ص ۴۴۵
۲ـ نمونههای شعری از دیوان عاشیق علسگر چاپ باكو برگزیده شد.
۳ـ سالدات: سرباز روسی
۴ـ «دوداق ده یمز» گونهای شعر است كه كلماتی با آواكهای غیر لبی در آنها آورده میشود و مصراعها گذشته از جناسهای گونهگون، دارای قافیههای درونی نیز هستند.
۵ـ سیدعماد الدین نسیمی شاعر حروفیمسلك قرن دهم كه در شهر حلب پوست از تنش باز كردند.
۶ـ محمد بن سلیمان فضولی شاعر قرن دهم، صاحب آثار فلسفی نظیر: «مطلع الاعتقاد»
۷ـ «گوزه للمه» گونهای آهنگ بسیار شاد عاشیقی است كه ریتمهای پرهیجان دارد.
۸ـ طالبان میتوانند به منابع شعر و موسیقی عاشیقی كه در سالهای اخیر در كشورمان چاپ شده، مراجعه كنند.
دكتر ح.م. صدیق
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور رئیسی رهبر انقلاب
زلزله ایران تهران هواشناسی سیل فضای مجازی شهرداری تهران سازمان هواشناسی پلیس بارش باران قتل آموزش و پرورش
خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار گاز بانک مرکزی بازار خودرو نمایشگاه نفت مالیات نفت
نمایشگاه کتاب رضا عطاران تلویزیون کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سینما دفاع مقدس سریال مهران مدیری تئاتر
فناوری اینترنت
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه اسرائیل جنگ غزه آمریکا روسیه حماس سازمان ملل رفح اوکراین افغانستان
پرسپولیس فوتبال لیگ برتر استقلال هوادار لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران رئال مادرید سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بازی
شفق قطبی ایلان ماسک طوفان خورشیدی هوش مصنوعی اپل ناسا فیبرنوری گوگل ماهواره
مغز استرس فشار خون بارداری زایمان آسم سرماخوردگی