جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا


همه داستان هایی که تا به حال خوانده اید


همه داستان هایی که تا به حال خوانده اید
اندیشیدن در مورد این كه از پدیده های اجتماعی و فرآیندهای پنهان و آشكار هستی، كدامیك را برای باز نوشتن برگزینی، كاری دشوار و حتی نشدنی است، اما می شود با مراجعه به درونیات و سلایق به نقاط مشتركی از خود و پدیدارها رسید كه به موجب آن نوشتن به شكلی فواره ای بیرون ریز درون آدمی باشد.
مفاهیم اما، اگرچه به روایت برخی نامحدود، اما بعضی نیز معتقدند مفاهیمی كه می شود آنها را در قالب «پیرنگ» داستانی تعریف و به داستان تبدیل كرد، انگشت شمارند. بدین معنی مؤلف اگرچه اتفاق های بسیاری در شكل ها و موضوع های متمایز در اطرافش رخ می نماید، اما در زیرمجموعه یك تعریف كلی مورد بررسی قرار می گیرد. برخی مفاهیم از ازل در اندیشه آدمی ریشه دوانده و با زندگانی او همخوان بوده است و همین امر موجب شده به عنوان یك دغدغه عمومی در پس پشت ذهن او حضوری جاودانه داشته باشد.
باید پذیرفت اتفاق هایی كه می تواند موضوع داستان مكتوب یا بصری را شكل بخشد، از چند اتفاق كلی خارج نیست، به دیگر معنا اتفاق هایی كه برای انسان در شرایط مختلف رخ می دهد، به طور حتم در یك چارچوب كلی قرار می گیرد مثلاً خیانت، قتل، گذشت، رقابت، فداكاری و... این چارچوب ها را می توان تا حد مشخصی تقسیم بندی كرد، اما مسأله اصلی این جاست كه تفاوت ساختار داستانی یعنی چگونگی اتفاق ها، توالی های زمانی - مكانی و شخصیت پردازی و... نقاط تفاوت و تمایز اثری با اثر دیگر خواهد بود. اگرچه ممكن است، دو اثر به موضوع رقابت دو نفر با هم بپردازد، اما رابطه این دو با هم، چگونگی رقابت، پایان بندی آن اتفاق های هنگام داستان و... وجه تمایز اثر خواهد بود. به هر ترتیب شرایطی كه می توان برای تمایز و تفاوت «پیرنگ» اثری با اثر دیگر برشمرد به ۳۶ رسیده اند كه این تعداد در كتاب ژرژ پولتی با عنوان سی وشش وضعیت نمایشی مورد بررسی قرار گرفته است این «پیرنگ» ها عبارتند از:
● «لابه» یا «زاری» supplication:
لابه یا زاری یكی از «پیرنگ» هایی است كه به كرات در داستان های نوشتاری یا بصری موردتوجه مؤلفان قرار گرفته است. این «پیرنگ» كه سه سویه متفاوت همراه خود دارد، همیشه درگیر سلب و ایجاد حق برای یكی از سویه هاست، كسی كه ستم می كند، كسی كه ستم را متحمل می شود و دیگری كه قرار است میان این دو گروه داوری كند. با توجه دقیق به این موقعیت ها می توان دریافت كه بسیاری از داستان ها در ارتباط با این مسأله آفریده شده است. برای نمونه می توان به فراریانی كه در مقابل قدرتمند زانو می زنند، كسانی كه به هر نوع طلب بخشش دارند.
● رهایی
وضعیت بعدی كه در اثر ژرژ پولتی مورد بررسی قرار گرفته «رهایی» است. او عوامل مؤثر در این «پیرنگ» را نگون بخت، تهدیدكننده و منجی می داند. او معتقد است این وضعیت به نوعی در مقابل وضعیت نخست قرار می گیرد، زیرا در شكل اول نگون بخت به قدرتی نامصمم پناه می برد، اما در این وضعیت یك حامی غیرمنتظره، به میل خود، ناگهان به نجات شخص ناامید و درمانده می آید.
نگرش بسیاری از صاحبان اندیشه و فكر كه به نوشتار روی آوردند و شخصیت های متعددی خلق كردند به این «پیرنگ» قابل توجه و اشاره است. «رهایی» از تأثیرگذارترین «پیرنگ»هایی است كه انسان در طول تاریخ با آن مواجه بوده است. در واقع ذهن انسان همیشه در پی یافتن «رهایی» است و می پندارند «رهایی» همیشه از دریچه ای دور به او نگریسته است. پس چنین است كه در پس پشت اندیشه هایش همیشه به «رهایی» توجه داشته و آن را در ذهن خود بزرگ كرده است.
● انتقام و جنایت
وضعیت سومی كه می توان در این نوشتار به آن اشاره كرد «انتقام و جنایت» است. دو طرف مورد بحث در چنین نوشتاری جانی و انتقام گیرنده هستند. «پولتی» اشاره دارد «هنوز رضایت بخش ترین نمایش ها برای نژادهای اسپانیایی و لاتین، نمایش هایی هستند كه در آنها فرد می تواند عدالت را، هرچند غیرقانونی، اجرا كند».
انتقام شكل های متفاوتی در داستان می تواند داشته باشد. انتقام اشخاص به دلایل مختلفی از هم اتفاق می افتد كه هركدام از دلایل می تواند ساختاری داشته باشد كه آن را از داستان دیگر متمایز می كند، مثلاً انتقام برادر از برادر با انتقام دوست از دوست به خاطر توهین و افترا دارای دو ساخت كاملاً متفاوت می شود. انتقام جویی میان خویشاوندان یكی دیگر از وضعیت هاست كه به نوعی در همین وضعیت معرفی شد.
● تعقیب
تعقیب یكی دیگر از وضعیت هاست كه بن مایه داستان را شكل می دهد: «همان گونه كه وضعیت دوم عكس وضعیت اول بود، وضعیت تعقیب هم نشان دهنده نوعی انتقال به شكل نامعلوم در وضعیت هایی است كه خطر شخصیتی را تعقیب می كند، مثل وضعیت سوم «جنایت». حتماً آثار بسیاری تاكنون شما را مجذوب خویش كرده كه «بن مایه» آن «تعقیب» بوده است حال گاه این تعقیب به شكلی كاملاً اجتماعی رخ می نمایاند و گاه به شكلی درونی در وجود فرد اتفاق می افتد. پدیده ای كه شخص را با خود به رقابت برمی انگیزاند و البته شكل اول مشخصه ها و نمونه های فراوان تری نسبت به نوع دوم دارد.
● بلا و مصیبت
اتفاقی است ناخواسته و نادانسته، پیش از آن كه فكر كنی اتفاق می افتد، همه اتفاق های معمولی در چنین شرایطی رنگ می بازد. همه به بلا می اندیشند و راه برون رفت از آن. آثار بسیاری با این «پیرنگ» در تاریخ هنر مكتوب جهان و در هنرهای بصری آفریده شده است. این اتفاق از سیل و زلزله گرفته تا بروز بیماری ها در زندگی عادی مردم می تواند باشد، جدای از این كه رنج های درونی انسان هم كه خود موجب آن شده، در این مجموعه هم قابل نشانه گذاری است.
قربانیان خشونت یا بدبختی یكی دیگر از وضعیت هاست كه می شود آن را به گونه ای با دیگر وضعیت های نام برده، یكی كرد.
● شورش
دسیسه كه در سه قرن گذشته برای مردم جذابیت ایجاد كرده، زاده موضوعی است به نام «شورش»، توطئه های جمعی و فردی. «شورش» در قالب بن مایه های آثاری قرار گرفته كه در آنها دو قطب ستمگر و افراد زیردست حضور داشته اند. شكل مرسوم روایت این گونه آثار چنین است كه ستمگر با ابزارهای مختلف به زیردستان فرمان می راند، پس از مدتی جنبش هایی شكل می گیرند كه به تبع آنها جریان های بزرگ و شورش ها زور و زورگویی را شكست می دهند. این «پیرنگ»، آثار زیادی را در خود پنهان دارد.
● شهامت و جسارت
چارچوبی كه همه وضعیت ها را شكل می دهد، در این وضعیت به گونه ای طراحی شده است. به این صورت كه ابتدا طرحی هوشمندانه برنامه ریزی شده، سپس تلاشی جسورانه انجام می پذیرد و در نهایت پیروزی و موفقیت از آن طراحان می شود. تداركات جنگ، مأموریت های پرماجرا و... این موضوع را مانند برخی دیگر از موضوع ها به آسانی می شود با وضعیت های دیگر پیوند داد. درو اقع یكی از مباحث اساسی در طرح چنین وضعیت هایی این است كه اگر كلی نگری بر فضای ذهن ما حاكم شود به راحتی می توانیم وضعیت های بسیاری را با هم یكجا در نظر بگیریم.
● آدم ربایی
ربودن در داستان های جنایی و پلیسی نقش تعیین كننده ای دارد. در واقع اساس چنین آثاری بر «ربودن» شكل گرفته است. ربودن كودكان، زنان، وسایلی كه بعد در شكل های مختلف روایی موجب پیدا شدن یا نشدن، می شود. دزد یا می میرد یا می كشد و طرف ربوده شده یا آزاد می شود یا بر سر بداقبالی كشته می شود و بسیاری روایت دیگر كه می شود از «آدم ربایی» ساخت.
● معما
«پولتی» معتقد است این وضعیت جاذبه فراوانی دارد. در این حالت مخاطب بشدت تحریك شده و سراسر پی یافتن نقاط گمشده در اثر است. در معما دو شكل روایی وجود دارد. اول مخاطب با كلید معما آشناست و از تعلیقی كه در آن شخصیت ها برای یافتن كلید تلاش می كنند، لذت می برد و گاه حتی تلاش می كند به درون اثر رفته و به شخصیت ها كمك كند تا راه درست را بیابند و دوم مخاطب هم مانند شخصیت ها به راز و رمز اتفاقی كه افتاده آشنا نیست و همین مسأله او را تا پایان یافتن اثر پیش می برد. جست وجو، كشمكش، كشف و... از جذابیت های ایجاد شده در این «پیرنگ» است.
● دشمنی
یكی از وضعیت های بسیار تأثیرگذار در نوشتار و هنرهای بصری «دشمنی» است. دشمنی با وضعیت هایی چون «جنایت، رقابت، فداكاری، جاه طلبی، پشیمانی، قتل، جنون و... همراه است.
در این وضعیت دشمنی به دلایل مختلف اتفاق می افتد. دشمنی در خانواده و میان افراد آن كه به دلایل مالی یا حسادت یا هر دلیل دیگری مربوط است. دشمنی در روابط خویشاوندی، عشیره ای، نژادی، جغرافیایی و... آثار هنری زیادی را موجب شده اند. بسیاری از جنگ های تاریخی كه به صورت فیلم عرضه شده اند برپایه همین دشمنی شكل گرفته اند. اشاره به این نكته ضروری است كه لزوماً یك «وضعیت» به طور مشخص قابل فاصله گذاری نیست، زیرا مفاهیم بحث شده در رابطه ای اندام وار با هم قرار گرفته اند كه جدایی آن ها عملاً امكانپذیر نیست.● از دست دادن فردی كه به او علاقه مندی
شاید بشود گفت یكی از بیشترین وضعیت هایی كه مورد توجه هنرمندان در عرصه آفرینش آثار هنری قرار می گیرد همین «پیرنگ» است.
از دست دادن افراد خانواده، دوست، محبوب، شیء یا هر پدیده دیگری كه امكان نبود آن با وجودش مساوی باشد، می تواند موضوع این وضعیت قرار گیرد. به بیان دیگر می توان گفت از دست دادن یا فقدان كسی یا چیزی آن قدر دردآور است كه آثار فراوانی برای آن آفریده شده است.
رقابت، حسادت، قضاوت، جنایت، فداكاری، عمل غیرعرفی و شرعی و وضعیت های بسیار دیگری با این وضعیت در ارتباط نزدیك هستند. فقدان مادر یا پدر، دوست یا محبوب و شیء موجب حركت هایی می شود كه ممكن است رقابت ها یا حسادت هایی را ایجاد كند. طبیعی است پس از ایجاد چنین فضایی «وضعیت»های دیگری نیز به خط روایی می پیوندند و موجب می شوند حجم بزرگی از «داده ها» به ذهن مخاطب انتقال یابد و روایتی جالب را به همراه داشته باشد.
● بی احتیاطی
جذابیت این وضعیت به دلیل اتفاقی بودن آن است. به این معنا كه بر اثر یك بی احتیاطی، اتفاق هایی پدید می آید كه هیچ برنامه ریزی برای آن نشده است. «بی احتیاطی» گاه به طور مستقل موضوع یك روایت است، یعنی همه عناصر در یك اثر جمع شده اند تا یك بی احتیاطی را نشان دهند، اما در شكل دیگر «بی احتیاطی» در اوایل اثر اتفاق می افتد و بعد ما شاهد عواقب این «عمل» خواهیم بود. پس چنین است كه «بی احتیاطی» می تواند خود یك موضوع باشد یا موضوع های دیگر را پدید آورد. این وضعیت می تواند شخصیت ها یا اشیا را تحت الشعاع قرار دهد، بی احتیاطی موجب مرگ یا بدبختی می شود شاید هم خوشبختی و شانس به بار بیاورد.
● ایثار و فداكاری
در این وضعیت سه ساحت وجود دارد. «خودخویش»، «اجتماع» و «خداوند». گاه انسان برای رسیدن به «خودخویش» تلاش ها و فداكاری های فراوانی می كند زیرا معتقد است آرمان او رسیدن به نقطه ای است كه می تواند آرامش كند. پس فرآیند رسیدن به «خویشتن» فرایندی است كه ایثار می خواهد و ایثار در این معنا كمی با فداكاری ها در معنای مرسوم متفاوت است. «اجتماع» و دیگری، حوزه دیگری از ایثار و فداكاری است.
انسان ها در زنجیره ای از روابط شان با افراد جامعه تعریف می شوند، یعنی بخشی از شخصیت آنها وابسته به روابط اجتماعی شان است و فداكاری و ایثار به عنوان دو مفهوم قابل توجه در علوم اجتماعی «پیرنگ» داستان های فراوانی بوده است، اما ایثار و فداكاری در راه خداوند چگونه به این وضعیت اضافه شده است؟
باید گفت افرادی از خودگذشته و در طلب دریافت حقیقت هستی از امیال زودگذر گذشته و این گونه با «ایثار» به دیگران آموخته اند كه می شود به گونه ای دیگر هم، زیست. ژرژ پولتی معتقد است این وضعیت بسیار اصیل و شریف است، چرا كه در آن همه چیز برای یك آرمان فدا می شود، ممكن است آرمان سیاسی یا غیر آن باشد و شرف یا حیثیت خوانده شود كه از هرگونه وابستگی، علاقه یا احساسات نشأت می گیرد. ایثار جان برای موفقیت مردم خود، ایثار به سبب مهر خانوادگی، ایثار در راه ایمان، عشق، هدف، كشور و... شكل های اصیل و تأثیرگذاری را در گستره زیستن انسانی می توان یافت كه آرمان و ایثار توانسته جاودانگی را برای آن به ارمغان آورده باشد.
● رقابت و جاه طلبی
اگرچه رقابت در وضعیتی مجزا معرفی شده است اما در این جا ترجیح داده شد در كنار جاه طلبی مورد بررسی قرار گیرد. رقابت همیشه در دوسویه خیر و شر مانند بخشی از مفاهیم مانند آن، قابل توجه مردم بوده است، به این صورت كه «رقابت» حالتی است میان فرد یا افرادی برای تصاحب موقعیت، شخص یا هر پدیده قابل تصاحبی و جاه طلبی نیز در نوعی رقابت نهفته است. فرد جاه طلب در تلاش است موقعیتی مناسب در معنای موردنظر خودش بیابد و به وسیله آن روان خود را آسوده كند.
در این دو وضعیت و در ضمن به جریان افتادن آنها، وضعیت های دیگری هم وارد می شوند. جاه طلبی كه بیاید «خیانت» هم اجازه بروز می یابد و از طرفی حسادت هم شكل می گیرد. در واقع می توان روایتی برپایه «جاه طلبی» نوشت و در مسیر خلق موقعیت ها و شخصیت های آن سایر وضعیت ها را وارد كرد. پولتی در كتاب اش می گوید: «جاه طلبی، نوع فوق العاده ای از كنش ذهنی ارائه می گردد كه برایش الگوی باستانی سراغ ندارم».
● رابطه با خدا
«از میان تمامی وضعیت ها، این مسأله كهن ترین وضعیتی است كه به آن پرداخته اند. در بنای شگرف و عظیم این وضعیت، می توان تمام یا تقریباً تمامی ساختمان سایر وضعیت ها را گنجاند. این وضعیت نشان دهنده بی سابقه ترین هدف ها، ماجراجویی ها و افسون كننده ترین معماهاست. در این جا آرمان دستخوش نادرترین احساسات شده است و رقابت های شگفت انگیز به بار می آورد».
در واقع انسان از بدو پیدایش به شكلی كاملاً فطری نیاز به پرستش را در خود احساس كرده و توانسته آن نیاز را در طول تاریخ به شكل های مختلف برآورده كند. ارتباط با خدا از همان «پیرنگ» هایی است كه شاید سال ها در ادبیات، سینما و تئاتر موضوع اصلی هنر به حساب آمده و مورد توجه هنرمندان بوده است.
چگونگی ارتباط با خدا یا مثلاً بت های دروغین یا هر اثر دیگری كه برای بشر آغازین و بعدتر یعنی بشر دارای نوشتار و خط فضاهای متعددی را ایجاد می كند. اگر داستان زیاد خوانده یا اهل فیلم و سینما باشید حتماً نمونه های این چنینی بسیاری در ذهن خود برای این مورد خواهید داشت.
● پشیمانی
پشیمانی از جنایتی پنهان یا پشیمانی از پدركشی یا برادركشی، همسركشی یا هر قتل دیگری كه آشكار شده است. پیداست «پشیمانی» اگر در یك داستان با شخصیت هایی قوام یافته و تعلیقی مناسب به اضافه سایر عناصر داستانی به عنوان بن مایه اصلی قرار گیرد تا چه اندازه می تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.
پشیمانی حتی می تواند در اندازه های كم اهمیت تری هم مطرح باشد. پشیمانی در یك رابطه، مثلاً رابطه نامناسب با اهالی خانواده، دوستان، همسر یا هر عضو دیگری كه با رابطه نسبی یا سببی برقرار شده است. این نمونه ها را در داستان ها و آثار هنری ای می توان یافت كه یا از پشیمانی می ترسند یا پشیمانی شان را ابراز كرده اند. در هر صورت تعلیق هایی كه در هر دو شكل به نسبت سبك نویسنده ایجاد می شود موجب تزكیه اخلاقی خواهد شد.
ژرژ پولتی در پیشگفتار كتاب اش می نویسد: پیرنگ ها از كجا می آیند آیا واقعاً پیرنگ های بكری برای داستان و نمایش وجود دارد؟ نویسندگان رمان، نمایشنامه و داستان كوتاه غالباً پرسش هایی درباره پیرنگ های بكر مطرح می كنند و می شنوند كه هیچ پیرنگ جدیدی وجود ندارد، مؤلفان، پیرنگ های خود را از چرخش تعداد تقریباً اندكی از «وضعیت های اصلی» به دست می آورند، شخصیت ها را تغییر می دهند، نقش ها را جابه جا می كنند و به درونمایه های كلاسیك شكل جدید می بخشند. ژرژ پولتی در كتاب «سی وشش وضعیت» بیان می كند كه همه پیرنگ های ممكن تنها گونه های مختلف سی وشش پیرنگ اصلی هستند». البته در این نوشتار سی وشش وضعیت به شكل جدا بیان نشد، بلكه آن تعداد از وضعیت ها كه امكان معرفی به شكل تداخل با وضعیت های دیگری را داشت به شكل مشترك آمد.
رسیدن به این نكته كه آثار مكتوب داستانی جهان در چارچوب خاصی نوشته شده كه این چارچوب قابل بررسی و معرفی است، نكته قابل توجهی است كه مشتاقانه هر خواننده ای را به سمت خود جذب می كند.
وقتی به این مسأله دقت می كنیم كه ممكن است موضوع هر داستانی كه تا به حال خوانده ایم در وضعیتی خاص، سال ها از سوی افراد مختلف موضوع اثر بوده است، ثابت می كند برای ایجاد خلاقیت باید به روابط میان عناصر اندیشید و این كه چگونه می شود خط روایی اثر را جذاب كرد. اگر نه بررسی و كندوكاو برای رسیدن به پیرنگی تازه براساس نظر ژرژ پولتی امری بیهوده است. گوته در جایی از این اثر می گوید: «گوتزی» معتقد است وضعیت تراژیك وجود دارد، شیلر سعی كرد تا وضعیت های بیشتری پیدا كند، اما حتی نتوانست به همان تعدادی كه «گوتزی» گفته بود دست یابد.
حسن گوهرپور
منبع : روزنامه ایران