یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قاضی درد - Judge Dredd


قاضی درد - Judge Dredd
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : چارلز م. لیپینکات و بو مارکس.
کارگردان : دانی کانن.
فیلمنامه‌نویس : ویلیام ویشر و استیون د سوزا، برمبنای داستانی نوشته مایکل د لوکا و ویشر از شخصیت‌هائی خلق شده توسط جان‌‌واگنر و کارلوس اسکرا.
فیلمبردار : ایدریان بیدل
آهنگساز(موسیقی متن) : آلن سیلوستری.
هنرپیشگان : سیلوستر استالون، آرماند آسانته، دایان لین، راب اشنایدر، جون چن، یورگن پروچنو، ماکس فون سیدو و جوآنا مایلز.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۹۶ دقیقه.


در آینده‌ای دور، جهان به شهرهای عظیم بدل شده است و جزدشهرها، بقیه کره زمین را بیابان‌ها لم‌بزرع پوشانده است. شهر نیویورک به شهری بزرگ با شصت و پنج میلیون نفر جمعیت به نام "نکلسیای ـ یک" بدل شده است؛ جائی بسیار خشن و خطرناک که در گوشه و کنار آن بی‌امنی و جنایت حکمفرماست و چون اداره شهر توسط یک حکومت مرکزی، غیر ممکن است، ادامه آن به یک عده نماینده معروف به "قاضی" سپرده شده که با موتورسیکلت در شهر می‌چرخند و امنیت را برقرار می‌کنند یکی از جدی‌ترین و خشن‌ترین آنان، "قاضی‌درد" (استالون) است که منطقه‌ای عظیم و ناامن را با کمک چند دستیار اداره می‌کند و سرپرست بخشی از این محلات نیز بر عهده یک قاضی ارشد (فومن سیدو) است. یکی از این جانیان محلی، مردی است به‌نام "ریکو" (آسانته) که قبلاً توسط "درد" با مردی به‌نام "فرگی" (اشنایدر) آشنا می‌شود و هر دو فرار می‌کنند. "ریکو" یک آدم مصنوعی اختراع می‌کند که شهر را به هم می‌ریزد. "درد" خود را به مقر قاضی‌ها که "ریکو" در آن مستقر شده، می‌رساند، و در جنگ و نبردی تن به تن، ابتدا آدم مصنوعی را از کار می‌اندازد، رئیس قاضیان، "گریفین" (پروچنو) و سپس "ریکو" را از پای در می‌‌آورد و به کار خود باز می‌گردد.
٭ هر از چندگاهی هالیوود از تلویزیون، مجموعه‌های قدیمی تلویزیون و از داستان مصورهای معروف و غیر معروف تغذیه می‌کرد و در دهه ۱۹۹۰، این تمایل به یک سلیقه و ذائقه عام و جریان جدی بدل شد. به‌طوری که پس از "دیک‌تریسی" و "بتمن" و "سوپرمن" و... نوبت به داستان مصورهای گم‌نام‌تر رسیده است. قاضی درد یکی از همین داستان مصورها بود. برمبنای یک شخصیت برگرفته از مجموعه داستان مصورهای قاضی درد در مجموعه انگلیسی ۲۰۰۰ سال پس از میلاد مسیح که در نیمه دهه ۱۹۷۰ منتشر می‌شد، و با مجموعه‌ای از همان جلوه‌های ویژه شبیه به جنگ‌های ستاره‌ای (جرج‌لوکاس، ۱۹۷۷) و جلوه‌های کامپیوتری، این فیلم گران‌قیمت از نظر هزینه، نه تصویری جذاب و قابل فهم و درک از آینده‌ای که می‌گوید، ترسیم می‌کند و نه روابط انسان‌ها را در این آینده موهوم به تصویر می‌کشد. آن‌چه باقی می‌ماند مجموعه‌ای بسیار سردستی و بی‌هویت از مقداری صحنه‌های زد و خورد و جلوه‌های ویژه کامپیوتری است و یک مضمون بسیار قدیمی و مستعمل از پلیسی که مورد سوءظن واقع می‌شود و حالا باید بی‌گناهی‌اش را ثابت کند. مبارزه آخر ـ که طبعاً از همان ابتدای فیلم منتظر آن هستیم ـ به چیزی بسیار خسته کننده و بی‌کشش بدل می‌شود. قالب فیلم فاقد دل‌پذیرترین وجه غالب این نوع، یعنی آزادی و طراوت داستان مصورهاست.


همچنین مشاهده کنید