پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چهار کانون حادثه خیز خاورمیانه


چهار کانون حادثه خیز خاورمیانه
خاورمیانه در سال ۲۰۰۶ مركز تحولات تأثیرگذار شد. دامنه تأثیر تحولات افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین از مرزهای خاورمیانه فراتر رفت و تأثیرات شگرفی را در معادلات سیاست بین الملل به نمایش گذاشت. در این سال خاورمیانه عصر جدید متولد شد، اما خاورمیانه نوین هیچ شباهتی به آنچه شیمون پرز معاون نخست وزیر اسرائیل یا جورج بوش رئیس جمهوری آمریكا وعده تحقق اش را داده بودند، نداشت. آری؛ خاورمیانه جدید شكل گرفت، اما نشانی از مؤلفه های مورد علاقه نومحافظه كاران ساكن كاخ سفید در آن مشاهده نشد. چه آن كه شكست راهبردهای آمریكا در عراق و افغانستان، باخت سنگین اسرائیل در جنگ لبنان و درخشش اقبال سیاسی حماس در سرزمین های اشغالی، خودگواهی بر این ادعاست.
اما اینك در آغاز سال ۲۰۰۷ «صلح و امنیت» همچنان در رأس آمال خاورمیانه قرار دارد. زیرا آنچه در سال ۲۰۰۶ بر مردم خاورمیانه گذشت در نهایت چیزی جز دورشدن خاورمیانه از آرمان صلح و دوستی و ثبات نبود. آمریكایی ها وعده داده بودند عراق ۲۰۰۶ را جزیره ثبات و مأمن و پایگاه امن خاورمیانه قرار دهند كه اكنون یك گرداب و باتلاق بزرگ به ارمغان گذاشته اند.
در افغانستان نیز اوضاع برخلاف محاسبات آمریكا و ناتو پیش می رود. كشتار غیرنظامیان افغان به دست آمریكا و ناتو نشان بارزی از سردرگمی و آشفتگی اوضاع این سرزمین است.در صحنه سیاسی فلسطین طرف های غربی با یاری جناح تندروی تشكیلات خودگردان تلاش فراوانی كردند تا با محاصره سیاسی و اقتصادی، دولت مردمی حماس را ساقط كنند اما هیچ كدام از آن تلاشها ره به جایی نبرد و در نهایت لبنان ۲۰۰۶ همانند تنوع قومیت هایش رنگین كمانی از تحولات بود. از جنگ ۳۳ روزه اسرائیل و حزب الله تا تلاش گروه های مخالف دولت برای تشكیل دولت وحدت ملی، قطعات یك زنجیره تحولات را شكل دادند كه افق های نوین منطقه خاورمیانه را در سال جدید رقم خواهد زد.
● عراق؛ زندگی با شبح مرگ
عراقی ها سال ۲۰۰۷ را درحالی آغاز كردند كه هنوز بزرگترین آرزوی آن ها یعنی آرامش و ثبات همانند دیگر سال های پس از اشغال كشورشان راه به جایی نبرده است.
«۳۶۵ روز بحران» شاید بهترین واژه برای توصیف عراق ۲۰۰۶ باشد. اقتصاد، آموزش، ورزش، مسائل اجتماعی و در یك كلام زندگی به حاشیه رفت تا «سیاست و امنیت» تنها عناصری باشند كه سرنوشت مردم عراق را در ۲۰۰۶ رقم بزنند، می گویند سالی كه نكوست از بهارش پیداست. وقوع ۸ انفجار خونین در ساعات اولیه سال ۲۰۰۶ در عراق، خبر از سالی پرتشنج و ناآرام در این كشور بحران زده داد.
▪ انفجار حرم امامین عسگریین (ع)
انفجار مرقد مطهر امامین عسگریین (ع) در فوریه ۲۰۰۶ (اسفند ۱۳۸۴) از مهم ترین وقایع عراق از زمان سقوط صدام تا فوریه ۲۰۰۶ محسوب می شود؛ چه آن كه به باور كارشناسان امنیتی اگر نبود تدبیر مراجع شیعه بویژه آیت الله علی سیستانی در محكومیت این حادثه و هشدار و تحذیر او به مسلمانان در زمینه خطر آتش جنگ داخلی، چه بسا پیامدهای آن به بحرانی غیرقابل كنترل تبدیل می گشت.
▪ قتل الزرقاوی
قتل ابومصعب الزرقاوی، كسی كه بن لادن وی را «رئیس القاعده در عراق» خوانده بود، از دیگر وقایع مهم عراق در سال ۲۰۰۶ بود. الزرقاوی در حالی توسط نیروهای آمریكایی كشته شد كه در خانه امن خود در بخش هبهب از توابع استان دیاله بسر می برد. گمانه زنی ها بر این استوار بود كه قتل الزرقاوی اسباب آرامش و ثبات درعراق ناآرام را فراهم خواهد آورد، اما القاعده بلافاصله با تعیین ابوایوب مصری به جای وی وعده داد كه عملیات انتقام جویانه این جریان متوقف نخواهد شد. بدین ترتیب، مرگ الزرقاوی نه تنها به كاهش خشونت های عراق منجر نشد، بلكه با رخنه دستجات تازه ای از تروریست ها، سرزمین آشفته عراق دامنه خشونت های وسیع تری شد. سركردگان تروریست ها در عراق پس از مرگ الزرقاوی، بر میزان پنهانكاری از سویی و خشونت بیشتر بر ضد اهداف خود از سوی دیگر افزودند.
▪ طرح های امنیتی بی سرانجام
برقراری طرح جدید امنیتی با حضور ۴۰ هزار سرباز و نیروی امنیتی عراق و ۸ هزار سرباز آمریكایی از دیگر وقایع عراق ۲۰۰۶ بود. این طرح البته به دلیل ضعف های عمده ای كه در آن وجود داشت، در عمل نتیجه ای دربرنداشت. اصولاً، طرح های متعدد امنیتی پیشنهاد شده توسط دولت عراق و یا نیروهای ائتلاف برای حل بحران ناامنی در عراق تاكنون نتیجه روشنی دربرنداشته است چنان كه با استفاده از نقاط ضعف این طرح ها، تروریست های حاضر در عراق، موقعیت خود را تقویت كرده اند.
شبكه ها و جوخه های ترور اكنون استراتژی های متفاوت و پیچیده ای را در راستای ایجاد ناامنی در عراق دنبال می كنند. هم اكنون بعقوبه، مركز استان دیاله، نسبتاً در تسلط تروریست هاست. ناحیه سلفی نشین الرمادی به دلیل فعالیت تروریست ها و سایر گروه های مسلح نام «بهشت تروریست ها» را پیدا كرده است و در برخی حومه های بغداد به ویژه مناطق «یوسفیه» و «دوره» تروریست ها از آزادی عمل قابل تأملی برخوردارند.
دسترسی تروریست های عراق به منابع ظاهراً نامحدود مواد منفجره، استفاده از راهبرد عملیات انفجاری و ماشین های بمب گذاری شده به جای درگیری و جنگ منظم در دستور كار آنها قرار داده است. در همین راستا سال ۲۰۰۶ انفجارهای خونین فراوانی در عراق سازماندهی شد كه بارزترین آن ها انفجار ۶ خودروی بمب گذاری شده در شهرك شیعه نشین صدر بود كه به كشته شدن ۲۰۰ عراقی و زخمی شدن ۲۵۰ نفر دیگر انجامید. انگشت اتهام در انفجارهای تروریستی مناطق شیعه نشین به ویژه ناحیه صدر به سوی سلفی های عراق نشانه رفت و با حوادثی كه به تلافی از انفجارهای شهرك صدر در محلات مذهبی بغداد رخ داد، خطر كشمكش مذهبی بر فضای این كشور سایه افكند كه این بار نیز دوراندیشی رجال شیعه و سنی از جمله حضرت آیت الله العظمی سیستانی، حكیم و مقتدی صدر مانع از استفاده تروریست ها از فرصت پیش آمده برای ایجاد جنگ داخلی در عراق شد.
البته اتفاقات بعدی عراق از جمله حمله انگلیسی ها به مقر پلیس بصره و آزاد كردن چند زندانی تروریست از این پایگاه و افشای طرح محرمانه آمریكایی ها برای مذاكره با سلفی ها، گمانه زنی هایی را در مورد نقش اشغالگران در دامن زدن به آتش ناامنی های عراق ایجاد كرد. به هر روی سال ،۲۰۰۶ سال انفجارهای مهیب و طرح های مشكوك بود و علاوه بر بغداد، كركوك، بعقوبه و الرمادی نیز بیشترین سهم را در انفجارهای عراق به خود اختصاص دادند. چندین انفجار خونین نیز در مراكز مذهبی شیعیان، كربلا و نجف، طراحی شد.
همزمان با افزایش انفجارها و ناآرامی ها در عراق، در سال ۲۰۰۶ جنگ روانی القاعده با پشتیبانی برخی رسانه ها ادامه یافت تا جایی كه این گروه، غرب عراق را مقر فرماندهی خود با عنوان امارت اسلامی اعلام كرد.
در بیانیه القاعده، مناطق الانبار، صلاح الدین، دیاله، نینوا، شمال بغداد و شمال استان بابل به عنوان حوزه های نفوذ آن اعلام شد.
▪ نتایج یك انتخابات سیاسی
اعلام رسمی نتایج انتخابات ۲۴ آذر سال گذشته عراق كه پیروزی قاطع شیعیان و اكراد را در پی داشت، از دید همه ناظران رویدادی مهم ارزیابی شد. این انتخابات برای نخستین بار موازنه قدرت در بغداد را دگرگون كرد. نهادهای نوپدید مجلس، دولت و شورای ریاست جمهوری حاصل انتخاباتی بود كه مردم عراق به امید رفع ناآرامی ها و سامان عراق در آن شركت كردند. در این میان، برای تصدی ۳ پست كلیدی ریاست پارلمان، ریاست جمهوری و ریاست قوه مجریه گفت وگوها و رایزنی های فراوانی میان گروه های مختلف عراقی انجام شد. شیعیان كه اینك اكثریت پارلمان را دراختیار دارند، قوه مجریه را نیز دراختیار گرفتند تا بدین ترتیب جواد نوری المالكی، معاون ابراهیم جعفری در حزب الدعوه، به ریاست قوه مجریه دست یابد. پس از شیعیان، اكراد بزرگترین فراكسیون مجلس نمایندگان را تشكیل دادند و بدین ترتیب جلال طالبانی، كهنه كار سیاست عراق، به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت ملی عراق منصوب شد.
ریاست پارلمان عراق نیز به محمود المشهدانی از جبهه توافق اعراب سنی رسید.با این حال، در میان سه رأس قدرت عراق یعنی دولت، مجلس و ریاست جمهوری، به نظر می رسد قوه مجریه به ریاست مالكی در ادامه با بیشترین چالش از سوی سلفی ها روبه رو شد.
شواهد و قرائن حاكی از این بود كه نگاه نسبتاً مستقل مالكی و تبدیل نوع نگاه او به روابط با همسایگان عراق از موارد مورد اعتراض مقامهای كاخ سفید بود. این درحالی است كه آمریكایی ها تلاش فراوانی انجام می دهند تا با متهم كردن ایران و سوریه به عنوان دو كشور همسایه عراق به دخالت درامور داخلی این كشور، روابط دولتی مالكی با كشورهای مذكور را تخریب كنند و از سوی دیگر پوششی برای ناكامی های خود در برخورد با موج ترور خشونت بیابند.
از همین رو بود كه هرگاه خبرنگاران غربی از مالكی درمورد اتهامهای آمریكا، ایران و سوریه می پرسیدند، وی ایران و سوریه را دو كشور «دوست و برادر» می خواند كه هدفی جز ایجاد امنیت و ثبات در عراق ندارند.
مالكی درادامه كار در درون دولت خود نیز با مشكلاتی دست به گریبان شد. صدور دستور بازداشت حارث الضاری، رئیس هیأت علمای مسلمین عراق، موجب رودر رویی چهره های متنفذ اهل سنت عراق همچون طارق الهاشمی معاون رئیس جمهور و الزوبعی معاون نخست وزیر به عملكرد مالكی گشت تا جایی كه این دو نفر صریحاً خواستار بركناری مالكی شدند. در همین راستا، بارها طرح كودتا علیه مالكی ازسوی برخی رسانه ها مطرح شد كه نام برخی دولت ها همچون اردن و عربستان در آن مطرح شده بود. البته تهدیدهای برخی مقام های ریاض برای دخالت در عراق به سود سلفی ها و دامن زدن حارث الضاری به این جو نیز در تقویت این شایعات مؤثر بود.
تهدید عدنان الدلیمی رئیس جبهه توافق به خروج از تركیب دولت و سپس حضور وی در همایشی در تركیه (همایشی كه از سلفی ها برای سركوب شیعیان دعوت كرد) چالش هایی بود كه مالكی با آن دست به گریبان شد.
خروج جریان صدریون از دولت و مجلس نیز از وقایعی بود كه فضای سیاسی عراق ۲۰۰۶ را تحت تأثیر قرارداد. علت و عامل این اتفاق دیدار جورج بوش رئیس جمهوری آمریكا و نوری المالكی نخست وزیر بود كه صدری ها ازمدتها پیش، با نادرست شمردن آن گفته بودند كه در صورت انجام این دیدار از دولت خارج خواهندشد.
این اتفاق در نهایت به وقوع پیوست و نمایندگان جریان صدر چه در درون كابینه مالكی و چه در پارلمان به صورت دسته جمعی از دولت و كابینه خارج شدند.
برنامه تحریم صدری ها تا زمانی كه ۷ جریان اصلی شیعه در دیدارهای خود با مراجع نجف ازجمله آیت الله سیستانی خبر از رفع مشكل و بازگشت جریان صدر دادند ادامه یافت.
مالكی بارها كمبود اختیارات خود را از دلایل تضعیف ساختار سیاسی عراق برابر ناامنی ها عنوان كرده بود.
مالكی به عراقی ها وعده داده بود كه كنترل امنیت ۷ استان عراق تا پایان سال ۲۰۰۶ به عراقی ها واگذار خواهدشد اما هنگامی كه در پایان سال از وی در این مورد سؤال شد، وی خود را نخست وزیر و رئیس دولتی خواند كه اختیار جابه جایی حتی یك گردان از ارتش عراق را نیز ندارد و این آشكارترین انتقاد او از نیروهای ائتلاف بود.
▪ اعدام صدام
جسم شوك آلود و چهره مات همه آن چیزی بود كه از هیبت پوشالی صدام بر بالای چوبه دار مشاهده شد. دیكتاتور سابق عراق ۴۸ ساعت مانده به حلول سال نو میلادی، بر بالای دار رفت تا درس عبرتی باشد برای دیكتاتورها. اجرای حكم اعدام صدام البته واكنش های متفاوتی را از سوی مقامات عراقی درپی داشت. برخی همچون مالكی نخست وزیر و طالبانی رئیس جمهور بشدت از این حكم حمایت كردند و آن را سزای اعمال سیاه او در سركوب مردم عراق و قتل شخصیت های این كشور دانستند و برخی دیگر همچون محمود المشهدانی، رئیس پارلمان عراق، این حكم را غیرقانونی خواندند.
معدود هواداران بعثی مسلك پیش از اجرای حكم اعدام صدام وعده داده بودند در صورت اجرای حكم اعدام، عراق را به صحنه قتل و آشوب تبدیل خواهند كرد.
حكم ابتدایی دادگاه صدام البته پیشتر از این و توسط دادگاه اعلام شده بود.
اعدام صدام سرانجام در پنجمین روز زمستان سال جاری مورد تأیید دادگاه تجدیدنظر قرار گرفت. براساس قوانین عراق، حكم اعدام متهم تا ۳۰روز پس از تأیید دادگاه باید اجرا شود. به هر حال، در میان مخالفت ها و كارشكنی های طرف های متعصب عربی سرانجام سحرگاه سی ام دسامبر، نوری مالكی حكم اعدام صدام را امضا كرد و به اجرا درآورد.
▪ تلاش برای آشتی ملی
خشونت های عراق این دیدگاه را نزد برخی مقامات بغداد و استراتژیست های غربی مطرح كرد كه «بازی ندادن» گروه های مخالف دولت مركزی بغداد در ساختار سیاسی عراق از عمده ترین دلایل ادامه درگیری ها است و در صورت مشاركت آن ها در ساختار قدرت عراق، موج خشونت ها نیز كاهش خواهد یافت. اعلام طرح آشتی ملی در عراق از سوی مالكی و برگزاری همایش ها و كنفرانس های متعدد در عراق و خارج از مهمترین تلاش های دولت بغداد در این راستا بود. مهم ترین اجلاسی كه در این باره برگزار شد، اجلاس رهبران دینی عراق در مكه مكرمه بود. شركت كنندگان در این كنفرانس كه روحانیون ارشد شیعه و سنی عراق بودند، در این اجلاس از طرف های درگیر در عراق خواستند با كنار گذاشتن خشونت، در روند سیاسی عراق مشاركت كنند و «عراقی نو» را بسازند. بیانیه این اجلاس نیز با عنوان «میثاق مكه» منتشر شد. توصیه های این اجلاس اگرچه در عمل مورد استقبال چندانی از سوی مخاطبان قرار نگرفت، اما باب جدیدی را در همكاری علمای شیعه وسنی برای كاهش ناامنی های عراق گشود. در سال۲۰۰۶ سه همایش برای آشتی ملی در عراق برگزار شد كه عبارت بودند از: سران عشایر، نهادهای جامعه مدنی، احزاب و گروه های سیاسی.▪ دیپلماسی خارجی عراق
دیپلماسی عراق در،۲۰۰۶ سال بسیار فعالی را پشت سر گذاشت. سفرهای متعدد مقامات بغداد به كشورهای مختلف جهان، منطقه و همسایگان خود شاهدی بر این موضوع است. دولت عراق با اطلاع از میزان نفوذ عربستان، مصر، ایران و سوریه تلاش فراوانی را برای بهبود روابط با این كشورها و استفاده از آن ها در راستای تأمین ثبات و كمك به روند بازسازی عراق پس از صدام انجام داد. در سال،۲۰۰۶ علاوه بر رؤسای قوای سه گانه عراق، بسیاری از مقامات اقتصادی، امنیتی و سیاسی عراق به ایران آمدند. منوچهر متكی، وزیر خارجه ایران، نیز در همین راستا رهسپار بغداد شد تا در مسیر بهبود هر چه بیشتر روابط ایران و عراق گام بردارد. مالكی، مشهدانی، طالبانی، زیباری و... همگی در ۲۰۰۶ میهمان تهران شدند كه پیام مشترك دیدار آنان كمك ایران به امنیت و بازسازی عراق بود.
● فلسطین؛ دموكراسی دربند
تشكیل دولت حماس در سال ۲۰۰۶ امیدهای فراوانی را برای فلسطینیان خسته از دوران بی نتیجه سازش با اسرائیل ایجاد كرد تا شاید پیش درآمد آزادی فلسطین و تشكیل دولتی با محوریت قدس را فراهم كند. این انتخاب اما از ابتدا باب میل دولت های غربی، برخی كشورهای عربی، اسرائیل و حتی تشكیلات خودگردان كه اینك با مرگ یاسر عرفات، محمود عباس در رأس آن قرار گرفته است، نبود.
از این رو به محض تشكیل دولت حماس و اعلام مواضع انقلابی این دولت كه در رأس آن به رسمیت نشناختن اسرائیل و عدم تعهد به قراردادهای سازش قرار داشت، آمریكا و اتحادیه اروپا كمك های مالی مستقیم خود به دولت فلسطین را به تعلیق درآوردند. آنها از سرگیری كمك هایشان را منوط به پاسخ مثبت حماس به خواسته های گروه چهارجانبه (شامل آمریكا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) در مذاكرات سازش، مشروط كردند. این گروه از حماس خواسته بود تا با دست كشیدن از مقاومت و شناسایی اسرائیل، به توافق های پیشین حكومت خودگردان با تل آویو را متعهد باشد. آنها ادعا كردند كه اتحادیه اروپا با اعطای سالانه ۶۰۰ میلیون دلار، بزرگترین حامی مالی حكومت خودگردان فلسطین از زمان تأسیس آن در سال ۱۹۹۴ تاكنون و آمریكا با اعطای ۴۰۰ میلیون دلار در سال دومین منبع مالی این تشكیلات بوده است. حماس در واكنش به قطع كمك های مالی غرب اعلام كرد، این تحریم ها در واقع تنبیه مردم فلسطین برای انتخاب دولتی مغایر با خواست غرب است.
▪ چالش های حماس با رقیبان داخلی
مخالفت های مكرر جناح فتح با دولت حماس و تحریم همكاری با این دولت با وجود دعوت های چند باره حماس، در نهایت به درگیری طرفداران این دو گروه بزرگ فلسطینی در خیابان های غزه منجر شد. رهبران این دو جناح برای پایان این وضع گفت وگوهای فراوانی با هدف تشكیل دولت وحدت ملی برگزار كردند كه به دلیل خواسته ها و مطالبات فتح به شكست انجامید دور تازه ای از درگیری های طرفداران فتح و حماس را در پی داشت.
اكنون برخی كشورهای عربی تلاش هایی را برای حل این بحران انجام می دهند. اما این تلاش ها تاكنون ثمری نداشته است.
▪ تصمیم مناقشه انگیز ابومازن
همزمانی بازگشت اسماعیل هنیه نخست وزیر فلسطین از نخستین سفر منطقه ای خود با ترور نافرجام وی در ورودی گذرگاه رفح و مشخص نشدن عاملان نقاب زده این ترور، موجب تقویت این گمان شد كه حماس، محمد دحلان رئیس تشكیلات امنیتی وابسته به دولت خودگردان را عامل اصلی این سوءقصد معرفی كرد.
ساعاتی بعد از این اقدام محمود عباس، رئیس تشكیلات خودگردان برای برگزاری انتخابات زودهنگام در فلسطین فراخوان داد. حماس به شدت با این فراخوان مخالفت كرد، اما در آن سو آمریكا، اسرائیل و بیشتر كشورهای غربی با حمایت از تصمیم عباس، خواستار تمكین حماس به این تصمیم شدند. اختلاف فتح و حماس با فراخوان عباس برای انتخابات زودهنگام بالا گرفت و این امر در نهایت به دور تازه رویارویی فتح و حماس در خیابان های غزه انجامید. تظاهرات هزاران فلسطینی در حمایت از دولت حماس اگرچه نمایش قدرتی برای حماس بود، اما آرزوی این جنبش برای برچیدن بساط اختلاف های داخلی و تشكیل صف واحد با فتح در مقابل صهیونیست ها به جایی نرسید.
● افغانستان؛ حسرت و انتظار برای صلح
بیم بدون امید به آینده را می توان بارزترین چهره افغانستان ۲۰۰۶ دانست. افغانستان در این سال روند تازه ای را در مورد جنگ با طالبان، افزایش ناامنی ها و جنگ لفظی اسلام آباد - كابل پیمود.
نیروهای ائتلاف و در رأس آنها آمریكا و انگلیس پس از سقوط طالبان، طرح استقرار دولت جدید افغانستان را با وعده ایجاد ثبات پیش برده بودند. اما هرچه زمان بر افغان ها گذشت، به غیر از خلف وعده چیزی دیده نشد تا آن كه در پی فشارهای بین المللی، انگلیس تصمیم به برگزاری كنفرانس جهانی لندن گرفت. شركت كنندگان در این كنفرانس كه نمایندگان ۷۰ كشور و سازمان های جهانی بودند، وعده كمك ۱۰ میلیارد دلاری را به دولت مركزی كابل دادند. در این كنفرانس همچنین توافقنامه ای امضا شد كه براساس آن كابل به ایجاد اداره شفاف و پاسخگو در زمینه مبارزه با موادمخدر، تروریسم و رعایت حقوق بشر متعهد شد.
در این میانه، شاید برای پارلمان افغانستان به كابینه كرزای و ۲۵ وزیر او یك خبر خوش بود اما خبرهای خوب افغانستان ۲۰۰۶ تداوم چندانی نیافت. وقتی یك افغانی به عمد توسط یك خودروی آمریكایی زیر گرفته شد، آتش نفرت مردم افغانستان زبانه كشید و موجی از تظاهرات و شورش كابل را فراگرفت. تظاهركنندگان خشمگین چندین ایستگاه پلیس را به آتش كشیدند و به ساختمان های دولتی حمله كردند.
گفتنی است پیش از این كابل به واسطه حضور گسترده سربازان خارجی و مركزیت دولت افغانستان امن ترین شهر افغانستان محسوب می شد.
▪ طالبان منشأ نزاع های تازه
افزایش ترك بقایای طالبان در جنوب و شرق افغانستان از اخبار ناخوشایند افغانستان در سال ۲۰۰۶ میلادی است. كارشناسان علل متعددی را در مورد دلایل و چگونگی سازماندهی تازه طالبان مطرح كرده اند كه در این باره می توان به مواردی چون ضعف دولت مركزی كابل و دلسردی مفرط مردم افغانستان از آمریكایی ها اشاره كرد.
درگیری های جنوب و شرق افغانستان تاكنون باعث كشته شدن افراد زیادی شده است و روند تعقیب و گریز ناتو با نیروهای طالبان بارها در رأس مهمترین اخبار رسانه های بین المللی قرار گرفته است. اگرچه نیروهای ائتلاف و نیز نیروهای امنیتی وابسته به دولت مركزی كابل بیشترین آمار تلفات را متعلق به طالبان می دانند. در كنار حملات متعدد طالبان به مقر نیروهای دولتی و ناتو، عملیات های انتحاری را می توان بزرگترین چالش ناتو در سال ۲۰۰۶ دانست. این سبك عملیاتی كه طالبان مدعی الگوبرداری آن از شیوه جنگ های چریكی خاورمیانه هستند، بارها و بارها منجر به كشته شدن سربازان ناتو در افغانستان شده است.
▪ ادامه تنش كابل - اسلام آباد
رفت و آمدهای سران كابل و اسلام آباد در سال ۲۰۰۶ هم نتوانست موج تنش فزاینده این دو همسایه را فرونشاند.
دولت كرزای بارها دخالت های پاكستان و حمایت سازمان اطلاعات آن از طالبان را دلیل اصلی ترك این گروه در مناطق شرقی و جنوبی كشورشان قلمداد كرده است. اوج جنگ لفظی كرزای و مشرف در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۶ بود، جایی كه كرزای خبر از دخالت برخی كشورهای همسایه و تلاش آنها برای تجهیز طالبان داد و مشرف نیز كه مرجع ضمیر را یافته بود، از ناتوانی كرزای در برقراری امنیت سخن گفت و دولتش را از هر اتهامی مبرا دانست. سرانجام حامد كرزای در دو سخنرانی مشهور خود كه یكی در كابل و دیگری در قندهار بود، این تهدید را بر زبان آورد كه «كاسه صبر افغان ها در حال لبریز شدن است، تا چشم انداز روابط كابل و اسلام آباد در سال ۲۰۰۷ به ابهام آمیخته شود.»
● لبنان؛ تغییر موازنه قدرت
جنگ ۳۳ روزه اسرائیل با مردم لبنان بدون تردید یكی از مهمترین وقایع سال ۲۰۰۶ میلادی است. به اعتراف قاطبه مقام های سیاسی- امنیتی رژیم صهیونیستی، حزب الله لبنان پیروز جنگ ۳۳ روزه بود، جنگی كه اسرائیل آغازگر آن بود. از نكات قابل توجه این جنگ تاكتیك های پرنوسان اسرائیل بود، چه آن كه این رژیم در ابتدای جنگ، هدف خود را آزادی سرباز به اسارت گرفته شده و سپس نابودی حزب الله اعلام كرد در میانه جنگ، تل آویو هدف خود را از بین بردن توان موشكی حزب الله خواند و در روزهای آخر جنگ و پس از ناتوانی ارتش اسرائیل وزارت خارجه این رژیم در چرخش ۱۸۰ درجه ای اعلام كرد كه حاضر به مصالحه و گفت وگو با چریك های حزب الله لبنان است.
اسرائیل با تكیه بر اطلاعات و محاسبات اشتباه خود به لبنان حمله برد و به اعتراف سران تل آویو، آنها هیچ گاه تصور چنین مقاومتی را از حزب الله نداشتند.
عملكرد دولت فؤاد سنیوره نخست وزیر لبنان در طول جنگ از نقاط تاریك جنگ ۳۳ روزه است. دولت سنیوره كه همگی از جناح موسوم به ۱۴ مارس و از مخالفان و منتقدان حزب الله محسوب می شوند در آغاز جنگ با تصور شكست حزب الله، ضمن محكوم كردن جنبش حزب الله كوشید راه برای شكست حزب الله هموار شود. در میانه جنگ هرچند پس از آشكار شدن نشانه های ناتوانی اسرائیل در شكست حزب الله، دولت سنیوره موضعی میانه و بی طرفانه اتخاذ كرد اما نقش منفی حاكمان وقت بیروت در همصدایی با دشمن در خاطر ها ماند.
عملكرد دولت لبنان درطول جنگ ۳۳ روزه، گروه های مخالف و منتقد این دولت ازجمله حزب الله را ناگزیر از یافتن راهی برای خاتمه دادن به نفوذ پنهان آمریكا و اسرائیل در فضای سیاسی لبنان كرد.
اتفاقات سیاسی پشت صحنه جنگ این باور را در ذهن منتقدان جناح حاكم لبنان تقویت كرد كه ۱۴ مارس برای دستیابی به اهداف خود حاضر به معامله حتی بر سر موجودیت لبنان است.
اما رشته جدید حوادث سیاسی لبنان، نگاه ها را به نقش كلیدی فاتح جنگ ۳۳ روزه و قدرت رهبری سیدحسن نصرالله جلب كرد. سیدحسن نصرالله بدین ترتیب تنها مرد عرب نام گرفت كه توانست در مقابل ارتش اسرائیل كه روزگاری آن را «ارتش شكست ناپذیر» می خواندند، مقاومت كند. اجرای موفق جنگ نامتقارن از بزرگ ترین دستاوردهای حزب الله درطول جنگ ۳۳ روزه بود.
چنانكه در گزارش ناظران جنگ آمده است كه در نبرد منطقه حساس مرجعیون ۴۰ چریك حزب الله با استفاده از سلاح های متعارف (سلاح های سبك و موشك های ضدتانك) موفق به ناكام ساختن چندین تیپ كماندویی اسرائیل شدند. جنگ ۳۳ روزه در عین حال آسیب پذیری های ارتش اسرائیل را آشكار كرد. تانك های فوق پیشرفته مركاوا كه به عنوان شاهكار صنایع نظامی اسرائیل معرفی می شد بارها توسط چریك های حزب الله شكار شد. همچنین هواپیماهای جاسوسی، ناو فوق پیشرفته ساعر۵ نیز در هفته اول جنگ مورد اصابت موشك های حزب الله قرار گرفت.
نتایج جنگ ۳۳ روزه به عرصه های نظامی محدود نماند و فضای سیاسی لبنان پس از این واقعه نظاره گر یك جنبش سیاسی شد. جنبشی كه باردیگر بر محور رهبری نصرالله عرصه را بر حضور متحدان سیاسی آمریكا در بیروت تنگ تر كرد. این جنبش به عنوان مسالمت آمیزترین و گسترده ترین حركت اصلاحی علیه دولت ناكارآمد سنیوره چشم انداز سیاسی جدیدی برای لبنان ۲۰۰۷ گشوده است.
احسان تقدسی
منبع : روزنامه ایران