پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گفتمان تاریخی مسلمانان اتیوپی


گفتمان تاریخی مسلمانان اتیوپی
اگر می‌خواهید اتیوپی را بهتر بشناسید و بدانید كه از حبشه به عنوان اولین پایگاه اسلام و مأمن برخی از صحابی بزرگ پیامبر(ص) هم‌اكنون چه چیزی مانده است مقاله حاضر را مورد مطالعه قرار دهید. مسلمانان اتیوپی روزگاران متفاوتی را تجربه كردند و تبعیض‌ها و رنج‌ها را در كنار برابریها و شادیها در حافظه داشتند. رفتار دوستانه و جانبدارانه ایتالیای فاشیست با مسلمانان اتیوپی كه به منظور رسیدن به اهداف استراتژیك ایتالیا در منطقه بود با اعاده حكومت سلطنتی هایله ثلاثه به نوعی همیاری با بیگانگان تلقی گردید و مسلمانان در انزوا و تنگنای شدیدی قرار گرفتند. این روند با انقراض حكومت سلطنتی و روی كارآمدن نظامیان چپ‌گرا دوباره تغییر كرد و حكومت جدید آزادی‌ها و امكانات زیادی را به مسلمانان اتیوپی اختصاص داد. اما مسلمانان این كشور هنوز هم فاقد تشكیلات و زیرساخت‌های اساسی در سطح ملی هستند، هر چند كه نقش قابل توجهی در اداره امور كشور و سیاستگزاری‌های داخلی و خارجی عهده‌دار شده و جایگاه تاریخی خود را بازیافته‌اند و در مسائل مختلف دارای موضع و حضور آشكاری هستند، مقاله زیر كه توسط یكی از اساتید دانشگاه آدیس‌آبابا تألیف شده است، نگاهی گذرا بر گفتمان تاریخی مسلمانان اتیوپی است كه امیدواریم مورد توجه شما قرار گیرد.
●مقدمه
اسلام درجریان نخستین هجرت مسلمانان، قبل از آنكه به مدینه راه یابد، به حبشه وارد شد وحبشه به علت پذیرایی از مسلمانان مهاجر، از جهاد اسلامی مستثنی گردید. طبق نقل قول مورخان، نجاشی نخستین پادشاهی بود كه به اسلام گروید و مزار وی اكنون زیارتگاه مسلمانان این كشور است.
هرچند مسلمانان در طی قرون ۱۵ تا ۱۷ میلادی دولت- شهرهایی مستقل در شرق فلات اتیوپی تاسیس كردند ولی به علت اختلافات قومی با یكدیگر اتحاد نداشته و‌ مجبور بودند برای در امان ماندن از تهاجم حكومت مسیحی جزیه سنگینی را به حكومت حبشه بپردازند. سرانجام در دهه دوم قرن ‌۱۶ .م امام احمد بن ابراهیم الغازی تمامی این سلطنت ها را با هم متحد كرد و طومار حكومت صلیبی را در نوردید. در سال ۱۵۲۹ .م درآخرین شكست در برابر ارتش اتیوپی، امام احمد به جزیره‌ای در دریاچه تانا گریخت و از حكومت پرتغال درخواست كمك كرد. در سال ۱۵۴۳ .م امام احمد در نبرد با قوای ارتش پرتغال كه به سلاحی جدید مجهز بودند، شكست خورد و با شهادت وی بار دیگر وحدت مسلمانان از میان رفت.
●ساختار بحث
در طی حدود بیست سال از هنگام سقوط نظام سلطنتی تا دومین سالگرد فروپاشی رژیم نظامی در اتیوپی، اسلام در تحول، تجدید حیات و تنش های داخلی خود روندی را پیمود كه در تاریخ طولانی و پر نشیب و فرازش بی‌سابقه بوده است. این تحول در اتیوپی تا حدود زیادی در نتیجه تغییراتی بود كه در داخل كشور در جریان بود، هرچند حوادث خارجی نیز در تعمیق بخشیدن به آن نقش داشت. بحث درباره برخی از ابعاد این روند تكاملی و تدوین دوباره آن یكی از اهداف این تحقیق می باشد. هدف دیگر توجه به بعضی مسایلی است كه مسلمانان اتیوپی را در این دوران به خود معطوف كرده بود. از سوی دیگر قصد داریم آنچه در نوشته ها، اقدامات و مباحثات غیر رسمی در این دوران جریان داشته مورد بررسی قرار دهیم.
این تحقیق به سه بخش عمده تقسیم شده كه هر بخش آن بر اساس یك واقعه مهم سیاسی و ملی، مانند تغییر رژیم از بخش دیگر آن متمایز می گردد. در مقدمه، دیدگاه و موضع ایتالیا پیرامون اسلام در دوران اشغال نظامی و دوران پس از آزادی اتیوپی تا سقوط نظام سلطنتی در سال ۱۹۷۴ میلادی را بررسی می‌كنیم.
بخش دوم، تحولات مهم مربوط به اسلام را بین سالهای۱۹۹۱-۱۹۷۴ مطالعه می‌كند و بخش پایانی حوادث بین سالهای ۱۹۹۱-۱۹۹۳ را به اختصار ارزیابی می نماید. در همین راستا تلاش می‌شود آن دسته از عناصر ثابت و متغیر در سیاست رسمی نسبت به اسلام و برداشت آنها از مسلمانان مطالعه و علاوه بر این، برداشت خود مسلمانان نیز از این تحولات در دوران یاد شده مشخص گردد. در این تحقیق از منابع دسته اول و دوم به ویژه روزنامه آدیس زمن ‌Addis Zaman بین سالهای ۱۹۹۳-۱۹۷۴،تعدادی از تحقیقات پیرامون تاریخ سیاسی اتیوپی كه از سال ۱۹۷۰ به بعد منتشر شده است و همچنین میزان محدودی از اطلاعات شفاهی و مجموعه‌ای از مجلات و روزنامه استفاده شده است.
در واقع، این تحقیق بخشی از یك تحقیق بزرگتر پیرامون اسلام در اتیوپی از زمان اشغال دولت فاشیستی ایتالیا تا پایان سالهای دهه ۹۰ می باشد.
●اسلام در اتیوپی (۱۹۳۶-۱۹۷۴)
سیاست ایتالیای فاشیست در اتیوپی، همانگونه كه یك مورخ مهم ایتالیایی آن را به درستی منافع نظامی- سیاسی توصیف كرده است تنها جلب حمایت مسلمانان برای رسیدن به اهداف خود بود. ایتالیا از آگاهی مسلمانان، از قربانی شدنشان توسط نظام ستم پیشه حكومت امپراتوری اتیوپی استفاده كرد تا به اهداف خود دست یابد. سباچی( Sbacchi) منافع چند جانبه ای كه ایتالیا برای مسلمانان فراهم كرد به شرح ذیل بیان كرده است:‌ ((‌آزادی كامل مذهبی به مسلمانان اعطا گردید، قاضی (قاضی مسلمان) جانشین دادرس آمهارا شد، زبان عربی در مدارس مسلمانان بطور رسمی تدریس گردید. تمامی روزنامه ها در قلمروی امپراتوری ایتالیا دارای بخش عربی بود و رادیو ایتالیا نیز به زبان عربی برنامه پخش می كرد. روسای جدیدی برای مسلمانان انتخاب شده و در مراسم رسمی برای آنان جایگاه مخصوص در نظر گرفته شد. تقسیمات اداری و كشوری جدیدی به منظور ایجاد وحدت دینی و قومی در میان مردم مسلمان تشكیل گردید…. ایتالیاییها در هر جا كه مسلمانان حضور داشتند، مساجدجدیدی را ساخته و مساجد قدیمی را تعمیر و احیا نمودند. شخص موسولینی عنایت خاصی به بنای مسجد جامع در آدیس آبابا به عنوان یك پاداش سیاسی برای همكاری مسلمانان در جنگ ایتالیا با اتیوپی داشت.))
بدین ترتیب ایتالیاییها بودجه ساختن پنجاه مسجد جدید سنگی و احیا شانزده مسجد قدیمی را تامین كرده و ثبت نام دانش آموزان مسلمان را در مدارس اسلامی، مانند مدرسه اسلامی هرار افزایش دادند. فقط در سال ۱۹۳۹ دولت ایتالیا یارانه ۳۵۸۵ زائر برای سفر حج تامین و امكانات لازم برای سفر رهبران مذهبی و سیاسی مسلمانان اتیوپی از قبیل سلطان اباجبیر و شیخ عیسی، به مصر و سایر كشورهای عربی را فراهم ساخت.
این نمونه های توجه و خیرخواهی ایتالیایی‌ها نسبت به اسلام، پاداشهای مالی و بالاتر از همه احترام آنها به اسلام و فرهنگ مسلمانان تاثیر مثبت و پایداری بر مسلمانان اتیوپی باقی گذارد. این امر نقطه مقابل بی‌توجهی و تحقیر مسلمین در دورانهای پیشین و حتی پس از آن بود. بنابراین، دوره حاكمیت ایتالیا بر اتیوپی در بین مسلمانان این كشور به عنوان دورانی از احساس آزادی و بدور از هرگونه تبعیض و ستم تلقی می‌گردید.
شاید این انتظار وجود داشت كه با توجه به سابقه بی رحمی و شقاوت ایتالیاییها نسبت به مسلمانان لیبی،به این نیكخواهی با تردید و بلكه دشمنی نگریسته شود اما با وجود این، هیچگونه اقدامی بر ضد ایتالیا صورت نگرفت. مسلمانان اتیوپی از دیرباز از جهان اسلام منزوی مانده بودند و از سوی دیگر این سیاست ایتالیا را با وضعیت داخلی كشور در سالهای قبل مقایسه می‌كردند. در‌آن سالها مسلمانان به عنوان بیگانه تلقی شده و از تبعیض آشكار و پنهان و انواع مختلف ستم و سركوب آزرده خاطر بودند.
با پایان یافتن دوران اشغال ایتالیا در سال ۱۹۴۱ و بازگشت رژیم سلطنتی به قدرت، بار دیگر دوره جدیدی از تعقیب رسمی مسلمانان آغاز گردید. مسلمانان با عنوان خائنان و همدستان دشمن خوانده می شدند تا ‌جاییكه اقدامات كیفری علیه عده ای از رهبران و جوامع مسلمان به اجرا در آمد.
به منظور حفظ وحدت ملی، پادشاه جدید با اقدامات ریاكارانه خود می‌كوشید رضایت مسلمانان اتیوپی را جلب نماید به خصوص‌كه مسلمانان قبلا نمونه حكومتداری ایتالیا را تجربه كرده بودند. پیش از این ایتالیاییها، دادگاههای شریعت را تاسیس كرده بودند كه این دادگاهها صلاحیت داشتند به دعاوی حقوقی در زمینه ازدواج، طلاق، ارث و وقف رسیدگی نمایند.هر چند پادشاه هایله سلاسی اجازه داد كه این دادگاهها عملا فعالیت نمایند اما دستور داد كه مقررات مربوط به مسلمانان از قانون مدنی ۱۹۶۰ حذف گردد. هم چنین در زمان تشكیل كمیسیون تدوین قوانین در سال ۱۹۴۵ به مسلمانان اجازه مشاركت داده نشد و قانون مدنی سال ۱۹۶۰ در خصوص مقررات مربوط به مسلمانان هرگز تعدد زوجات را قانونی نشناخت و در تمام امور ازدواج و مسایل خانوادگی، رویه ها و سنت های دین مسیحیت در آن متبلور بود. در حالی كه كمیسیون با مقامات دینی مسیحی و دانشوران سنتی آنان مشاوره داشت، از هیچ مسلمانی نخواست تا نظراتش را درباره پیش نویس قانون مزبور اظهار نماید. هرچند در پیش نویس قانون مدنی، فصلی تحت عنوان مقررات ویژه مسلمانان درج شده بود اما این فصل در زمان انتشار قانون مدنی حذف گردید.
در واقع، دادگاههای شریعت (اسلامی) در اعلامیه سال ۱۹۶۲ در بخش دادگاهها و قانون آیین دادرسی مدنی قانونی شناخته نشدند هر چند كه فعالیت آنها عملا استمرار یافت. دولت امیدوار بود با تجویز وجود آنها، بدون اعطای وضعیت قانونی، این دادگاهها هم سرانجام مانند خود مسلمانان پژمرده و منقرض شوند.
با وجود اینكه پادشاه هایله سلاسی همواره در سخنرانیهای خود تاكید می كرد كه دین یك امر شخصی است و كشور به همه تعلق دارد اما در عمل به حمایت از پارادایم سنتی كه ملت اتیوپی را با مسیحیت برابر می دانست پرداخت. وی به دلیل اینكه اسلام، به عنوان آنتی تز ملی گرایی اتیوپی مطرح بود سعی داشت با كم شمردن تعداد جمعیت مسلمان كشور این اندیشه متعلق به قرون گذشته را كه اتیوپی جزیره مسیحیت در دریای اسلام است را جاودانه گرداند.
در این بین برخی از ملی‌گرایان معتقدندكه هیچ گونه سیاست رسمی و علنی مبنی بر سركوب مسلمانان یا تبعیض علیه آنان وجود نداشته (مانند اقداماتی كه در سال ۱۸۸۰ علیه مسلمانان انجام شد) بلكه مسلمین تنها از گردونه‌ حیات ملی منزوی شده و یا مورد بی مهری قرار گرفته اند
مورتن(Morten) در تحقیق تازه ای در این خصوص معتقد است نظام سلطنتی در دوران هایله سلاسی كوشید تا با ترسیم اتیوپی به عنوان یك كشور مسیحی و ایجاد ممانعت در تماس مسلمانان با جهان اسلام، نفوذ مسلمانان را در كشور ریشه كن سازد. به همین دلیل برای سفر زیارتی مسلمانان به حج محدودیت جدی ایجاد نمود و از مسافرت برخی از رهبران با نفوذ مسلمانان مانند مفتی سراج، مفتی محمد امان و شیخ سعید محمد صادق به خارج از كشور جلوگیری كرد. مكانیسم دیگری كه در این دوره توسط دولت به كار گرفته می شد استفاده از فرهنگ مسیحی به عنوان وسیله ای برای دستیابی به وحدت ملی بود. در دوران نظام سلطنتی، مسلمانان به عنوان اتباع حكومت مسیحی قلمداد می شدند نه شهروندی كه مانند هموطن مسیحی اش از حقوقی برابر بهره مند باشد. آنان نمی توانستند اعمال دینی خود را آزادانه و به طور علنی انجام دهند، برای خود مسجد بسازند، امكان دستیابی به زمین برایشان دشوار و یا ناممكن می نمود و از خدمات دولتی و نظامی محروم بودند، حتی استخدام مسلمانان در درجات پایین نظامی منوط به این بود كه به دین مسیحیت درآیند.
همچنین مسلمانان از سیستم آموزشی موجود ناراضی بودند زیرا اعتقاد داشتند كه این سیستم از آرمانهای مسیحیت الهام گرفته است و به موازات آن از گسترش آموزشهای اسلامی و یا پیوند آن با سیستم آموزشی كشور ممانعت به عمل می‌آورد. به همین علت میزان ثبت نام دانش آموزان مسلمان در مدارس دولتی در برخی از مناطق مانند بالهBALE)) و یا در مراكز دانشگاهی بسیار پایین بود.در سالهای حكومت سلطنتی به آموزشهای دینی مسلمانان كه در مدارس قرآنی متمركز بود هم از سوی دولت و هم از سوی كلیسا رسما با حقد و حقارت نگریسته می شد. دلیل این موضع گیری تدریس اسلام در این مدارس و استفاده از زبان عربی در آنان بود.
ماركاكیس MARKAKIS) )در خصوص اینكه چرا مسلمانان اتیوپی انگیزه ای برای شركت در آموزشهای جدید نداشته و مشاركت آنها بسیار پایین بود، حقایق ذیل را ذكر می‌كند كه با دلایل شفاهی تحقیق حاضر نیز سازگاری دارد: ممنوعیت استفاده از زبان عربی در مدارس دولتی، تبلیغ دین مسیحیت تحت پوشش تعالیم اخلاقی، استمرار فعالیت مدارس در روزهای جمعه و اعیاد و تعطیلات دینی مسلمانان، استفاده از آموزش برای تبلیغ و گسترش ملی گرایی مورد نظر دولت و بالاخره این حقیقت كه آموزش و پرورش همواره وسیله ای برای استخدام در ادارات دولتی بوده است.
علت دیگر ناخرسندی مسلمانان از سیستم آموزشی این بود‌كه تاسیس مراكز آموزشی اسلامی از حمایت مالی دولت بهره مند نبود. هرچند دولت ادعا می‌كرد آموزشهای مذهبی برعهده نهادهای دینی است و مدارس سنتی می‌ بایست خودكفا و خودگردان باشند اما در حقیقت به طور غیر مستقیم از طریق اعطای زمین، معافیت اموال كلیسا از پرداخت مالیات و تخصیص بخشی از مالیاتهای آموزشی به كلیسا، مدارس دینی مسیحی را تحت حمایت خود قرار می‌ داد.
بسیاری از دهقانانی كه در مزارع متعلق به كلیسا كار می‌‌كردند به ویژه در مناطق جنوبی اتیوپی، مسلمان بودند و از طریق پرداخت مالیات به طور غیر مستقیم مدارس كلیسایی را تقویت می‌كردند. از این رو، مسلمانان اتیوپی در حالیكه سیستم آموزشی دولتی را از طریق پرداخت مالیات، حفظ و تقویت می‌كردند حق بهره مندی از آن را نداشتند.
به هر حال به ویژه در سالهای ۱۹۶۰تا ۱۹۷۰ بروز تحولات جدید درآفریقا، جهان اسلام و اتیوپی منجر به كاهش شدت كنترل در فرصتهای آموزشی، ثبت نام در خدمات دولتی و سفرهای خارجی گردید و اوضاع به تدریج به نفع مسلمانان اتیوپی تغییر یافت.
●اسلام در اتیوپی سوسیالیست ۱۹۹۱-۱۹۷۵میلادی
به رغم توفانهای تحولی كه در سالهای ۱۹۶۰ تا۱۹۷۰ در سراسر كشور جریان داشت، اسلام درآستانه بروز جنبش مردمی سال ۱۹۷۴ همچنان داغ قدیمی همكاری با تجاوز خارجی را بر پیشانی خود داشت و مسلمانان اتیوپی تنها به عنوان بیگانگانی‌كه اقلیت ناچیزی از جمعیت كشور را تشكیل می دهند، محسوب می‌شدند. مسلمانان از حقوق مدنی خود محروم بوده و در مرداب ركود و تسلیم غوطه ور بودند. هر چند اهمیت حیاتی مسلمانان در اقتصاد كشور، به ویژه در تجارت داخلی از دیر باز توسط حكومت و مردم مسیحی شناخته شده بود اما این اهمیت نمی‌توانست استثمار سیاسی و تبعیض اجتماعی حكومت مسیحی را جبران نماید. مناسبات تاریخی مسیحیان اتیوپی با همسایه های مسلمانشان آمیزه ای از خصومت شدید و همكاری عملی بوده است. با این وجود واكنش به چندین دهه ستم و بی مهری نسبت به مسلمانان اتیوپی را می بایست در شورش انقلابی ۱۹۷۴ كه در نهایت طومار نظام سلطنتی و اقتدار سیاسی و معنوی آن را در هم پیچید، ارزیابی كرد. تظاهرات مسلمانان اتیوپی ساكن آدیس آبابا در آوریل ۱۹۷۴‌ كه از قبل برنامه ریزی و سازماندهی شده بود یكی از اولین و بزرگترین نشانه های ظهور اعتراضات مردمی و در خواست بهبود وضعیت و جبران مظالم گذشته بود. برنامه راهپیمایی، پیش از آن در جلسات و نشستهای متعدد با حضور طبقات مختلف جامعه مسلمان از جمله علما، دانشجویان دانشگاه و كسبه بازار برنامه ریزی شده بود. اندیشه برپایی تظاهرات در ابتدا توسط دانشجویانی مطرح شد كه به تازگی از درس و بحث خود در كشورهای مسلمان همسایه مراجعت كرده و تحت عنوان انجمن جوانان مسلمان اعلان موجودیت كرده بودند. این در حالی بود كه تمامی علما از پیشنهاد آنان جهت برگزاری تظاهرات، قاطعانه حمایت كردند.
هرچند درباره زمان دقیق و تعداد مردمی كه در تظاهرات شركت داشتند، اختلاف نظر وجود دارد اما اهمیت این راهپیمایی عظیم از سوی بیشتر ناظران مسایل سیاسی اتیوپی مورد تاكید و پذیرش قرار گرفته است. این تظاهرات به طور موثری افسانه مطرح شده توسط هایله سلاسی مبنی براینكه، اتیوپی یك كشور مسیحی است و مسلمانان در آن اقلیتی ناچیز هستند را در هم شكست.
له فورت (LEFORT) در این باره می نویسد:‹‹… مسلمانان با تظاهرات خود قدرت اسلام را كه برای قرنها توسط دین حاكم خاموش شده بود، آشكار ساختند.››
از سوی دیگر، برخی از محققین، تظاهرات مسلمانان را به عنوان تهدیدی برای وحدت ملی برشمرده و می‌كوشند در نقاب نظریه پردازی‌های خود، این افسانه قدیمی‌كه اسلام خطری دایمی برای موجودیت اتیوپی است را مطرح نمایند. به عنوان مثال در نظر هاربس (Harbes) این تظاهرات، سستی و فتور اساسی موجود در شالوده رژیم حاكم را آشكار ساخت، زیرا ادامه حیاتش وابسته به روابط نزدیك با كلیسای ارتدوكس برای توجیه مشروعیت بود، در حالیكه این كلیسا نمایندگی اكثریت جمعیت كشور را بر عهده نداشت. طبق نظركلاپهام(Clapham) صحنه راهپیمایی مسیحیان و مسلمانان كه همدوش یكدیگر و با شعارهای واحدی حركت می كردند، بزرگترین ضربه سیاسی بر مسیحیت مرتجع بود.
تظاهرات۲۰ آوریل ۱۹۷۴در واقع انفجار اوج احساس تحقیر و ابراز سازمان یافته خشم و نارضایتی مسلمانان بود كه از سالیان دراز در اعماق قلبشان می‌جوشید. این اعتراض بیشتر علیه تبعیض و بی عدالتی های آشكاری بود كه توسط رژیمهای گذشته علیه مسلمانان اتیوپی اجرا می‌گردید. علاوه بر این می‌توان گفت كه این تظاهرات نقش مهمی در شدت بخشیدن به مخالفت عمومی و بسیج مردمی علیه نظام سلطنتی ایفا كرد. حكومت نیز از این موضوع آگاه شد كه باید عنصر اسلام را در توسعه، سیاست ملی و تدوین و اجرای تصمیمات و سیاستهای اقتصادی- اجتماعی در نظر‌گیرد.
طبق‌گزارشات منتشر‌شده درروزنامه‌آدیس‌زمن،نخست وزیر وقت عندلكاچوماكنون(Endalkachaw Makonnen)
درتاریخ ۹ آوریل ۱۹۷۴ با نمایندگان وبزرگان مسلمانان دیدار و گفتگو كرد. اعضای نمایندگان مذكور قبلا موضوعاتی را برای بحث و گفتگو ارائه كرده بودند كه نخست وزیر اطمینان داد به این مسایل توجه خواهد شد.
نه روز بعد در تاریخ ۱۹ آوریل عندلكاچو مجددا با نمایندگان جامعه مسلمان ملاقات نمود و پیرامون ۱۳ موضوع كه در عریضه ۹ آوریل ارائه شده بود بحث و مذاكره صورت پذیرفت. متن و محتوای این عریضه به روشنی در روزنامه ها ذكر نشده بود و مطبوعات تنها به طور كلی مفاد تقاضاها را گزارش كرده بودند. در این عریضه درخواستهایی به شرح ذیل مطرح شده بود:
۱- حمایت دولت از دین اسلام باید در قانون اساسی بیان و درعمل به اجرا در آید۲- دولت به‌ مسلمانان اجازه دهد كه یك تشكیلات دینی تاسیس نمایند۳- دادگاههای شریعت می بایست با بودجه معین موجودیت مستقل داشته باشند و این موضوع در قانون اساسی اصلاحی ذكر گردد۴- تعطیلات و اعیاد اسلامی به طور رسمی مراعات گردند۵- تشكیل انجمن جوانان مسلمان و انجمن زنان مسلمان رسمیت یابند۶- مسلمانان اجازه داشته باشندكه زمین تملك نمایند۷- مسلمانان اتیوپی از حق تملك زمین محروم می باشند و این مو ضوع غیر واقعی بودن این جمله پادشاه را ثابت می‌كندكه همواره تكرار می نماید،كشور به همگی تعلق دارد و دین یك امر شخصی تلقی می‌شود. بنابراین كابینه جدید می بایست به این مطلب جامه عمل بپوشاند۸- مسلمانان اتیوپی باید اجازه داشته باشندكه در امور اداری، قضایی، خدمات سیاسی، ارتش و خدمات دولتی اشتغال داشته و فعالیت نمایند۹- دولت باید از تبلیغ و ترویج اسلام حمایت و برای امور تبلیغی بودجه ای تخصیص دهد. همچنین مبلغان مسلمان مجاز باشندكه به كشور وارد شوند۱۰- تعلیم و تبلیغ اسلام باید از طریق پخش برنامه‌هایی در رسانه های‌گروهی صورت پذیرد۱۱- عبارت‹‹ مسلمانان اتیوپی›› می بایست جایگزین اصطلاح‹‹ مسلمانان مقیم اتیوپی››‌گردد۱۲- تعالیم اسلام باید در تمامی مدارس تدریس شود۱۳- دولت به مسلمانان اجازه دهد كه مسجد بسازند وكالاهای موردنیاز برای این منظور از معافیت گمركی برخوردار گردد.
درباره ماهیت این تقاضاها دو نكته مهم وجود دارد كه درخور توجه است. نخست به استثنای درخواستهای شماره چهار، شش و یازده كه از طرف دولت پذیرفته شد، یعنی اعلان سه عید مهم مسلمانان به عنوان تعطیل رسمی، اصلاحات ارضی و به كاربردن رسمی عبارت مسلمانان اتیوپی و شماره های دوم و هشتم كه به طور محدود پذیرفته شدند، سایر تقاضاها بایگانی یا مورد تجاهل واقع گردید. دیگر آنكه تمامی تقاضاها به جز درخواستهای پنجم و دهم نمایانگر تظلمات همیشگی بر مسلمانان بودند.
تظاهركنندگان مسلمان از مسجد انور راهپیمایی خود را آغاز كرده و با عبور از میدان دوگل و رسیدن به میدان صلیب به سوی ایستگاه راه آهن ادامه مسیر داده و از طریق خیابان چرچیل به آدیس كاتاما رسیدند. همگی مسلمانان اعم از پیر و جوان و مرد و زن در این راهپیمایی شركت داشتند و به رغم حضور انبوه جمعیت مسلمانان هیچ گونه مشكل امنیتی به وجود نیامد. بسیاری از مسیحیان اتیوپی حمایت خود را از هموطنان مسلمان خود اعلان كرده و دانش آموزان و دانشجویان با پیوستن به آنها از درخواستهای آنان پشتیبانی كردند. تقاضای اصلی تظاهر كنندگان اجرای مساوات مذهبی بود و این عده در پلاكاردهایی كه حمل می‌كردند خواستار رفع تبعیض مبتنی بر وابستگی های قومی و دینی بودند. در پلاكارد دیگری نوشته شده بود كه اتیوپی جزیره مردم اتیوپی است و مساوات واقعی تنها از طریق وحدت حاصل می شود. در مسیر راهپیمایی تظاهركنندگان شعارهایی سر می دادند كه منعكس كننده تقاضایشان جهت مساوات مذهبی بود.
در ۲۲ آوریل نخست وزیر با نمایندگان كلیساهای آدیس آبابا دیدار كرد و در این دیدار آنان نظر خود را در خصوص تظاهرات مسلمانان اعلام كردند. نمایندگان كلیسا گفتند كه شعارهای مسلمانان و پلاكاردهایی كه حمل می كردند، موقعیت تاریخی كشور و وحدت ملی را تهدید می كند. همچنین اضافه كردند كه هرچند این اقدامات عمیقا رهبران كلیساهای آدیس آبابا را نگران ساخته است اما آنان خوددار بوده و تا حد زیادی تحمل و بردباری از خود نشان داده اند.
عندلكاچو از مسیحیان ساكن آدیس آبابا به خاطر اینكه با توجه به راهنمایی وی از دست زدن به تظاهرات متقابل امتناع كرده اند، تشكر نمود. روزنامه آدیس زمن در همان روز گزارش كرد كه نمایندگان ۴۲ كلیسا اعتراض خود را نسبت به تظاهرات مسلمانان و مطالبی كه راجع به مسیحیت اتیوپی بیان شده است، به ابونا تیلوفلوس (Tewoflos) رهبر كلیسای ارتدوكس اتیوپی ابراز داشتند.آنان اعلان نمودند كه از روزگار باستان، اتیوپی جزیره مسیحیت بوده و عمیقا از اینكه مسلمانان می‌گویند اتیوپی جزیره مسیحیت نیست خشمگین هستند.
هرچند كمیسیون تدوین قانون اساسی ۱۹۷۵ از لحاظ تعداد اعضا بسیار گسترده بود از جامعه مسلمان اتیوپی فقط یك نماینده در آن منصوب‌گردید.كلیسای ارتدوكسی اتیوپی در مقام اعتراض به حضور یك عضو مسلمان در كمیسیون تدوین قانون اساسی و به دلیل مخالفت با خواسته های مسلمانان، اعلام كرد در حالیكه از ابقای زبان امهری به عنوان زبان رسمی كشور به نحوی كه در ماده ۴ پیش نویس قانون اساسی پیش بینی شده است استقبال می كند، این كلیسا اصرار دارد قانون اساسی باید به این مطلب تصریح نماید كه مذهب ارتدوكس اتیوپی، مذهب رسمی كشور خواهد بود.همزمان در یك جوابیه آشكار به ادعاهایی كه از سوی برخی كشورهای عربی همسایه مطرح می شد، كلیسا این مطلب را كه پیروان ادیان دیگر غیر از مذهب ارتدوكس از مسافرت آزادانه در داخل كشور محروم می باشند، تكذیب كرد.كلیسا همچنین اعلام كرد هرگز دستور نداده كه بایستی قوانین جزایی و مدنی بر قوانین كلیسایی مبتنی گردند.كلیسا از ساختن مكانهای عبادت توسط غیر مسیحیان ممانعت نكرده و افرادی را كه خواهان تابعیت اتیوپی هستند مجبور به پذیرش مسیحیت ارتدوكس ننموده است و بر خلاف حكومت اسرائیل، كلیسای ارتدوكس خواهان این نیست كه در آن غیر مسیحیان اتباع درجه دوم تلقی گردند.
در ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۵ هیاتی به سرپرستی حاج محمد ثانی حبیب، امام مسجد انور به همراه نمایندگان مسلمانان استانهای مختلف كشور با سرهنگ امان میكائیل عاندوم رئیس شورای نظامیان (DERg) و وزیر دفاع ملاقات نمودند. در این دیدار امام مسجد انور از طرف مسلمانان اتیوپی حمایت خود را از تحولات جاری اعلام نمود. همچنین یكی از شخصیتهای معروف و مسلمان از منطقه ولو(Wollo) شیخ محمد سعید، متولی مسجد جامع نجاشی در آلبوكو (Albukko) از مردم منطقه درخواست كرد از دستورات حكومت جدید پیروی نمایند.
یكی از نخستین آثار و نتایج انقلاب مردمی، انحلال كمیته ای بود كه دو مسجد بزرگ شهر آدیس آبابا یعنی مساجد انور و نور (بنی صفر) را اداره می‌كرد. در روز جمعه ۲ اكتبر، اجتماعی با حضور پنجاه هزار نفر از مسلمانان به ریاست صالح كبیر رئیس‹‹كمیته موقت رمضان›› كه یك هفته قبل تشكیل شده بود، برگزار گردید و در‌آن انحلال كمیته پیشین كه مساجد انور و بنی صفر را اداره می‌كرد اعلام شد.
بر طبق تصمیم شورای دولت نظامی موقت، احمد سید علی به عنوان نماینده مسلمانان در مجلس ملی(Shngo) منصوب شد. احمد كه اصالتا اهل مصوع (Musawwa) بود، در دانشگاه آدیس آبابا و ایالات متحده تحصیل كرده وقبلا به استخدام شركت آبیسكو (A.Besse.Co) و وزارت اطلاعات و سازمان جلگه ‹‹آواش›› درآمده بود. همچنین حاج محمد ثانی در سخنرانی خود در خطبه عید فطر كه پس از اولین ماه رمضان از هنگام تشكیل دولت نظامی برگزار شد، حمایت خود را از تحولاتی كه در كشور صورت گرفته، ابراز داشت. وی همچنین به یك سنت قدیمی اشاره كرد كه به موجب آن در چنین مناسبتی مسلمانان آدیس آبابا می بایست به كاخ سلطنتی رفته و درآنجا ساعتها در انتظار می ماندند تا به آنان اجازه داده شود به حضور پادشاه رسیده و او را به خاطر دستاوردهای درخشانش بستایند و برای وی آرزوی سلامتی و كامیابی نمایند!
وی افزود كه از زمان ظهور انقلاب، مسلمانان می‌توانند اعیاد اسلامی را در محوطه مساجد جشن بگیرند و در این مراسم مقامات دولتی برای عرض تبریك به مسلمانان شركت می نمایند. به علاوه امام گفت كه درگذشته مسلمانان از مشاركت كامل در اموركشور، تعلیم و تربیت، خدمات دولتی و ارتش ممنوع بودند. وی از شورای شهر درخواست كرد كه قطعه زمینی برای ساخت مسجد جدید در اختیار آنها قرار دهد، زیرا مكان فعلی مسجد گنجایش نمازگزاران را ندارد. متعاقب این تحولات برای نخستین بار در تاریخ كشور، دولت پیام تبریكی به مناسبت پایان ماه مبارك رمضان خطاب به مسلمانان چاپ كرد.
در ۲۱ نوامبر كمیته تازه تاسیس حج با تحویل گرفتن اموال و تجهیزات كمیته حج سابق فعالیت خود را آغاز كرد. كمیته جدید دارای ۱۶ عضو انتخابی بود و آقای صالح كبیر ریاست آن را برعهده داشت. وی اعلام كرد كه كمیته جدید مسئول فراهم ساختن تشریفات سفر افرادی است كه می خواهند برای زیارت به مكه و مدینه مسافرت نمایند.
در نوامبر ۱۹۷۴ گزارش مفصلی از دیدار نمایندگان زائران اتیوپی با سرتیپ تافری بانتی Bante) (Taferi رئیس شورای موقت نظامی قبل از عزیمت به مكه در روزنامه آدیس زمن به چاپ رسید. حاج محمد ثانی در سخنرانی خود كه به همین مناسبت ایراد نمود به این سنت اشاره كرد كه پیش از این برای عزیمت به مكه زائران می بایست از رئیس دولت اجازه می‌گرفتند ولی آنچه موقعیت جدید را با گذشته متفاوت می‌كند، این است كه زایران با حضور متواضعانه مقامات به حج عزیمت می نمایند.
وی از وزارت كشور، امور خارجه، بهداشت و بانك به خاطر ارائه خدمات و كمكهای ارزشمندشان به هزاران زائری كه در حال عزیمت به مكه بودند، تشكر نمود. رئیس شورای موقت نظامی نیز از زائران مسلمان اتیوپی درخواست كرد كه در ملاقاتهای خود با حجاج سایر‌كشورها در مكه، آنها را از تحولاتی كه در كشور جریان دارد مطلع نمایند و تاكید كرد كه حكومت، اصل برابری ادیان را اجرا خواهد نمود.
در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۵ حكومت جدید اعلام كردكه تعطیلات مذهبی و ملی را برای مسیحیان و مسلمانان رعایت خواهد كرد و بر همین اساس برای نخستین بار عید قربان (الاضحی) به عنوان تعطیل رسمی در نظر گرفته شد.
هرچند مسلمانان درخواست داشتند كه عید مزبور را به مدت سه روز جشن بگیرند ولی دولت با لحاظ تاثیر جدی یك تعطیلی ممتد بر اقتصاد كشور، با رعایت یك روز برای عید مسلمانان موافقت كرد. به همین مناسبت مسلمانان مقیم آدیس آبابا به طرف كاخ راهپیمایی كردند تا تشكر و خشنودی خود را از تصمیم دولت مبنی بر اعلان عید الاضحی به عنوان تعطیل رسمی ابراز نمایند. ژنرال تافری نیز در پاسخ گفت:‹‹ما می باید برای عرض تبریك عید به خدمت شما می رسیدیم هر چند هدف از این دیدار این است كه خشنودی خود را ابراز نمایید، ولی شایسته بود ما به دیدار شما می‌آمدیم چراكه زمان برابری و مساوات تمامی مردم اتیوپی فرا رسیده است.›› همچنین سالروز ولادت پیامبر اكرم(ص) برای نخستین بار در روز سه شنبه ۲۴ مارس ۱۹۷۵ به عنوان تعطیل رسمی اعلام شد. اولین مقاله روزنامه آدیس زمن كه پس از انقلاب توسط فردی مسلمان به نام عبدالله طیب به رشته تحریر درآمده بود، با عنوان اسلام و سوسیالیسم به چاپ رسید.
در مقاله وی آمده بود‌كه برخی افراد از این حقیقت آگاهی ندارند، اسلام در واقع مقررات كاملی است كه توسط پیامبر در عصر خود به اجرا درآمده است. وی سپس به شرح نظریات اسلام درباره زمین ومالكیت خصوصی پرداخته و نتیجه می‌گیرد؛ سوسیالیسم اسلامی درباره مالكیت خصوصی موضع خاصی داردكه از كمونیسم شرقی و سرمایه داری غربی متمایز می باشد.
بدیهی است وی در مقاله اش كوشیده بود بین اسلام و اصول سوسیالیسم آشتی برقرار سازد. با این وجود، واكنش جامعه مسلمانان در برابر سوسالیسم كه در طول سالهای حكومت نظامیان(Derg) به دلیل فقدان آزادی‌های سیاسی خاموش مانده بود یك نوع سكوت رضایتمندانه نبود، بلكه سكوتی به معنای مخالفت ارزیابی می شود. همچنین بسیار مفید خواهد بودكه به طور مختصر دیدگاه حكومت درخصوص سازمانهای دینی وهمچنین دیدگاه جامعه بازاریان و تجار مسلمان را درباره گرایشات رو به افزایش سكولاریستی بررسی نماییم.
حكومت به ویژه پس از اتخاذ رویه ماركسیسم- لنینیسم، به دین به عنوان یك خطر آشكار می نگریست و با آن سلوكی همراه با تردید و احتیاط داشت، با این وجود در همان اولین روزهای پیروزی این جنبش مردمی به اسلام و مسیحیت وضعیتی برابر اعطا نمود.
معاون دوم رئیس شورای موقت نظامی، سرهنگ عاتنافو آباتا((Atenafu Abata افرادی را كه این شایعه بی اساس را می پراكنند كه فلسفه سوسیالیسم یك فسلفه ضد دینی است، محكوم كرد. وی به این مطلب نیز اشاره كرد كه بزرگان مسلمان و مسیحی در یك نشست مشترك اعلان كرده اند كه سوسیالیسم در قرآن و انجیل تجویز شده است!
اما به تدریج دیدگاه خصومت آمیز حكومت با دین آشكارگردید و دستگاه تبلیغاتی گسترده دولت فعالیت بدنام كردن و بهتان زدن به بازاریان را آغاز و خصومتش با بخشهایی از نخبگان مذهبی مسلمانان و جامعه بازاریان را علنی كرد.
برخی از محققین نظیر ماركاكوس (Markakus)و نگا(Nega) به درستی بر اقدامات احتیاط آمیز اقتصادی جامعه مسلمانان اتیوپی تاكید كرده و در همان روزهای نخستین انقلاب، دیدگاه اعضای این جامعه را نسبت به رژیم بیان كرده اند. تاجران مسلمان كه فاقد سرمایه كافی بودند و در حاشیه تجارت كشور سود ناچیزی عایدشان می شد، می بایست با تاجران هندی، یونانی و ارمنی رقابت نمایند‌كه تجارت مطمئن و پر سود خود را در اتیوپی استحكام بخشیده و از امتیازات و حمایتهای بهتری برخوردار بودند.
از سال ۱۹۷۶ قیمت كالاهای اساسی و اقلام مصرفی به ویژه مواد غذایی از قبیل ارزن (Teff)، فلفل و شكر به شدت افزایش یافت و حكومت، بازاریان را مورد سرزنش قرار داده و آنها را به احتكار، سودجویی و تخریب اقتصاد متهم كرد. روزنامه آدیس زمن نیز‌گزارشهایی را درباره ركود بازار به ویژه كمبود شكر منتشر می‌كرد. در یكی از این گزارشهای رسمی به صراحت اظهار شده بودكه یكی از علل كمبود شكر آز و طمع تاجران عمده فروش است.
در اوج مبارزات دانشجویی بجای اهداف واقعی،حملات كینه توزانه متوجه بازاریان و تاجران شد وآنها به‌ ‌عنوان استثمارگر و دشمن دهقانان معرفی‌گردیدند. بازداشتها و اعدامهای غالبا مخوف و بدون تشریفات قضایی بازاریان و اصناف و همچنین وجود بازرسی‌های متعدد و بی پایان در طول جاده‌های اصلی كشور، روند عادی توزیع كالا را مختل كرد. این بازداشتها و اعدامهای خودسرانه حتی آن دسته از افرادی كه مشاركتهای مالی مهمی در بازارهای متمركز دولتی داشتند و در پاسخ به درخواستهای حكومت برای كمك به منظور تامین هزینه‌های جنگ در شمال كشور مشاركت می‌كردند را استثنا نمی كرد. یكی از این افراد برجسته ‹‹قدیر عبا خان›› بودكه پیش از محبوس شدن، چندین سال رئیس كمیته بازاریان آدیس آبابا بود.
در ژوئیه ۱۹۷۶ دولت اعلام كرد‌كه تعدادی از بازاریان مسلمان و مسیحی را به دلیل احتكار فلفل اعدام كرده است. قربانیان مسلمان این واقعه عبارت بودند از: منور خلیل حسین، شیخ جمیل ابراهیم، حاج آدم محمد و محمد سید برهی. به دنبال اعدام این افراد، روزنامه آدیس زمن مقالات متعددی در حمایت از اقدامات حكومت به چاپ رسانده و حتی درخواست نمود كنترل بیشتری بر اقتصاد صورت گیرد.گزارشات خبری و مقاله های منتشر شده در روزنامه آدیس زمن كه به طور طبیعی منعكس كننده نظرات دولتی است قبلا زمینه را برای انجام این گونه اعمال وحشیانه آماده كرده بود. مقالاتی از قبیل‹‹توطئه‌گران علیه اقتصاد›› و‹‹ بازاریان بی تفاوت›› به طور مرتب درروزنامه ها درج می شد. اعلامیه اصلاحات ارضی مارس ۱۹۷۵ در ابتدا به نظر می رسید كه به سود دهقانان جنوب اتیوپی باشد چراكه دهقانان این ناحیه را كه عموما مسلمان بودند از استثمار قبیله آمهارا (Amhara) به عنوان صاحبان زمین آزاد كرده بود. با وجود این، اقدامات بعدی دولت برای ایجاد مزارع اشتراكی موجب گردید كه حمایت اولیه از اصلاحات ارضی از دست برود. اصلاحات ارضی در شمال، به ویژه برای دهقانان مسلمان نحس بود، زیرا قانوان اصلاحات ارضی استخدام نیروی كار را ممنوع می‌‌كرد و همین موجب شد كه مالكان زمین، دهقانان را از زمین خود بیرون نمایند. طی دو ماه از زمان صدور اعلامیه، دولت مجبور شد اردوگاههایی برای دهقانان مسلمان گجام(Gojjam) بر پا كند و ناخواسته آنان را در جای دیگری مستقر نماید.
با ملی شدن زمینهای شهری و منازل مسكونی اضافی در ژوئیه ۱۹۷۵ بسیاری از افراد به ویژه بازرگانانی كه در زمینه واحدهای مسكونی اجاره ای سرمایه گذاری كرده بودند، از مهمترین منبع درآمدشان محروم شدند. در لیست افرادی كه مبالغ مهمی از طریق اجاره واحدهای مسكونی و خانه های ویلایی درآمد داشتند، نام تعدادی از تاجران مسلمان و نهادهای اسلامی نیز وجود داشت. با تمام این فشارها مسلمانان اتیوپی در اقتصاد كشور وكمك به هموطنان خود حضور فعال داشتند. یكی از نشانه های اولیه مشاركت فعال مسلمانان اتیوپی در كوشش های ملی، نقش جدی آنان در جهت كاهش آلام قحطی بود. در دسامبر ۱۹۷۴ كمیته ای تشكیل شد و از مسلمانان درخواست نمود كه پوستهای گوسفندهای قربانی خود را در عید قربان به این كمیته تحویل دهند. همچنین در ژانویه ۱۹۷۵ مسلمانان اتیوپی مبلغ قابل توجهی به قربانیان قحطی كمك كردند. در فوریه ۱۹۷۹ نیز به مناسبت عید فطر، امام مسجد جامع انور رسما از مومنان درخواست نمود كه در اقدامات كمیته كمك به قحطی زدگان مشاركت نمایند. همچنین رهبران مسلمان به منظور جمع آوری كمك، به برخی از كشورهای خارجی سفر نمودند. در ژوئیه ۱۹۷۸ هیاتی متشكل از حاج محمد ثانی، حاج عمر حسین رئیس دادگاههای شریعت، حاج عبدالرحمن ابوبكر رئیس اداره مساجد و محمد رجاء به مدت دو هفته به اتحاد جماهیر شوروی سفر نمودند و پس از دیدار از شهرهای مسكو، لنینگراد و برخی جمهوریهای آسیای مركزی به كشور بازگشتند. در سال ۱۹۸۱ در یك كنفرانس مذهبی كه در مسكو برگزار گردید، هیاتی از رهبران مسیحی و مسلمان اتیوپی نیز حضور داشتند. با این حال از آغاز سال ۱۹۷۹گزارشات رسمی پیرامون اعیاد اسلامی كه در روزنامه دولتی آدیس زمن به چاپ می رسید، به تدریج كوتاهتر می شد. این امر نشانگر این مطلب بود كه دولت به امور مذهبی بی توجهی می‌نماید. در سالهای بعد از ذكر گزارشهای تفصیلی در خصوص اعیاد اسلامی به طور كلی اجتناب شده و فقط برای آگاهی عموم اطلاعیه هایی به چاپ می رسید.
با این وجود انتصاب مسلمانان به مقامات بلند دولتی، هیاتهای دیپلماتیك و ارتش در مقایسه با دورانهای پیشین قابل توجه می نمود. طبق نظر كلاپهام(Clapham) در طی دوران سلطنتی حتی یك وزیر مسلمان در دولت وجود نداشت و از میان ۱۳۸ مقام بلند پایه دولتی، تنها شش پست از آن مسلمانان بود. این حقیقت به روشنی نشان دهنده آن است كه مسلمانان به میزان اندكی در كشور پستهای مهم دولتی را در اختیار داشتند. در اوایل روی كار آمدن رژیم نظامی، محمد عبدالرحمان به وزارت بازرگانی، صنعت و جهانگردی منصوب شد. همچنین ناخدا حسن سعید به مدیریت شركت كشتیرانی اتیوپی، یوسف احمد به وزارت راه و ترابری و حسین اسماعیل، به ریاست وزارت آموزش و پرورش تعیین گردیدند. در میان اعضای دایمی كمیته مركزی كمیسیون تشكیل دهنده حزب كارگران اتیوپی چهار مسلمان وجود داشتند كه عبارت بودند از: عبدالحافظ یوسف مدیر سیاسی دانشكده فوریه ۱۹۷۶‌، علی موسی نماینده منطقه گاموگوفا(Gamo Gofa)،یوسف احمد وزیر راه و ترابری و حسین اسماعیل مسئول كمیسیون امور ایدئولوژی در منطقه كافا(Kafa). در اوایل سال ۱۹۸۰ علی موسی تنها عضو مسلمان(Derg) و حسین اسماعیل ازكمیته‌ مركزی حزب كارگران اتیوپی كنار گذاشته شدند.
ناظران امور سیاسی اتیوپی در دوران معاصر غالبا به این مطلب اشاره می‌نمایندكه مسلمانان اتیوپی به رغم داشتن تاریخ كهن در این كشور از تشكیلات و زیرساختهای اساسی در سطح ملی محروم بوده اند، چنانچه نتوانسته اند بر اختلافات قومی و منطقه ای خود فایق آیند. آنان استدلال می نمایند كه به همین دلیل حكومت پادشاه هایله سلاسی توانست اصل وجود مسلمانان را نادیده بگیرد.
با این وجود برخی تلاشها در دورانهای مختلف برای ایجاد تشكیلات دینی صورت پذیرفت، ولی درخواستهای مربوط به شناسایی رسمی این تشكیلات توسط دولت همواره به دلیل فشارهای كلیسا با مخالفت مواجه می‌گردید. در سال تحصیلی ۱۹۷۶- ۱۹۷۵ میلادی انجمن اسلامی دانشجویان توسط دانشجویان مسلمان دانشگاه آدیس آبابا تاسیس‌ شد اما توسط مقامات دانشگاه و با دستور مستقیم وزیر كشور فورا تعطیل گردید. اطلاعات ثبت نشده حكایت دارد كه مهمترین شكایت مسلمانان اتیوپی از رژیم سلطنتی و جانشین آن (درگ)، امتناع دایمی آنها از دادن اجازه برای تشكیل هرگونه انجمن مستقل می‌باشد.
همچنین تلاشهای مستمر مسلمانان برای تامین شناسایی قانونی مجلس اعلای امور اسلامی اتیوپی در طول دوران حكومت نظامیان به نتیجه نرسید. هرچند این مجلس عملا موجودیت و فعالیت داشت ولی موجودیت و فعالیت آن از پایه های قانونی یا شناسایی رسمی ناشی نمی‌شد بلكه فعالیت مجلس مدیون تصمیم جدی، پیگیری و قدرت كسانی بود كه آماده بودند به هر قیمتی موجودیت آن را حفظ نمایند.
در دوران جدید به نظر می رسید كه تشكیل مجلس اعلای امور اسلامی، دستاورد مهم و نتیجه مبارزات مسلمانان اتیوپی بوده است. با وجود چالشهای مبارزات داخلی برای به دست گرفتن قدرت در میان رهبران مسلمانان و تقسیم شدن آنها به خاطر مجموعه ای از مسایل مانند درگیریهای شخصی و مشكلات مختلفی از قبیل نداشتن تجربه مدیریتی و تشكیلاتی، اختلاف بر سر موضوع تخصیص بودجه و میزان كنترل بر بخش های تشكیل دهنده، مجلس در مجموع توانسته رهبری موثری در امور مسلمانان به ویژه در زمینه مناسبات خود با حكومت و جهان اسلام از خود نشان دهد.
در سپتامبر ۱۹۹۱تجدید ساختار اساسی مجلس آغاز گردید. پیش از آن در انتخاباتی كه برای ریاست مجلس در اكتبر ۱۹۹۰، حدود شش ماه بعد از فوت بناینگذار آن، عالم معروف و محبوب حاج حبیب ثانی صورت گرفته بود، عمر حسین عبدالواحد رئیس دادگاههای شریعت تا برگزاری انتخابات سراسری و قانونی به ریاست موقت مجلس برگزیده شد. این دومین باری بود كه اعضای مجلس خودشان رئیس مجلس را انتخاب می كردند.
از میان مسایلی كه تاكنون موجب بروز تنش در جامعه مسلمان شده است می‌توان به اعتراض عمومی از عملكرد كمیته حج و عمره اشاره كرد. دفتر كمیته حج و عمره متهم به رشیوه گیری است زیرا در میان زائران افرادی از مقامات رژیم سابق و ثروتمندان هستندكه با پرداخت مبالغ هنگفتی به طور غیر قانونی از كشور خارج شده اند . همچنین زنان و مردان جوان، در پوشش سفر حج كشور را ترك نموده و پس از ورود به عربستان سعودی به عنوان خدمه محلی استخدام می شوند.
شكایت دیگر ناشی از این مساله بود كه از دوران هایله سلاسی تا سقوط رژیم نظامی، كمیته حج تحت كنترل مستقیم وزارت كشور و یا امنیت عمومی قرار داشته وكلیه اقدامات كمیته از قبیل ثبت نام متقاضیان و پیگیری تشریفات سفر تحت نظارت شدید وزارت بوده است، به همین دلیل به طور شایسته و صادقانه وظایف خود را نسبت به زایران انجام نداده است.
اما در پایان این گفتار پیرامون واكنش مسلمانان اتیوپی به تحولات خارجی می‌توان گفت؛ هرگز این امكان وجود نداشته است كه مسلمانان اتیوپی به طور مستقل و یا برخلاف موضع رسمی دولت نظرات خود را ابراز نمایند. مسلمانان در سالهای اخیر درباره برخی مسایل از قبیل اختلاف اعراب و رژیم اسرائیل غاصب و یا جنگهای خیلج فارس كوشیدند كه حداقل به طور خصوصی از موضع رسمی فاصله بگیرند. در اوائل اوت ۱۹۹۰ دولت اتیوپی به طور رسمی تهاجم عراق به كویت را محكوم كرد. روزنامه آدیس زمن در ماه سپتامبر همان سال گزارشی تحت عنوان مسلمان اتیوپی با اعمال تجاوزكارانه عراق مخالف هستند به چاپ رسانید. بر طبق این گزارش، مسلمانان اتیوپی از موضع آن دسته از علمای اسلام حمایت كردندكه تهاجم عراق به كویت وتهدید علیه عربستان سعودی را محكوم كرده بودند. این گزارش به نقل از رئیس مجلس اعلای امور اسلامی اتیوپی نوشته بود كه اقدامات صدام حسین با قوانین قرآن كریم مغایرت دارد و مسلمانان اتیوپی این اقدامات را محكوم می نمایند. وزیر امور خارجه اتیوپی در زمان حضورش در سازمان ملل اعلام كرد كه اتیوپی اقدام عراق علیه كویت را به عنوان اقدامی بر ضد اتیوپی تلقی می نماید.
با این وجود، مبارزه طلبی صدام در برابر غرب و آمریكا در‌كنار این واقعیت كه زمان نسبتا زیادی سپری گردید تا آمریكا نیروهایش را از كویت خارج كند، از وی در نگاه برخی مسلمانان اتیوپی یك قهرمان ساخت، هر چند نه امكان ابراز نظر برایشان فراهم شد و نه شنونده ای كه صدای آنان را بشنود.
حسین احمد۱
ترجمه: محمد حسین مظفری
پی نوشت
۱- دكتر حسین احمد استاد یار دانشگاه آدیس آبابا در اتیوپی می باشد
منبع : ماهنامه زمانه