جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رؤیای لوترکینگ یا کابوس رایس !


رؤیای لوترکینگ یا کابوس رایس !
اواخر هفته پیش باراک اوباما در حالی صدمین روز ریاست جمهوری خود را جشن گرفت که کارنامه وی بیانگر عدم تحقق ادعاهایش درباره شعار «تغییر» است و او نه تنها نتوانسته به اصلی ترین وعده خود عمل کند بلکه بیش از گذشته به مشکلات مردم آمریکا افزوده شده است.
این که آیا ۱۰۰ روز مدت زمان مناسبی برای بررسی عملکرد یک رئیس جمهور می باشد یا نه؟ به سنت رایج و شیوه خود آمریکایی ها برمی گردد که صاحب نظران سیاسی و اقتصادی، روزنامه نگاران و مردم این کشور به سنجش فعالیت های صورت گرفته در طول این مدت می پردازند.
نظرسنجی های انجام شده در میان مردم آمریکا حاکی است بسیاری از شهروندان آمریکایی معتقدند در ۱۰۰ روز ریاست جمهوری اوباما هیچ تغییر و تحول خاصی در امور این کشور رخ نداده است. آنان رکود اقتصادی، مشکلات روزافزون مالی، اخراج کارمندان، افزایش بی سابقه نرخ بیکاری، بی خانمانی تعداد بی شماری از شهروندان آمریکایی و این اواخر آنفلوانزای خوکی (آمریکایی) را مشکلاتی می دانند که گریبان گیر جامعه امروز آمریکا شده و اوباما در این مدت نتوانسته برای حل آنها کار خاصی کند.
مردم آمریکا منتظر بودند تا اوباما و دولت وی به وعده های خود درباره «تغییر» جامه عمل بپوشاند. آنها خسته از نظام پلیسی این کشور خواهان آن بودند تا رئیس جمهور جدید، این نظام برجای مانده از دولت بوش را برچیند و مرداب بزرگی که به نام امپراطوری آمریکا(!) روز به روز دامنه خود را به گوشه و اکناف جهان گسترش می داد، به مرزهای سابق خود بازگرداند. اما اوباما هیچکدام از این کارها را نکرد و هر چه انجام داد در ادامه سیاست های دولت بوش و البته حمایت از مصونیت قضایی کسانی بود که برنامه های جنگ طلبانه را تدوین و اجرا کرده بودند.
اوباما از حمایت مطلق هیئت حاکمه آمریکا نسبت به رژیم صهیونیستی دست برنداشت؛ جنگ در افغانستان و پاکستان را تشدید کرد؛ سیاست های خصمانه و تحریم ها را علیه ایران ادامه داد؛ گوانتانامو را علیرغم وعده ای که داده بود تعطیل نکرد؛ بر ادامه فعالیت زندان بگرام تاکید کرد؛ نیروهای نظامی خود را از عراق طبق آنچه که برنامه خروج می نامید، خارج نکرد و برعکس بر حضور بلند مدت در این کشور تاکید ورزید. اینها و دهها تناقض دیگر نشانه عدم حرکت اوباما در مسیر سیاست تغییر است، بگونه ای که بسیاری، صدمین روز ریاست جمهوری وی را روز افشای دروغ بودن ادعاهایش خواندند.
اگر چه منطقاً انتظار نمی رود که رئیس جمهور آمریکا بتواند در روزهای اول کاری خود در کاخ سفید به تمام وعده هایش جامه عمل بپوشاند اما می توانست لااقل قدم های اولیه را برای جبران لطمات و خساراتی که میراث دوران دیکتاتورمآبانه بوش جنگ طلب بود، بردارد و هم چنین نشانه هایی از تغییر را عیان نماید؛ اما چنین نشد. به چند نمونه دقت کنید؛
۱) شکنجه افراد تحت بازداشت آمریکا- در هر جای دنیا- در تضاد با قانون اساسی این کشور و کنوانسیون ژنو است. گوانتانامو و ابوغریب نمونه های آشکاری از شکنجه زندانیان بازداشتی توسط آمریکاست که بوش، چنی و تیم جنگ طلب آنان مستقیماً در این جنایات دست داشته اند. در دولت اوباما آیا اراده ای که بتواند اینان را تحت پیگرد قانونی قرار دهد وجود دارد؟ و آیا اساساً این قبیل کارها در دولت جدید آمریکا متوقف خواهد شد؟
پاسخ این سؤالات منفی است؛ چرا که بعد از افشای اسناد مربوط به شکنجه ها، رام امانوئل- رئیس نومحافظه کار کارکنان کاخ سفید- به شبکه ای بی سی می گوید: «مقامات عالی رتبه دولت بوش نباید تحت پیگرد قرار گیرند و ما نیز چنین برنامه ای نداریم.» اوباما نیز بعد از انتشار این اسناد اظهارنظر می کند که؛ «با انتشار این اسناد می خواهیم به آنهایی که وظایف خود را به نحو احسن(!) و هم راستا با توصیه های حقوقی وزارت دادگستری انجام می دهند، اطمینان دهیم که تحت پیگرد قرار نخواهند گرفت.»
۲) آیا اوباما نیروهای خود را از افغانستان و عراق بیرون خواهد برد؟ پاسخ این سؤال نیز منفی است چرا که وی در اولین اقدام خود پس از استقرار در کاخ سفید، ۱۷ هزار نیروی جدید به افغانستان اعزام کرد و در مرحله دوم تعداد این نیروها را به ۳۳ هزار نفر رساند.
عقب نشینی از عراق وعده هایی بود که در خلال تبلیغات انتخاباتی اش مکرر از آن یاد می کرد. برای این کار جدول زمان بندی ۱۹ ماهه ای تنظیم شد، اما بطور مداوم این موضوع به تعویق انداخته می شود و ظاهراً اوباما قصد دارد ۱۰ هزار نفر از نیروهای آمریکایی را به منظور آموزش نیروهای عراقی در این کشور نگه دارد.
از سوی دیگر نیز با تشدید بمباران مناطق شمالی پاکستان نقش ارتش آمریکا را در این کشور بسیار پررنگ تر از دوره بوش کرده و جنگ پنهانی سازمان سیا در پاکستان را گسترش داده است. به نظر می رسد نقشه جدید آمریکا تجزیه پاکستان است. چرا که بعد از انفجارهای بمبئی نشانه های رویکرد آمریکا به ایجاد یک جنگ جدید در شرق مشهود شد و سناریوی حذف پاکستان بیش از پیش قوت گرفت.
۳) درباره وعده های اقتصادی اوباما و تلاش وی برای حل بحران اقتصادی و مالی آمریکا نیز وضع چندان مساعد نیست. برنامه های اقتصادی اوباما با اما و اگرهای زیادی همراه است و با توجه به شرایط کنونی این کشور، بعید است که جواب دهد.
اوباما در ابتدای به دست گرفتن قدرت بسته ۷۸۷ میلیارد دلاری را به تصویب کنگره رساند تا با تزریق آن به نظام فروپاشیده و رو به احتضار اقتصادی این کشور، آن را احیاء کند. این محرک قاعدتاً می بایست اوضاع بیکاری را بهبود بخشد و کسری تجارت آمریکا را به حداقل برساند. اما پیامد این برنامه، دهها هزار آمریکایی خانه نشین شده و کسری تجاری چند تریلیون دلاری این کشور همچنان ادامه دارد. اگر بسته اقتصادی دولت اوباما کاری بود، هر روز شاهد افزایش بیکاری، کاهش سود سالانه، ورشکستگی کارخانجات و تعطیلی صنایع بزرگ این کشور نبودند.
آیا اوباما می تواند به وعده هایی که داده عمل کند؟ این سؤالی است که این روزها مردم آمریکا از خود می پرسند چرا که تاکنون رئیس جمهورشان فقط به یک قول خود به طور صددرصد عمل کرده و آن تهیه سگی بود که به دخترانش قول داده بود!
ماه عسل در کاخ سفید تمام شده است. به قول «جوزف واتسون» روزنامه نگار آمریکایی «آن چیزی که در مورد باراک اوباما پیش بینی شده بود، درست از آب درآمد. وی چیزی جز صورتکی سیاه برای نظم نوین جهانی و کسی که قسم خورده تا برنامه های سلسله بوش- کلینتون- بوش را دنبال نماید نیست.»
اینکه اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور سیاه پوست تاریخ آمریکا، رویای مارتین لوترکینگ را تحقق خواهد بخشید یا کابوس کاندولیزا رایس را؟ باید منتظر ماند و دید. ۱۰۰ روز اول که گزینه کابوس را قوت بیشتری می بخشد.
حمید امیدی
منبع : روزنامه کیهان