چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تصـویر خـوبـی


تصـویر خـوبـی
مـن مثل همیشه در صندلـی چرخدارم هستـم و نقاشـی می كشـم. من, نقاشی می كنم. اما, نقاشیهای مـن, همه همسرم هستند.
همسر خوبـم! تو را می بینم كلافه از گرما, با دستهایی پر از میوه و دیگر مایحتاج در صف اتوبوس به انتظار ایستاده ای!
همسر خوبـم! آن طرفتر, دخترمان در خواب است. حتما خـواب تـو را مـی بینـد كه مـیآیـی و چـون همیشه او را مهربـانـانه در آغوش مـی كشــــــی.
همسـر مهربـانـم! جـورابهای آغشته به خـونت و میخچه هـای میــان انگشتهای پایت را دیده ام. می دانـم كفشهای تنگت پاهایت را زخمـی كرده اند. می دانـم همچنان با همیـن كفشها به سر كار مـی روی. چرا بـرای خودت یك جفت كفـش راحت تهیه نمـی كنـی؟ چـرا به روی خـودت نمیآوری؟
همسـر خـوبـم! آه از ایـن همه گذشت و فـداكاری. آه از ایـن روح بزرگی كه تو داری. تو در ایـن سالهای زندگی مشتركمان یك بار هم چیزی برای خودت نخواستی.
همسـر مهربـانـم! تـو, در اداره كار مـی كنـی. تـو, در خانه كار می كنی. تو, به مـن و دخترمان می رسـی. تـو, بار یك زندگـی را بر دوش می كشی.
همسر فـداكارم! تـو بـی نظیری: یك زن, یك مادر, یك دنیا عاطفه و گذشت.
همسر بی نظیرم! روزی هزار بار خداوند منان را از بابت داشتـن تو شكر می گویم.
همسر خـوبـم! امروز نیز چـون همیشه با دنیایی شور و شعف و سپاس به استقبالت خواهـم شتافت. حتما می دانی من چقدر خوشبختـم. مـن, خـوشبختـی خـودم را مـدیـون فـداكاری و روح بزرگ تـو مـی دانـم.

ماهنامه پیام زن
منبع : حوزه علمیه قم