دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آگاهی انقلاب ساز و ذات پارادوکسیکال رسانه


آگاهی انقلاب ساز و ذات پارادوکسیکال رسانه
۱) گویند عصر انفجار اطلاعات است و درست هم می گویند. می گویند با توسعه رسانه ها، جهان به یک دهکده بدل شده است -دهکده جهانی- این را هم درست می گویند. می گویند رسانه ها خبر نمی دهند بلکه خبر می سازند و در این عصر انفجار اطلاعات آنچه همه را نگران کرده این است که قدرتهای رسانه ای بزرگ نقش تعیین کننده غیرقابل انکاری یافته اند و این هم کاملاً درست است.
در عصر انفجار اطلاعات که سوژه های خبری مرزهای جغرافیای را درمی نوردند و نگرانیها، ترسها و شادیهای مشترکی برای بشر درست می کنند، گویا همگان به یک مذهبند و منتظر یک آینده. سونامی، زلزله، فعال شدن آتش فشان ها، حتی یک تصادف جزئی در یک جاده فرعی در روستایی دورافتاده نیز با برانگیخته شدن احساسات مردم سراسر جهان همراه می شود؛ چه رسد به سخنرانیهای جنجالی در مجامع رسمی و بین المللی.
عصر انفجار اطلاعات است و در این دوران شاید محال باشد که خبری ناگفته بماند. حرفها به گوش همه می رسد و حجت بر بشر تمام می شود. ولی آیا انتشار اخبار و اطلاعات همان انتشار حقایق است؟
کسی منکر این نیست که رسانه ها بسته به وابستگی های معرفتی وسیاسی صاحبانشان حقایق را تغییر می دهند یا حتی وارونه می کنند ولی آیا حقیقت همواره در پس گرد و خاکهای سیاسی مخفی خواهد ماند؟
ذات این دوران پارادوکسیکال است. عصر انفجار اطلاعات همیشه در چنبره صاحبان رسانه نمی ماند. همواره می توان نشانه هایی را یافت که برآیند عملکرد رسانه ها، اغراض خود را نقض می کنند. حقایق بتدریج از همین امپراطوری رسانه ای نشت می کنند و وجود بشریت را روشن می نمایند؛ رسانه ها مآلاً درخدمت حق و خقیقت خواهند بود .
۲) رسانه ها ذاتاً از انتشار حقایق سرباز می زنند. انگار که رسانه ها اساساً برای منحرف کردن نگاهها از توجه به حقایق ساخته شده اند. حتی رسانه ملی نیز در بهترین حالت توفیق تحریک احساسات حق طلبانه را داشته است و کمتر می توان از انتشار «آگاهیهای انقلاب ساز» -آنگونه که بنیانگذار انقلاب اسلامی انتظار داشت- در رسانه ملی سراغی گرفت؛ آگاهیهای انقلاب ساز همان معرفتی است که می تواند به حرکتهای عظیم اجتماعی در تحقق عدالت و دیگر آرمانهای اصیل انسانی منجر شود. آگاهیهای انقلاب ساز بر خلاف غفلتهای مدرن، تولید درد و دغدغه می کند و بلای جان محافظه کاران می شود. شبیه معرفتی که ایرانیان به تدریج از زبان «متذکر دوران» -امام خمینی(ره)- دریافت کردند و بنیاد استکبار و امپریالیسم جهانی را متزلزل ساختند. انتشار آگاهیهای انقلاب ساز در رسانه ها در این سطح وسیع آنهم در کشور تحت استیلای رسانه، اتفاقی تاریخی است.
۳) سخنرانی محمود احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا و مجمع عمومی سازمان ملل هر دو مولفه فوق را به اثبات می رساند. نباید از غولهای بزرگ رسانه ای دنیا هراسی به خود راه داد. مخاطبان، تشنه آگاهیهای حقیقی اند و رسانه ها از اثر انقلاب ساز آنها نگران. شاید غرب بیش از آنکه از محتوای سخنرانی احمدی نژاد ناراحت باشد از اتفاق پیش بینی نشده در عالم رسانه متعجب است. امروز غرب تقدیرش را با تکیه بر رسانه تعریف می کند و آن هنگام که این عامل امنیت بخش، کارکرد پارادوکسیکال پیدا می کند همگان را نسبت به آینده غرب نگران می کند. احمدی نژاد با زیرکی اتفاقی تاریخی را رقم زد. علت تأمل جدی نومحافظه کاران امریکایی در اجازه مجدد به کسی مانند احمدی نژاد برای سخنرانی در محافل بین المللی همین اثر عمیق است. آنها دریافته اند که خود در دام خودساخته ی خویش گرفتار شده اند.
تقدیر بشر بر روی کره خاکی بهم گره خورده است و رسانه ها بیشترین سهم را در تحقق آن داشته اند. احمدی نژاد بخوبی دریافته است که در فرصت طلایی گفتگو با صدها میلیون نفر از انسانهای نگران قرن بیست و یکم، باید با زبان دین و فطرت با آنها سخن گفت و امیدهای وحیانی آنان را زنده کرد. شاید سیاستمداران کارکشته از لحن غیردیپلماتیک و بی سابقه یک رییس جمهور آنهم در مجمع عمومی سازمان ملل شگفت زده شوند، ولی شگفتی آنان آن هنگام فزونی خواهد یافت که آثار تاریخی چنین سخنانی را در مردمان خود ببینند.
پس از سالها باردیگر دغدغه ی مهم معمارکبیر انقلاب اسلامی در صدور انقلاب و قوام بخشی جنبشهای بیداری بدست محمود احمدی نژاد پیگیری شد.
وحید یامین پور
منبع : نوسازی


همچنین مشاهده کنید