پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقش حسابرس داخلی در مدیریت جهانی


نقش حسابرس داخلی در مدیریت جهانی
این که امروزه اکثر کشورهای موفق یک دید تازه ای دارند خبر تازه ای نیست. مدیریت های جهانی، چه بزرگ و چه کوچک، آن چه را که زمانی اصول اساسی و قوی مدیریت مثل شراکت، تولید بهنگام، کنترل آماری فرآیند، آموزش مستمر و... در نظر گرفته می شد، در اختیار داشتند.
در محیط های جدید حتی فرضیات اساسی مربوط به رفتار سازمانی هم مورد تردید قرار گرفته اند. اهداف سنتی حسابرسی داخلی هم تا حدقابل ملاحظه ای در این محیط های جدید کاهش می یابد. اکثر بخش های حسابرسی داخلی سنتی به چهار طریق اساسی به سازمان هایشان کمک یا خدمت می کنند.
۱) کمک به مدیران اجرایی در جهت بهبود طرح و اجرای سیستم های کنترلی.
۲) کشف بی نظمی های داخلی (سوءاستفاده ها و تقلب و...)
۳) اطمینان از این که کنترل ها همان گونه که در نظر گرفته شده اند، عمل می کنند.
۴) کمک به مدیران اجرایی برای آگاهی بیش تر نسبت به عملکردها و نتایج.
اما در محیط های جهانی این اهداف سنتی واقعا متروک شده اند و برای حسابرسی داخلی منطق و مسوولیت های جدیدی تعریف شده است اما حسابرسی داخلی هنوز هم باید راه تکامل را بپیماید. باید دوباره روابط و نقش خود را مورد توجه و تغییر قرار دهد.
امروزه جدایی مدیریت از عملیات های اجرایی به سه طریق رخ می دهد: اول این که ساختار سازمانی (سازمان بوروکراتیک) دارای سطوح بسیار با وظایف مجزا و کارکنان ویژه است بنابراین به راحتی و به طور سازمانی از عملیات های اجرایی مشتریان جدا می شود. دوم این که طراحی اکثر وسایل و تدارکات به طور فیزیکی مدیریت را در اتاق ها و ساختمان های جدا از عملیات ها قرار می دهد و به این وسیله مدیریت در انحصار این دیوارها و در پشت منشی ها و دیگر کارکنان از عملیات های اجرایی به دور مانده است و سوم این که مدیریت از نظر عملکرد و وظایف هم تا حدی جدای از عملیات هاست. او ملزم به برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، اداره و نظارت از دور است، این جدایی وظیفه، خود می تواند جدایی روانی از مشتریان و عملیات ها را موجب شود. امروزه وظیفه مدیریت از برنامه ریزی، سازماندهی، اداره، هدایت و نظارت به سرپرستی، اختیار، ارزیابی و شراکت گسترش یافته است. شغل اصلی مدیریت کارفرما شدن یا ریاست نیست بلکه تسهیل موفقیت عملیات های خاص و کارکنان است که این مستلزم تماس و ارتباط با کارکنان، عملیات ها، فروشندگان و مشتریان است.
امروزه مدیران وقت نسبتا کمی را در دفترهایشان می گذرانند، واژه جدید، برای توصیف این سبک مدیریت و مدیریت سرگردان یا MBWA است. مدیران زیادی میزهایشان را به بخش اجرایی (کارخانه) منتقل کرده اند.
در اصل در این سازمان ها، تفکیک جسمی و روانی مدیریت از بین رفته است. رده های سازمانی بسیار زیاد تنها به تعداد کمی کاهش یافته و مدیران و دیگر کارکنان در عملیات های جداگانه به صورت گروه های عملیاتی هم عرض ترکیب شده اند و به این وسیله به حذف تفکیک سازمانی کمک کردند.
یک اصل مهم مدیریت جهانی تهیه اطلاعات متناسب و فوری برای تصمیم گیرندگان است، خواه کارکنان اجرایی باشد خواه مدیران، در نتیجه هر کس در مورد عملکرد اختصاصی، گروهی، هماهنگی و تقسیمی مطلع تر می شود بنابراین حالا واژه عملکرد در بعد وسیع تری تعریف می شود و عملکرد غیرمالی را نیز همچون عملکرد مالی شامل می شود و همین قدر کافی است بدانیم که گزارش های حسابرسی داخلی سنتی اساسا اخبار و اطلاعات قدیمی را شامل می شوند.
منبع : روزنامه سرمایه