پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اتفاق تازه‌ای نیست


اتفاق تازه‌ای نیست
در تاریخ سیاسی ملت ما چیز تازه‌ای نیست اینکه دولتی بیاید و برای هموارکردن راه پیش‌رو به تخریب همه بناهایی بپردازد که سال‌های طولا‌نی هزینه برده‌اند تا سربرآورند. خبر آن ابنیه چندان تفاوتی نمی‌کند که فرهنگی و سیاسی یا علمی و پژوهشی باشد. مهم این است که تازه به دوران رسیده‌ها اول تخریب‌چی بودن خود را به اثبات می‌رسانند، آنگاه در پی اثبات فضایل خویش برمی‌آیند.
مثلا‌ در دولت‌های گذشته بسته به میزان علا‌قه و زمینه، هر کسی آمده گذشته را زیر سوال برده و از آینده بهتر نوید داده است. عمدتا هم دلیل گفتار و رفتار خویش را در ناکارآمدی آنانی اقامه می‌کرده که حالا‌ دیگر با دولت و دولتمردان جدید تعامل و تناسبی ندارند.
دولت آقای احمدی‌نژاد نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما آنچه غریب می‌نماید، آن است که رئیس محترم دولت کنونی مضافا بر تخریب دولت‌های گذشته مدعی بوده و هست که از نیروهای مومن و کارآمد نسبت به برنامه‌های دولت خود بهره گرفته و تعهد به اصول بنیادین دولت اصولگرای ایشان وجه غالب مشخصات وزرا و کارگزاران ایشان بوده است.
با این همه به اعتراف دوستان آقای احمدی‌نژاد بی‌ثبات‌ترین کابینه ایرانی اقلا‌ بعد از انقلا‌ب، کابینه آقای احمدی‌نژاد است. آدم می‌ماند که به قول معروف <دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس> را. مصادیق آنقدر زیاد است که نیاز به توضیح ندارد. دفاعیات آنچنانی آقای رئیس جمهور از وزیر آموزش و پرورش وسپس با اشارتی به حاشیه راندن و تعویض بی‌توضیح ایشان یا با هزار سلا‌م و صلوات وزیری را آوردن و آنگاه بدون خداحافظی وی را رهاکردن نشان می‌دهد که شان دولت و وزارت در نگاه رئیس محترم دولت تا اندازه‌ای افول کرده است که گمان می‌فرمایند راننده عوض می‌کنند. شان وزیر چیزی است و حرمت جایگاه نگاه‌داشتن چیزی. به‌خاطرم آمد داستان حسنک وزیر که به چه ترفند و اتهامی پس از آنکه مسعود بر جایگاه پدر تکیه زد، به دست بوسهل زوزنی‌اش سپردند و او برای تشفی خاطر خود چه با او نکرد <که در زمان صدارت زوزنی دربانان حسنک، بوسهل را بر درگاه نگاه داشته بودند و اذن ورودش نداده بودند.>
آنها حسنک را قرمطی می‌خواستند و هرچه کردند، از زعارت و لئامت تا این بهتان بر او راست آید، نیامد. چنانچه محمود خود گفته بود اگر بر وی راست آ‌مده بود که حسنک قرمطی است، خلیفه خرف دانسته بود که با وی چه کرده بودند - البته فرمانبرداران و چاکران دستگاه محمودی - به فرمان وی آن روز که احمدحسن - همتای حسنک در دولت مسعود - و بوسهل زوزنی و بونصر مشکان و دیگر معدلا‌ن و فرکیان گرد آمده بودند تا هرچه به‌نام حسنک بوده است را به نام مسعود قباله نمایند - البته شما بخوانید به طوع - چون حسنک درآمد همه برخاستند، آنگاه که احمدحسن برخاست و احترام کرد.
اگرچه میل نداشته باشند و بوسهل زوزنی نیم‌خیز شد و بر خود می‌ژکید - زیر لب غر می‌زد و اظهار نارضایتی می‌نمود از آنچه به سبب رفتار خواجه احمدحسن از احترام و اعزاز با همتای پیشین وی یعنی حسنک رفته است و چون خواجه احمد رفتار ناشایست بوسهل زوزنی را دید، بر وی خروشید که <در همه کارها ناتمامی> و گفت که گیرم تو را با حسنک عداوتی باشد، آخر نه مجلس سلطان را شان و حرمت است. اینجا گرد آمده‌ایم تا کار حسنک به فرمان پادشاه بسازیم و تو باید حرمت ما را که به فرمان ایشان گرد آمده بودیم، نگاه می‌داشتی و بوسهل زوزنی تا آخر مجلس دم برنیاورد.
فرهنگ ملی و اسلا‌می ما آموزه‌های حکومتی مناسبی دارد که باید بیش از همه مورد توجه دولتمردان باشد. شان دولت و امارت و صدارت نباید چندان فروکاهد که دیگر کسی سودای رسیدن به جایگاه رفیع وزارت را نپرورد و از سرگذشتی که در دولت اصولگرا بر دولتمردی و زمامداری تحمیل می‌شود، عبرت گرفته، دیگر گرد این قصه پرغصه نچرخد. دولت آقای احمدی‌نژاد و بیش از همه شخص جناب آقای رئیس‌جمهور باید باور کنند که رفتار و گفتار ایشان گذشته از تاثیرات آنی و روزمره که البته بسیار مهم هستند، برای تاریخ سیاسی این کشور سند خواهد شد و چه‌بسا فرداهای دیگر، کسانی استناد کنند که اگر رفتار دولتی دولتمردان اصولگرای دولت نهم نامطلوب می‌بود، جماعتی زبان به اعتراض می‌گشودند و ما گفتیم که آنچه این روزها از دولت محترم و رئیس محترم‌تر این دولت مشاهده می‌شود، شایسته و زیبنده دولت و دولتمردی در نظام اسلا‌می ایران نیست.
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
محمد صادق جوادی حصار
پاورقی:
<آنچه از داستان حسنک آمده، نقل به مضمون و برای اقامه ادعا درباره رفتار پیشینیان است و نه دیگر هیچ>
منبع : روزنامه اعتماد ملی