یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


فیلمساز اول برای مردم فیلم می‌سازد


فیلمساز اول برای مردم فیلم می‌سازد
امیرحسین آرمان بازیگر جوانی است که بسیاری از منتقدین معتقد هستند در آینده نه چندان دور جای واقعی خود را به دست خواهد آورد. وی در فیلم‌های ازدواج به سبک ایرانی،قتل آن‌لاین و هدف اصلی ایفای نقش کرده است.
در فیلم جدید سامان مقدم صد سال به این سال‌ها نیز حضور داشته که قرار است اولین نمایشش در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر باشد. نمایش هدف اصلی در سینماهای تهران دستمایه این گفت‌وگو شد که در زیر می‌آید:
▪ چه اتفاقی افتاد که در «هدف اصلی» بازی کردید؟
ـ من با تهیه‌کننده آشنا بودم ایشان به من پیشنهاد دادند و من پذیرفتم که در این پروژه همکاری کنم.
▪ چه چیزی شما را مجاب به بازی در این فیلم سینمایی کرد؟
ـ به هر حال نقش خوبی بود.
▪ یعنی به قیمت اینکه نقش اصلی کار کنید حاضر هستید در هر پروژه‌ای همکاری کنید؟
ـ هر پروژه‌ای نیست ،کار خوبی است. کار متفاوتی است. به لحاظ موضوعی و بصری کار تازه‌ای است و به معرفی شاخه‌ای از کنگفو (وین چون) می‌پردازد به نظر من تماشاگر راضی از سالن بیرون می‌آید.
▪ پس اگر قرار بوده صرفا در «هدف اصلی» یک شاخه‌ای از کنگفو معرفی شود اصرار برای عرفانی جلوه دادن این فیلم را نمی‌فهمم؟
ـ خواستند این ورزش را با زندگی ترکیب کنند و هدف این بوده که با احترام‌هایی که در این ورزش وجود دارد، شخص بتواند در خودش به مراتب بالاتری دست پیدا کند.
اساسا یک چنین چیزی درست است که مسائلی که به هم هیچ ربطی ندارد را ترکیب کنیم تا به یک هدف برسیم.
قاطی نمی‌شود. پیام فیلم در واقع این است که اگر کسی در یک رشته ورزشی به جایگاه بالایی رسید موظف است از آن استفاده درستی کند و در جایگاهی که می‌تواند زور بگوید و از قدرتش برای رسیدن به هدفش استفاده کندهرگز این کار را نکند.
من ممکن است در ذهنم مسائل بسیار خوبی داشته باشم، اما اینکه بتوانم به مخاطبم القا کنم مهم است؟ اینکه کارگردان و تهیه‌کننده «هدف اصلی» چه مسائلی در ذهنشان دارند مهم نیست. بتوانند به تماشاچی منتقل کنند مهم است که به عقیده من «هدف اصلی» به هدف اصلی‌اش نرسیده است.
البته یکی از هدف‌هایش این بوده است.
▪ پس شما هدف‌های دیگر را بگویید من واقعا وقتی فیلم را دیدم هرگز متوجه نشدم هدف از ساخت این فیلم چه بوده است؟
ـ اولین هدفش معرفی شاخه‌ای از کنگفو بوده است.
▪ چرا؟ فدراسیونی در این زمینه پشتیبان فیلم بوده است؟
ـ کسی که سرمایه‌گذاری فیلم را به عهده داشته است ۱۰ سال است در این رشته فعالیت می‌کند (امیر مرتضوی) و استادش آقای پیرنیا بنیانگذار این رشته در ایران است و در خاورمیانه این رشته را مدیریت می‌کند که در فیلم لقب «سیفو» را دارد که به چینی یعنی پدر.
▪ یعنی همه تماشاچی‌های ایرانی به زبان چینی مسلط هستند؟
ـ نه ولی به هر حال باید آشنا شوند. در کلیپ‌ها حرکاتی می‌بینید که هرگز ندیده‌اید. نکته دیگر اینکه از معدود فیلم‌های اکشن بعد از انقلاب است که خنده‌دار نشده است. بیننده نمی‌خندد و مسخره نمی‌کند به دلیل اینکه چیزهای جدید و درستی را می‌بیند.
▪ ولی هنگامی که من فیلم را در سینما دیدم صحنه‌ای که آناهیتا نعمتی و پیرنیا در حال تمرین هستند مردم می‌خندند؟
ـ من این فیلم را ۶ ، ۵ بار در سینماهای مختلف دیدم. هر سانسی یک حسی دارد. یعنی حتی در سینما ممکن است در یک صحنه تماشاچی‌ها ری‌اکشن نشان‌دهند ولی در سانس بعد عکسش اتفاق بیفتد.
یک صحنه‌ای در فیلم وجود دارد که آناهیتا نعمتی با چوب دنبال اراذل می‌کند؟ چه اصراری است کارهایی که مخصوص آقایان است را یک بازیگر زن انجام دهد که در نتیجه هم ملموس درنمی‌آید؟
به هر حال باید کسی این نقش را بازی می‌کرد که مردم او را بشناسند. به نظر شما صحنه‌ای که خانم نعمتی به امیر آموزش می‌دهد در نیامده؟ حتما درآمده است ولی در مورد صحنه‌ای که مدنظر شماست برمی‌گردد به کارگردانی و تدوین که من نباید در این زمینه نظر دهم.
▪ تا حالا در زندگیتان این قدر کتک خورده بودید؟
ـ (می‌خندد). نه به دلیل اینکه من اصلا اهل دعوا کردن نیستم ولی در این فیلم بیشتر از من آقای مرتضوی کتک خورد.
▪ فیلم در نهایت آبرومند شده است و برای من هم موقعیت بسیار خوبی بوده است؟
ـ به نظر من نه تنها آبرومند نشده بلکه آبروبر شده است. به طور کلی من با این فیلم مسئله دارم.
▪ با کجای فیلم؟
ـ از تیتراژ گرفته تا صحنه‌های رزمی و بازی بازیگرها می‌توانم این فیلم را زیر سئوال ببرم
تیتراژ و صحنه‌هایی که درنیامده است به من به عنوان یک بازیگر ربطی ندارد ولی در مورد صحنه‌های رزمی باید بگویم خوب درآمده است و من از این صحنه‌ها دفاع می‌کنم.
▪ از بازی خودتان در «هدف اصلی» راضی هستید؟
ـ نه.
▪ چرا؟
ـ به دلیل اینکه یک بازیگر هرگز نباید از خودش راضی باشد تا پیشرفت کند یا اینکه حالا که فیلم را می‌بینید ▪ احساس می‌کنید در برخی از سکانس‌ها بازی شما می‌توانسته سکانس را نجات دهد و این اتفاق نیفتاده؟
ـ بعضی جاها می‌توانستم بهتر باشم مثلا صحنه‌ای که می‌رود پیش استاد و از استاد خواهش می‌کند به او آموزش دهد فکر می‌کنم می‌توانستم بهتر باشم.
▪ به لحاظ دیالوگ سکانس بدی بود؟
ـ شاید دیالوگ‌هایش سینمایی بود و دقیقا به دلیل اینکه من خیلی این دیالوگ‌های سینمایی را نمی‌فهمم نمی‌توانم هضمش کنم و به صورت ناپخته تکرارش می‌کنم.
▪ یک صحنه‌ای در فیلم وجود دارد که شما روبه‌روی سنگ قبر پسر استاد نشسته‌اید و در نمای بعدی ما می‌بینیم که استاد مجاب می‌شود به شما آموزش دهد. می‌توانید بگویید یعنی چی؟
ـ برمی‌گردد به بخش سناریوی کار. قرار بود در آن لحظه یک سری چیزهایی گفته شود که حذف شد که البته نه حذف دیالوگ‌ها و نه حتی گیتار آن کاراکتر به من ربطی پیدا نمی‌کند از من هرچه خواستند همان کار را کردم.
▪ یعنی صرفا از شما به عنوان یک بازیگر هر کاری بخواهند شما بدون اینکه بگویید مثلا با حذف این دیالوگ کلا تماشاگر منظور را نمی‌فهمد انجام می‌دهید؟
ـ اگر دقت کرده باشید در ماشین وقتی با شادی حرف می‌زند، می‌گوید این اتفاق اولی نیست شادی می‌پرسد اتفاق اولی چیه؟ می‌گوید وقتش رسید بهت می‌گم. قرار بود سر مزار پسر استاد اتفاقی که در کودکی برایش افتاده بود را بازگو کند که حذف شد.
▪ چه اتفاقی؟
ـ در کودکی مدرسه‌ای می‌رفته که بچه‌ها اذیتش می‌کردند از یک پسری می‌خواهد که به او کمک کند آن پسر هم در دعوایی که صورت می‌گیرد این کاراکتر را فراری می‌دهد و خودش می‌ماند فردا که به مدرسه می‌رود می‌فهمد که با سنگ به سر پسر زده‌اند و او مرده است و این کاراکتر بعد از آن اتفاق همیشه ترس از کتک خوردن و نابود شدن را در وجود خود داشته است.
و آن شب که اتفاق کتک خوردن پیش می‌آید حادثه سال‌های پیش در ذهنش بیدار می‌شود و تصمیم می‌گیرد برود پیش استاد و این ترس را برای همیشه ریشه‌کن کند. که به هر حال استاد می‌پذیرد تا این که آخر شب به مرحله‌ای می‌رسد که استاد مجاب می‌شود به او آموزش دهد.
▪ عرفانی می‌شود؟
ـ نه فقط سعی می‌کند آنچه در درون دارد را برای استاد بازگو کند.
▪ چه اتفاقی می‌افتد که یک آدمی که سرا پا کینه است در نهایت در صحنه آخر فیلم آنقدر متحول می‌شود؟
ـ قبل از مبارزه صحنه‌ای هست که در حال نماز خواندن است و پدرش می‌گوید آن اراذل و اوباش را من فرستاده بودم به هر حال یک بخشی از کینه‌اش کم می‌شود و زمان مبارزه با کسی مبارزه می‌کند که سال‌هاست در این رشته است و قدرتمند است ولی خودش بعد از ۶ ماه مبارزه به جایی می‌رسد که می‌تواند در مقام دفاع برآید در حین مبارزه کم‌کم از خشمش کم می‌شود و احترام به پیشکسوتی آن آدم، هم باعث می‌شود که به جز مبارزه چیزهای دیگری را نیز مدنظر بگیرد.
▪ کلا این فیلم از نظر منتقدین فیلم خوبی نیست ولی صحنه‌های رزمی آن خوب درآمده است؟
ـ شاید فیلم از نظر منتقدین خوب نباشد ولی از نظر مردم خوب است. ما فیلم را در وهله اول برای مردم می‌سازیم.
▪ همین منتقدین می‌گویند شما در این فیلم بسیار خوب بازی کردید؟
ـ ولی خودم شاید نهایتا ۲۰ درصداز بازی‌ام راضی باشم.
▪ یعنی فکر می‌کنید فیلمنامه می‌توانسته امکانی را برای شما محیا کند که بهتر باشید؟
ـ قطعا، نقشی که من بازی می‌کردم جای کار داشته است و شخصیت‌‌‌پردازی در این نقش می‌توانست بسیار تاثیرگذار باشد.
▪ در «قتل آن‌لاین» اصلا شما نیستید ولی در حرف‌هایی که قبل از مصاحبه با هم زدیم شما گفتید قرار بود یکی از سه نقش اصلی را بازی کنید.
ـ بله، ولی بعد از این که فیلم آماده شد آنقدر از صحنه‌ها حذف کردند که اصلا وجود من در این فیلم مهم نبود.
▪ در سینمای ما بازیگر آنقدر حق دارد که بگوید چرا آن چیزی که من برای بازی در آن توافق کردن در نهایت کار وجود ندارد؟
ـ بازیگری که در جایگاه آن موقع من بود نمی‌توانست اعتراض کند و یک بخش هایی بود که مشاور نیروی انتظامی تشخیص داد باید حذف شود و یا بخشی از بازی من در تدوین درآمد یعنی اگر در تدوین هم در نمی‌آمد باز هم فایده‌ای نداشت ولی در ابتدا نقش خوب و تاثیرگذاری بود. تجربه تلخی بود ولی خوشحالم که در ابتدای کار این تجربه را کسب کردم که هرگز آن اشتباه را نکنم.
▪ در مورد «ازدواج به سبک ایرانی» و هم بازی بودن با سعید کنگرانی بگوئید؟
ـ تجربه بسیار خوبی بود. آقای کنگرانی نقش دایی مرا بازی می‌کرد و به عنوان اولین کار حرفه‌ای من بسیار خوب بود. وقتی بچه بودم فیلم‌هایی که سعید کنگرانی در آن بازی کرده بود را می‌دیدم.
من از همان کودکی می‌خواستم بازیگر شوم فکر این که در کنار هر کس بازی کنم را می‌کردم به جز سعید کنگرانی به همین خاطر بازی در کنار او برایم جذاب بود.
▪ کلا پشت صحنه حرفه‌ای‌بود؟
ـ بله ولی به دلیل این که «ازدواج به سبک ایرانی» اولین کار من بود طبیعتا جز خوبی هیچی نمی‌دیدم.
▪ در مورد «صد سال به این سال‌ها» بگوئید؟
ـ از اواخر سال گذشته فیلمبرداری شروع شد و تا اردیبهشت هم طول کشید. عوامل همه حرفه‌ای هستند و قصه فیلم هم بسیار خوب است و این گونه که می‌‌گویند نتیجه کار هم خوب درآمده است.
▪ مضمونش چیست؟
ـ قصه سه دهه در ایران می‌گذرد و حول یک زن به نام ایران.
▪ نقش اصلی هستید؟
ـ من نقش اول پسر جوان فیلم هستم. پرویز پرستویی، رضا کیانیان و فاطمه معتمد آریا هم در این فیلم بازی می‌کنند قصه در واقع سه دهه ۸۰ و ۶۰ و ۵۰ است که نقش کودکی مرا هم پوریا پرستویی بازی کرده است.
▪ در جشنواره شرکت می‌کند؟
ـ تدوین فیلم تمام شده است و در حال صداگذاری هستند این گونه که تهیه‌کننده گفته است قرار است اولین نمایشش در بیست‌وششمین جشنواره فیلم فجر باشد.
▪ فرم شرکت در جشنواره برای (صد سال به این سال‌ها) پر شده است؟
ـ نمی‌دانم ولی به نظر من فیلم، فیلم جشنواره است.
▪ یعنی فیلم دولتی است؟
ـ نه اصلا.
▪ جشنواره فیلم فجر یک جشنواره کاملا دولتی است؟
ـ به هر حال این فیلم در جشنواره حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. از نظر بازی و فنی فیلم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. یکسری فیلم‌هایی است که فقط برای اکران ساخته می‌شود ولی برخی از فیلم‌ها با توجه به این که این موقعیت را دارند ولی برای این که در جشنواره فجر هم مورد ارزیابی قرار بگیرند مناسب هستند.
▪ بازی شما در جشنواره به چشم می‌آید؟
ـ بله واقعا فکر می‌کنم به چشم می‌آید ولی من کلا از جایزه خوشم نمی‌یاد البته جایزه منتقدین و مردم خیلی مهم است ولی هیئت داوری به نظر من سلیقه‌های خودشان را دارند که الزاما هم همیشه عین حقیقت و درستی نیست.
▪ در مورد «هدف اصلی» حرفی هست که دوست داشته باشید مطرح کنید؟
ـ در سینمای امروز ما، که فیلم‌های ما اکثرا روز است و تهران و جوانی با مشکلات اجتماعی یک جوانی گروهی را جمع کرده است و ریسک کرده است برای اولین بار فیلمی ساختند که مضامینی غیر از این چیزها داشت و همه تلاششان را کردند فیلم هم پرهزینه شد به خاطر تغییر لوکیشن ها و...
و به نظر من این ریسک قابل احترام است و فیلمی شده است که در معرفی صحنه های رزمی معرفی رشته لوس و خنده‌دار نشده است.
▪ چرا تغییر لوکیشن‌ در این فیلم زیاد بود؟
ـ به دلیل این که در زمستان فیلمبرداری شد و احتیاج بود که صحنه‌هایی گرفته شود که به لحاظ بصری جذابیت‌هایی داشته باشد دو هفته به شمال رفتیم. به هر حال من به عنوان یک تماشاچی این کار را قابل احترام می‌دانم. به دلیل این که سرمایه‌گذاری‌های ما یک چنین ریسکی را نمی‌کنند و چیزی که حس می‌کنند سلیقهء مردم است را می‌سازند که حتما بفروشند ولی ساخت این کار می‌تواند شروعی باشد برای ساخت فیلم‌های متفاوتی از این دست.
▪ در مورد تبلیغ فیلم می‌دانید؟
ـ نه. منظورتان چیست؟
▪ سال‌هاست که دیگر به شکل تراکت دستی فیلم‌ها را تبلیغ نمی‌کنند ولی با توجه به جوان بودن اکیپ این فیلم این گونه تبلیغ کمی عجیب است.
ـ من نمی‌دانستم. اما به هر حال تبلیغات شکل‌های مختلف دارد که برمی‌گردد به مسئول تبلیغات.
▪ قبل از شروع فیلمبرداری آموزش رزمی دیده بودید؟
ـ من دو ماه آموزش دیدم و بعد فیلمبرداری را شروع کردم. خانم نعمتی هم یک ماه حدودا کار کردند.
سعیده خدابخش
منبع : روزنامه حیات نو