پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ابتکار ایران و همسایگان عرب


ابتکار ایران و همسایگان عرب
حضور رئیس جمهور احمدی نژاد در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس در دوحه (قطر) از دو منظر قابل ارزیابی است؛ نخست، دعوت از رئیس جمهوری ایران به عنوان ابتکاری در ادامه فرآیند دیپلماسی هسته یی که از سوی همه طرف ها حمایت می شود. دوم، اقدام متقابل ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به عنوان اقدامی مستقل از فشارهای رو به گسترش علیه تهران که از سوی واشنگتن هدایت می شود. هر دو سطح یاد شده اگرچه به هم، همپوشانی دارند اما تفکیک آنها می تواند ارزیابی ها از حادثه مهم دوشنبه این هفته را مصون از خطای تحلیلی ناشی از ترجیحات ذهنی گرایش های یکسونگر کند. به عبارت دیگر حضور احمدی نژاد به عنوان نخستین مقام عالی رتبه ایران که جرات کرده است در اجلاس یک تشکل منطقه یی که خاستگاه آن از آغاز تشکیل، مقابله و رقابت ایدئولوژیک، نظامی و حتی اقتصادی با ایران انقلابی بوده است، نه می تواند - به زعم برخی تحلیل های جانبدارانه - تنها در چارچوب یک زورآزمایی موفق با واشنگتن به ویژه پس از اجلاس آناپولیس تعبیر شود که در آن تهران توانسته از همه فشارهای جبهه غرب علیه خود خلاص شود و نه به معنی حل اختلاف هایش با همسایگان جنوبی خلیج فارس است. در این حال فصل مشترک هر دو سطح بالا، بهره مندی از دیپلماسی است. به عبارت دیگر دنیای امروز از اندیشه کلازویتسی فاصله گرفته است که به مردان سیاسی چنین القا می کرد؛ توسل به اسلحه به آنها امکان می دهد حل مسائل را به تاخیر اندازند. اکنون دیپلماسی در اولویت دستور کار همه بازیگران جامعه بین الملل قرار دارد. از این رو می توان حضور احمدی نژاد را در اجلاس دوحه، ادامه فرآیند دیپلماسی بر سر مناقشه یی خواند که به هر حال به یک بحران جدی نزدیک شده است. اراده برای ادامه دیپلماسی کافی نیست اگر الزام های آن مراعات نشود. مذاکره اصلی ترین وجه رویکردی است که امروزه از آن به عنوان استراتژی غیرمستقیم یاد می شود. مذاکره مستلزم داشتن فنون لازم از جمله مهارت ها در شروع گفت وگو، طرح ایده ها، تعویض ایده های تازه با نگرش های تنش زای گذشته و بهره مندی از ادبیاتی قابل فهم و پذیرفته شده نزد طرف یا طرف های مذاکره است. احمدی نژاد در جلسه دوشنبه این هفته سران شورای همکاری خلیج فارس به ویژه از مورد آخر به خوبی بهره برد و حالا تهران باید خود را برای تحمل نقدها و نظرات طرف های مقابل آماده کند. همسایگان عرب ایران در حوزه خلیج فارس نیز گفت وگوی مستقیم را بر هم پیمانی صرف با سیاست های واشنگتن ترجیح داده اند. استقبال گرم از احمدی نژاد در دوحه آن هم یک هفته پس از اجلاس آناپولیس نشان داد که اعراب به رغم اتحادهای سنتی خود با استراتژی منطقه یی امریکا، در آن حد از توانمندی قرار گرفته اند که در بزنگاه هایی چنین، منافع منطقه یی خود را کمی مستقل از منافع راهبردی واشنگتن جست وجو کنند. البته در تعریف این رویکرد نباید دچار خطای تحلیلی شد زیرا همه اعضای شورای همکاری خلیج فارس همچنان اصلی ترین متحدان واشنگتن در خاورمیانه عربی محسوب می شوند. اگر تهران حضور در اجلاس سران کشورهای همکاری خلیج فارس را با اهدافی استراتژیک مثل خروج از تهدید انزوای منطقه یی و ایجاد فرصت تعامل با همسایگان عرب در راستای رقابت با واشنگتن تعبیر می کند، عرب ها نیز بیش از هر چیز امنیت و ثبات در منافع خود را طلب می کنند. پس آن روی سکه اجلاس دوحه، مذاکرات جدی و سختی است که میان طرف ایرانی و عربی انجام گرفته است.
هر دو دارای مقدورات و محذوراتی هستند که سبب می شود به رغم فاصله هایشان در درک از منافع رودرروی یکدیگر بنشینند و ضمن شناسایی اهداف استراتژیک یکدیگر، مطالباتشان را مطرح کنند. آنچه برای ناظران معلوم است، نگرانی عرب های حوزه خلیج فارس از فرآیندی است که به سبب پرونده هسته یی ایران می تواند احتمال ناآرامی دوباره در منطقه را موجب شود. عرب ها به درستی می دانند که اگرچه هم پیمانی امنیتی با واشنگتن ممکن است از شدت تهدیدهای احتمالی در منطقه علیه آنان بکاهد، اما ایران یک قدرت انکارناپذیر است که بی تردید در هر فرمول امنیتی - حتی اقتصادی - نباید آن را نادیده انگاشت. قرن ها پیش از این، منطقه تنها با نام ایران و پارسیان شناخته می شد و در آینده نیز همیشه چنین خواهد بود، حتی اگر برخی تلاش های مذموم بخواهند بر چهره واقعیت چنگ اندازند. بنابراین همسایگان عرب ایران در حوزه خلیج فارس به رغم همه مقدوراتشان در هیئت یک رقیب مقابل ایران، دچار محذوریت هایی هستند که سبب می شود با این کشور در فرمولی مختص منافع عموم ساکنان حوزه خلیج فارس تعامل کرده و در این راستا به چاره جویی برای حل مشکلات منطقه یی همت کنند. علاوه بر این ایران نزد همسایگان عربش به عنوان کلید حل مسالمت آمیز مسائل خاورمیانه شناخته می شود زیرا قدرت نفوذ معنوی ایران در عراق، لبنان، فلسطین و سوریه این کشور را به مثابه بازیگری قدرتمند در خاورمیانه جلوه داده است.
اجلاس بیست و هشتم سران شورای همکاری خلیج فارس نقطه عطفی در تاریخ این اتحادیه منطقه یی است، چرا که دو طرف اصلی منطقه در تعاملی سازنده تلاش تازه یی را برای پی جویی منافع خود آن هم مستقل از منافع کلان قدرت های بیرونی آغاز کرده اند. این فرآیند همچنین نمی تواند بیرون از منافع قدرت های بزرگ جهانی باشد. استقبال غرب از اجلاس یکشنبه گذشته در دوحه نشان می دهد که غرب نیز قادر به انکار واقعیت ایران در منطقه یی نیست که هویت آن از دیرباز با نام ایران شناخته می شده است. از سوی دیگر اراده تهران به اعتمادزایی در منطقه فارغ از واقعیت هایی نیست که اکنون گرداگرد آن را فراگرفته است. پیشنهادهای ۱۲گانه احمدی نژاد به همسایگان عرب ایران و استقبال آنها از این پیشنهادها تنها یک اتفاق خواهد بود اگر در سطحی گسترده تر که همانا حل مسائل تهران با جامعه بین الملل است، تلفیق شود. از این رو تهران با توجه به آنچه دیپلماسی منطقه یی فعال خوانده می شود، باید ابتکارهای لازم را در عرصه یی گسترده تر نیز ارائه کند تا به عنوان اقدامی مکمل شرایط برای بازگشت به وضع عادی فراهم شود. فراموش نکنیم دولت های عرب حوزه خلیج فارس همچنان متحد استراتژیک واشنگتن باقی مانده اند، حتی اگر منافع خود را گاه به شکل مستقل جست وجو کنند. به این ترتیب در تحلیل حضور احمدی نژاد در اجلاس دوحه لازم است چند مولفه لحاظ شود؛ نخست، اجلاس دوحه یک حادثه بود برای اعراب حوزه خلیج فارس و نیز ایرانیانی که برای نخستین بار شاهد حضور یک مقام عالی رتبه در جلسه اتحادیه یی شدند که هم در عنوان و هم در اهداف، همواره رقیب منطقه یی کشورشان محسوب شده است. دوم، اجلاس بیست و هشتم شورای همکاری خلیج فارس به مثابه اقدامی از سوی ثروتمندترین دولت های عرب بود که در این بزنگاه حساس، لازم دانستند منافع خود را مستقل از منافع راهبردی امریکا جست وجو کنند. این کار با لحاظ هر دو سوی مقدورات و محذورات کشورهای یادشده در ارتباط با ایران انجام شد. سوم، تهران سرانجام در ابتکاری بدیع، یعنی حضور رئیس جمهوری در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس، حل مسائل فیمابین را به عنوان اقدامی دیپلماتیک برای شکستن دیواره انزوا در دستور کار قرار داد و آن را در راستای اهداف استراتژیک خود تعبیر کرد. چهارم، حادثه اجلاس دوحه نمی تواند به معنای همه اقدامات دیپلماتیک لازم برای برون رفت از مسائل مبتلابه ناشی از پرونده هسته یی باشد، چرا که هنوز عرب های حوزه خلیج فارس متحدان اصلی واشنگتن در خاورمیانه محسوب می شوند. پنجم، در واقعی ترین نگاه، پذیرایی از رئیس جمهور ایران در دوحه، یک گام به پیش از سوی ایران پس از اجلاس آناپولیس و شکست مذاکرات جلیلی - سولاناست، اما در این حال ادامه دیپلماسی در خدمت به فرآیند پرونده هسته یی است. استقبال غرب از اجلاس دوحه نیز در همین راستا می تواند تعبیر شود. حال باید پیامدهای اجلاس یادشده را در ابتکارهایی جست وجو کرد که ایران طی روزهای آینده ممکن است ارائه کند.
جلال خوش چهره
منبع : روزنامه اعتماد