دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ادیان الهی و شهید مطهری


در برخی مطبوعات و نشریات ایده هایی نظیر « پلورالیسم » ، « قرائت های مختلف از دین » و « دین افیون اجتماع است » به استاد شهید مرتضی مطهری نسبت داده شده و سعی می شود از زبان آن بزرگوار این افكار در جامعه ترویج شود . نگارنده ی این مقاله بر این است كه سستی و بی پایگی این مطالب را با استناد به آثار و نوشته های آن شهید نمایان سازد . لازم به ذكر است كه بحث پلورالیسم به شكل امروزی آن در زمان استاد مطرح نبوده ولی شبهاتی در مورد حقانیت تمام ادیان ترویج می شده است كه استاد شهید به عنوان یك اسلام شناس آگاه این انحرافات فكری را كشف و خنثی می ساخته اند . آن چه در ذیل می آید نكاتی است كه در این ارتباط با پژوهش و تفحص در كتاب های مختلف ایشان به دست آمده است ؛
الف) تاكید بر وحدت ادیان
روشن است كه پلورالیسم و كثرت گرایی دینی پیش فرض خود را تكثر ادیان و تنوع حق قرار می دهد ولی استاد شهید در موارد متعدد تاكید می كند كه از نظر قرآن تنها یك دین داریم : « در سراسر قرآن اصرار عجیبی است كه دین ، از اول تا آخر جهان ، یكی بیش نیست و همه ی پیامبران ، بشر را به یك دین دعوت كرده اند . در سوره ی مباركه ی شوری آیه ی ۱۳ چنین آمده است : « خداوند برای شما دینی قرار داد كه قبلا به نوح توصیه شده بود و اكنون بر تو وحی كردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه كردیم » . قرآن در همه جا نام این دین را كه پیامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت می كرده اند « اسلام » می نهد . (مجموعه ی آثار شهید مطهری (تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ چهارم ، (۱۳۷۴ ج ۳ ، ص ۱۵۷) كلمه ی دین را به صورت جمع (ادیان) نیاورده است . از نظر قرآن ، آن چه وجود داشته دین بوده نه ادیان … قرآن كریم كه دین خدا را از آدم تا خاتم یك جریان پیوسته معرفی می كند نه چند تا ، یك نام روی آن می گذارد و آن اسلام است . البته مقصود این نیست كه در همه ی دوره ها ، دین خدا با این نام خوانده می شده و با این نام در میان مردم معروف بوده است بلكه مقصود این است كه حقیقت دین دارای ماهیتی است كه بهترین معرف آن لفظ اسلام است و این است كه می گوید : « ان الدین عند الله الاسلام » استاد شهید با توجه به این كه دین را یكی معرفی می كنند ، در صدد برمی آیند كه تفاوت شرایع آسمانی را تبیین كنند . از كلمات ایشان می توان سه دلیل برای این اختلاف و تفاوت یافت :
۱- مقتضیات زمان ، خصوصیات محیط و تكامل بشر . « اصول مكتب انبیا كه دین نامیده می شود یكی بوده است ، تفاوت شرایع آسمانی یكی در سلسله مسایل فرعی و شاخه ای بوده كه بر حسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگی های مردمی كه دعوت شده اند متفاوت می شده و همه ی شكل های متفاوت و اندام های مختلف یك حقیقت بوده و به سوی یك هدف و مقصود بوده است و دیگر در سطح تعلیمات بوده كه پیامبران بعدی به موازات تكامل بشر ، در سطح بالاتری تعلیمات خویش را كه همه در یك زمینه بوده القا كرده اند .. و به تعبیر دیگر بشر در تعلیمات انبیا مانند یك دانش آموز بوده كه او را از كلاس اول تا آخرین كلاس بالا برده اند . این تكامل دین است نه اختلاف ادیان . » (مجموعه ی آثار ، ص ۱۸۱)
۲- تحریف كتب مقدس : وی با طرح آیه ی ۹ سوره ی حجر : (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون) ما خود این كتاب را فرود آوردیم و هم اكنون خود نگهابان آن هستیم ، می گوید : « در این آیه با قاطعیت كم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته است … یكی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید ، تحریف و تبدیل هایی است كه در تعلیمات و كتب مقدس پیامبران رخ می داده و به همین جهت آن كتاب ها و تعلیمات ، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست می داده اند … ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تكامل شرایط زندگی و نیازمندی بشر به پیام نوین و راهنمایی نوین نیست . بیش تر معلول نابودی ها و تحریف و تبدیل های كتب و تعلیمات آسمانی بوده است … » (مجموعه ی آثار ، ج ۳ ، ص ۱۵۶)
۳- تفاوت در شكل اجرا : « اختلاف و تفاوت تعلیمات آسمانی پیامبران از نوع اختلافات مكتب های فلسفی یا سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی كه متشمل بر افكار متضاد است نبوده ؛ انبیا تماماً دارای یك مكتب و یك تز بوده اند . تفاوت تعلیمات انبیا با یك دیگر ، یا از نوع تفاوت تعلیمات كلاس های عالی تر با كلاس های دانی تر ، یا از نوع تفاوت اجرایی یك اصل در شرایط و اوضاع گوناگون بوده است … شكل اجرایی یك اصل كلی نیز در شرایط گوناگون متفاوت می شود . بسیاری از اختلافات در روش انبیا از نوع تفاوت در شكل اجرا بوده است و نه در روح قانون . » (مجموعه ی آثار ، ص ۱۵۹)
ب) رد حقانیت تمام ادیان :
از آن چه گذشت روشن شد كه استاد شهید دین را واحد می دانند و تفاوت و اختلاف ادیان را امری عارضی تلقی می كنند ولی ایشان به این حد بسنده نكرده و در كتاب عدل الهی صراحتاً « حقانیت همه ی ادیان » و به عبارتی « كثرت گرایی دینی » را زیر سؤال می برند . اینك عبارات استاد را با هم می خوانیم :
« دین حق در هر زمانی یكی بیش نیست و بر همه كس لازم است از آن پیروی كند . این اندیشه كه در میان برخی از مدعیان روشنفكری اخیراً رایج شده است كه می گویند همه ی ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه وقت یكسانند ، اندیشه ی نادرستی است . البته صحیح است كه میان پیامبران خدا اختلاف و نزاعی وجود ندارد . پیامبران خدا همگی به سوی یك هدف و یك خدا دعوت می كنند . آنان نیامده اند كه در میان بشر فرقه ها و گروه های متناقض به وجود آورند ولی این سخن به این معنا نیست كه در هر زمانی چندین دین حق وجود دارد و طبعاً انسان می تواند در هر زمانی ، هر دینی را كه می خواهد بپذیرد ، برعكس معنای این سخن این است كه انسان باید همه ی پیامبران را قبول داشته باشد … پس لازمه ی ایمان به همه ی پیامبران این است كه در هر زمانی تسلیم شریعت همان پیامبری باشیم كه دوره او است و قهراً لازم است در دوره ی ختمیه به آخرین دستورهایی كه از جانب خدا به وسیله ی آخرین پیامبر رسیده است عمل كنیم . بسیاری از مردم زمان ما طرف دار این فكر شده اند كه برای انسان كافی است كه خدا را بپرستد . به یكی از ادیان آسمانی كه از طرف خدا آمده است انتساب داشته باشد و دستورهای آن را به كار بندد ، شكل دستورها چندان اهمیتی ندارد ، حضرت مسیح هم پیغمبر است ، حضرت محمد هم پیغمبر است ، اگر طبق آیین مسیح عمل كنیم و هفته ای یك بار به كلیسا برویم صحیح است و اگر هم طبق آیین خاتم الانبیا عمل كنیم و هر روز پنج بار نماز بگذاریم درست است . اینان می گویند مهم این است كه انسان به خدا ایمان داشته باشد و طبق یكی از برنامه های خدایی عمل كند … ولی ما این ایده را باطل می دانیم ، درست است كه در دین ، اكراه و اجباری نیست ، (لا اكراه فی الدین) (سوره ی بقره ، آیه ی ۲۵۶) ولی این سخن به این معنا نیست كه دین خدا در هر زمانی متعدد است و ما حق داریم هر كدام را كه بخواهیم انتخاب كنیم . چنین نیست ؛ در هر زمان یك دین حق وجود دارد و بس ؛ در این زمان اگر كسی بخواهد به سوی خدا راهی بجوید باید از دستورات دین خاتم الانبیا راهنمایی بجوید .قرآن كریم می فرماید : « من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین) (سوره ی آل عمران ، آیه ی ۸۵) « هر كس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در جهان دیگر از جمله ی زیان كاران خواهد بود . » اگر گفته شود كه مراد از اسلام ، خصوص دین ما نیست بلكه منظور تسلیم خدا شدن است ؛ پاسخ این است كه البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم است ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شكلی داشته و در این زمان ، شكل آن همان دبن گران مایه ای است كه به دست حضرت خاتم الانبیا (ص) ظهور یافته و قهراً اسلام بر آن منطبق است و بس . » (مجموعه ی آثار شهید مطهری (تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ پنجم ، (۱۳۷۷ ج ۱ ، ص ۲۷۷-۲۷۵) هدف از ذكر این جمله ی طولانی آن بود كه شهید مطهری ولو اسمی از پلورالیسم نمی آورد ولی جان مایه و ركن اصلی آن را كه حقانیت تمام ادیان است به نقد می كشد .
ج) صراط مستقیم و نه صراط های مستقیم
ایشان با استمداد از مباحث فلسفی ثابت می كنند كه تنها یك بزرگراه و خط سیر به سوی سعادت فراروی انسان ها گشوده شده است :
« از نظر قرآنی سیر تكاملی جهان و انسان و اجتماع یك مسیر هدایت شده و هدف دار است و بر روی خطی است كه « صراط مستقیم » نامیده می شود و از لحاظ مبدا و مسیر و منتها مشخص است . انسان و اجتماع ، متحول و متكامل است ولی راه و خط مسیر مشخص و واحد و مستقیم است : (و ان هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبیله) (سوره ی انعام ، آیه ی ۱۵۳)
قرآن با توضیح این نكته كه راه بشر یك راه مشخص و مستقیم است و همه ی پیامبران با همه ی اختلافاتی كه در راهنمایی و دادن نشانی بر حسب وضع و موقع زمانی و مكانی دارند ، به سوی یك مقصد و یك مسیر هدایت می كنند ، جاده ی ختم نبوت را صاف و ركن دیگر از اركان آن را توضیح می دهد ، زیرا ختم نبوت آن گاه معقول و متصور است كه خط سیر این بشر متحول متكامل ، مستقیم و قابل مشخص كردن باشد ؛ اما اگر همان طور كه خود بشر در تكاپوست و هر لحظه در یك نقطه است ، خط سیر او نیز دائماً دستخوش تغییر و تبدیل باشد و نهایت و مقصد مسیر ، مشخص نباشد و در هر برهه ای از زمان بخواهد در یك جاده حركت كند ، بدیهی است ختم نبوت معقول و متصور نمی باشد . » (مجموعه ی آثار ، ج ۳ ، ص ۱۶۱-۱۶۰)
این سخن شهید ، ایده هایی نظیر تلون و تنوع حقیقت را كه در توجیه صراطهای مستقیم گفته می شود ، (عبدالكریم سورش ، صراط های مستقیم ، نشریه ی كیان ، ش ۳۶ ، ص ۱۰-۷ ، ص ۱۶) به شدت متزلزل می سازد و این نشانگر تفكر ژرف بین و شگفتی ساز آن متفكر قرن است كخ گویی اكنون به صورتی زنده و گویا شبهات روز را طرح كرده و رد می سازد.
د) نفی پیامدها و لوازم پلورالیسم
در این بخش پایانی سعی شده به برخی از توالی فاسد ایده ی پلورالیسم اشاره گردد و از كلمات گهربار استاد در رد آن ها مدد جسته شود :
۱- خاتمیت و جاودانگی اسلام : پلورالیسم چون بر این عقیده است كه راه های سعادت بی شمار است لذا به هیچ روی ادعای خاتمیت و جاودانگی را از هیچ دینی حتی اسلام نمی پذیرد . شهید مطهری در كتاب « ختم نبوت » از اندیشه ی خاتمیت دفاع می كند و ضمن اشاره به آیه ی ۴۰ سوره ی احزاب از آن به عنوان دلیل رسمی بر خاتمیت حضرت محمد (ص) یاد می كند (مجموعه ی آثار ، ج ۳ ، ص ۱۵۵) و در جای دیگر آن را از ضروریات اسلامی معرفی می كند : « این مطلب كه دین اسلام و شریعت اسلامیه شریعت خاتم است یعنی بعد از پیامبر اسلام دیگر پیغمبری هرگز نخواهد آمد جزء‌ ضروریات دین اسلام است . اگر كیس منكر خاتمیت بشود منكر اسلام شده است . » (اسلام و مقتضیات زمان ، تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ چهارم ، ۱۳۶۸ ج ۱ ، ص ۳۵۷) او در اثبات این اعتقاد و دفع شبهات می نویسد : « در طبیعت پدیده ها متغیرند نه قانون ها ، اسلام قانون است نه پدیده . اسلام آن وقت محكوم به مرگ است كه با قوانین طبیعت ناهماهنگ باشد . اما اگر چنان كه خود مدعی است از فطرت و سرشت انسان و اجتماع سرچشمه گرفته باشد و با طبیعت و قوانین آن هم آهنگی داشته باشد ، چرا بمیرد ؟! » (مجموعه ی آثار ، ج ۳ ، ص ۱۷۸) « اسلام در وضع قوانین و مقررات خود رسماً احترام فطرت و وابستگی خود را به قوانین اسلام امكان جاودانه بودن داده است »‌ ایشان در ادامه ی نوشتار ، چگونگی جاودانگی اسلام را تبیین كرده و شبهات وارده را با بیان متین و استوار پاسخ گفته و در نهایت دین حداقلی را رد می كند . (مجموعه ی آثار ، ص ۱۹۵-۱۷۸)
۲- ناسخیت اسلام : از آن جا كه كثرت گرایی دینی همه ی ادیان را بر حق می داند ، نمی پذیرد كه دینی ادیان قبل از خود را نسخ كرده باشد و آن ها را از حجیت و حقانیت ساقط كرده باشد . حال ببینیم شهید عزیز ما در این باره چه می فرمایند :
« نسخ در قانون الهی وجود دارد . علت نسخ هم همان طور كه عرض كردم علتی نیست كه معمولا در قوانین بشری هست یعنی پی بردن به نقص قانون . این در علوم بشری صادق است ولی در علم الهی صادق نیست . پس چرا نسخ می شود ؟ از لحاظ مقتضیات زمان است . قانون كه به وسیله ی پیغمبر سابق آمده است از اول محدود به زمان معین بوده ، یعنی خداوند تبارك و تعالی از اول كه این شرایط را نازل كرده است برای همیشه نازل نكرده كه بعد پشیمان شده باشد بلكه از اول برای یك مدت موقت نازل كرده است تا بعد از آن كه مدت مقتضی شد شریعت دیگری بیاورد . پس چرا از اول برای همیشه وضع نكرد ؟ می گوییم هر زمانی یك اقتضایی دارد . » (اسلام و مقتضیات زما ، ج ۱ ، ص ۳۵۶)
۳- جامعیت و كمال دین اسلام : پلورالیسم و صراطهای مستقیم ، همه ی ادیان را از لحاظ حقانیت در یك درجه می بیند زیرا معتقد است ادیان به تكافوی ادله و تعادل و قوا و علل رسیده اند و اگر این كثرت به وحدت رسیدنی بود ، تاكنون رسیده بود . (عبدالكریم سروش ، نشریه ی كیان ، از سوی دیگر ، ش ۳۷ ، ص ۶۱) اما متفكر شهید با اثبات جامعیت و كمال دین اسلام ، آن را از همه ی ادیان ممتاز می داند : « اسلام طرحی است كلی و جامع و همه جانبه و معتدل ، حاوی همه ی طرح های جزئی و كارآمد در همه ی موارد … قرآن كتابی است كه روح همه ی تعلیمات موقت و محدود كتب دیگر آسمانی را كه مبارزه با انواع انحراف ها و بازگشت به تعادل است در بردارد . این است كه قرآن خود را مهیمن و حافظ و نگهبان سایر كتب آسمانی می خواند . » (مجموعه ی آثار ، ج ۳ ، ص ۱۶۲)
« پیوند نبوت ها و رابطه ی اتصالی آن ها می رساند كه نبوت یك سیر تدریجی به سوی تكامل داشته و آخرین حلقه ی نبوت ، مرتفع ترین قله ی آن است . » (مجموعه ی آثار ، ص ۱۶۷) با عنایت به آن چه آمد كاملا بدیهی است كه شهید مطهری دین را تكامل بخش و سعادت ساز می دانند و این كه در جایی دین را تریاك اجتماع معرفی می كنند ، در حقیقت قرائت های ناصحیح از اسلام به خصوص برخی اندیشه های متحجرانه ی قبل از انقلاب كه مردم را به اسم دین به سكون ، سكوت ، بی دانشی و … دعوت می كردند ، نفی می كنند ولی كسانی كه عنوان می كنند دین افیون توده ها و حكومت هاست ، دینی را می گویند كه وارد عرصه ی حكومت شود و با این سخن در واقع برسكولاریسم صحه می گذارند .


محمد جعفری
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید