دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ارکان انقلاب اسلامی


ارکان انقلاب اسلامی
با نگاهی اجمالی بر انقلاب های صورت گرفته در چند قرن اخیر تمایز ذاتی انقلاب اسلامی با ماهیت سایر انقلاب ها به خوبی مترصد است.اگر اندکی منصفانه به میزان حضور اقشار مختلف ایرانی در انقلاب اسلامی بنگریم و میزان این مشارکت را با انقلاب های پر آوازه ای همچون انقلاب کبیر فرانسه‌،انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب چین قیاس کنیم به خوبی این امر درک می شود که نه تنها انقلاب اسلامی انقلاب پرولتاریا نبوده و از نظام دوقطبی و تضاد درونی اجتماع نشات نگرفته است بلکه آمیخته ای است از مطالبات اقشار مختلف جامعه اعم از روستائیان ، دانش آموزان ، دانشگاهیان ،اقشار مرفه و غیره و غیره.از سوی دیگر با در نظر گرفتن غالب وضع موجود جهانی در قبال انقلاب ها می توان گفت که در اکثر قریب به اتفاق نهضت ها و انقلاب ها نظام و مناسبات جهانی نقش موثری را در تکوین این انقلاب ها ایفا نموده است.به عنوان مثال در انقلاب بلشویکی روسیه که در اکتبر ۱۹۱۷ به پیروزی رسید ارتش و نهاد حکومتی روسیه به دلیل فشارهای جامعه جهانی پس از جنگ جهانی اول مضمحل گردیده بودند و تنها مخالفان در اوضاع نا به سامانی و هرج و مرج پس از جنگ جهانی توانستند قدرت را کنترل کنند.اما جامعه جهانی در قبال انقلاب جمهوری اسلامی نه تنها موضعی حامیانه به خود نگرفت بلکه دو قطب کاملا مخالف شرق و غرب در مواجه با انقلاب اسلامی درپدیده ای نادر دست به اتحاد زد و از هیچ اقدامی در مهار خیزش بنیادگرایی اسلامی دریغ نکرد.اما به راستی برگ برنده انقلاب اسلامی و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها در چیست که به یکباره با طنین انداز شدن بانگ آغاز این حرکت شرق و غرب به هم می پیوندند تا مانع از تشکیل این نظام شوند.
به زعم بسیاری از صاحب نظران انقلاب اسلامی بر گرفته از تعاملات سه رکن اساسی و اصولی است.مردم به عنوان خواستگاه اصلی نیازها،تئوری متقن و نوید دهنده اسلام به عنوان پاسخگوی نیاز های جامعه و رهبری روحانیت به صورت عام و رهبری امام خمینی(ره) به صورت خاص به عنوان کانال ارتباطی میان پرسشگر و پاسخگو.
بی شک می توان صدساله اخیر را یکی از دردناک ترین مقاطع زمانی برای ملت ایران دانست.تشکیل سلسله قاجاریه و بی کفایتی حاکمان در رویارویی با مشکلات جامعه،نفوذ و غلبه استعمار در قلب دستگاه حاکم ،جنگ های مکرر ،تعرض به تمامیت ارضی کشور،نبود امنیت و... همه از جمله معضلاتی است که در تاریخ ملت ایران پیش از سال۱۳۵۷ غنوده است.مردم رنجدیده ایران همواره در آروزی این بوده که روزی از زیر یوق استعمار گران بیرون آید و حاکمیت کشورش را خود بدست گیرد.همیشه در این آرزو بوده که روزی شکوه و سطوت واقعی خود را بدست آورد و نقش اصلی خود را در مناسبات جهانی ایفا کند.از سوی دیگر آشنایی ایرانیان با موازین اسلامی همچون عدالت اجتماعی ،امر و معروف و نهی از منکر و ... منجر به آن می شد که مسلمانان خود را در قبال وضعیت موجود مسئول دانسته و در ایجاد تحول و تغییر در نظام حکومتی تلاش کنند.همچنین تعلیمات ناب اسلامی که همه ی شئون و نیاز های جامعه را پاسخگو بود می توانست عقبه فکری نظام حکومتی استواری را در قبال اندیشه های الحادی غرب و شرق تشکیل دهد و لذا در این مقطع رهبری اسلامی دست به کار شد و درصدد برآمد تا با آگاهی دادن به جامعه راه را برای برانداختن نظام طاغوت و ایجاد حکومتی اسلامی هموار سازد و لذا در ۲۲ بمهن ماه پایگاه مبارزه با عقاید منحرف شرق و غرب در ایران ایجاد شد.اما نقش رهبری را می بایست مهمترین رکن انقلاب اسلامی و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها دانست.امام که در اندیشه اسلامی به عنوان اصلی ترین عامل حرکت جامعه به سوی سعادت است علاوه بر نقش کشورداری و حامل یک نوع وظیفه و مسئولیت دیگر نیز هست و آن تحریک جامعه و آگاهی دادن برای حرکت در مسیر الهی و تربیت جامعه به سوی دین است که در حکومت های غربی امری منفک از حکومت تلقی می شود.لذا همین امر است که باعث پیدایش ارتباط عمیق معنوی میان رهبری و امت شد و آن هماهنگی و تعامل را در بهمن۵۷ تکوین داد.
ترکیب شدن انقلاب ایران به نام اسلام اندیشه بسیاری از اندیشمندان غرب و شرق را به خود جلب کرد.کشوری که کارتر در شب اول ژانویه ۱۹۷۸ آنرا جزیره ثبات در دنیای پرتلاطم نامید در عرض یک سال به انقلابی دست یافت که معنای واقعی انقلاب و حرکت های مردمی را عینیت بخشید.انقلاب اسلامی در وهله ای تحقق می یافت که سکولاریزم در کشورهایی همچون ترکیه،عراق و افغانستان به شکل تکامل یافته خود دست یافته بود و ایران به عنوان بزرگ ترین هم پیمان امریکا در خاورمیانه شناخته می شد.انقلاب اسلامی در ورطه ای به پیروزی دست یافت که مارکسیسم و کمونیسم از شرق و لیبرال دموکراسی از غرب اندیشه های ایرانیان را مورد تهاجم قرار داده بودند و هرگز کسی فکر نمی کرد که انقلابی جز در چارچوب ماتریالیسم تاریخی تکوین یابد لکن جمهوری اسلامی ایران به یک باره سر بر آورد و تمام معادلات جهانی را در هم شکست.
در نهایت باید گفت که انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ بشریت بوده و هرگز تاریخ این گونه تعامل را میان رهبران و مردم ندیده است.این گونه هماهنگی نشات گرفته از یک ایدئولوژی متقن و عقیده ای مستحکم است.در ضمن باید گفت که علی رغم تلاش بیگانگان نه تنها از شور و ذوق مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی کاسته نشده است بلکه هر سال این جنبش غنی تر و پالاتر می گردد، چنان که امروز می بینیم در سراسر دنیا طنین انقلاب اسلامی پژواک داشته و توانسته است مخاطبان و حامیان زیادی بیابد.
محمد اسکندری
منبع : روزنامه رسالت