دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مکتب کلاسیسیسم


مکتب کلاسیسیسم
مكتب «كلاسیسیسم» اولین سبك ادبی است كه در قرن هفدهم، بعد از دوران باروك در فرانسه به وجود آمد. نهضت اومانیسم (انسانگرایی ) را كه در قرن چهاردهم درایتالیا شكل گرفت، تاحدودی می توان زمینه ساز مكتب كلاسیسیسم فرانسه دانست. كلاسیسیسم مكتب قانونها، قواعد و اصول است كه بایدها ونبایدهای بسیاری را شامل می شود. پیروان این مكتب، مطابق قواعد وقوانین قدما عمل می كنند و در ادبیات به تقلید از ادبیات یونان و روم می پردازند. در قرن هفدهم ، آثار نویسندگان به دو دسته كلاسیك و غیركلاسیك یا مردمی تقسیم می شد. ادبیات كلاسیك نیز، ادبیاتی عامه پسند ومردمی نیست. این ادبیات مختص طبقات بالای جامعه و قشر تحصیل كرده وخاص مدارس به منظور آموزش است. از نظر نویسندگان كلاسیك یك اثر ادبی یا هنری با رعایت كامل و دقیق اصول وقواعد كلاسیك می تواند به درجه «كمال » و «زیبایی» مطلوب برسد. به همین دلیل شعرا و نویسندگانی مانند مونتنی ، رونسار ، كرنی چون این اصول را رعایت نمی كردند و بیشتر به زبان مردم وعامه می نوشتند یا می سرودند، آنها را جزو نویسندگان كلاسیك محسوب نمی كنند.
● عقاید كلاسیكها
«انسان شریف » : به عقیده كلاسیكها انسان باید از نظر اخلاقی و اجتماعی درسطح ایده آل و مطلوب ودارای «هنر زندگی كردن» باشد. یعنی اعتدال، دانش بدون فخرفروشی ، رعایت ادب و نزاكت بدون حقیرشمردن خود، رعایت احترام وادب در برابر خانمها، ایمان بدون تعصب را در زندگی رعایت كند، كه روی هم رفته برای چنین انسان ایده آلی، كلاسیكها عبارت «انسان شریف» را به كار می برند. .
تقلید از طبیعت كلاسیكها طبیعت را درآثار خود نه با تمام واقعیت بلكه تنها با جنبه های خوب و ایده آل آن ارائه می دهند یعنی طبیعت را نه آنطور كه هست بلكه آنچنان كه می خواهند باشد، همراه با آرزوها و آرمانهای خود نمایش می دهند. آنان با درنظرگرفتن عقل ومنطق وبدون دخالت احساسات خود طبیعت را به تصویر می كشند.
▪ آموزنده وخوشایند بودن: نویسندگان كلاسیك معتقدند كه آثارشان باید علاوه براینكه موردقبول و توجه خواننده قرار می گیرد باید برای او آموزنده نیز باشد ویكی بدون دیگری فایده ندارد واین مسأله هدف نویسنده كلاسیك است.
▪ بیانی واضح و روشن: زبان نویسنده كلاسیك باید زبانی واضح و صریح همراه با ایجاز و كلمات درست دقیق و مناسب باشد.
▪ آرمانگرایی : كلاسیكها آیده آلیست و آرمانگرایند . یعنی درهنر فقط به دنبال زیبایی كمال و خوبی اند.
▪ خردگرایی : كلاسیكها با موضوعات مختلف بطور عقلانی و منطقی برخورد می كنند. آنان معتقدند احساسات انسان باید با كنترل عقل بیان و تجزیه و تحلیل شود.
رعایت مسائل اخلاقی ومذهبی كلاسیسیسم «مكتب اخلاقیون» است . از نظر آنان اثر هنری و ادبی علاوه برآموزنده بودن باید درخدمت «اخلاق ومذهب» نیز باشد.
درجست وجوی اعتدال و كمال: كلاسیكها به دنبال تعادل بین عشق وعقل غم و شادی ، اضطراب و آرامش و … هستند و از نظر آنان با رسیدن به این تعادلها می توان كمال مطلوب وموردنظر خود را به دست آورد.
● قالبهای ادبی
تئاتر كمدی وتراژدی ، قالب مناسبی برای بیان عقاید و اصول كلاسیكها است. به این وسیله آنان می توانند ایده آل های خود را القا كنند. آنان در تئاتر، اصل «حقیقت نمایی و نزاكت» را رعایت می كنند. یعنی همه چیز باید نزدیك به واقعیت باشد و درصحنه تئاتر كلمات زشت و بی ادبانه را به كار نمی برند و تماشاچی را با صحنه ای از تئاتر یا گفته ای ، شوكه و متعجب نمی كنند. (به عنوان مثال، هرگز صحنه مرگ درتئاتر كلاسیك دیده نمی شود). علاوه براین ، آنان «قانون سه گانه وحدت» را كه ارسطو، فیلسوف یونانی ، وضع كرده بود، نیز كاملاً رعایت می كنند. این قانون شامل وحدت موضوع، وحدت زمان و وحدت مكان است. یعنی كل صحنه ها و پرده های یك نمایشنامه باید یك موضوع را در زمانی واحد و مشخص و درمكانی واحد ارائه دهند.
● موضوع ومضمون ادبیات كلاسیك
معمولاً درآثار كلاسیك، نویسندگان به توضیح و توصیف خصوصیات روحی و اخلاقی وتجزیه و تحلیل روانشناسانه انسان مطلوب و آرمانی خود می پردازند. «طبیعت» نیز ازجمله این موضوعات است. البته منظور از «طبیعت درآثار كلاسیك، طبیعت انسانی و سرشت درونی انسان است. كلاسیكها توصیف طبیعت خارجی (مانند رودها ، كوهها، جنگلها و…) را درآثار و نوشته های خود كاری بی ارزش می دانند درحالی كه معتقدند بیان طبیعت انسانی (مانند امیال ، گرایشها، احساسات ، محبتها و…) چون صحبت از روح و درون انسان است برروح خواننده نیز اثر می كند.
منبع : سایت دوستان


همچنین مشاهده کنید