پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چرایی رشد آمار طلاق در جامعه


چرایی رشد آمار طلاق در جامعه
امروزه یکی از بزرگترین خطراتی که جامعه و زندگی خانواده های ایرانی را تهدید می کند، طلاق و مشکلاتی پیرامونی آن است به طوریکه آمارها در این زمینه مانند بسیاری از معضلات دیگر در سطح جامعه تکان دهنده و غیر قابل باور است. این درحالی است که در گذشته نه چندان دور، تصمیم طلاق زمانی اتخاذ می شد که به اصطلاح "کارد به استخوان فرد رسیده بود" و ادامه زندگی مخاطرات زیادی را به دنبال داشت; اما امروزه شاهدیم زوجین در نخستین مراحل زندگی خویش و با نخستین اختلافات اقدام به طلاق می کنند. باید بدانیم قطع زندگی مشترک تازه اول مشکلات است و ایجاد انواع مشکلات کوچک و بزرگ برای هر یک از طرفین، بیماریهای فیزیکی و روانی متعددی را به همراه خواهد داشت. کارشناسان دلایل گوناگونی برای رشد آمار طلاق بیان می کنند از جمله سستی بنیان اعتقادی در نرسیدن زوجین به بلوغ روانی، بیماری، نداشتن شناخت کافی، عاطفی و اجتماعی، مشکلات اقتصادی، اعتیاد، ناپختگی یا رشد ناقص اجتماعی زوجین، فاصله کم میان خواستگاری تا ازدواج و بیکاری و .... اما سوال اساسی این است که چرا در حال حاضر نرخ رشد طلاق روند صعودی به خود گرفته به نحوی که نرخ رشد آن بیشتر از نرخ رشد ازدواج شده و این زنگ خطر بسیار جدی را برای بنیان اصلی ترین نهاد جامعه یعنی خانواده و به خصوص در شهرهای بزرگ به صدا درآورده است. براستی چرا بیشترین آمار طلاق متعلق به برخی کلانشهرهایی است که از امکانات رفاهی بیشتری نسبت به شهرهای دیگر برخوردار می باشند؟ آیا معیارها زندگی خوب و مطلوب در این شهرها تغییر یافته است؟
روند افزایش آمار طلاق و کاهش رشد ازدواج در سال های گذشته کارشناسان را بر آن داشته است تا برای رفع این معضل اجتماعی تمهیداتی بیندیشند. آنها توصیه می کنند جوانان قبل از ازدواج به مراکز مشاوره مراجعه کنند و تا زمانی که افراد به بلوغ کامل جنسی، جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی نرسیده اند، اقدام به ازدواج نکنند. درباره همسر آینده خود تحقیق کنند تا به شناخت کافی برسند، انتخاب هایشان را با نظام اعتقادی، رفتاری خانواده و نظام عرفی جامعه منطبق کنند و معیارهای خود را با بزرگترها و مشاوران خانواده مطرح نمایند. آموزش قبل از ازدواج در سه بعد روانی، اجتماعی و معنوی نقش موثری در کاهش آمار طلاق خواهد داشت; به نحوی که نگرش جوانان به ازدواج و واقعیت های آن تا حدودی تغییر می یابد. مشاوره قبل از ازدواج و حتی در هنگام طلاق نیز نقش بسزایی در کاهش آمار جدایی خواهد داشت. زیرا بسیاری از متقاضیان طلاق به محض آگاهی از عوارض نامطلوب جدایی و راهکار حل معضل خانوادگی خویش ترجیح می دهند که یک بار دیگر نیز زندگی مشترک را تجربه کنند .
اما چه باید کرد تا ازدواج موفقی داشته و به دور از هر گونه مشکلی زندگی پایداری داشته باشیم؟ به طور کلی ساختار خانوادگی زوجین در موفقیت ازدواج آنها نقش دارد. در صورتی که هر یک از زوجین شاهد اختلافات شدید در خانواده خود بوده یا فرزند طلاق باشند، احتمال منجر شدن ازدواج آنها به جدایی بیشتر از دیگران است.. اعتقادات مذهبی باعث استحکام بنیاد زندگی زوجین می شود. در صورتی که پایگاه اعتقادی زوجین محکم باشد و هر یک با هدف ساخت یک زندگی سالم و تداوم آن پای به این عرصه گذارده باشند، درصد منجر شدن ازدواج به طلاق بسیار کاهش می یابد. تحصیلات نیز نقش مهمی در تداوم یک زندگی خانوادگی مطلوب دارد.
بنابراین خصوصیات ازدواج پایدار را می توان در اعتماد (دوطرف اطمینان دارند که تحت هر شرایطی از هم مراقبت کرده و مورد نفی, تمسخر و خشونت طرف مقابل قرار نمی گیرند.)، ارتباط خوب (روابط خوب با صفاتی مانند صادق, باز و ارتباط کلامی و غیرکلامی خوب توصیف می شود)، رابطه پایدار و همیشگی (یکی از ارزشهای مشترک در ازدواج های پایدار, باور این مساله است که وقتی مشکلاتی پدیدار شد، رابطه بهم نمی خورد و زندگی پاشیده نمی شود)، قبول انطباق (قادر بودن به قبول خود و طرف مقابل با تمام ضعف ها و قوت ها, بدون تقاضا برای بی نقص بودن در هر دو طرف وجود دارد)، صمیمیت (وقتی عمیق ترین و آسیب پذیرترین بخش روح, روان و تن انسان با دیگری سهیم می شود، قدرت احساس نزدیکی به این عمق در دو طرف وجود دارد)، سهیم کردن متقابل عواطف و احساسات و قدردانی از یکدیگر، این احساس که هرکدام از طرفین از دیگری لذت ببرد و احساس کند که برای دیگری مهم است، شوخ طبعی (نهایتا یک احساس شوخ طبعی و سرکیف آوردن طرف مقابل که بسیار پراهمیت می باشد، شوخ طبعی است که اغلب شناسایی نمی شود و افراد آن را در خود تقویت نمی کنند) و ... خلاصه کرد .

نویسنده : سمیه عسگری
منبع : روزنامه مردم‌سالاری