پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نامزد اصلح کیست؟


نامزد اصلح کیست؟
درجامعه مردم سالار دینی، انسان مختار و در انتخاب روش زندگی آزاد است و سرنوشت او طبیعتاً باید به‌دست خودش تعیین گردد. با توجه به اینکه همه انسان‌ها باید بتوانند در امور مملکت خود که به سرنوشت آنها مربوط است دخالت داشته باشند و چون ممکن نیست که همه مردم مستقیماً در امور دخالت نمایند، لذاست که تشکیل حکومت برای زندگی اجتماعی ضرورت پیدا می‌کند. پس مردم با رأی آزاد خود فرد یا افراد صالحی را انتخاب نموده تا به نمایندگی از آنها اداره امور جامعه را به‌دست بگیرند.
● انتخابات تعیین‌کننده، سرنوشت فردی و اجتماعی است:
قانون جوامع بشری درست مثل قانون‌های علمی، قاطعیت دارد و مثل روابط علمی در علوم دارای واقعیت قطعی است یعنی به نتایجی که به دنبال علت‌ها هست می‌رسد و در محورش خود انسان است، انسان خصوصیتش این است که می‌تواند خودش را زیر بار یک قانون بیرون بیاورد و ببرد زیر بار یک قانون دیگر. این قانون نتیجه‌اش به خیر انسان است و آن قانون به ضررش، یعنی می‌تواند مصداق او را خودش تعیین کند. حال اینکه مصداق قانونی شود که می‌برد او را به سعادت می‌رساند، یا قانونی شود که او را می‌برد به‌سوی رذالت، این در اختیار خود انسان است. چون واقعاً چنین اختیاری دارد. نه اینکه انسان بخواهد قانون را نقض کند. بلکه می‌تواند خود را از یک قانون جامعه به قانون دیگری وارد کند و این بر اثر خاصیت خودسازی و نوع تغییر است که در قدرت انسان است.
یک قوم نمی‌تواند بگوید من همیشه پیروز هستم و یک قوم بگوید من همیشه شکست خورده هستم، پیروزی و شکست تابع شرایط اجتماعی است، تابع قوانین تاریخ است. هر قوم و ملتی از قوانینی که مایه سعادت و پیروزی است استفاده کند آن ملت پیروز می‌شود ولو در آن جامعه مردمی صالح یا ناصالح وجود داشته باشد. چیزی‌که مهم است نظامات حاکم بر جامعه است و لذا هیچ منافات ندارد اگر در یک جامعه فاسد، انسان‌های خوب هم دچار قانون‌های اجتماعی بد بشوند به خاطر اینکه آن کسانی که روند جامعه در دست آنها است، سیل و خیل توده‌های عظیم مردم‌اند و اگر آنها در مسیر یک قانون انحرافی هستند، یک فرد خوب هم در هر شرایطی که باشد باز هم آن آسیب‌های اجتماعی مترتب بر اعمال آنها گریبانش را خواهد گرفت. منظور این است که در این دنیا روند جامعه غیر از مسیر فردی است. افراد با اینکه سازنده جامعه هستند، ولی تک‌تک افراد نمی‌توانند راه خیر و صلاحی برای خودشان داشته باشند تا احیاناً گرفتار مصائب اجتماعی نشوند، مگر وقتی‌که بتوانند چنین وضع عمومی را دگرگون سازند.
این سنت‌ها کلیت دارد و قابل استثناء هم نیست. قرآن عجیب روی این امر تکیه کرده است وقتی هر یک از اقوام را بررسی می‌کند بعد آن را در نظام کلی برده و می‌گوید این یک نظام است یا قانون است و با قاطعیت می‌گوید: ”فلن تجد لسنه الله تبدیلا .. “ به هیچ وجه شما نمی‌توانید این سنت‌ها را عوض کنید. این قانون‌ها را بشکنید، تغییر در آنها بدهید، تصرف در آنها بکنید، این‌ها قاطعیت دارد. حالا چه مربوط به مسائل مادی و مسائل زندگی باشد، چه حتی مربوط به امدادهای غیبی. آنها را هم قرآن برده روی حساب قانون‌ها و سنت‌های تاریخ و به این ترتیب باز این را در بعد الهی نیز اشاره خواهیم کرد که این قانون جامعه در هیچ کجا استثناء بردار نیست. مسئله‌آی که برای ما حائز اهمیت است این است که قانون‌های تاریخ منافاتی با آزادی انسانی ندارد. توضیح این مطلب را قبلاً عوض کردم ولی الان هم باز از خود آیه‌ها استفاده می‌کنیم، آنجائی‌که خدا می‌گوید: ”ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم“ معنی آن این نیست که ما حاضریم وقتی که مردم خودشان را تغییر داند ما قانونمان را نقض کنیم، نه این‌طور نیست بلکه بالعکس: قانون ما این است که در صورت عدم تغییر وضع مردم و تقلید از گذشتگان و حفظ رسومات گذشته در نفس انسان یک سرنوشت دیگری برای آنها است.
پس این آیه در عین حال که تأکید روی قانون می‌کند در عین حال آزادی انسان را با قابلیت نشان می‌دهد: ”و تلک القری اهلکنا هم لما ظلموا“ ما این سرزمین‌ها را به‌دلیل اینکه ظلم کردند هلاک ساختیم. این قانون تخلف ناپذیر است ولی من مجبور نیستم ظالم باشم. ”و ان لو استقاموا علی الطریقه لا سقنا هم...“ اگر اینان راه ثبات ارتباط با خدا را حفظ می‌کردند ما هم آنها را از روزی‌های فراوان شاداب و سیراب می‌کردیم. ‌”ولو ان اهل القری امنوا و اتقموا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبو فاخذنا هم بما کانو یکسبون“ اگر مردم سرزمین‌ها ایمان آورده تقوا پیشه می‌کردند، برکاتی از آسمان و زمین بر آنها می‌گشودیم ولی آنها تکذیب کردند و آنها را به آنچه کسب کرده بودند، گرفتیم. ببینید چگونه حالت نوسان، انسان را بین شمول این قانون یا شمول آن قانون نشان می‌دهد.
بعد با قاطعیت می‌گوید این بشر می‌تواند خودش را زیر نفوذ هر کدام از این دو قلمرو قرار بدهد تا به نتیجه قطعی و مسلم آن برسد. چیزی که قبلاً اشاره بدان شد و اینجا باید بیشتر گشوده شود مسئله خیلی مهم امدادهای غیبی است. امدادهای غیبی را معمولاً انسان فکر می‌کند که این امتیازی است و خدا به بعضی می‌دهد و به بعضی نمی‌دهد این‌طور نیست و درست آن هم روی حساب قانون است و آزادی انسان محفوظ است. پس حتی بهشت رفتن و حتی گشایش‌های غیبی هم، قانون دارد، قانونش استقامت در برابر ستمگرهاست، یاری خدا متعاقب همین حالت انتظار، همین پیگیری و همین تلاش‌مندی شماست، و به این ترتیب جهان و تمام نظامات آن تحت قانون است. پس بر اساس آیه‌ای که دربالا ذکر شد ”ان الله لا یغیر ...“ این خود یک سنت تاریخ است که تغییر و تکامل در ملت‌ها و اقوام باید به‌دست خودشان انجام شود. اینکه از خارج نیروئی برسد خبری نیست، نیرو باید از خود جامعه پدید آید و باعث تغییر وضع شود.با توجه به ذکر این مقدمه، ما به مسئله انتخابات به‌عنوان یک مصداق عینی تعیین‌کننده در تاریخ و جامعه اشاره می‌کنیم.
در سیستم حکومتی کشورمان که حکومتی مردم‌گرا و مبتنی بر تعالیم صحنه‌های سیاسی کشور دارد و می‌توان گفت تقریباً تمامی مسئولین کشوری از طریق انتخابات عمومی برگزیده می‌شوند. در اصل ششم قانون اساسی آمده است: ”در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید با اتکاء به آراء عمومی اداره شود.“ در نظام اسلامی انتخابات تنها به‌عنوان یک حق برای مردم نیست بلکه به‌عنوان یک وظیفه و تکلیف دینی و ملی همگانی بوده و باید بدان توجه لازم را بنمایند و در تمام انتخاباتی که به هر منظور پیش می‌آید شرکت کنند. در حاکمیت الهی بعد از آنکه مشروعیت را از آن شرع مقدس دانستیم، باید به این نکته توجه لازم را بنمائیم که مقبولیت نظام که از سوی مردم و با رأی آنها ثابت می‌شود از اهمیت و جایگاه ویژ‌ەای برخوردار است چرا که حاکمیت شرع و اجرای احکام و حدود آن منوط به رأی مردم و پذیرش آنهاست. با توجه به این مطالب می‌توان گفت نقش مردم در انتخابات بسیار مهم بوده از اهمیت بالائی برخوردار می‌باشد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این خصوص می‌فرمایند: ”امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به‌دست ملت است و اگر مسامحه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند و رأی ندهد مسئولیت متوجه خود آنهاست عیناً. و اگر بروند و در تشخیص مسامحه نکنند و اشخاص متعهد مسلم کسانی که برای شکور و اهالی کشور ارج قائل هستند کسانی که نمی‌خواهند زمام امور کشور، به‌دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد، این اشخاص را چنانچه تعیین کنند به تکلیف خودشان عمل کرده‌اند و اگر چنانچه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید تمام مسئولیت متوجه شماست.“
بنابراین می‌توان گفت دشمن در انتخابات دو هدف عمده را دنبال می‌نماید: اول اینکه با توجه به جنگ روانی که از طریق تبلیغات به راه می‌اندازد سعی می‌کند تا مانع از حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رأی شود و به این وسیله در اقتدار ملی خلل وارد کرده و نظام اسلامی را از پشتیبانی نیروی عظیم مردمی بی‌بهره سازد. دوم اینکه دشمن در مرحله بعدی سعی می‌کند مردم را در انتخاب خود دچار مشکل کرده تا مانع از انتخاب اصلح شود. با توجه به اهمیت موضوع سعی می‌کنیم توضیح بیشتری پیرامون مطالب عنوان شده داشته باشیم.● وظیفه مردم در انتخابات:
امت اسلامی در انتخابات وظیفه حساسی دارند لذاست که در این امر باید سعی کنند فردی را که می‌خواهند انتخاب کنند، فقط برای رضای خدا و مصلحت امت اسلامی باشد. و در انتخاب آنها هیچگونه انگیزه‌ای غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است نداشته باشند.
بر همین اساس در انتخابی که صورت می‌گیرد باید افرادی را که می‌خواهند انتخاب کنند، کاملاً شناخته شده باشند و آنها را در دیانت و صداقت امتحان کرده باشند و میزان کارائی آنها را برای کاری که انتخاب می‌کنند، داشته باشند.
انگیزه افراد برای شرکت در انتخابات:
۱) تعصبات نژادی، محلی، قومی و قبیله‌ای
۲) روابط دوستی و گروهی و حزبی
۳) هواهای نفسانی و دنیا طلبی
۴) مصلحت‌اندیشی
و آنچه باید انگیزه یک فرد مسلمان در انتخاب افراد باشد همان مصلحت‌اندیشی و انتخاب اصلح است. و هنگامی که به پای صندوق‌های رأی می‌روند باید خدا را در نظر داشته باشند و فقط برای رضای خدا و مصلحت اسلام و کشور اسلامی شایسته‌ترین افراد را انتخاب کنند. و اگر غیر از این باشد یعنی انتخابی را که انجام می‌دهند براساس هوای نفس و تعصبات و گرایشات حزبی و گروهی باشد در پیشگاه خدا و رسول او مسئول بوده و خائن محسوب می‌شوند. حضرت رسول اکرم (ص) فرموده‌اند: ”هر کس خود را بر قومی مقدم بدارد (پیشوائی آنها را بر عهده بگیرد) در حالی‌که بداند در بین آن ملت فاضل‌تر (و شایسته‌تر) از او (برای آن کار) وجود دارد، آن شخص به خدا و رسول و جمیع مسلمانان خیانت کرده است.“.
‌● انتخاب اصلح:
”هر که به کردار عده‌ای راضی باشد، مانند کسی است که همراه آنان آن کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد، گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن“ حضرت علی علیه‌السلام.
● خصوصیات اصلح به‌طور عام:
اول- تخصص: یعنی توانائی و کارائی لازم را برای کاری که انتخاب شده است، دارا باشد.
دوم - تعهد: به این معنی که از تقوای بالائی برخوردار بوده تا نسبت به اسلام و کشور تعهد لازم را داشته باشد.
باید گفت که داشتن هر دو مورد بالا لازم و ضروری می‌باشد، زیرا در غیر این‌صورت شخص مورد نظر، نخواهد توانست برای خدمت به اسلام و کشور مفید واقع گردد و شاید خسارات جبران‌ناپذیری وارد نماید.
● خصوصیات اصلح به‌طور خاص:
اصلح از دیدگاه قرآن و روایات ائمه (ع)
۱) سعه صدر - قال علی (ع): ”آله الریاسه سعه الصدر“. ابزار ریاست سعه صدر است.
۲) حلم - قال علی (ع)، ”الحم رأس الرئاسه“. بردباری - رکن ریاست است.
۳) متانت - قال علی (ع): ”و لا تکن عندالنعماء بطراً“. در هنگامی‌که نعمت‌ها به تو رو آوردند، مغرور و خوشحال مشو.
۴) استقامت - قرآن مجید می‌فرماید: ”و لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسعمن من الذین اتو الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیراً و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور“.
”به‌طور مسلم در اموال و نفوس خود آزمایش می‌شوید، و از آنها که پیش از شما کتاب (آسمانی) داده شدند (یعنی یهود و همچنین) از آنها که راه شرکت پیش گرفتند، سخنان آزار دهنده و فراوان خواهید شنید، و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، پس به‌درستی که آن از عزم امور است.“
۵) صبر - حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”الصبرعون علی کل امر“. صبر و پایداری بر هر کاری یاور است.
۶) تحمل انکار دیگران - قرآن مجید می‌فرماید: ”لو شاء ربک لجعل الناس امهٔواحده و لایزالون مختلفین“.
و اگر پروردگارت می‌خواست، همه مردم را امت واحد - بدون هیچ گونه اختلاف - قرار می‌داد، ولی آنها همواره مختلف‌اند.
۷) هوشیاری - امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: ”من امارات الدوله الیغظه لحراسه الامور“.
از دلایل بقای دولت بیداری - آگاهی و هوشیاری - در حفظ و حراست امور می‌باشد.
”من دلایل الدوله قله الغفله“. از دلایل موفقیت، کم غفلتی است.
۸) سعی و کوشش - امیرالمؤمین علی (ع) می‌فرمایند: ”ما ادرک المجد من فاته الجد“. کسی که کوشش نکرد به مجد و عظمت نرسید.
۹) پشتکار - حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”قلیل یدوم خیر من کثیر ینقطع“.
(چیز) کمی که مداوم باشد، بهتر از زیادی است که تداوم ندارد.
۱۰) شجاعت:
امیرالمؤمین در توصیف ارزش‌های اخلاقی ”مالک اشتر“ با توجه به انتصاب او به‌عنوان فرماندار مردم مصر چنین می‌فرایند: ”اما بعد فقد بعثت الیکم عبداً من عبادالله لا ینام ایام الخوف و لا ینکل عن الأعداء ساعات الروع اشد علی الفجار من حریق النار“. اما بعد، یکی از بندگان خداوند را به‌سوی شما فرستادم که به‌هنگام خوف (مردم از جنگ) خواب به چشم راه نمی‌دهد، در ساعات ترس و وحشت از دشمن هراس نخواهد داشت و نسبت به بدکاران از شعله آتش سوزنده‌تر است.
۱۱) سخنوری - اهمیت سخن گفتن به‌حدی است که امیرالمؤمین علی (ع) می‌فرمایند:
”رب کلام انفذ من سهام“. چه بسیارند سخنانی که از تیر مؤثرترند. ”واحلل عقده من لسانی یفقهو اقولی“. و گره از زبانم بگشا تا سخنان مرا بفهمند.
۱۲) دشمن ستیزی - قرآن مجید می‌فرماید: ”لاتجد قوماً یومنون بالله و الیوم الاخر یوالون من حادالله و رسوله ولو کانو ابائهم اوابنائهم و اخوانهم او عشیرتهم ...“
قومی را نمی‌یابی که با داشتن ایمان به خدا و روز قیامت، با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران، فرزندان، برادران و یا خویشاوندان آنان باشند.
۱۳) ایمان و عمل صالح - قرآن مجید می‌فرماید: ”ان الذین آمنوا و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً“.
کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان محبت آنها را در دل‌ها می‌افکند.
۱۴) محبت داشتن - قرآن مجید می‌فرماید: ”و لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ماعنتم حریص علیکم بالمؤمنین روف رحیم“. رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت، و بر هدایت شما اصرار دارد و نسبت به مؤمنین رئوف و مهربان است.
۱۵) خوش اخلاقی - محبت و مهر پیامبر اسلام (ص) به‌حدی است که قرآن مجید آن را منبعث از رحمت پروردگار به حساب آورده، می‌فرماید: ”فما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لاتفضوا من حولک عاعف عنهم و استغفرلهم...“
از پرتو رحمت الهی در برابر آنها، نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند. بنابراین آنها را عفو کن و برای آنها طلب آمرزش نما.
۱۶) تولی و تبری - عن رسول الله (ص): ”الحب فی الله فریضه و البغض فی الله فریضه“.
از پیامبر (ص) نقل شده است: دوستی در راه خدا، و دشمنی در راه خدا تکلیف است.
امام صادق (ع) می‌فرمایند: ”کل من لم یحب علی الذین و لم یبغض علی الدین، فلا دین له“.
کسی که دوستی و دشمنی بر دین نداشته باشد، دین ندارد.
۱۷) مدارا - امیرالمؤمین (ع) فرمود: ”رأس السیاسه استعمال الرفق“. مهم‌ترین رکن سیاست به‌کارگیری وفق و مداراست. و در جائی دیگر آن حضرت می‌فرمایند: ”ثمره العقل مداراه الناس“. ثمره عقل مدارا کردن با مردم است.
۱۸) درخواست عمل در حد توان
۱۹) دوری از مخالفت - حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”الخلاف یهدم الرای“. مخالفت تصمیم‌گیری را نابود می‌کند.
۲۰) شدت عمل در مواقع لازم - حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”واخلط الشده بضغث من اللین و ارفق ماکان الرفق ارفق و اعتزم بالشده حین لاتغنی عنک الا الشده“.
شدت و سخت‌گیری را، با کمی نرمش در هم آمیز، در آن‌جا که مدارا کردن بهتر است، مدارا کن! اما آن‌جائی که جزء با شدت عمل، کار از پیش نمی‌رود، شدت را به‌کار بند.
۲۱) پرهیز از جزئی‌نگری - امیرالمؤمین علی (ع) می‌فرمایند: ”ان رأیک لایتسع لکل شی‌ ففر عذللمهم“ رأی و فکر تو گنجایش همه چیز را ندارد، پس او را برای پرداختن به امور مهم آزاد گذار.
۲۲) استفاده از فرصت‌ها - امام علی (ع) می‌فرمایند: ”لا کل فرصه تصاب“ هر فرصتی باز نمی‌گردد.
در همین مورد امام حسن (ع) می‌فرمایند: ”الفرصه سریعه الغوث و بطیه العود“
فرصت با سرعت از بین می‌رود و به کندی باز می‌گردد. امام صادق (ع) از امیرالمؤمین (ع) نقل می‌کنند: ”ایاکم و تسویف العمل بادروا به اذا امکنکم“
بر حذر باشید از عقب انداختن کارها، هنگامی‌که امکان - کاری - برایتان به‌وجود آمد، اقدام کنید.۲۳) پرهیز از لجاجت - حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”اللجاج یغد الرأی“ لجاجت، فکر و اندیشه انسان را فاسد می‌کند. و باز می‌فرمایند: ”لیس للجوج تدبیر“ افراد لجوج عاقبت‌اندیشی ندارند.
۲۴) کنترل و نظارت امیرالمؤمین (ع) در نام خود به مالک اشتر می‌فرمایند:
سپس با فرستادن مأموران مخفی، راستگو و با وفا، کارهای آنان را زیر نظر بگیر، زیرا بازرسی مداوم پنهانی سبب می‌شود که آنها به امانت‌داری و مدارا کردن با زیردستان ترغیب شوند.
در این مورد امام رضا (ع) فرموده‌اند: پیامبر اسلام (ص) همواره هنگامی‌که لشگریان را برای جنگ اعزام می‌نمودند و به امیر آن اطمینان نداشتند، فردی مورد اعتماد به همراه او می‌فرستادند که از او به آن حضرت خبر برساند.
۲۵) ارزیابی نیروها - حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”افه الاعمال عجزالعمال“ آفت و بلای کارها ناتوانی کارگزاران است.
۲۶) تشویق نیکوکاران - از امیرالمؤمین علی (ع) نقل شده است: ”هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند، زیرا این کار سبب می‌شود که افراد نیکوکار در نیکی‌هایشان بی‌رغبت شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند، و هر کدام از اینها را مطابق کارش پاداش ده“.
۲۷) تنبه خطاکاران - ”اگر یکی از آنها دست به خیانت زد و مأموران سری تو متفقاً چنین گزارشی را دادند، به همین مقدار از شهادت قناعت کن و او را زیر تازیانه کیفر بگیرد و به مقدار خیانتی که انجام داده، او را کیفر نما، سپس وی را در مقام خواری و مذلت بنشان و نشانه خیانت را بر او بنه و گردن‌بند ننگ و تهمت را بر گردنش بیفکن و او را به جامعه معرفی کن“.
و این چهره پنهان داشتن زمامداران، آگاهی آنها را از مسائل نهائی قطع می‌کند. در نتیجه بزرگ در نزد آنان کوچک، و کوچک بزرگ، و کار نیک زشت، و کار بد خوب، و حق با باطل آمیخته می‌شود. اما اگر مدیر به شکلی دوستانه و مهرآمیز به محل کار افراد رفته، آنها را جمع کند و ساعتی با آنها نشسته، حرف‌ها و سخنانش را بشنود، به‌حدی در روحیه کارکنان تأثیر نسبت می‌گذارد و دوستی و صمیمت بین آنها حاکم می‌کند که قابل توصیف نیست.“
● اصلح از دیدگاه امام خمینی (ره):
▪ خدمت‌گزاری و مردمی بودن:
حاکم باید مردمی باشد، خودتان را حاکم مردم ندانید، خدمتگزار او بدانید.
▪ تعهد به موازین و معیارهای اسلامی:
باید مجریان امور در هر کجا که هستند متعهد به اسلام باشند.
▪ رسیدگی به امر متخلفین:
رسیدگی به امر متخلفین باید با کمال جدیت و قاطعیت عمل شود.
▪ رعایت نظم و سلسله مراتب:
امروز امر خداست که باید نظم و سلسه مراتب را رعایت کنید.
▪ تواضع در مقابل مردم:
وقتی قدرت دستتان آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید.
▪ عدم تضعیف یکدیگر:
کارشکنی و تضعیف یکدیگر موجب انحطاط و سقوط می‌شود.
▪ پرهیز از قدرت‌طلبی:
قدرت‌طلبی انسان را در دنیا و آخرت به تباهی می‌کشاند.
▪ خضوع در مقابل قانون:
عمل نکردن به قانون خدا خلاف تعهد اسلامی است.
▪ ارزش برای مردم:
ما رهین منت این توده‌های بزرگوار و ایثارگر هستیم.
▪ تزکیه:
تزکیه‌نفس ضرورت زمامداری و تزکیه عامل طاغوت‌زدائی است.
▪ رفتارهای اسلامی با زیردستان:
جفای به زیردست استکبار است.
▪ رعایت عدالت:
پاسدار عدالت باید خودش دارای عدالت باشد.
▪ ساده‌زیستی:
پیغمبر (ص) وقتی که از دنیا رفت هیچ نداشت.
▪ اعتماد به نفس:
تزلزل در تصمیم کارها را شکست می‌دهد.
▪ انجام تکلیف:
همه ما مأمور به ادای تکلیف هستیم.
▪ انتقادپذیری:
انتقاد برای اصلاح امور لازم است.
▪ ارائه کار به مردم:
خدمتتان را به مردم بگوئید.
▪ حکومت بر قلوب:
فتح‌قلوب بالاتر از فتح کشورها است.
▪ صبر و استقامت:
استقامت در کارها در رأس امور است.
▪ حفظ آبروی نظام:
حفظ حیثیت نظام به شماها بسته است.
▪ اهمیت به بیت‌المال:
بیت‌المال مسلمین را بزرگ بشمارید.
▪ حفظ وحدت:
اختلاف سلیقه خوب است ولی دشمنی نباید باشد.
▪ پرهیز از کم‌کاری:
اجرت کسانی‌که کم‌کاری می‌کنند حرام است.
▪ خوش برخورداری:
با خوش‌روئی و احترام کار مردم را انجام دهید.
▪ جلب رضای الهی:
باید تمام هم خود را برای رضای خدا به‌کار گرفت.
▪ اشاعه معنویت:
تا معنویات محفوظ است جمهوری اسلامی محفوظ است.
▪ اعتراف به اشتباه:
اگر در مسئله‌ای اشتباه کردید صریحاً بگوئید اشتباه کردیم.
▪ حسن انجام وظیفه:
بهترین مأمور کسی است که مأموریت خودش را خوب عمل کند.
▪ ایمان:
مملکت ما نیاز به انسان مؤمن دارد، کسانی‌که ایمان ندارند نمی‌توانند به مردم خدمت کنند.
● اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری:
مقام معظم رهبری با الگوبرداری از رهبری حضرت رسول اکرم (ص) ویژگی‌های اصلح را این‌چنین بیان می‌فرمایند:
▪ ارزش‌گرا در رفتار و گفتار:
یک مسئول باید سعی کند در رفتار و گفتار خود ارزش‌ها را ملاک عمل قرار دهد.
۲۸. عفو و گذشت - قرآن مجید می‌فرماید: ”و منهم الذین یؤذن النبی و یقولون هو اذن قل أذن خیرلکم“.
از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند او خوش‌باور است بگو خوش‌باور بودن او به نفع شماست.
حضرت علی (ع) به مالک اشتر چنین می‌فرمایند:
”گاه از آنها لغزش و خطا سر می‌زند، ناراحتی‌هائی به آنان عارض می‌گردد. به‌دست آنان عملاً یا به‌طور اشتباه کارهائی انجام می‌شود - در این مورد - از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن، که دوست داری خداوند از عفوش به تو عنایت کند، زیرا تو مافوق آنها و پیشوایت مافوق‌ تو و خداوند مافوق کسی است که تو را زمامدار قرار داده است.“
۲۹) استفاده از تجربه حضرت علی (ع) می‌فرمایند: ”العقل غریزه یزد بالعلم و التجارب“
عقل غریزه‌ای است که با علم و تجربه زیاد می‌شود. آن حضرت در جای دیگری می‌فرمایند:
”کسی که کم تجربه بود فریب خورد و کسی که تجربه‌اش زیاد بود لغزشهایش کم گردید“.
۳۰ ) مشورت کردن - پیامبر (ص) در موارد بسیاری با اصحاب مشورت نموده و نظر آنها را عمل می‌نمایند:
بر عاقل حق است که همواره از دیگران راهنمائی بخواهد و استبداد را ترک کند.
۳۱) در نظر داشتن رضایت الهی - امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: ”و هرگز خداوند را به خاطر رضایت احدی از مخلوقاتش به خشم نیاور، چرا که خداوند جای همه کس را می‌گیرد و کسی نمی‌تواند جای خداوند را بگیرد“.
۳۲) عدالت داشتن، امیرالمؤمین علی (ع) می‌فرمایند: ”من عدل نفذ حکمه“.
کسی که عادل باشد، حکمش نفوذ خواهد کرد.
۳۳) رسیدگی به مشکلات - رسول خدا (ص) می‌فرمایند: ”همانا خداوند بندگان را در مورد آبرویشان مورد سؤال قرار می‌دهد، همان‌گونه که در مورد اموالشان سؤال می‌کند و می‌فرماید: ای بنده من! به تو نعمت آبرو دادم، پس آیا با این آبرو مظلومی را کمک کردی و به فریاد غمگینی رسیدی.“
۳۴) دوری از خائنین - امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: ”من خانه وزیره فسد تدبیره“ کسی که وزیرش به او خیانت کرد برنامه‌ها و تدابیرش از بین خواهد رفت.
۳۵) همنشینی با مردم - امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: ”هیچ‌گاه خود را در زمانی طولانی از رعیب پنهان مدار! چرا که دور بودن زمامداران از چشم رعایا، خود موجب نوعی محدودیت و بی‌اطلاعی نسبت به امور مملکت است.▪ رعایت پیمان در همه حال با تمام افراد:
وفادار به پیمان‌ها باعث جلب اعتماد مردم و عمل به دستور شرع مقدس است.
▪ تدبیر در اداره امور:
یک مسئول باید سعی کند در امور خود تدبیر نماید تا با سامان دادن به امور به اهداف تعیین شده دست یابد.
▪ سرعت در عمل:
یک مسئول باید سعی کند تا در عمل خود سرعت داشته تا از فرصت‌ها استفاده لازم را ببرد.
▪ درست عمل کردن:
یک مسئول باید سعی کند مسئولیت محوله خود را به‌درستی انجام داده و خود را از هرگونه ضعف و کاستی دور نگه‌دارد.
▪ اثرگذاری با عمل:
یک مسئول باید سعی کند به گونه‌ای عمل کند که دیگران از او تأثیر بپذیرند و به حرف اکتفا نکند.
▪ صداقت در عمل و گفتار با خودی‌ها:
مسئول باید با افراد خودی از روی صداقت و صراحت برخورد نماید.
▪ حضور فیزیکی در امور:
یک مسئول باید خود عملاً در جریان امور قرار بگیرد و از نزدیک با مسائل آشنا باشد.
▪ سیاست با دشمنان:
یک مسئول باید با افراد غیرخودی و دشمنان با سیاست رفتار کرده و از حمایت دوری کند.
▪ مدارا با افراد در موارد لازم:
یک مسئول باید سعی کند در مواردی که لازم می‌آید با افراد مدارا نماید زیرا در غیر این‌صورت نمی‌تواند مشارکت داشته و کارها را به سامان برساند.
▪ محکم کردن ارتباط خود با خداوند متعال:
مسئول باید در عین قاطعیت، در عمل، بر خداوند متعال توکل و تضرع داشته باشد.
▪ استفاده از نیروهای مادی و معنوی در مبارزات:
یک مسئول باید سعی کند که در مبارزات خود از تمام نیروها از مادی و معنوی بهره‌گیری کرده تا بتواند بر دشمن فائق آید.
▪ دوری از ترس و تردید در مبارزات:
یک مسئول باید سعی کند در مبارزات خود تردید نکرده ترس را از خود دور نماید.
▪ پناهگاه نیروهای خود در سختی‌ها:
یک مسئول باید سعی کند در سختی‌هائی که پیش می‌آید، پناهگاهی برای نیروهای خود باشد تا به این وسیله آنها نیز مقاوم گشته و به وظایف خود به‌خوبی عمل نمایند.
▪ الگوی بودن در کارها:
مسئول باید در تمام کارها برای نیروها و زیردستان خود به‌عنوان یک الگو مطرح باشد.
▪ شاداب بودن:
مسئول باید در تعاملات و برخوردهای اجتماعی خود شاداب بوده و از خمودگی دوری گزیند.
▪ وجود محبت و اعتقاد در بین مردم:
مسئول باید به گونه‌ای عمل کند که مردم دوستدار او بوده و به او اعتقاد داشته باشند تا همیشه از پشتوانه مردمی برخوردار باشد.
▪ ادای حق زیردستان:
یک مسئول باید سعی کند حقوق زیردستان خود را ادا کرده و این کار را بر خود وظیفه شرعی و الهی بداند.
▪ جهت‌دار عمل کردن:
یک مسئول باید سعی کند به تمام اعمال و رفتار و گفتار خود جهت الهی بدهد و باید قیامش قیام‌الله باشد.
▪ محور وحدت بودن:
یک مسئول باید سعی کند از هر گونه گرایش به جناح یا گروه خاصی دور بوده و محور وحدت دیگران قرار گیرد.
▪ برنامه‌ریزی در انجام امور:
یک مسئول باید سعی کند در انجام امور خود برنامه‌ریزی داشته و از هر گونه هرج و مرج جلوگیری نماید، تا بتواند به اهداف تعیین شده دست یابد.
▪ حراست از انحراف برنامه‌ها:
یک مسئول باید سعی کند در برنامه‌های انجام شده برای دستیابی به اهداف تعیین شده کنترل داشته باشد تا به موقع از هر گونه انحرافی جلوگیری نماید.
▪ روحیه سازندگی:
یک مسئول باید سعی کند روحیه سازندگی را در خود هر چه بیشتر پرورش داده تا هر روز پیشرفته کرده و موفقیت‌های بیشتری کسب نماید.
▪ تداوم در انجام برنامه‌ها:
مسئول باید در انجام برنامه‌هایش تداوم داشته باشد زیرا کار مقطعی اگر چه با ارزش باشد کارائی نخواهد داشت.
▪ دارای علم و دانش و تخصص:
یک مسئول باید سعی کند نسبت به مسئولیتی که به او محول می‌شود، علم و آگاهی لازم را داشته باشد. تا کارها را به‌صورت تخصصی به انجام رساند.
▪ روحیه خدمتگزاری:
مسئول باید دارای روحیه خدمتگزاری بوده و خود را وقف مردم کند و این باید شعار همیشه مسئولین باشد.
● انتخاب اصلح در فضای سالم تبلیغاتی:
از جمله مسائل بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله تبلیغات و نحوه آن در انتخابات است که باید با روشی اسلامی و انسانی انجام پذیرد. هدف اسلام در مسئله حکومت، حاکمیت دادن به صالحان است و مهمترین وظیفه‌ای که در این رابطه امت اسلامی برعهده دارد ”انتخاب اصلح“ می‌باشد. بنابراین تبلیغات انتخاباتی باید به‌نحوی انجام پذیرد که نیروهای کاردان و مؤمن جذب صحن انتخابات شده و مردم با دقت کافی بتوانند اصلح را تشخیص و انتخاب کنند. معمولاً احزاب سیاسی در انتخابات افرادی را به‌عنوان کاندیدای مورد اعتماد خود معرفی می‌کنند و برای آنها تبلیغ می‌نمایند و لکن در جامعه اسلامی اینطور به‌نظر می‌رسد که احزاب باید در معرفی کاندیداها صرفاً صلاحیت فرد را در نظر بگیرند و اگر وابستگی او به حزب یا گروه در نظر باشد و او را به علت این وابستگی تأیید نمایند، در صورتی‌که رقیب او که این وابستگی را نداشته، شایسته‌تر باشد، این عمل از مرز عدالت اسلامی خارج شده همانند همان شیوه حزب‌بازی غرب و تبلیغات به شیوه‌هائی که در غرب معمول است به این صورت که غالباً حقیقت را با شعارها و جوسازی سرپوش می‌گذارند و افراد با نفوذ که زر و زور بیشتری دارند، انتخاب می‌شوند.
بهترین نوع تبلیغات این است که مراکز یا ستادهائی از افراد بی‌طرف تشکیل و شرایط برابر و سالمی را برای معرفی هر چه بیشتر کاندیداها فراهم نمایند تا آنها نیز با ارائه دیدگاه‌های خود در خصوص اداره جامعه، مردم را با افکار و اندیشه‌های خود آگاه سازند و یا اینکه همان مراکز یا مراکزی که مسئولیت و شایستگی نظارت دارند تبلیغات کاندیداها را کنترل نموده و در صورت تخلف آنها را از شمار نامزدهای انتخاباتی حذف نمایند.
و همچنین خود کاندیداها نیز باید از هر گونه عمل غیراخلاقی و انسانی مثل از بین بردن تبلیغات دیگران، به‌کارگیری افراد ذی‌نفوذ، استفاده از ابزارهای جذاب پرهزینه، به‌کارگیری تاکتیک‌های روانشناسی و تقلب و... خودداری نموده و در شرایط سالم به معرفی دیدگاه‌ها و نظرات خود بپردازند.
تحقیقی از: محمد آموزگار
منبع : سایر منابع