پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


پیوست فرهنگی ؛رد پای فرهنگ در اقتصاد


پیوست فرهنگی ؛رد پای فرهنگ در اقتصاد
پیوست فرهنگی یکی از مهم ‌ترین بخش‌ های مهندسی فرهنگی است و بر همین اساس تمام طرح‌های عمرانی و اقتصادی باید پیوست فرهنگی داشته باشند،براساس اعلام شورای عالی انقلاب فرهنگی از این پس اگر قرار است در جائی کارخانه یا مجتمع اقتصادی یا صنعتی ساخته شود باید آثار فرهنگی مترتب بر آن تصمیم لحاظ شود و تبعات آن بررسی شود تا در صورت وجود تبعات و بازتاب های فرهنگی مطلوب بر منطقه این اتفاق بیفتد. برنامه چهارم در حالی سال آخر خود را آغاز نموده که دولت در شورای تدوین برنامه پنجم پذیرفته است که تمام طرح‌های مهم کشور پیوست فرهنگی داشته باشند.
روند کاری پیوست فرهنگی به این صورت است که در حال حاضر پیش نویش الگوی پیوست فرهنگی نوشته شده و طی چند ماه آینده پیش‌ نویس آن به صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاده می ‌شود و این در حالی است که اصل پیوست فرهنگی از طرف ریاست جمهوری به تمام نهادها ابلاغ شده است.
پیوست فرهنگی در تعریفی ساده به منظور پیشگیری از آسیب‌های فرهنگی برنامه ها و طرحهای اقتصادی، صنعتی، عمرانی و خدماتی تهیه می شود و وجود آن برای تمام پروژه های اقتصادی الزامی است.
و این در شرایطی است که بروز و ظهور پیوست فرهنگی هزینه بسیار قابل ملاحظه و متفاوتی با هزینه های گذشته بر بخش اقتصادی کشور وارد می کند.
بطوریکه اگر چه از سویی توجیه اقتصادی پروژه های دارای پیوست فرهنگی مطرح است اما از سوی دیگر پروژه های اقتصادی به منظور تهیه پیوست فرهنگی نیازمند افزایش بودجه تقریبی ۲۰درصدی هستند.
پیوست فرهنگی که باید متضمن پیش بینی ابعاد تاثیرات فرهنگی و اجتماعی طرحهای مذکور و استنادات لازم مبنی بر مفید بودن طرحها از لحاظ تاثیر بر فرهنگ اسلامی - ایرانی مردم و عدم آسیب زایی فرهنگی باشد در حقیقت در گام اول نیازمند افزایش اعتبار است تا اعتبار فرهنگی خود را به رخ بکشد .
براساس اعلام شورای عالی انقلاب فرهنگی هیاتی متشکل از وزیر مسکن و شهرسازی، وزیر صنایع و معادن، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر اقتصاد و دارایی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون نظارت راهبردی رئیس جمهور و همین طور پنج نفر از صاحب نظران عرصه های فرهنگی و موضوعات موردنظر تشکیل شده تا پیش نویس آیین نامه پیوست فرهنگی را ظرف ۶ ماه تدوین و جهت تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه نموده است.
و همین هیات نیز در آینده وظیفه پیگیری ،تهیه و اجرایی شدن پیوست فرهنگی را برعهده دارند اما سوال اینجاست که اعتبار مورد نیاز پیوست های فرهنگی از کجا تامین خواهد شد.
واقعیت این است که بخش فرهنگ در برنامه پنجم توسعه و به واسطه عملی شدن وجود پیوست فرهنگی برای پروژه های اقتصادی و همچنین رصد فرهنگی باز خورد فرهنگی مسائل رویکرد جدیدی از را در فرهنگ اقتصادی و اقتصاد فرهنگ تجربه خواهد کرد.
و براساس همین رویکرد شاید از این پس یک پنجم بودجه عمرانی ، صنعتی و بازرگانی باید به بخش فرهنگی پروژه های این شاخه ها اختصاص یابد.
به عبارت ساده تر شاید د رابتدا رقم بودجه مورد نیاز برای تهیه پیوست فرهنگی یک پروژه قابل تامین باشد اما واقعیت این است که تهیه پیوست فرهنگی پروژه های اقتصادی و عمرانی در سر جمع خود عدد قابل ملاحظه ای می شود که یا باید از دل بودجه پروژه ها در نظر گرفته شود که قطعا پروژه را در مرحله اجرا بامشکل مالی مواجه می کند پس به هر دلیل از ابتدا از تهیه پیوست فرهنگی جلوگیری می شود یا اینکه دولت و مجلس باید به فکر افزایش رقم موردنیاز پیوست فرهنگی به اعتبار مورد نیاز پروژه های اقتصادی باشند.
رابطه دو سویه فرهنگ و اقتصاد برای اولین بار در برنامه پنجم توسعه با نگاه ویژه ای در غالب پیوست فرهنگی در اقتصاد دیده شده و این به معنای پیوستگی بخشهای مختلف جامعه معنا می باشد.
واقعیت است که اگر بنا بر صرفه جویی و مدیریت صحیح گذاشته شود و افزایش بودجه به مصرف بهینه بودجه تبدیل می شود و بخش فرهنگ به در اینبار در آیینه پیوست فرهنگی قربانی اعتبار نمی شود.
یاد آوری این نکته ضروری است که وجود توجیه فرهنگی پروژه ها و توجه به بازتاب های فرهنگی پروژه های اقتصادی و همچنین توجه به هویت اسلامی در چشم انداز بیست ساله نیز تاکید شده است.بطوریکه در بخشی از چشم انداز و پس از تاکید بر جایگاه اول ایران در زمینه اقتصاد ، علم و فناوری بر توسعه یافتگی متناسب با مقتصیات فرهنگی و تاریخی و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی ، ملی و انقلابی با تاکید بر مردم سالاری دینی ، عدالت اجتمای ، آزادیهای مشروع ، حفظ کرامت و حقوق انسانها توجه شده و به عنوان بندی در چشم انداز آورده شده است .
بنابراین بر اساس تاکید آورده شده وجود پیوست فرهنگی به منظور پویایی و سود آوری و اثر بخشی پروژه های اقتصادی موثر است و نوع پروژه با رعایت سود و توجیه باید دنبال شود.
به عبارت دیگر توجه به پیوست فرهنگی در برنامه پنجم به معنای تکمیل شدن پازل (جورچین)فرهنگی ایران در چشم انداز بیست ساله به واسطه برنامه های پنج ساله است .
فصل نهم برنامه چهارم را اگر اولین دسته از شکل های پازل (جورچین) و بندها و ماده ها را هر کدام از قطعات جور چین در نظر بگیریم اینک برنامه پنچم دسته ای دیگر از قطعات جورچین فرهنگی است که در پایان چشم انداز بیست ساله انتظار تکمیل و کار آرا بودن آن می رود.
پیوست فرهنگی و توجه به موضوعات اینچنینی در حقیقت مسائل فرهنگ در اقتصاد و اجتماع را بیش از گذشته بررسی می کند و ارتباط منطقی میان فرهنگ وهنر ، اقتصاد ، اجتماع و سیاست برقرار می شود.
مقوله پیوست فرهنگی اگر چه در کشور ما برای اولین بار در برنامه پنجم توسعه بنا بر عملیاتی شدن دارد اما سالهاست این امر درکشور های پیشرفته عملی شده و پیگیری می شود .
تمام کشورهای توسعه یافته در صورتی مجوز اجرای پروژه های صنعتی و اقتصادی را می دهند که بازخورد فرهنگی آن پروژه قابل پیش بینی و مثبت ارزیابی شود.
اگر چه پیشینه ایرانی نشان می دهد که پیوست فرهنگ در سطح ابتدایی تر آن در دوران عباسی کاملا وجود داشته و ایجاد فضاهای اقتصادی ، فرهنگی و مجاورت آنها با مراکز سیاسی مبین همین توجه به توجیه فرهنگی بوده است.
ایجاد امارت عالی قاپودر میدان امام خمینی (نقش جهان)و ایجاد بازار و مسجد در کنار آن نشان از پیوند فرهنگ با دین و اقتصاد در گذشته تاریخی ایران دارد .و اگر چه نمونه ای دیگر از همین پیوستگی را می شود در میدان بهارستان یافت اما واقعیت این است که در پیشینه تاریخی کسور نیز بیشتر پیوستگی فرهنگ با سایر بخشها مطرح بوده تا پیوستگی فرهنگی در جامعه ‌ ما بخش بزرگی از ارزش‌ها و هنجارها با معیارهای دین اسلام مشخص می‌شوند که البته در نمودهای آن، فراخور مناطق، فرهنگ‌ های محلی، و سابقه‌های تاریخی گوناگون، تفاوت‌ هایی دیده می ‌شود.
توجه به این نکته ضروریاست که مقام معظم رهبری همواره به مقوله ‌ی فرهنگ و عناصر فرهنگی در روند تحولات جامعه توجه ویژه داشته‌اند. ایشان توقعات ضروری خود را از مجاری گوناگونی به گوش مردم و مسوولین رسانده‌اند، از جمله توصیه ‌های ایشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی، مباحثی چون لزوم مهندسی فرهنگی، لزوم حضور شورا در مراحل تدوین برنامه‌های پنج‌ساله‌ی توسعه، ضرورت تهیه‌ی طرح جامع تحول در نظام‌های آموزشی کشور و آخرین تذکر ایشان ضرورت وجود «پیوست فرهنگی» برای طرح‌ها و فعالیت‌های اجرایی بوده‌ است.
فرهنگ می‌تواند کم‌ و بیش بخشی از نظامهای دیگر گردد، بدین‌سان که در نظام اجتماعی به شکل هنجارها و ارزش‌ها در‌می‌آید، و در نظام شخصیتی ملکه‌ی ذهن کنشگران می‌گردد. نظام فرهنگی علاوه بر این‌که بخشی از نظام‌های دیگر است، وجود جداگانه‌ای نیز به شکل انباشت نمادها، دانش، افکار و ایده‌ها می‌یابد. این جنبه‌های نظام فرهنگی اگر چه در دسترس نظام‌های اجتماعی و شخصیت است ولی به بخشی از آن‌ها بدل نمی‌گردد.
بدین ترتیب فرهنگ نظام الگودار و سامان‌مندی است که سمت‌و‌سوی کنش افراد، مواردی که ملکه‌ی ذهن افراد شده، و الگوهای نهادینه‌شده‌ی نظام اجتماعی را در خود جای می‌دهد.
به تعبیری ساده‌تر فرهنگ را می‌توان این‌گونه تعریف نمود: ارزش‌هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند، و اشیاء، کالاها، غذاها، و پوشاکی که در سبک ویژه زندگی‌شان از آن استفاده می‌کنند. ارزش‌ها آرمان‌های انتزاعی‌اند، حال آنکه هنجارها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار می‌رود آن‌ها را رعایت کنند.
هنجارها نشان‌دهنده‌ بایدها و نبایدها در زندگی اجتماعی هستند. در جامعه‌ی ما بخش بزرگی از این ارزش‌ها و هنجارها با معیارهای دین اسلام مشخص می‌شوند که البته در نمودهای آن، فراخور مناطق، فرهنگ‌های محلی، و سابقه‌های تاریخی گوناگون، تفاوت ‌هایی دیده می‌شود.و همین امر توجه پیوست فرهنگی به مطالعات بومی و منطقه ای و شرایط اقلیمی را بیشتر گوشزد می کند.
در حالی که مفهوم علمی فرهنگ، مجموعه‌ی شیوه‌ی زندگی اعضای یک جامعه ،‌عادات و رسوم، کالاهای مادی تولیدی و مصرفی و شیوه‌ فکری و ارزش‌ گذاری افراد یک جامعه را در بر می‌گیرد. این یک واقعیت است که پیوست فرهنگی نسخه ای واحد برای مناطق و پروژه های مختلف نیست و همانگونه که هر ساختمان نقشه خاص خود را دارد هر پروژه اقتصادی نیز باید نقشه ای فرهنگی به منظور پیاده سازی به نام پیوست فرهنگی دارا باشد.
در تمامی کشورهای جهان سوم که مواجهه‌ آنان با مدرنیته ناخواسته بوده است، از همان ابتدایی که تولید انبوه، از پس صنعتی شدن جوامع غربی به آنها آموخت که آنان را گُریزی جز تبدیل جهان سوم به بازار مصرفِ آن تولیدات انبوه، و بهره‌جویی از مواد خام مورد نیاز کارخانجات نیست، مساله‌ی ورود فرهنگ و اندیشه‌ی همراه با سبک زندگی جدید برای این کشورها مساله‌ساز بوده است و امروز با تاکید بیشتر بر لزوم پیوست فرهنگی جای امیدواری است که دیگر شاهد وارادات فرهنگ در غالب اقتصاد نباشیم مگر در مواردی که رشد و توسعه فرهنگ مد نظر باشد .به عبارت ساده تر اکنون در نقطه ای قرار گرفته ایم که تعریف جدید از فرهنگ تولید اقتصاد و یا فرهنگ وارادات کالاها در حال شکل گیری است.
در عصر اطلاعات و در دنیای کنونی ، جهان متصل شبکه‌ای، هزاره‌ی سوم، و در زمان شرکت ‌های چند ملیتی و اقتصاد بین‌المللی، تنها راه ماندن، هویت داشتن، و پویا و موثر بودن، داشتن چنین رویکردی در مباحث توسعه ‌ای،نیازمند قوانین فرهنگی و فرهنگ رعایت قوانین است.
واقعیت این است که آنچه مقام معظم رهبری از راهکارهای گونا‌گون در انتظارش هستند همانا حفظ هویت اسلامی‌ایرانی ما در برابر توسعه‌ برونزا و بی‌توجه به ساخت‌ درونی است.
توسعه‌ای که کمترین بهره را از توان ‌‌ها و زمینه‌های داخلی می‌برد در نهایت با فرهنگ ایرانی هم مطابقت ندارد.
پیوست فرهنگی برای طرح‌های اجرایی به طور ویژه و نمایان، اصلی را مطرح می‌کند که سال‌هاست به شکل تلویحی توصیه و تا حدودی سعی در اجرا می‌ شده است.
این روند، محدود و مختصر و پایان‌پذیر نیست، بلکه فرآیندی است که همواره باید به سمت پرورش آن پیش رفت و به درکمان از این مقوله و کاربردی کردن آن افزود.
اگر چه سود مقطعی در تقابل با ارائه پیوست فرهنگی مطرح شود و همین امر موجب اهمال در اجرایی شدن لزوم ارائه پیوست فرهنگی باشد باید واقف بود که این مسیر به عزمی استوار و آگاه از سوی بخش‌های مختلف نیازمند است. دانشگاه و دانشگاهیان به‌ حتم مهم‌ترین سهم را در بخش نظری و راهکارهای منطقی ‌تحلیلی این مسیر به عهده دارند که با همت مدیرانی که به‌واقع و درست، درک شایسته‌ای از این بایسته به دست آورد‌ه‌اند می‌توانند بحث پیوست فرهنگی را عملی، پربار و نتیجه‌بخش نمایند.
مصادیق عینی دنیای موجود مبین این واقعیت است که در صورت نبود توجیه فرهنگی طرحهای اقتصادی نه تنها به سود نخواهد رسید بلکه در آمد حاصل از آن نوع توسعه اقتصادی صرف جلوگیری از آثار سوء فرهنگی و اجتماعی احتمالی خواهد داشت.
به طور مثال شهر بی‌هویت، یکی از بزرگترین معضلاتی‌ست که اکنون انسان امروزی در بسیاری از نقاط جهان با آن دست‌ ‌به ‌گریبان است. زندگی در این گونه شهرها باعث سردرگمی، اضطراب و تشویش می‌گردد و انسان نمی‌تواند به آن احساس تعلق کند.
بدون شک یکی از راه‌های ایجاد هویت برای شهر، ساخت فضاهای عمومی شهری ا‌ست، به گونه‌ای که واجد هویت زمانی و مکانی متناسب با شرایط امروزی شهر باشند. بدون در نظر گرفتن پیوستی فرهنگی که نه، حتی اساس برنامه‌ای که در آن معیارهای دینی، هویتی و تاریخی و کارکردهای بومی و محلی در طراحی کلیت و اجزاء فضاهای شهری در نظر گرفته شود، نمی‌توان فضای شایسته‌ای از نظر برقراری میانکنش‌های اجتماعی سازنده، پشتیبانی‌های روانی انرژی‌زای فضا، هویت‌بخشی و تقویت هویتی نیازِ هر جامعه‌ای، ثبات فرهنگی، به وجود آوردن خاطرات جمعی، نمادگروی شهری و بهره‌جویی از نشانه‌ها، آرامش‌بخشی روحی، و امید به زندگی فراهم نمود.
ساخت یک آزاد راه را در نظر بگیرد بدون در نظر گرفتن نیاز به تدوین پیوست فرهنگی کلنگ آزاد راهی بر زمین زده می شود که صد درخت و گونه گیاهی را از بین می برد و تردد را به محیطی بکر در حد بیمشار افزایش می دهد و زیست بوم و زندگی محلی عده ای را دچار اختلال می کند .
و در صورت بروز هر نوع مشکل فرهنگی و اجتماعی دیگر راه حل های علاوه بر بودجه های کلان نیازمند سرمایه گذاری فرهنگی زمان بر خواهد بود.
آنچه جامعه امروز ایرانی به آن نیاز دارد دو چیز است اول وجود پیوست فرهنگی قابل توجیه برای طرحهای اقتصادی ، پیوستی که تنها روی کاغذ مطرح نشود و در عمل نیز کاربرد داشته باشد .
و دوم که نیاز آن بسیار احساس می شود مطالعه باز خورد فرهنگی طرحهای عمرانی و اقتصادی ایجاد شده یا دردست احداث در سال گذشته .
پروژهای به سرعت از آغاز به کار دولت نهم در تمام روستاها هم در دست اقدام و حال سوال این است که آیا دولت نهم درتبعات فرهنگی و پیوست فرهنگی اجرایی ساختن این پروژه ها را بررسی نموده است یا خیر؟
آیا نقاط دیگر کشور که چشم انتظار راه افتادن کارخانه یا خط تولید و یاایجاد منطقه صنعتی هستند به تبعات فرهنگی این امر فکر می کنند.
آیا اگر منطقه ویژه اقتصادی پارس و منطقه عسلویه که بافت صنعتی در دل بافت سنتی رشد کرد با وجود پیوست فرهنگی هم به ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی کنونی می رسید.
واقعیت این است که لزوم وجود پیوست فرهنگی و مطالعه باز خورد فرهنگی بر کسی پوشیده نیست آنچه باید در این مورد توجه ویژه ای به آن شود زمان ارائه توجیه فرهنگی و پیوست فرهنگی بدیهی است .
در واقع پروژه های اقتصادی نیازمند پیش نیاز مطالعات فرهنگی و ارائه پیوست فرهنگی در مراحل ابتدای کار هستند که این امر علاوه بر جلوگیری از ناهنجاریها ،صرفه اقتصادی نیز به همراه خواهد داشت .
به عبارت دیگر این یک اصل است هر کار اقتصادی که به لحاظ فرهنگی هنجار مند باشد کشور را یک گام به توسعه پایدار نزدیکتر می کند.
اکنون و در آستانه طرح تحول اقتصادی و راه افتادن چرخ خصوصی سازی توجه به این نکته ضروری است که طرح تحول اقتصادی که در حقیقت کاتالیزور نیل به اهداف چشم انداز بیست ساله و برای دست یابی به این مهم طرح تحول اقتصادی دولت نیز نیازمند وجود پیوست فرهنگی و همچنین پیش بینی و بررسی بازخورد فرهنگی تحولات اقتصادی است .
طرح تحول اقتصادی مطرح شده اما پیوست فرهنگی آن و تبعات فرهنگی آن تنها در حد اظهار نظرات پراکنده کارشناسان باقی مانده است.
و این در حالی است که انتظار می رود اینبار بخش فرهنگی در تحول اتقصادی نقشی تعیین کننده تر از قبل داشته باشد و مورد توجه ویژه قرار گیرد.
مریم السادات حسینی
منبع : خبرگزاری موج