پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اصلاح طلبان انتخابات و وضع جدید


اصلاح طلبان انتخابات و وضع جدید
روند تحقق انتخابات مجلس هشتم به مرحله جدیدی پا نهاده است؛ هیات های اجرایی با رسیدگی به صلاحیت نامزدها، فهرست اولیه را صورت بندی کرده اند. چگونگی عملکرد این هیات ها، دور از ذهن نبود؛ همچنان که پیش بینی می شد و برخی اظهارنظرها و هشدارها (مانند سخنان سیدمحمد خاتمی) خبر می دادند، ردصلاحیت ها به گونه یی گسترده دامن چهره ها و شخصیت های اصلی اصلاح طلبان را گرفت. نه تنها اعضای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب که استانداران اصلاحات و بسیاری دیگر از نامزدهای مرتبط با اردوگاه «دوم خرداد» در همین مرحله از انتخابات، کنار گذاشته شدند و نباید از یاد برد که هنوز رسیدگی در هیات های نظارت و شورای نگهبان، محقق نشده و تایید یا ردصلاحیت ها، پایان نیافته است. خوش بینی مفرط نیاز است تا بر این باور باشیم که در مراحل بعدی، فرد یا افرادی از ردصلاحیت شده ها، تایید می شوند و از فرصت حضور در رقابت اسفندماه بهره مند می شوند. همین قدر که فرد یا افراد جدیدی ردصلاحیت نشوند، جای شکر و خوشوقتی دارد،
آنچنان که در اخبار مشهود است، ردصلاحیت اصلاح طلبان در شهرستان ها و مراکز استان ها، وضعی بدتر از پایتخت داشته است. این چنین، اگر وضع تهران را به اجمال مورد توجه قرار دهیم، کیفیت فهرست های قابل ارائه توسط اصلاح طلبان آشکارتر می شود. در قلب سیاسی کشور، ائتلاف اصلاح طلبان می توانند حداکثر به یک فهرست معمولی بسنده کنند که شامل چند وزیر دولت خاتمی (عارف، جهانگیری، حاجی، پزشکیان، کلانتری و خرم) است به علاوه تعداد انگشت شماری از اعضای حزب اعتماد ملی که شناخته شده ترین چهره آن، منتجب نیا است.
افزون بر این، اصلاح طلبان باید فانوس در دست، گرد شهر بچرخند و بازماندگان ردصلاحیت فله یی را از کشتی جبهه دوم خرداد، پیدا کرده و در فهرست قرار دهند؛ افرادی که عمدتاً گمنام، کم تجربه و فاقد تعهدات و پیگیری های سیاسی جدی هستند. آنچنان که ذکر شد، وضع اصلاح طلبان در شهرهای کوچک تر و شهرستان های دیگر، حتی بدتر از وضع یادشده در مورد پایتخت است.
مشکل دقیقاً از همین جا آغاز می شود؛ یعنی ائتلاف اصلاح طلبان نه در موقعیتی مانند مجلس هفتم است و نه در وضعی همچون مجلس ششم. آنان نه فهرست گسترده و قابل گزینشی برای ارائه به جامعه دارند، و نه به طور صددرصد، از امکان حضور در انتخابات محروم شده اند. البته - و همان گونه که پیشتر آمد- جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، تقریباً - به طور کامل- فاقد نامزد حزبی در انتخابات آتی هستند؛ اما حضور آنان در ائتلاف اصلاح طلبان و در کنار دیگر گروه ها و جمعیت های سیاسی جبهه دوم خرداد، واجد معذوریت ها و الزاماتی می شود. حداقل آنکه تایید افرادی چون مجید انصاری (از مجمع روحانیون) یا رسول منتجب نیا (از اعتماد ملی) یا وزرای دولت خاتمی، موجب تعهدات نانوشته یی برای این دو تشکل می شود.
و امکان تبیین و تشریح آنها در این نوشتار نیست- رویکرد غالب در جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، به رفتار سیاسی مجمع روحانیون مبارز و حزب اعتماد ملی، نزدیک و نزدیک تر شده است. باور مسلط این است که صرف نظر کردن از یک اقلیت نیمه کارا در مجلس، چندان قابل دفاع نیست. فضای عمومی در میان اصلاح طلبان، نارضایتی های موجود از محافظه کاران - و به ویژه دولت احمدی نژاد- را به عنوان یکی از شواهد و نقطه عزیمت های فعالیت سیاسی خود، مورد توجه قرار می دهد. از این منظر، ناکارآمدی ها و ضعف های مدیریتی موجود، بستر اجتماعی قابل اتکایی را برای حضور در قوه مقننه فراهم آورده است؛ بستری که می تواند موجب افزایش امکان نقد و نظارت اصلاح طلبان بر دولت احمدی نژاد شود، و از یک زاویه، خود به مثابه یک سکو برای حضور در قوه مجریه مورد اعتنا واقع شود.
اصلاح طلبان، در موقعیت و فضای گفتمانی «تحریم» قرار ندارند. به نظر می رسد که سکوت و بی تفاوتی در قبال انتخابات مجلس هشتم هم به کل، منتفی است. این چنین، دو راه بیشتر متصور نیست؛ یا آنکه با تکیه بر بدنه اجتماعی و توجه و تمرکز بر حوزه جامعه مدنی، رویکردی انتقادی- اعتراضی نسبت به نحوه برگزاری و روند انتخابات اتخاذ گردد، یا آنکه از منظری حداقلی، به واقعیت های موجود بسنده شود و سامان دادن یک اقلیت هرچند معمولی در مجلس هشتم، در دستور کار قرار گیرد.
می توان با قاطعیت پیش بینی کرد که رویکرد اخیر، به علل و دلایل متعدد، از طرفداران و حامیان بیشتری در میان اصلاح طلبان برخوردار است. کاریزما و هژمونی شخصیت هایی چون خاتمی و کروبی، وضع مورد اشاره را تقویت می کند.
قابل اشاره است که اساساً انتظار رفتار اپوزیسیونی از اصلاح طلبان، غیرواقع بینانه و غیرمنطقی است. بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان، حداکثر به مثابه یک «شبه اپوزیسیون» و جریان منتقد در درون ساخت قدرت، ایفای نقش می کنند. ضمن آنکه نباید از یاد برد که «زیست» اغلب لایه ها و اجزای اردوگاه اصلاحات، زیستی متصل به بلوک قدرت بوده است؛ حداقل آنکه در سال های اخیر هم می توان نوعی زیست دوگانه را مشاهده کرد. عمده اصلاح طلبان، اگر همچون «ماهیان»، متصل و مقید به آب دریا نباشند، مانند «خرگوش» ها و «سنجاب » ها در خشکی و جنگل، به این سو و آن سو نمی روند؛ ایشان عمدتاً همچون «لاک پشت»، پایی در آب و پایی در خشکی دارند. انتظار تحرک و زیستی متفاوت با ارگانیسم و موجودیت عینی آنان، انتظاری نادرست است. پس، مشارکت و حضور در رقابت نصفه نیمه اسفندماه، با وجود همه کاستی ها و تنگناها و موانع، برای قریب به اتفاق اصلاح طلبان، مفروض و قابل پیش بینی به نظر می رسد.
نمی توان انتظار رفتار اپوزیسیون وار و رویکرد جامع به حوزه جامعه مدنی از جمعیت ها و لایه های مرتبط با جبهه دوم خرداد، داشت. خرده یی هم بر این نحو از حضور نیست؛ چه بسا که شکل گیری یک اقلیت متوسط از اصلاح طلبان در مجلس هشتم، و پیوند خوردن آن با برخی نمایندگان مستقل، ضریب امنیت بینش انتقادی و فضای تنفس دگراندیشان را ارتقا دهد.
فراموش نکنیم که انتخابات مجلس در بسیاری از نقاط کشور، رقابتی معنادار، فامیلی، قومی- قبیله یی، به ظاهر موثر در معیشت و زندگی معمولی شهروندان، و به تعبیری، کمتر سیاسی است. حدود دوسوم نمایندگان مجلس از شهرها و مناطقی پا به حوزه قانونگذاری کشور می گذارند که در آنها خبر از فهرست نیست و رقابت برای انتخاب «یک نفر» درمی گیرد.
رقابتی که آنگاه، تنها میان اصلاح طلبان و محافظه کاران نیست؛ بلکه لایه های مختلف محافظه کار و حتی شهروندان مستقل تر و تکنوکرات یا بوروکرات را هم دربرمی گیرد. بر اینکه گفته شد، برخی الزامات و ضرورت های عمومی برای مشارکت در انتخابات را هم بیفزایید، و نیز تبلیغات پرحجم رسانه ملی را با آن فراگیری اش؛ چنین است که مثل دیگر ادوار انتخاباتی، حضور حداقل نیمی از واجدان شرایط پای صندوق های رای، مفروض به نظر می رسد. اصلاح طلبان در همین عرصه، می توانند بازی را با حضور فعال و جدی خود، تحت تاثیر قرار دهند. آن جمعیت خاموش یا بی توجه به انتخابات، جایی دیگر، روزی دیگر، و به گونه یی متفاوت، نسبت به سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود، به سر شوق و مشارکت می آیند.
چه بسا که «لاک پشت ها» اکوسیستم مناسب تری را برای «خرگوش »ها یا «سنجاب »ها فراهم آورند...
مرتضی کاظمیان
منبع : روزنامه اعتماد