دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
راهپله؛ وقتی که تو باشی
دو شعر از شاعران نوجوانان، اولی از مهجبین شیراوندی و دومی از مریم عرفانیان. در ادامه، یادداشت عباس تربن، مسئول بخش شعر «دوچرخه» را درباره این دو شعر میخوانید.
● وقتی که تو باشی
در شمع چشمانت
گرمای جانبخشی است
با من بمان تا صبح
چشمان شب، وحشی است
میترسم از شبها
وقتی نباشی تو
میترسم از سایه
از داس ماه نو
میترسم از هر باد
میترسم از هر نام
میترسم از هر بند
میترسم از هر دام
وقتی که تو باشی،
«وحشت» چه بیکار است
وقتی نباشی، شهر
همواره بیمار است
در شمع چشمانت
گرمای جانبخشی است
با من بمان تا صبح
چشمان شب وحشی است
● درد
این درد موذی سرکش
پس میکشد و پیش میآید
خواب، چشمهایم را میرباید و
درد، پسشان میگیرد
شب را پایانی نیست انگار!
● یک شب از دو پنجره
«درد» و «وقتی که تو باشی» از بعضی نظرها به هم شبیهاند. در هر دو شعر صحبت از «شب» است؛ اما هر کدام از این دو نوجوان شاعر، سعی کرده نگاه شخصی خود را به شب داشته باشد. یکی از دردی میگوید که تا بودن شب، دست از سرش برنمیدارد (و چهبسا بخشی از این درد، خودِ شب باشد) و دیگری شب را ترسناک و صاحب چشمهایی وحشی تصویر میکند.
دو شعر، یکی در قالب چهارپاره و بناشده بر وزن عروضی و قافیههای تازهای مثل «جانبخشی» و «وحشی»؛ و دیگری شعری سپید و دلنشینشده با چیدن آگاهانۀ کلمهها کنار هم و سطرهایی روان و بهرهمند از موسیقی. از این نظر «درد» و «وقتی که تو باشی» در نوع خود، شعرهای نسبتاً موفقی محسوب میشوند.
در یک شعر، صحبت از درد است و در آنیکی، حرف از ترس. و هر دوی اینها به شکل محسوسی، تداعیکنندۀ شب است. به این ترتیب دو گوینده، از یک نظر دیگر نیز به هم شباهت پیدا میکنند: این که تمام شب را بیدارند و چشم برهم نمیگذارند. البته با این فرق که اولی منفعلانه واداده و تابع دردی شده که یک لحظه پس میکشد و لحظهای بعد پیش میآید؛ و دومی مشروط بر حضور گرم یک «تو» آرام میشود و جرأت پیدا میکند. بههرحال در هیچیک از شعرها، اثری از «من» مقتدر و مبارز نیست، و البته ما هم اجازۀ نقد شعر را از این زاویه نداریم. تنها میتوانیم مثل وقتی که دلمان میخواهد قهرمان داستان بر همۀ سختیها پیروز شود، در دل بگوییم: کاش «من» این دو شعر، قدری محکمتر و شجاعتر بودند.
«درد» شعر عرفانیان دو خصوصیت دارد: موذیگری و سرکشی! و این نشان میدهد که شاعر با نگاهی دقیق، دو صفتی را برگزیده که نزدیکترینها به حس اویند: «موذی» برای این که آزار دارد و رنج میدهد و «سرکش» برای آن که مطیع نیست و فرمانبرداری نمی کند. «وقتی که تو باشی» هم در عین سادگی، برخوردار از تعبیرهای شاعرانه است؛ از شبی که در دو چشم وحشی خلاصه میشود تا چشمی که تبدیل به شمع میشود و گرما میبخشد.
و آخرین نکته دربارۀ «درد» و «وقتی که تو باشی» این که زبان ساده و امروزی آنها در ارتباطگیری موفقیتآمیزشان با مخاطب تأثیر فراوانی داشته است.
منبع : همشهری آنلاین
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران غزه آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی هواشناسی قتل شهرداری تهران تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی سلامت سازمان هواشناسی آموزش و پرورش باران
خودرو بانک مرکزی بنزین قیمت دلار بازار خودرو قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
مهاجرت تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس لیگ برتر انگلیس لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس مهدی طارمی
باتری اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت ناسا عکاسی سامسونگ
ویتامین چای کاهش وزن توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب