سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


متولی فرش دستباف چیست و یا کیست ؟


متولی فرش دستباف چیست و یا کیست ؟
زمانی كه ضرورت وجودی متولی فرش دستباف مطرح شد شاید بیشتر كسانی كه این نیاز را مطرح می كردند امید داشتند كه این متولی بتواند به صورت ناجی قدرتمندی كشتی سكان شكسته فرش ایران را به ساحل برساند، تردیدی نیست كه ابتدا این مسأله از زبانهای مختلف مطرح گردید، وبه مرور به موضوعی قابل بحث و قابل پی گیری در فرش ایران مطرح شد . از اینكه این متولی چه باید بكند تصویر مشخصی در اذهان وجود نداشت . تجار و صادركنندگانی- كه به حل مشكل بازارهای فرش دلبسته بودند، تولیدكنندگان خرده‌پا ، بافندگان ، طراحان و رنگرزان كه برای حل دشواریهای بغرنج خویش امید به مشكل گشائی داشتند . بهر حال اكنون این پیشنهاد كم‌كم به واقعیت نزدیك می شود و ظاهراً سازمانی هم برای برنامه ریزی و سازماندهی مأمور این امر شده است .اینكه اساس تشكیلات این سازمان چه خواهد بود و دست‌اندركاران با چه دیدگاهی در پی این كار هستند ،بحثی نیست و اینكه این سازمان زیر پوشش وزارت بازرگانی قرار گرفته علیرغم برخی نگاههای انتقادآمیز را باید با چشم‌پوشی نگریست . بنابراین اكنون بنظر می رسد كه ، باید درباره وضع پیش آمده مسئولانه تر بیا ندیشیم و این كه این سازمان چه كاری باید بكند و یا چه می تواند بكند ؟
حتی اگر گفت‌وگو درباره ضرورت این سازمان و یا نهاد و قرار گرفتن زیر پوشش وزارت بازرگانی را بحثی پایان یافته تلقی كنیم برای وارد شدن به اهمیت بحث متولی حق آن است كه بدانیم :
۱- در تشكیلات این سازمان بر حضور چه نهادهائی تأكید شده و روح حاكم براین سازمان دارای چه سمت و سویی می باشد .
۲- برای متولیان این سازمان چه ویژگیهائی در نظر گرفته شده است .
این دوسؤال ناظر برآن است كه اول باید تشكیلات پیش بینی شده بتواند با توجه به واقعیتهای فرش ایران و زیانهای پیش آمده طی سالهای اخیر قادر به حل انبوه مشكلات و نارسائیهای جامعه گسترده فرش دستباف باشد . دیگر آنكه با توجه به آسیبی كه طی دهه های اخیر بر اثر حضور و تصدی افراد ناآگاه و بی اعتقاد به فرش ایران به خصوص به بخشی فرهنگی آن وارد شده ویژگیهایی برای افرادی كه متولی این وظیفه خواهند بود در نظر گرفته شود . بهر حال برای گشودن باب بحث در این زمینه مقاله « وزارت بازرگانی – امتحان بزرگ» را كه قبلاً در یكی از نشریات كشور به چاپ رسید، در اینجا می آوریم :
وزارت بازرگانی – امتحان بزرگ
به نظر می رسد كه با واگذاری مسئولیت فرش دستباف به وزارت بازرگانی مسأله تعیین متولی كه مدتها مورد بحث بود به سرانجام رسید. ما هنوز نمی دانیم آنان كه مسأله متولی فرش را مطرح كردند و آنان كه تعیین متولی را راه حلی برای مشكلات فرش دستباف می دانستند و آنان كه طی ماههای اخیر به رقابتی پنهان و آشكار برای تصدی این مسئولیت پرداختند چه اهدافی را داشتند و برنامه آنان برای آینده چیست ؟ امّا به ظاهر این سامانه در حوزه مسئولیت وزارت بازرگانی قرار گرفته است و بسیاری از كسانی كه به فرش به عنوان ارزشی ملی می‌نگرند و از فرجام این سامانه شغلی و تولیدی كه با زندگی حداقل ۱۵ درصد از هم میهمانان ما در ارتباط می‌باشد، نگرانند،این مرحله را گامی جدی تلقی كرده و امیدوارند كه نتایج سودمندی را برای جامعه فرش دستباف به همراه داشته باشد.
اما شك نیست كه این تمامی مسأله نیست، حوزه جدید مسئولیت فرش قاعدتاً مسئولیت مضاعفی را بر دوش مسئولان وزارت بازرگانی می نهد . آنان باید بتوانند به دغدغه ای كه طی دهه های اخیر بر اثر نگاه تجاری مطلق براین كالا گذشته است جواب دهند . امروزه حتی افراد و نهادهائی كه با هدف مطلقاً تجاری و مادی وارد مسأله فرش شدند نمی توانند شرمنده رفتار سودجویانه و مخربی كه با این میراث با ارزش هنری و فرهنگی و سودمند كشور نموده وآن را تا حد كم ارزش ترین كالاهای مصرفی پائین آوردند نباشند، چه رسد به نهادها و یا تشكیلات دست اندركار فرش كه با هدر دادن ارقام نجومی و فرصتهائی از عمر غیر قابل بازگشت ، فرش كشور را به این سرنوشت دچار كردند .
اگر چه قصد این مقاله كمتر انتقادی وبیشتر برای كمك به جریان جدید راهبری فرش دستباف ایران و حل نسبی انبوه مشكلات تولیدكنندگان خرده پا و سایر وابستگان این حرفه می‌باشد امّا این امر مانع از طرح
۱. با آن كه تقریباً طی سالهای اخیر نظر عمومی برآن بود كه مشكلات فرش صرفاً مسأله ای تجاری نیست و آسیبهای عمده وارده به آن ناشی از نگاههای غیر علمی و فنی و غیر فرهنگی و هنری بوده است، چگونه مسئولان به این نتیجه رسیدند كه سرنوشت فرش مجدداً باید به دست نهادهای بازرگانی و تجاری قرار گیرد.۲. در دهه های اخیر در كلیه مراكز تولیدی و تجاری فرش ( جز استثناهایی ) هیچگاه نظرات مفید و سودمندی در جهت بهبود كیفیت و حفظ آبرو و احترام فرش ایران ابراز نگردیده بود كه فقدان تصمیم گیری درباره آنها و یا اختلاف آرادر پیشنهادهای ارائه شده نیازمندمتولی باشد . باید پذیرفت بر اساس آنچه طی دهه های اخیر مشاهده شده است نگاهی مطلقاً تجاری و سودجویانه و تخریب گر( گیریم بعضاً ناخواسته) در هنری مفید و با ارزش بر بخش عمومی و بخش خصوصی هر دو غالب بوده است. به همین دلیل كه بسیاری از علاقمندان و دلسوزان واقعی فرش باتوجه به آنچه در این مدت برفرش دستباف گذشته ضرورت تشكیل یك شورای علمی فرهنگی را برای حفظ اصول و هویت فرش دستباف پیشنهاد دادند . شكل علمی و كارشناسانه این شورا می توانست بر استفاده از كلیه راهكارهای مفید و پیشرفته اقتصادی و تجاری نیز تعمیم یابد.بهر حال چنین نشد و مشكل بتوان پذیرفت كه سازمان جدید متولی فرش چنانچه با نگاهی علمی و كارشناسانه و توجه به واقعیتهای فرش ایران و آسیب شناسی جدی علمی به مسائل فرش نگاه نكند و متوسل به شیوه های سنتی گذشته در مورد فرش بشود، بتواند توفیقی در این امر داشته باشد. مگر آنكه مسئولان جدید نشان دهند كه با نگاهی نو به فرش خواهند نگریست. به عنوان خوش آمدی به سازمان نو رسیده،در این سلسله مباحث سعی خواهیم كرد ضمن بررسی چالشهای پیش روی مسئولیت جدید ، راه‌حلهائی در این زمینه ارائه كنیم به امید آن كه مورد توجه قرار گیرد . امّا قبل از وارد شدن به بحث اصلی ضروری است كه به برخی مبانی استدلال كه مراكز و یا سازمانهایی با توجه به وظایف حو‍زه مسئولیت خویش به توجیه آن می پرداختند جواب دهیم .
۱-آیا حذف نهادهای دولتی از عرصه تولید فرش چاره ساز خواهد بود - خیر زیرا برخی نهادهای دولتی و یا وابسته به دولت نظیر تعاونیها ( اعم از شهری و روستائی ) از اصول قانون اساسی كشور بوده حذف آنها نه عملی و نه ضروری است و ضمناً نمی توان اعضای تعاونیها را از بافت فرش محروم نمود و یا به فرشبافان اجازه حضور در تعاونیها و یا تشكیل آنرا نداد. البته این كه دولت به طور مستقیم در تولید فرش و یا صدور آن دخالت نكند ( با توجه به روند بوروكراسی ) امری پذیرفتنی است ولی بیادآوریم كه شركت سهامی فرش ایران در سه دهه اولیه فعالیت خویش چگونه با استفاده از حمایت مسئولانه دولت و جذب طراحان وهنرمندان برجسته و مدیران دلسوز و مواد و مصالح مرغوب الگوی درخشانی در تولید فرش بود.
۲- آیا فرش صنعتی دستی است؟
خیر، زیرا با توجه به ابعاد گسترده تولید و ارزشهای بالقوه سودمند تجاری اشتغال زایی واجتماعی فرش دستباف نمی توان آن را در حد تولیدات محدود و تزئینی سفال و تذهیب و قلمزنی ( با ادای احترام به ارزش هنری این تولیدات و هنروران آنها) تلقی كرد. فرش هنری پویاست كه قابلیت تطابق آن با شرایط پسند هر عصر و دوره آن را از حوزه یك هنر سنتی محدود خارج كرده و به آن ابعاد یك كالای استراتژیك ملی را بخشیده است .
۳- آیا فرش در حوزه صنعت جای می گیرد ؟
خوشبختانه ویا متأسفانه جامعه صنعتی كشور خود را بالاتر از آن می بیند كه به چنین امور ناچیزی بپردازد تا آنجا كه با سنتی و حقیر شمردن این كالا و با صدور مجوز ایجاد صدها كارخانه فرش ماشینی و میلیونها متر تولید كف پوش، زیان‌های سنگینی به فرش دستباف وارد كرد و بعضاً تكنو كراتهای كشور اگر توفیق آن می داشتند كلیه دارهای قالی كشور را ( به خصوص از كویرهای خشك جنوب وروستاهای فقیری كه حتی راه برای دریافت حداقل امكانات زندگی ندارند)به آتش می سوزاندند و جای آن به دست هر قالیباف یك كامپیوتر برای مونتاژ میدادند . بهر حال و خوشبختانه چون فرش صنعت نیست و دارای تولیدی بسیار ساده وكاربردی است كه ذهنیت خلاق انسان آن را به هنری بی بدیل نموده است، متعلق به مردم می‌باشد، و راز پایداری آن در همین است .
۴- آیا فرش تولیدی هنری است ؟
خیر، زیرا در تولید فرش مجموعه ای از ارزشهای غیر مادی و مهارتهای تكنیكی وفنی دخالت دارند، كه عوامل مادی سازنده آن برخی پابه پای ارزشهای زیباشناسانه و بصری فرش حركت كرده و هر گونه نقصی در كیفیت آنها باعث آسیب جدی در ارزشهای نهایی فرش می شود . به همین دلیل جامع ترین تعریف برای فرش هنر كاربردی است .
و به همین قیاس می توان ضرورت اتكای فرش دستباف را به یك حوزه خاص نفی كرده و بر همین قیاس بر ضرورت حضور تمام نگرشهای یاد شده در هر گونه برنامه ریزی در مورد فرش تأكید كرد.
با اشاره به آن چه گذشت فرش تولیدی نیست كه بتوان آن را در حوزه ای به طور انحصاری تعریف كرد و هیچ نهاد و مجموعه ای نمی تواند به تنهائی ادعای راهبری كشتی سكان شكسته فرش را در دست گیرد، و اگر مسأله تعیین متولی را حداقل برای جمع كردن مجموعه‌های متفرق دست اندركار فرش راه حلی تلقی كنیم ، باید در همان مرحله شكل گیری شرایطی را بر آن مترتب كرد تا به سرنوشت دیگر نهاد های دولتی متعددی كه به بیراهه افتادند دچار نشود .
اول آنكه سازمان پیشنهادی باید دارای قدرت اجرائی باشد . یعنی در نخستین گام بتواند برای حفظ آبرو اعتبار و افتخار و حفظ منافع مادی فرش دستباف، صدور فرشهای بی ارزش و فاقد كیفیت را ( چه در اجزا وچه در كلیت آن )، ممنوع سازد ، همچنین طبیعی است كه این اقدام به معنای سختگیری نیست ، بلكه هدف آن است كه این نهاد یا سازمان به مرحله ای از اعتبار و ارزش اجتماعی برسد كه نظریات وپیشنهادات آن حداقل برای علاقمندان واقعی و افراد شریف و درستكار جامعه فرش مورد پذیرش باشد .
این امر مستلزم دو اصل مهم پذیرفته شده در برنامه ریزی است :
الف – شكل مدیریت
ب – هدف سازمان
الف – اگر چه مدیریت معمولاً مفهوم خاصی را در ذهن الغا می كند، اما با اطمینان می توان گفت كه اداره مسأله ای بنام فرش به دلیل شكل پیچیده آن كه با مسائل مختلفی در ارتباط است، جز نیاز كه نوعی نگاه علمی، به میزان زیادی با قوانین شناخته شده مدیریتی متفاوت است . به عنوان مثال می توان به یكی از مسائلی كه طی سالهای اخیر در فرش ایران مطرح و متأسفانه بدون توجه به واقعیتهای فرش ایران مورد تصویب قرار گرفت، یعنی حمایت از ایجاد مجتمعهای قالیبافی اشاره كرد. ( كه البته این به مفهوم مخالفت با حمایت از مجتمعهای موجود نیست ) . این تصمیم كه با نگاه مطلق مدیریتی از نوع صنعتی ( با هدف مشخص انبوه سازی ) طرح گردید ، توجهی به آن نداشت كه فرش دستباف ایران ماهیتاً و نوعاً فرش تك تولیدی است و هرگونه برنامه ریزی انبوه به خصوص در مناطق روستائی و شهرهای كوچك ( و فرشهای به شدت شخصی ) امری ضد ارزش و ضد فرهنگ تلقی خواهد شد ( كافی است از هم اكنون به سیستمهای مدیریتی اندیشید كه با هدف تولید انبوه این مجتمعها را تبدیل به كارگاههائی شبیه تولیدات سوسیس و كالباس خواهند كرد بنابراین شرایط موجود و برای جلوگیری از این رخداد زیانبار ضروری است كه مدیران این مجتمعها برای گرفتن مجوز به گذراندن امتحانات خاص ملزم شده و اصولی را در تولید فرش رعایت كنند ) . واز این دست می توان به مسائل مختلف دیگری نظیر طرح موضوع مزیت نسبی، ارزان تمام كردن فرش، استفاده از رنگها و یا ابزار ماشینی و مكانیكی، به بهانه افزایش سرعت و راندمان اشاره كرد كه به طور كلی از بی‌اطلاعی و ناآشنائی طراحان این قبیل راهها با جامعه شناسی فرش دستباف ایران صورت می گیرد .
با پوزش از اشاره های ناگزیری كه فقط گوشه ای از گستردگی و اهمیت مسائل فرش را نشان می دهد نتیجه می گیریم كه :
" مدیریت این سازمان جدید باید به ارزشهای فرش دستباف ایران اعتقاد داشته و از هر گونه فكر، طرح، و ابزاری كه حضور و ارزش انسان ایرانی و ویژگیهای فرهنگی او را در فرش كم رنگ نماید احتراز نماید . ( مگر آنكه هدف تولید كالای دیگری بغیر از فرش دستباف ایرانی باشد ) . ساده ترین نتیجه آن است كه باید مدیریت سازمان با حداقلی از مسائل اجتماعی و تاریخی و فرهنگی كه فرش دستباف با آن آمیخته است آشنا بوده و یا به ارزش آنها در فرش اعتقاد داشته باشد . كلام آخر آن كه مدیریت فرش را باید از دسترس افراد و یا نهادهائی كه بهر دلیل با تولید فرش دستباف به ویژه به شكل سنتی آن دشمن و بیگانه‌اند دور نگهداشت .
ناشر:مجله نقش و فرش