دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

توقف ایران در ترمینال انرژی ترکیه


توقف ایران در ترمینال انرژی ترکیه
عملکرد رجب اردوغان، نخست وزیر و عبدالله گل، ریس جمهوری ترکیه، ثابت کرده است که گر چه آنان به حزب " عدالت و توسعه " با رویکرد اسلام گرایانه و ایدئولوژیک تعلق دارند اما می توانند از هر دولت دیگری ساختارگرا تر بوده و با دیدگاهی واقعگرایانه در رابطه با منافع ملی ترکیه در بعد سیاست خارجی عمل کنند.
سیاست خارجی که بر مبنای باور آنان یعنی گسترش نفوذ و برقراری رابطه با کشورهای منطقه در برابر عضویت در اتحادیه اروپا و در کنار حمایت و روابط استراتژیک با ایالات متحده شکل گرفته و باعث شده است تا ترک ها با بهره گیری از وجه اسلامی خویش به ایفای نقش میانجی و واسطه میان کشورهای اسلامی و اروپا بپردازند.
سعی ترک ها بر این است که این نقش را نه تنها در ابعاد سیاسی، بلکه درحوزه مسائل اقتصادی و بویژه انرژی نیز توسعه دهند.
این در شرایطی است که موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه نیز این امکان را برای پذیرش و اجرای این سیاست که یادآور نقش تاریخی استانبول در ایجاد پل ارتباطی - تجاری میان آسیا و اروپا است فراهم آورده است، اما این بار با این تفاوت که ترک ها علاوه بر منافع حاصل از ترانزیت کالا بر اهداف استراتژیک خویش در تامین منابع انرژی نیز اصرار می ورزند.
این استراتژی با افزایش تقاضا در پی رشد اقتصادی ترکیه بوجود آمده است. رشدی که به واردات بیش از ۶۵ درصدی انرژی مورد نیازاین کشور منجر و سبب شده است ترک ها به ۷۵ درصد منابع انرژی جهان که در همسایگی آنان قرار دارد چشم بدوزند.
ترک ها این امتیاز را دارند که موقعییت ژئوپلتیک آنان به همین میزان برای کشورهای تولیدکننده نفت و گاز منطقه دارای اهمیت است و این موضوعی است که قدرت مانور ترک ها را افزایش می دهد، عقد قراردادهای خرید گاز و نفت با روسها، کشورهای حوزه خزر، ایران، عربستان سعودی و عراق در مقابل قراردادهای برای احداث خط لوله عبور و انتقال گاز و نفت به اروپا، وابستگی متقابلی را در حوزه انرژی میان ترکیه و کشورهای تولید کننده آسیایی و مصرف کننده اروپایی بوجود آورده که بر اهمیت ترانزیت ترکیه افزوده است.
در این میان ارتباط ایران و ترکیه نیز در زمینه انرژی با توجه به نیاز ترکیه به گاز که روزانه در حال افزایش است و تلاش آن برای تبدیل شدن به پایانه بزرگ انرژی در منطقه به ایجاد رابطه دو جانبه در تبادل گاز منجر شده است و این در شرایطی است که ایران نیز به ترکیه به عنوان سکویی مهم برای صدور انرژی خود به اروپا نگاه می کند.
از این رو قرارداد گاز در دوران حاکمیت دولت اسلام گرای ترکیه یعنی ۱۹۹۶ توسط دولت اربکان به میزان ۲۳ بیلیون به انجام رسید و ایجاد خط لوله گاز ایران از تبریز به آنکارا در دستور کار قرار گرفت، همچنین قرارداد صدور ۳۵ بیلیون گاز ایران به اروپا توسط شرکت های ترکی و ایرانی مورد بحث و توافق قرار گرفت.
در میان موارد مطروحه تنها روند گاز رسانی به ترکیه تحقق یافت که آن هم اگر چه هم اکنون ادامه دارد اما در این روند اختلالاتی بوجود آمده است که علاوه برآنکه ناشی ازمشکلات اقتصادی ایران در رابطه با تولید و صدور گاز است، از تحولات سیاسی و بویژه سیاست خارجی ترکیه نیز تاثیر گرفته است، چرا که سیاست های ترکیه در حوزه انرژی در راستای سیاست خارجی آن لحاظ می شود.
فعالیت هسته ای ایران را می توان در اولویت این تحولات قرارداد. در واقع دست یابی ایران به سلاح هسته ای از دیدگاه ترکیه به مفهوم بر هم خوردن توازن قوا میان ایران و ترکیه در منطقه است و این در تضاد با اهداف بلند مدت ترکها است.
لذا ترکیه با توجه به روابط استراتژیکی که با اسراییل و ایالات متحده دارد سعی می کند از مخالفت هایی آنان در رابطه با ایران بهره لازم را برده و به گونه ای ازیک سو در رابطه با کنترل ایران توسط آنان مطمئن شوند و از سوی دیگر از حمایت های آنان در پیشبرد تقاضاهای خویش استفاده کند.
عدم اجرای پروژه خط لوله صدور گاز ایران به اروپا در مقابل تقاضای خط لوله باکو-سیحان که در ساحل مدیترانه به ترکیه می رسد، از جمله مواردی است که ترک ها با این استراتژی آن را تغییر داده و در این رابطه ازان بهره برده اند.
بر اساس روابط استراتژیک با ایالات متحده همچنین ترک ها به عنوان یک خروجی عمده، در خصوص منابع انرژی دریای خزر و انتقال آْن به اروپا انجام وظیفه می کنند که شانی ورود آنان به اتحادیه اروپا را افزایش می دهد.
آنها همچنین روابط خویش در بعد انرژی را به سوی کشورهای عربی خلیج فارس مانند عراق و عربستان سعودی سوق داده اند. چرا که احتمال وقوع جنگ و یا دلایل امنیتی که قطع صادرات گاز طبیعی ایران به ترکیه را ممکن می سازد و می تواند به بحران انرژی در ترکیه منجر شود را در نظر دارند.
در نهایت نتیجه این سیاست، زیان ایران در استفاده از بازار ترکیه از یک سو، عدم دستیابی به بازار اروپا از طریق خط لوله از سوی دیگر است و این به مفهوم تبدیل و تغییر یک رابطه استراتژیک که امکان تحقق آن وجود دارد به رابطه ای مبتنی بر خرید و فروش است و این در شرایطی است که رقبای منطقه ای ایران چه در حوزه کشورهای خزر و چه در خاورمیانه از غیبت ایران بهره می برند. لذا بار دیگر منافع ایران در تقابل با رویکرد جهانی آن ازدست رفته است.
نویسنده : مهناز ظهیر نژاد
منبع : دیپلماسی ایرانی