دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


لعابکاری و توسعه آن


لعابکاری و توسعه آن
۱ ) در هزارهٔ چهارم پیش از میلاد مسیح كهنترین تمدن شناخته شده مصر به نام باداریان مهره هایی قهوه ای رنگ از سنگ صابون كه با لعاب آبی و فیروزه ای قلیایی پوشیده شده بود می ساختند سنگ صابون یك نوع شكل متبلور تالك یعنی سیلیكات منیزیم آبدار است . معدنهای قدیمی سنگ صابون در مصر پیدا شده است این سنگ را می توان به آسانی حكاكی كرد و پخت و لعاب داد ، همچنان كه آ . لوكاس انجام این كار را در یك ردیف از تجربیات خود نشان داده است .
۲ ) قبل از دوره سلاطین مصر ( ۴۰۰۰ تا ۳۴۰۰ پیش از مسیح ) ، مصریان اشیایی چون مهره ، طلسم زینتـی و مذهبـی و كاشیـها را از آمیختهٔ آرد ماسـهٔ دُر كوهی و پنج درصد كربنات و بیكربنات سدیم ( كه در صحرای غربی به صورت طبیعی دیده می شود ) قالبگیری می كردند . این آمیخته پس از پخت به شكل دُر كوهی شیشه ای شده ، و می شود روی آن را لعاب داد . اشیاء ساخته شده به این طریق را معمولاً‌ بدل چینی می نامند . در طول تاریخ كهنسال مصر تا قرون وسطی و ۱۴۰۰ پس از مسیح این اشیاء ساخته می شد و به بیشتر كشورهای خاورمیانه صادر می گردید .
۳ ) از اواسط دوره پیش از سلطنتی مصر بلوردانه های سنگی ( بلورهای تخته سنگی ) را به صورت مهـره و اشیاء زینتی در می آوردنـد و با لعـاب آبـی رنگ كـه در اثر حرارت كاملاً به این بلوردانه می چسبید می پوشاندند .
مواد تركیبی اصلی لعاب مصری عبارت بود از سیلیس (از شن) ، قلیا ( از خاكستر چوب یا كربنات سدیم ) و اكسید فلزات (از تركیب مس) . پاره ای از مورخین تكنولوژی چنین انگاشته اند كه ریگهای دُر كوهی در كوره ها به طور اتفاقی با این تركیبات پوشیده شد و به این ترتیب لعاب بوجود آمد . یك فرض دیگر اینست كه سرباره های كوره های فلزی ذوب مس را می شد برای تولید لعابهای آبی و فیروزه ای به كار برد . لوكاس با آزمایشهای آزمایشگاهی ثابت كرده است كه هیچ كدام از این دو طریقه لعاب آبی بوجود نمی آورد .
اما از مدارك باستانشناسی كه در دست داشت می دانست كه یك نوع سنگ مس بخصوص یعنی مالاكیت در مصر باستانی به عنوان سرمه به چشم كشیده می شد . مالاكیت با سنگ دُر كوهی كوبیده شده و محلول كربنات سدیم به عنوان ملاط به آن اضافه می شد . لوكاس قطعات دُر كوهی را كه به این طریق به كار برده بود گرفته و در كوره ای پخت و لعاب آبی درخشانی كه بسیار شبیه به لعابهای روی تعویذ و طلسم های زینتی مذهبی و بلورهای دُر كوهی بود بدست آورد . تا دورهٔ بطلمیوس ( سدهٔ دوم پیش از مسیح ) در مصر روی سفالها لعاب داده نمی شد و در آن وقت لعابی كه به كار برده می شد لعاب سرب بود كه احتمالاً در بابل توسعه و تكامل یافته بود .
۴ ) در بین النهرین ساختن این لعابهای آبی قلیایی در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از مسیح شناخته شد و از آنجا به درهٔ سند گسترش یافت و این كار از طریق راههای متعدد بازرگانی كه در آن زمان وجود داشت صورت گرفت . بطوری كه دیده می شود پیدا كردن لعابهای جدید بهتر ، یعنی لعاب سرب ، در بابل صورت گرفته است .
ماینر در سال ۱۹۲۵ متونی از كتابخانهٔ آشوربانی پال ( ۶۶۸ تا ۶۲۵ پیش از مسیح ) پیدا كرد كه نسخهٔ شیمیایی فن لعابسازی آن زمان در آن نوشته شده بود . در سال ۱۹۳۶ گادوكمبل تامپسون متن ترجمه شده لوحهٔ میخی كه هزار سال كهنتر از اولی بود ( در حدود ۱۷۰۰ پیش از مسیح ) و شامل تعدادی دستورالعمل برای رنگ آمیزی سفالها و ساختن چند نوع قلیا و لعاب سرب بود منتشر ساختند. كشف این دستورالعمل ها سبب اعجاب و شگفتی زیاد گردید كه در آن زمان دانش لعابسازی در بابل و آشور اینقدر پیشرفته بوده است .
باید در اینجا خاطرنشان ساخت كه ما برای اولین بار می بینیم لعاب روی قطعات گلی داده می شدند نه روی دُر كوهی پخته یعنی طریقی كه در مصر متداول بود . حفاریهایی كه در بین النهرین انجام شده نشان می دهد كه دانش لعابكاری كه در این لوحه ها یاد شده در همه جا رواج داشته است . در زمان نمرود در آشور ( دورهٔ ۷۵۰ تا ۶۱۲ پیش از مسیح ) آجرهای ساختمانی یك طرفشان به اندازه های ۷۵ و ۳۳ × ۲۵/۱۱ سانتیمتر لعابكاری شده بود كه در آن زمان برای نخستین بار اُكسید قلع در تاریخ شناخته شده و برای تولید رنگ سفید كدر به كار برده شده است . مادهٔ رنگی آجرهای لعابی نمرودی عبارت بودند از آنتیموینات سرب برای رنگ زرد ، آهن برای رنگ قهوه ای و مس برای رنگ آبی و سبز .
تركیبات مختلف شیشه ای كه در این لعابها به كار برده می شد بیشتر سلیكات سدیم بود كه قدری سرب به عنوان مادهٔ زودگداز به آن افزوده می گردید . زیباترین ساختمانهای بابل جدید در عصر بخت النصر ( ۶۰۴ تا ۵۶۲ پیش از مسیح ) دروازه بزرگ شهر بود كه به الهه ایشترها اهدا گردیده بود و این دروازه در سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۱۷ از زیر خاك بیرون آورده شد . این دروازه با آجرهای لعابی شبیه به آجرهای نمرودی ساخته شده بود ، رنگهای آن آبی سیر ، سبز ( مالاكیتی ) ، سبز روشن ، زرد ، كرم و سفید بود .
۵ ) حدس زده می شود كه در زمان حكومت ۶۰۰ ساله كاسیتها بیشتر دانش لعابسازی بابلیها و فن ساخـت آن به ایران آمده اسـت . نفـوذ هنـر بابلیها در بیـن النهرین در زمان امپراطوری بابلیهای نو ( ۱۱۷۱ تا ۵۵۰ پیش از مسیح ) ادامه داشت . بسیاری از ظروف و كاشیهای لعابی با روش بابلی و آسوری مربوط به این دوره را در شوش بدست آورده اند .
از سال ۵۵۰ پیش از مسیح كه هخامنشیان بر بخش بزرگی از خاورمیانه چیره شدند و داریوش كاخهای نویی برای پایتخت زمستانی خود در شوش و پایتخت تابستانی خود در تخت جمشید ساخت ، این ساختمانها با آجرهای برجسته چند رنگ كه گاو بالدار و شیر و سربازان جاویدان بر آن نقش شده بود تزیین گردید . اندازه های این تابلوها تقریباً ۱۲ × ۵/۳ متر بود و تمام كار آنها را پیشه وران بابلی انجام داده بودند به گونه ای كه داریوش در سنگ نوشته بنیاد شوش می گوید : (… كسانی كه آجرهای پخته را ساختند بابلیان بودند …) به جز این كاشیها در كاخهای هخامنشیان ظروف لعابی پیدا نشده است مگر كوزهٔ آبی فیروزه ای كه از تالار خزانه تخت جمشید بدست آمد .
۶ )د یونانیان لعاب حقیقی را نمی شناختند و لعابی كه از اكسید سرب ساخته شده بود فقط در زمان بطلمیوس ( سدهٔ دوم پیش از مسیح ) در پیرامون مدیترانه رایج گردید . رومیها این لعاب را به نام لعاب پارتی می شناختند كه خود نشانهٔ آنست كه احتمالاً‌ رومیها این شیوه را از دشمنان خاوری خود ایرانیان كه با آنها جنگهایی در سوریه و عراق داشتند آموخته بودند . البته این امكان هم هست كه رومیها دانش خود را در این زمینه از فنیقیها كه شاید آنها هم روش و فن بابلی را به كار می بردند آموخته باشند . فنیقیها در شهر صیدا و صور در كرانه دریای مدیترانه در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح صنایع شیشه سازی را بنیاد نهادند .
لعاب سرب درخشان بوده و دامنهٔ رنگهای آن وسیع است و در درجهٔ گرمای كم آب می شود . اما این لعاب سیاه می شد و فرو می ریخت و بدین ترتیب دامنه كارهای هنری سفالسازی محدود بود .
در سدهٔ دوم پیش از مسیح یعنی در زمان پادشاهی پارتها لعابهای سربی برای نخستین بار در چین پیدا شد . بسیاری از تاریخنویسان امروز بر این عقیده اند كه پارتها دانش لعابسازی خود را از راه تماسهای بازرگانی كه میان آنها و امپراطوری هان وجود داشت به چین فرستاده اند . نفوذ پارتها در سفالسازی از لعاب دادن تنها خیلی بیشتر بوده است زیرا بسیاری از اشیاء سفالی چینی آن زمان اسبها ، سوارها و صحنه های شكار پارتی را نشان می دهد كه همه به سبك سكاها یا ایرانیان ساخته شده است .
داستانهای كهن چینی نیز این سخن را تأیید می كند كه لعاب سرب را یك نفر بازرگان ایرانی به چین آورده است . مدارك و قرائن محكمی در دست هست كه نشان می دهد كه ایرانیان خمیر لعاب آماده شده را كه در نوشته های باستانی چین كه لیئولی ( liu – li ) نامیده می شد می فروختند . و این خود نشان می دهد كه چرا پس از سقوط امپراطوری هان در سال ۲۲۰ میلادی صنعت لعابسازی از سفالهای چینی رخت بر بست . در زمان فرمانروایی پادشاهان تانگ ( در سالهای ۹۰۶ – ۶۰۸ پس از میلاد مسیح ) بار دیگر هنر لعابسازی پدیدار شد و این زمانی بوده است كه چینیها روابط بازرگانی خود را با ایرانیان از سر گرفتند .
۷ ) در زمان ساسانیان كاربرد لعاب سربی هنوز ادامه داشت ( ۲۲۴ – ۶۵۱ میلادی ) . گام دیگری در گسترش لعاب بازیافت لعابهای قلیایی توسط كوزه گران ایرانی در دورهٔ اسلامی بود .
منبع : پایگاه تجاری و اطلاع‌رسانی صنایع دستی