پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

آیا فرانسه در مقابل جمهوری اسلامی از امریکا تبعیت می کند


آیا فرانسه در مقابل جمهوری اسلامی از امریکا تبعیت می کند
با توجه به مواضع تندتری که فرانسه پس از انتخاب سارکوزی به ریاست جمهوری نسبت به جمهوری اسلامی اتخاذ کرده این پرسش مطرح شده است که آیا فرانسه در سیاست خارجی خود چرخشی کرده و تغییری داده است؟
آیا سیاست خود را در قبال جمهوری اسلامی با بوش تطبیق داده و سیاست پیروی از امریکا را جانشین سیاست مستقل اروپایی و ملی خود کرده است؟ آیا فرانسه در رابطه خود با جمهوری اسلامی تجدید نظر کرده و روشی غیردوستانه در پیش گرفته است؟
گرچه همزمانی تغییر موضع یا تشدید رفتار فرانسه (و همچنین آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی) نسبت به جمهوری اسلامی با خشن تر شدن مواضع امریکا نسبت به جمهوری اسلامی می تواند به تبعیت فرانسه از سیاست های امریکا تعبیر شود، اما واقعیت الزاماً چنین نیست. پرسش می تواند بدین گونه نیز مطرح شود که مگر فرانسه دوست جمهوری اسلامی بوده است که اکنون از آن دوستی رویگردان شده باشد یا مگر روابط دوستانه خاصی با فرانسه یا آلمان یا انگلیس بوده است که اکنون آن آشتی به قهر تبدیل شده باشد؟
حافظه تاریخی ما باید بسیار ضعیف باشد اگر رفتارهای خصومت آمیز متقابل جمهوری اسلامی و این کشورها را فراموش کرده باشیم. از همان آغاز که نظام انقلاب اسلامی شعار «نه غربی، نه شرقی» را به عنوان نمادی حاکی از استقلال سیاست خارجی اعلام کرد، خصومت ها با ایران آغاز شد. باید بسیار فراموشکار باشیم اگر تحریم اقتصادی هم پیمانان غربی را پس از بحران گروگانگیری از یاد برده باشیم. مگر در دوران جنگ عراق نبود که فرانسه با استناد به عدم پذیرش قطعنامه شورای امنیت در اعلام آتش بس با اجاره دادن هواپیماهای سوپر اتاندار و موشک های اگزوسه و بمب و خلبان فرانسوی به رژیم صدام حسین و با بمباران اهداف نظامی و اقتصادی ایران، مستقیماً به مشارکت در آن جنگ پرداخت؟
مگر بحران سلمان رشدی پس از بحران جنگ عراق منجر به خروج اعتراض آمیز سفیر فرانسه و دیگر سفرای متحدین اروپایی به همراه سفیر انگلیس و اتخاذ مواضع مشترک و شدید آنها نشد؟ مگر وقوع چند حادثه جنایی در فرانسه و اتهامات متقابل و شدت عمل فرانسه منجر به یکی دو نوبت محاصره سفارت فرانسه و اعتراضات تند نیروهای غیرت مدار علیه آن کشور نشد؟ ماجراهای بابی ساندز ایرلندی، هوفر آلمانی، میکونوس، اتریش و نظایر آن که منجر به اعلام مواضع معترضانه فرانسه همراه با متحدین غربی آن کشور شد که جای خود دارد.
شاید بعضاً انتظار داشته اند که برخی رقابت ها و حساسیت های اروپا و خصوصاً فرانسه نسبت به امریکا موجب شود آنها در خصومت های امریکا طرف جمهوری اسلامی را بگیرند. اما باید در نظر داشت که رقابت های امریکا و اروپا اصولاً جنبه های اقتصادی دارد و در عوالم سیاسی و نظامی همیشه اتحاد و اتفاق میان آنان، خصوصاً در قالب ناتو، برقرار بوده است و فکر بهره گیری از تقابل آنها در این زمینه قابل تصور نیست.
حساب منافع اقتصادی از دوستی سیاسی جدا است، فرانسه در عراق منافع اقتصادی ویژه داشت.
در ایران نیز پیش از انقلاب در پروژه های مختلف سدسازی، نیروگاه های حرارتی و اتمی، صنایع خودرو، متروی تهران و مشارکت در غنی سازی اورانیوم در قالب یورودیف در فرانسه همکاری داشته است. پس از انقلاب نیز به رغم خصومت های مقطعی به دنبال منافع ملی خود بوده است که خصوصاً در صنایع خودروسازی (رنو و پژو) و نفت و گاز (توتال، الف) و صنایع دیگر منتفع بوده است، بدون آنکه سرمایه گذاری و مشارکت مهمی بر عهده بگیرد که اینها البته دلیل حمایت و دوستی سیاسی نیست. پس اکنون چه تغییر و تحولی رخ داده است که موجب موضع گیری تندتر فرانسه شده است؟
آیا به پیروی از سیاست امریکا بوده است؟ آیا اگر به جای سارکوزی دست راستی، خانم سگولن رویال سوسیالیست به ریاست جمهوری فرانسه رسیده بود رفتار دوستانه تری نسبت به جمهوری اسلامی می داشت؟
این در حالی است که خانم رویال پیش از انتخابات فرانسه از لزوم اتخاذ سیاست های حتی خشن تری از سارکوزی در مقابل جمهوری اسلامی سخن گفته بود، در پاسخ به این پرسش، به نظر اینجانب، به واکنش فرانسه نسبت به مواضع جمهوری اسلامی در موارد زیر نیز باید توجه داشت؛
۱) مواضع نرمش ناپذیر دولت احمدی نژاد در مقابل اسرائیل با اعلام صریح تمایل خود به فروپاشی آن رژیم با در نظر داشتن اینکه فرانسه بدون تردید از متحدان همیشگی آن رژیم بوده است.
۲) انکار یا تردید آقای احمدی نژاد درباره صحت فاجعه هولوکاست، در حالی که فرانسه از نزدیک شاهد فجایع نازی ها حتی در خاک خود بوده است و به عنوان نمونه خانم سیمون وًی که در چندین کابینه فرانسه به وزارت از جمله وزارت فرهنگ رسید، شماره خالکوبی شده بازداشتگاه آشویتس را که قتلگاه والدینش بود هنوز بر دست دارد، انکار این واقعه، خصوصاً با توجه به نفوذ سیاسی و اجتماعی جامعه یهودیان فرانسه اثری تکان دهنده بر فرانسویان داشته است.
۳) حمایت جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان در درگیری های اخیر آن کشور که فرانسه آنجا را به نوعی حیاط خلوت تاریخی و سیاسی خود تلقی می کند.
۴) عدم پذیرش پکیج یا بسته راه حل پیشنهادی اروپا از سوی جمهوری اسلامی که فرانسه به عنوان یکی از طرف های ذی علاقه، آن را راه حل نهایی و مناسب رفع بحران می پنداشت.
۵) عدم پذیرش قطعنامه شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی که فرانسه به اتفاق متحدان اروپایی خود در تصویب آن نقشی موثر داشت.
موارد فوق به علاوه ستیزهای دیرین و نگرانی فرانسه از بروز افراط گرایی میان جمعیت بزرگ عرب تبار فرانسه و وقایع الجزایر که آن را تا حدی ملهم از خیزش اسلامی می پندارند. به نظر اینجانب، به خودی خود بیش از هر گونه «پیروی از امریکا»، در اتخاذ سیاست های اخیر فرانسه در برابر جمهوری اسلامی موثر بوده است.
به هرحال تا زمانی که امکان گشودن گره از راه های کلاسیک دیپلماتیک و صلح آمیز و مذاکرات واقع بینانه و آرامش آفرین امکان پذیر باشد، باید از توسل به گزینه های سخت افزاری پرهیز کرد. باید به چاره اندیشی و مدارا و خردورزی امید داشت که «تا ریشه در آب است امید ثمری هست،»
فریدون مجلسی
منبع : روزنامه اعتماد