یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


سیمان دشتستان ؛ کلاغی که به خانه اش نرسید


سیمان دشتستان ؛ کلاغی که به خانه اش نرسید
ما که نمی دانستیم چه خبر است، وقتی فهمیدیم که روی اولین پاکت های سیمان خواندیم: کارخانه سیمان بوشهر آن هم با یک آدرس عجیب و غریب: کیلومتر ۷ جاده بوشهر- شیراز، القصه همانطور که در سرمقاله اشاره شده است جنگ ها شد تا اسم این کارخانه به صاحبان اصلی آن بازگشت البته فقط اسم آن.اما چرا مردم به این اندک خرسند شدند و در برابر بی عدالتی های دیگر که هزار بار از دزدیدن اسم بدتر بود سکوت کردند. در این باب می توان چند علت را ذکر کرد که یک به یک به آن ها اشاره میکنم :
با توجه به سابقه بد مسئولان رده بالای استان در ضایع کردن حق دشتستانی ها به نظر می رسد این اقدام بیش از آنکه برای باز پس گرفتن حق خود باشد اقدامی جهت ممانعت از حق خوری بیشتر مسئولان فوق الذکر بوده است. هر چند که هر دوی این نیات یک نتیجه را در کوتاه مدت داشته است اما در بلند مدت ... . تعصبات همیشه در حرکت های خود جوش مردمی نقش عمده ای داشته و دارند. این احساسات اگر کنترل شده و در مسیر درست قرار گیرند نقش تعیین کننده ای در موفقیت جنبش ها دارند اما اگر بدون رهبری مناسب به حرکت بیفتند پس از ایجاد خرابی ها و احتمالا انجام کارهای کوچک از حرکت می ایستند. اگر در ماجرای تغییر نام کارخانه سیمان رهبری مناسبی وجود داشت از آن حرکت خود جوش می شد استفاده های بسیار بزرگتری کرد؟
▪ سوال بزرگ: وظیفه هدایت و رهبری چنین جریان هایی با چه کسانی است؟
ـ عدم وجود حساسیت لازم نسبت به مشکلات فعلی؛
در مورد مسئله تغییر نام، هم با توجه به دلیل اول و هم به علت معلوم بودن طرف مقابل حساسیت فراوانی وجود داشت تا بدان جا که هم خواص یعنی سیاست مداران و مسئولان شهرستان و هم مردم کوچه و بازار شدیدا خواستار احقاق حق خود بودند اما در مورد کنونی هم به خاطر نبودن دلایل فوق و هم به خاطر ذینفع بودن بعضی از همشهریان خودمان در مسئله – که ممکن است از آشنایان نزدیک من یا شما هم باشند – این حساسیت رنگ باخته است.
ـحساسیت در مورد یک اتفاق با آگاهی از عواقب و پی آمدهای آن و منافع پیش گیری از آن برای جامعه ایجاد می شود.
▪ وظیفه آگاهی دادن به مردم در این موارد بر عهده کیست؟
ـ شفاف نبودن موضوع ،
این عدم شفافیت که نتیجه رانت اطلاعاتی در دستگاه های مربوطه می باشد، هم در کلیت موضوع و هم در جزییات و حتی در صورت شناسایی مشکل اصلی در راه حل های احتمالی نیز وجود دارد. این که آیا کمبود سیمان به علت طرح های دولتی است (صورت قانونی موضوع)، به خاطر قاچاق آن به خارج از کشور بوسیله دلالان یا عاملان توزیع است یا به خاطر احتکار آن بوسیله عاملان توزیع سیمان در شهرستان. شاید ذکر این نکته که هنوز تکلیف خصوصی بودن یا دولتی بودن کارخانه سیمان به روشنی مشخص نیست، موید همین نکته باشد. آیا می دانستید که قبلا طرحی بوسسله کارخانه سیما ن دشتستان اجرا می شده است که در آن بر روی سیمان خروجی از کارخانه تا رسیدن به انبار عامل توزیع نظارت می شده است، دقیقا مصادف با همان ایامی که سیمان در سطح شهر به وفور یافت می شد؟
▪ سوال: وظیفه شفاف سازی در این موارد با کیست؟
ـ بد نیست بدانید که کارخانه سیمان دشتستان با ظرفیت اسمی ۳۰۰۰۰ تن در روز در حال حاضر حدود ۴۰۰۰۰ تن سیمان در روز تولید می کند که این مقدارتولید، سودی نزدیک به ۲۰۰۰۰۰۰۰۰(دویست میلیون) تومان در روز برای این کارخانه در پی دارد.قیمت هر پاکت سیمان خروجی از کارخانه ۱۹۵۰ تومان می باشد. در ضمن طبق مقررات صادرات سیمان این کارخانه ممنوع می باشد.
▪ حال باید پرسید این سیمان ها به کجا می روند؟ به انبارهای احتکار؟ به کشورهای حوزه خلیج فارس؟ یا به استان های مجاور؟
ـ اعتقاد به خود محوری به جای جامعه محوری دربین مردم؛
اینکه هر کس به طریقی فقط به دنبال حل مشکل خود باشد ، ویژگی نکوهیده ایست که در بین اکثر افراد جامعه وجود دارد-به ویژه در بین عوام _ اما برای نخبگان و دانمش آموختگان وجود چنین خصلتی جای تأسف فراوان دارد.مطمئنا به جای روشنگری در مطبوعات و پیگیری راه های قانونی بسیار آسان تر است که با یک عامل توزیع سیمان آشنا باشیم و یا در کارخانه سیمان آشنا داشته باشیم و یا حتی سیمان را با قیمت چند برابر تهیه نماییم. اما شمایی که این نوشته را می خوانید آیا هیچ مسئولیتی درقبال جامعه در خود اساس نمی کنید؟ آیا این دانایی و آگاهی که اکنون دارید تعهدی برای شما در قبال جامعه به وجود نمی آورد؟
▪ سوال: چه کسانی نسبت به آگاهی های خود در مسایل جامعه مسئولند؟
ـ یاس و سرخوردگی از حرکت های جمعی؛
همه ما ماجرای انتصاب غیرقانونی شهردار سابق برازجان و اعتراضات دسته حجمعی مردم علی الخصوص قشر تحصیل کرده و نخبه دشتستان را به یاد داریم. سوالی که در همه اذهان بی پاسخ ماند این بود که نتیجه چه شد؟ این ماجرا و ماجراهای از این قبیل مانند بی مسئولیتی شرکت های نفت و گاز استان نسبت به وضعیت رفاهی و اجتماعی مردم با وجود اعتراضات رسانه های گروهی و ... نوعی یاس را دربین مردم نسبت به حرکت های جمعی به وجود آورده است.
در این مورد باید گفت که وظیفه همه ما انجام کار درست است نه گرفتن نتیجه مناسب.اگر همگی این مسیله را بپذیریم هرگز در مبارزه برای گرفتن حق خود ناامید نمی شویم چه رفتن و نرسیدن بهتر از ایستادن و نرفتن است.« که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی».
می خواهم پاسخ تمام سوالات مطرح شده را یک جا بگویم: همه وظایف ذکر شده دربالا بر عهده یک قشر و یک عده ای است که اگر حرکت کنند جامعه را به حرکت وامیدارند و اگر بایستند جامعه را متوقف خواهند کرد. کسانی که اسم آن ها به طور مرتب درهمه شعار های تبلیغاتی دیده می شود اما خدشان در حاشیه ها می نویسند ولی خوانده نمی شوند، می گویند ولی شنیده نمی شوند: نخبگان؛
در پایان ، بد نیست یادی هم از مسئولین بکنیم –من با ای نقسمت آخر خیلی حال میکنم. سوال بزرگی که مردم از همدیگر می پرسند و البته به نظر من اهمیت آن از موارد بالا کمتر است این است که چرا دستگاه های اجرایی و نظارتی مربوطه هیچ گونه اقدامی نمی کنند؟ فرمانداری، شورای شهر، و صنف توزیع کنندگان سیمان چه نقشی در این ماجرا دارند؟ شریک جرم یا بی طرف؟
به زودی به این مسئله و مسئله مهم دیگر یعنی مشکلات کارکنان و کارمندان بومی کارخانه سیمان دشتستان خواهیم پرداخت.
محسن مرادی
منبع : نشریه بازدم