چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

نگاه انسانی به حیوانات بی آزار


نگاه انسانی به حیوانات بی آزار
«نوع برداشت ما از حیوانات و چگونگی برخورد با آنها، یکی از راه های سنجش میزان تعالی و پیشرفت یک ملت است.» مهاتما گاندی
اگر حکمت وجودی زنان در خدمت به مردان، سیاهان در خدمت به سفیدپوست ها، فقرا برای ثروتمندان و ضعفا در خدمت به قوی ترها نیست؛ نمی توان حیوانات را نیز چون ضعیف ترند، چون زبان ندارند و یا حتی اگر هیچ منفعتی نداشته باشند، آزار داد.*
در قرون وسطی کلیسا یکی از بزرگترین دشمنان گربه ها بود. آنها گربه ها را جلوه ای از نیروهای اهریمن می دانستند و به همین خاطر یا از پشت بام کلیساها به پائین پرتاب می شدند و یا در آتش سوزانده می شدند. چه بسا در رأی دستگاه انگیزاسیون برای سوزاندن گالیله در همان زمان نوعی تجانس فکری وجود داشته است. شاید زبان حال چنین رفتاری این باشد که «هر کس قوی تر است می تواند بالای دست آنها که ضعیف ترند، باشد ولو این ضعیف ترها حیوانات باشند یا دانشمندانی چون گالیله. ما می توانیم پس آنها را زجر می دهیم، آزار می دهیم و شاید هم دست آخر به همه آنها بخندیم.»
این عرض حال هنوز هم به کار می آید هنگامی که هر بلایی که بر سر بالادستمان نمی توانیم بیاوریم بر روی حیوانات دور و برمان امتحان می کنیم، حتی اگر از سرما یا تشنگی یا گرسنگی به روستاهای ما پناه بیاورند در دم از درد گرسنگی یا تشنگی برای همیشه راحت شان می کنیم و البته چنین رفتاری مختص روستایی کم سواد و دورافتاده هم نیست، حتی اگر گونه کمیابی از خرس به محوطه یک دانشگاه از سرما یا بی غذایی پناه آورده باشد، افراد تحصیلکرده یا دانشگاهی، یا حتی مسئول از شدت دستپاچگی عطای یک گلوله را به لقای یک راه حل عقلایی و کارشناسانه می بخشند. البته رفتارهای زیرپوستی تر و خردتری هم در همین کوچه پس کوچه های تهران، حیاط ها، پارکینگ ها و... هست. پسر بچه ها اگر دستشان برسد گربه ها، قورباغه ها و جوجه ها را دار می زنند، دمشان را می برند. آنها را مجبور می کنند با پوسته گردو راه بروند و لیز بخورند واگر خیلی مؤدب باشند، تعارف و خوش و بش آنها در هنگام روبه رو شدن با یک حیوان شهری قلوه سنگی یا تیر و کمانی است. آنقدر که چنین رفتارهایی برای بزرگترها نیز بی اهمیت است.
● حیوانات در پناه آرامش اجتماعی
پیش از آن که در مورد اهمیت چنین برخوردی با همزیستان تاریخی خود بگوییم، باید گفت چنین گزارشی از نحوه برخورد و همزیستی با حیوانات چه در سطح خرد یعنی اذیت و آزارهای جزئی تر با حیوان های شهری و یا حیوانات خانگی و چه در سطح کلان تر در مورد گونه های آزاد و کمیاب در حوزه محیط زیست برآوردی از رفتارشناسی و لایه های پنهان روانشناسی از یک سو و سطح آموزش و قوانین موجود در مورد حیوانات و محیط زیست از سوی دیگر است.
نتیجه این برخورد در درازمدت این شده است که حتی حیوانات شهری و اهلی تر، از انسان ها می ترسند. در برخی از شهرهای جهان میدان ها مکانی برای تجمع کبوتران است . چنان که در دسته های بزرگ در این مکان ها می نشینند و حتی با حرکت یا ایستادن انسان ها در کنار خود کوچکترین واکنشی نشان نداده و آرامش خود را از دست نمی دهند. در یکی از پارک های شهر استانبول زن و مرد جوانی بر روی نیمکتی نشسته اند، درست در کنار پای آنها یک گربه در کمال آرامش در آفتاب خوابیده است، شاید حتی در نهایت هیچ کدام متوجه حضور دیگری نشدند، هنگامی که ساعتی بعد زن و مرد جوان نیمکت را ترک کرده بودند در حقیقت رفتارها و واکنش های تمام گونه های زیستی در یک محیط عمومی را به نمایش گذاشتند که برآیند فضای روانی حاکم بر رفتارهای ساکنان منطقه است. چنین چیزی گذشته از آن که حکایت از یک رابطه دوسویه دارد، بازتاب لایه های پنهان واکنش های روانی انسان هاست. دکتر اسماعیل آذرنسب روانشناس در این مورد می گوید: «حیوان آزاری نوعی روان سنجی از گرایش های خفته ، مسائل بازگو نشده و یا دریافت ها و آموزش های ما از محیط بیرون نیز هست. کودکان بارزترین نماد این رفتارها هستند. اما نخست آنها از والدین خود الگو می گیرند. آنها کمتر از والدینشان می آموزند که با حیوانات مهربان باشند و یا حداقل از آنها کمتر می آموزند که از حیوانات نترسند، حیوانات موجوداتی متخاصم و آزاردهنده نیستند دلیلی برای واکنش خشن، جنگیدن و یا رد کردن آنها وجود ندارد. آنها اصلاً به ما کاری ندارند. از سوی دیگر نوعی خشونت پنهان و نوعی عدم مشارکت اجتماعی در چنین رفتارهایی وجوددارد. این که در نهایت فقط من هستم که باید از این خیابان رد شوم، فقط این من هستم که باید زودتر برسم، این من هستم که باید صف را بشکنم. حال تا جایی که کسی زورش به دیگری نرسید مجبور است ساکت باشد اما اگر در برابر فرد یا موجود ضعیف تری قرار گرفت آنجاست که این روحیه خودمحوری و خشونت خود را نشان می دهد و در این میان رفتار با حیوانات ساده ترین و آسان ترین راه سنجش این رفتار است. چون حیوان زبان ندارد، حقوق ندارد، ضعیف تر است پس بیشترین امکان برای تسلط و آزار بر او وجود دارد. اما این تمام مسأله نیست بسیاری از مسائلی که در طول روز در ناخودآگاه ما انباشته می شود در پی دریچه ای برای آزاد شدن است. زورگویی و تسلط در خانواده، مدرسه، در میان دوستان و یا در هر اجتماع یا محیط دیگری انباشته می شود. این خشونت، بی دفاعی و یا استرس از بزرگترها هم می تواند به کودکان منتقل شود، این می شود که گاهی حیوانات، موش های آزمایشگاهی خوبی برای آزاردهی و یا حتی تمسخر و اسباب تفریح می شوند.»
البته شاید چنین رفتار خشنی با حیوانات همه گیری عمومی نداشته باشد اما در نهایت این یک مسأله عمومی در الگوهای تربیتی ماست که نوعی گرایش به آزار و یا حداقل اتخاذ موضع دفاعی در برابر آنها وجود دارد. اما نوع برخورد با حیوانات در حقیقت مسأله ای متفاوت از یک جامعه انسانی نیست، نگرش به حیوانات ادامه نگرشی است که انسان ها به جامعه خود، به زندگی و به دیگر انسان ها دارند. شاید به همین سبب باشد که هر چه انسان ها با یکدیگر مهربان تر باشند، هرچه حقوق فردی و انسانی درجامعه ای محترم تر باشد، هرچه میزان مزایای اجتماعی و رفاهی بیشتر باشد، همزیستی با حیوانات نیز در مرتبه کامل تری قرار می گیرد. در حقیقت نگرش به حیوانات و نوع رفتار با آنها می تواند به عنوان یک نکته کلیدی برای سنجش کیفیت زندگی اجتماعی انسان ها استفاده شود.
حتی دیدگاه هایی چون شر و منحوس شمردن حیوانات در آموزش ها و یا داستان دینی هم جایی ندارد. داستان هایی از برخورد بزرگان دینی با حیوانات و توجه ویژه ای که با آنها به عنوان جاندارانی که حقوق طبیعی مساوی دارند حکایت از نوعی نگاه برتر و انسانی به موجودات دیگر دارد.
● پذیرایی با گلوله
با این حال مشکل تنها در حدود روانشناسی اجتماعی باقی نمی ماند. امروزه در جهان قوانین ناظر بر حمایت از محیط زیست و حیوانات به عنوان یکی از فاکتورهای تعیین کننده سطح کیفی جوامع سنجیده می شود. چنین دیدگاهی به هیچ رو یک دیدگاه فانتزی نیست. در حقیقت اگر انسان ها نسبت به محیط زیست اطراف خود بی توجه باشند یا برای آن ارزشی قائل نباشند در درازمدت بسیار آسیب خواهند دید. زیرا چرخه زیست در جهان را تنها انسان ها تشکیل نمی دهند. چرخه زیست مجموعه ای از حلقه های گوناگون زیستی اعم از انسان ها، حیوانات، گونه های طبیعی و محیط زیست است که در نهایت شرایط زیست سالم را برای ساکنان کره زمین پدید می آورد. بدین ترتیب مرگ دو توله ببر کمیاب که از خشکسالی به یک روستا در یزد پناه بردند و در دم کشته شدند، کشتن گرازها در شهرستان خلخال یا شلیک گلوله به خرسی که از سرما به انسان پناه آورده است، در درازمدت نوعی تراژدی انسانی است. آشکارترین دلایل بی توجهی به حیوانات به ضعف اطلاعات عمومی و نبودن قوانین حمایت کننده از حیوانات برمی گردد. اعتقادات خرافی و غیرواقعی در میان عوام، سطح پائین امکانات و شیوه نگهداری در باغ وحش ها، از بین رفتن زیستگاه های طبیعی، عدم اعتقاد بر لزوم حمایت و حفاظت از حیوانات در سطوح مدیریتی از عمده ترین مشکلات و نارسایی های موجود هستند که در نهایت منجر به رفتارهایی آزاردهنده و غیرمسئولانه در برابر گونه های حیوانات در کشور می شوند.
از سویی هنگامی که فرهنگ عمومی در شهرها به نوعی نسبت به آزار حیوانات بی تفاوت است در سطوح بالاتر به ناهنجاری های رفتاری در موارد خاص محیط زیستی نیز می انجامد. در نظرسنجی که توسط وبلاگ دوستداران حیوانات انجام شد، دلایل حیوان آزاری در میان ۲۲۰ پاسخگو بدین ترتیب بودند: ۵۵ درصد «نبود قوانین حمایتی»، ۲۷ درصد آشنا نبودن مردم با فواید حیوانات و ۱۲ درصد تفکرات غلطی که در موردآلوده بودن حیوانات وجود دارد.
از سوی دیگر در حالی که تنها ۵ درصد ایرانی ها حیوانات خانگی دارند، شرایط نگهداری حیوانات خانگی چندان مساعد نیست. این در حالی است که زندگی روستایی و سنتی ایرانیان همواره نوعی همزیستی انسان و حیوان بوده است. از سویی آسیب شناسی زندگی در شهرهای مدرن، نگهداری حیوانات به نوعی کاهش دهنده مضرات روانی زندگی های پردردسر کنونی است.
دکتر آذرنسب به شیوه های جدید حیوان درمانی pettherapy که علم جدید رفع افسردگی است اشاره می کند. از این نظر، نگهداری از حیوان از بین برنده اضطراب های افراد است. از سویی نوعی حس مفید بودن و حس مسئولیت پذیری در بچه ها به وجود می آید، نوعی حس مهم بودن که کودک یا جوان توانسته یک موجود را بزرگ کند و در عین حال وقتش را هم پر کرده است.
چکیده فلسفه حمایت از حقوق حیوانات برآیند تمام فواید و منافعی است که دوباره به زندگی انسان ها برمی گردد. چرا که به حتم در آفرینش موجودات به عنوان یک مجموعه زیستی رازی وجود داشته است. بنابراین انسان ها در قبال دیگر گونه های زیستی حیوان یا گیاه مسئولیت دارند. ۱۰ دلیل اصلی برای حمایت از حقوق حیوانات چنین است:
۱) دلایل عقلانی
۲) دلایل علمی
۳) دوری از تعصب
۴) عدالت
۵) همدردی
۶) دوری از خودخواهی
۷) رضایت فردی
۸) پیشرفت اجتماعی
۹) منافع محیط زیست
۱۰) عشق و آرامش
مهری حقانی
دکتر تام ریگان
منبع : روزنامه ایران