دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فرصتهای طلایی عبرت آموزی!


فرصتهای طلایی عبرت آموزی!
چندی پیش ، طی یاداشتی تحت عنوان " تسلسل خطاها ، چرا و چگونه " به بررسی علل و عوامل انتخاب مشی و برنامه های غلط توسط تحلیلگران غربی ، که منجر شکستهای پی در پی آنان ، در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی ایران می گردد پرداختیم .
خواننده محترم بروشنی در مقاله مذکور در می یافت که نظرگاه مقاله مذکور ، نه با توجه به رویکرد و اردوگاه فکری و ایدئولوژیک نویسنده آن ، اخلاقی و ارزشگرا ، بلکه صرفا عقلانی بود و با توجه به تفاوت خواستگاه و دیدگاه نویسنده مقاله و جامعه مورد بررسی – یعنی جامعه سیاستگذاران و تصمیم سازان کلان جهان غرب – سعی شده بود تا از منظری جدید ، و با نگاهی از برون جامعه اسلامی ، و از درن جامعه غرب ، علل و ریشه های اتخاذ تصمیمات منجر به شکست ، توسط عناصر سیاسی جهان غرب، در جریان چالش های آنان با نظام ج.ا.ا ، مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد.
▪ روشن ترین نکته ای که در مقاله مذکور از طریق ادله عقلی روشن و به اثبات رسیده بود این بود که :
الف ) اصولاً غرب در تعامل با نظام جمهوری اسلامی ایران ، تاکنون سعی ننموده - و یا ضرروت آن را احساس نکرده است - که از چهارچوبهای استاندارد محاسبه توان وقدرت و بررسی معادلات و چالشهای سیاسی و امنیتی ، فراتر رود و به عبارتی ، بشکل دائمی تلاش می کند تا با بهره وری از الگوهای سنتی قابل بکار گیری در خصوص جوامع غربی، یکی از پیچیده ترین جوامع شرقی یعنی جامعه سیاسی ایران اسلامی را که از ویژگیهای پیچیده تری همچون برخورداری از نظام حکومتی مردم سالاری دینی و روش مدیریت کلان فقهی - دینی برخوردار است ، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد .
ب ) غرب در ایران و جوامع شبیه آن ، به منبعی جز نیروهای غربگرا برای کسب اطلاع و استخراج و جمع آوری داده های مورد نیاز برای مقدار دهی به همین الگوهای استاندارد و سنتی سیاسی اعتماد نداشته و نمی تواند ویژگیهای خاص این گونه جوامع را در متغییرهای خود لحاظ نموده و از کانالهای دیگری بجز نخبگان متمایل به خود ، برای ادراک وضعیت کلان و خرد جامعه هدف ، بهره برداری کند .
ج ) نیروهای غربگرا و نخبگان متمایل به نظام قدرت جهانی نیز ، از آنجا که مطابق همان الگوهای سنتی و چهارچوبهای پذیرفته شده استاندارد غربی ، به همه موضوعات ، اعم از تحولات جهانی و محیط پیرامونی کشور و تحولات و دگرگونیهای سیاسی درون مرزها می نگرند نیز ، نمی توانند منبعی جز رسانه ها ، مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و تریبونهای غربی را به عنوان ایستگاه بروز رسانی فکری و خبری و تحلیلی خود برگزیده و بناچار ، دائما در اتصال و ارتزاق فکری از بلندگوهای رسانه ای جهان غرب هستند .
و با فرض گرفتن موارد فوق ، روشن گردیده بود که علت اصلی ناکامی تحلیل گران و طراحان راهبردها و راهکارهای غرب در مواجهه با جوامعی همچون جمهوری اسلامی ایران ، گرفتار آمدن آنان در مداری بسته و ناکارآمد از خبر و تحلیل های خودساخته، با ماهیتی کاملا تبلیغاتی و عاری از کدهای حقیقی و مشحون از کدهای ساختگی جنگ روانی و اطلاعاتی است که توسط خود آنان از بلندگوهای رسانه ای منتشر و سپس ، مجددا از دهان عنار غربگرا ، به گوش غرب می رسد !
در سالگرد دفاع جانانه و شکست بی بدیل اسرائیل در جنگ نابرابر خود با ارتش نامنظم حزب الله لبنان ، و در زمانی قرار داریم که برای تمامی نخبگان دارای چهارچوب استدلالی و عقلانی مستقل ، و ناظران بیطرف، همچنین بر تمامی عناصر ارزشگرا و معتقد به مبانی و چهارچوبها و راهکارها و راهبردهای کلان نظام اسلامی ، روشن گردیده است که پیروزی و اقتدار دائمی و حفظ منافع ملی ، جز از دالان صبر ، پایمردی ، پافشاری بر مبانی ، اصول ، ارزشها ، اهداف و روشهای کلان و همچنین آفند دائمی به سمت منافع دشمن و فشار دائمی و مطالبه پیوسته حقوق حقه، از استکبار و نظام زور جهانی بدست نخواهد آمد .
اما در این بین ، با نگاهی به وضعیت برخی از عناصر غربگرای متنفذ در دستگاههای تصمیم ساز نظام - که در این روزها ، تشت رسوایی وابستگی های عمیق آنان به محافل آلوده غربی و هم آخوری با آنها ، از بام رسانه ها و محافل سیاسی – امنیتی و خبری مدتها است که افتاده - باید گفت این امر ، خود به تنهایی ، مویدی بسیار مستحکم ، در مسیر اثبات وجود حلقه بسته خبر و تحلیل بین غربگریان شرقی ، رسانه های غربی و تصمیم سازان غربی است.
باید ، از سر خیرخواهی ، و به نیت جلوگیری از اتلاف هرچه بیشتر منابع ملتهای جوامع غربی و همچنین وقت و زمان و انرژی جوامع هدف همچون ایران ، لابلای چرخهای برنامه های غلط و ناکارامد طراحی شده توسط تصمیم سازان غربی ، به آنان باید گفت که چاره ای جز برهم زدن این مدار متناقض و فشل خبر و تحلیل ندارند و بد نیست تا با نگاهی به کارنامه قریب به سی سالهء خود در طرحی توطئه های متنوع و ارتکاب تجاوزکاریهای شنیع و دسیسه های مکرر پنهانی علیه این نظام و مردم آن ، به ناکارامدی مدار مذکور اعتراف و مسیر ارزیابی و تحلیل جوامعی همچون جامعه ایران اسلامی را از نو طراحی کنند.
هرچند باید اذعان کرد ، این امر برای تحلیل گران وتصمیم سازان غربی ، چیزی نزدیک به محال است. زیرا تعویض مدار فکری تصمیم سازان غربی ، با مداری واقعی و منطقی مبتنی بر واقعیات جاری در صحنه تحولات امروزین جهان ، نتیجه ای جز ضرورت اعتراف و عذرخواهی از عملکرد گذشته و پیگیری مسیری مبتنی بر درک ، احترام و روابط عقلانی و تامین کننده عزت و منفعت همه طرفها را بدست نخواهد داد و از آنجا که این تحلیل گران ، در نوعی از هیپنوتیزم روحی و روانی نسبت به جوامع اسلامی و الهی قرار داشته و حتی از لایه های بسیار عادی جوامع غربی نیز ، از آشنایی حقیقی بسیار کمتری با اصول حقیقی و حقایق ناب اسلام برخوردارند ، منطقی و عینی بودن چنین نتیجه ای در صورت بکارگیری یک سیستم صحیح استدلالی و فکری ، تاکنون آنان را از تعویض مسیر و و حرکت روی یک عقلانی بازداشته و به زعم نگارنده، کماکان ، بازخواهد داشت.
با این وصف ، باید به جهان غرب ، نوید وخامت روز افزون وضعیت آنان در میان افکار عمومی جهان ، شکست پی در پی طرح ها و نقشه های کلان و گران قیمت ، و در نهایت ، فروپاشی اقتدار پوشالی نظام سلطه در افقی قابل ترسیم را نوید داد . امری که امروزه نشانه های آن را می توان در تغییرات منطقه ای و تحولات بین المللی ، بوضوح مشاهده کرد.
ابوذر منتظرالقائم
منبع : رجا نیوز