شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


تن پوش غبار سلطه و تجزیه آسیا


تن پوش غبار سلطه و تجزیه آسیا
● غبارتن پوش آسیا از سوی غرب:
بررسی برنامه و راهکارهای استعمار و تن پوش تنیده بر جهان اسلام و ازشناسی آن در جهت غبار زدایی
و برت گیری از گذشته امری ضروری وحیاتی است تاحال را احیاوآینده را بهینه ساخت ودر این زمینه
تحولات جهان را از عصرجنگهای صلیبی که آغازگر بید اری اروپا و چگونگی رشدو تکامل دانش غبارو
انحصاردر بطن آن موردتوجه قرارداده وبه جذب ودفع وهضم سایرحرکتهای مستقل درمتن خودنیزپرداخت .
● اقتباس و نوزایی:
اگر شرایط جهانی را از جنگهای صلیبی آغازکنیم وبه اروپای مضمحل قبل از آن نظری بیا فکنیم این سوال
پیش می آیدکه چگونه غرب خود را با این جنگها به انجام رسانیدو شرق با آن فرهنگ درخشان خود در
این جنگها و مقابله به تحلیل رفت. و غرب با اقتباس از فرهنگ وتمدن شرق به خود انجام عینی و عملی داد تا شاهد رنسانس گردد. آری رنسانس آزادی، رهائی، تکامل وهویت را سر لوحه شعار خود ساخت تا
خلائی را که نیاز بود پر نماید. غرب نه تنها آزادی را از مسلمین به ارمغان برد بلکه دانش علوم عقلی را نیز
اقتباس کرد. دانشی که در آنجا حکم تکفیر را داشت. و پیروان آن پای جوخه های دار مانوس می گردیدند.
● غبار زایی بر دانش :
از هنگامی که مغرب زمین مسلّح به منطق علوم عقلی شدو آن را با خواسته های جامعه خویش منطبق ساخت، دنیا در آن سرزمین شاهد نو آوریها و تحولات تازه ای گردید که اگر انحصار سد راه این دگرگونیها قرار نمی گرفت مطلقا ‌جهان تازه ای پدیدار می گشت که در آن دانش در جهت تسهیل آزادی و نجات انسانیت کاربرد می یافت نه اینکه غبار تولید نماید و موردبهره کشی خاص قرار گیرد. و اگر دانش علم سیاسی منحصر واقع نمی شد چه بساامروز جهان دیگری پیش روی انسانها بود .
جهانی واحد با تمدن مبتنی بر علم واصول انسانی هدفدار که فرا فرهنگی وفراتمدنی در انسانیت و طبیعت مفهوم عام پیدا می کرد. به جای مفاهیم استیلا، سلطه، فخرو تعارض فرهنگ تکامل، تعامل، تناسب وتعادل در متن و بطن اجتماعات رشد یافته وموزون می گردید واندیشهً دانش نیز کاربرد حقیقی پیدا می کرد.
در این شرایط تکامل دانش نه تنها بارعام نیافت بلکه غبارها آن رابه انحصارویژه درآوردند تا بجای هدایت
و روشنگری انسانها بر چهره آنان پرده غبار بپوشانند.
آری نه تنها مرزهای جغرافیایی را محو نکرد بلکه آنها را نیز محدودتر ساخت تا بر قدرت ما نوری خود
بیافزاید. جهان اسلام با چهره غبار آلوددانشی مواجه است که سعی در احیا ی تاریخ خویش و جبران
گذشته برآمده تا بتواند ضعف های گذشته را جبران نموده وبدین شکل چهره غباری خود را تحقق عملی
بخشید واز حیات تنها به سیاست تبعیت ازغبار زندگی وزیست درطبیعت تعریف و فرهنگ زایی نماید.
● نوگرایی در استیلا(قدرت):
تناسب استیلا زمانی دانش غباری با شرایط اوضاع اجتماعی مناطق موجب شده است تا افکار عمومی در شناسایی غبارحساسیت پیدا نکنندوهمچنین خودرا نیزمتناسب با زمان سامان وانسجام نبخشند. وازسویی ازطریق نوگرایی در خود ودرافکار عمومی فضا ایجاد می کنندتا مانع شناسایی غبار از سوی آنهاگردند.
اگرتجارت برده بعد از رنسانس قانونی می شود و به شکل گسترده انسانیت تحقیر می گردد، آیاچیزی جز
تسهیل منافع درجهت تقویت ساختارهای خاص عده ای برای رسیدن به بستری مطلوب در جهت ارضای
منافع خویش است؟ اگر آن روز دنیا شاهد بهره کشی و استثمار انسان ازسوی غبارجهت منافع خویش را
شاهد است، آیااگراکتشافات جغرافیایی وپیدایش مستعمرات جدید نبود بازهم غبار اینهمه انسانیت را
تحقیر می نمود؟ (وبانیان اینها ازطریق برده گیری واستثمار انسان های مظلوم خصوصا آفریقا به تکامل و
تقویت خود در آن سوی دنیا می پرداختند)غبار در جستجوی منافع خویش چه تحقیرهایی که بر ملتها روا
نداشته است.
نگرش سلطه گری و سلطه پذیری جزو سرشت غبار گردیده است وبا تحولات دنیا مفهوم سلطه گر و سلطه پذیر نه تنها تغییر رنگ وچهره می دهند بلکه متحول و پویا می گردند. اگرآن روز کمپانیها مستقیما انسانها را به بردگی و فروش می رساندند و خود را قیم دنیا حساب و سودهای سرشاری نیز به دست می آوردند.
کم کم بانیان و مجریان تجارت برده جزو اولین کسانی می شوند که دستور تحریم و منع برده داری و
تجارت برده را صادر می کنند و در حمایت از نسل کشی سینه سپر کرده و مدافع حقوق آنها می گردند.وبه جای سرزنش خود را مدافع انسانیت جلوه داده و از آزادی دفاع مطلق می نمایند. چرا که این تغییر و نگرش نو با تحول جدیدی که از بطن اقتصاد کشاورزی به نام اقتصاد صنعتی متولد شده است آنها را مواجه ساخته است تا خود را وفق و موازی باآن در آورند تا بدین شکل مانع شناسایی غبار گردند. واز سویی در تحول جدید که راهکار ویژه برای انحصار می خواهد را نیز در دست گیرند. و به عنوان بازار مصرف تولیدات خود و همچنین تهیه مواد اولیه ارزان قیمت تسهیلات منافع خویش را برای تکامل خود فراهم سازند. اینجاست که مفهوم بهره کشی شکل وقالب نو پیدا می کند وبه رنگ خاص خود غبار مفهوم می یابدوتاشناسایی نگردد واز سویی مستعمرات جدید علاوه بر تامین و حفظ منافع بر تقویت ساختارها و توانمندیهایش بیفزاید. انباشت تجربه درکناردانش غباری نتیجه ای جزرفاه برای خود ,رقابت وبرتری طلبی و نابودی دیگران چیز دیگری نداشت, هنوز چند صباحی از این تحول نگذشته بود که باز دنیا شاهد تحو ل دیگری گردید وآن هم انقلاب فرانسه بود. که باز استثمار وبهره کشی از انسان و طبیعت در جهت منافع غبار تغییر یافت ومفهوم نو پیداکرد. هر چند در این تحول تازه غبار با درگیری درونی خویش نتوانست ازماهیت خویش دفاع نماید بلکه این تحول منجر به شناسایی محدود غبار گر دید و تحولات جهانی تازه ای رافراهم نمودو جودآگاهیهای جهانی افزود که سر آغاز غبار زدایی و ستیز برای غبار روبی در میان ملتها گردید.
● ستیز با غبار:
بدنبال درگیری های داخلی بر سر مستعمرات ورشد آگاهیهای مردمی ازغبار موجبات واکنش برای احیا
خویشتن را درمیان کشورها پدید آ ورد. در آسیا جنبشهای اصلاح طلبی برای جبران عقب ماندگی شکل
گرفت. اما آفریقا هنوز نتوانسته است کمر راست نماید. هنوز چند صباحی از این کشمکش ها نگذشته بود
که چهره های غبارآلوددانش خودرابه انسانیت نشان دادندودرطی جنگهای جهانی اوّل و دوّم تاریخ را لکّه دار نمودند و بدنبال این دو جنگ حاکمیت و سلطه متحول گردید و رنگ و بوی نو پیدا کرد و باز چهره های غباری نه تنها غبار را از چهره ی خودنزدودند بلکه متناسب بازمان از آن تعریف نو نمودند. تاهمچون گذشته غبار برتری را حفظ نماید. اینجاست که فهماندن این شگردها امری ضروری است تا ملتّهابدانند در پیرامون
انسان وطبیعت چه می گذردو حقیقت رااز واقعیت تغییردهند وبدانندکه هستند، می اندیشند تا با این اندیشه به عزت نفس وخلقت وجودی خویش پی برده ودرآن دانش غباری را راه ندهند و چهره غباری را در
خود غبار روبی نمایند. نگرش جدیدغبار بعد از جنگ جهانی دوّم در اعطای آزادی به مستعمرات آیا چیزی
جز اعلان برتری، نفوذ و سبقت جویی ازحریفان پوسیده از جنگ جهانی می تواند باشد؟در پرونده غبار درطول تاریخ جهانیان دربندکدام خدمت را مشاهده کرده اند ؟خصوصا شرق مسلمان که از همان ابتدا به آن به دیده تحقیرنگریسته شده است. چراکه می باید منشا تکامل خویش را مدیون آن بدانند وبر این موضوع آگاهانه که در این سرزمین بسترشرایط، فرهنگ، مکتب و… برای تبلور خواسته های انسانی مهیّاست و تنها دمیدن روح اراده درقالب تفکّر و دانش است که جنبه نبوی بشریت احیای گشته و همچون نوری غبارها و ظلمتها رادرخودهضم نماید و با آن به ستیز درآید. اینجاست که سعی در غبار آلود کردن مکتب برمی آیند و در مکتب مذهب می تراشند تا بتوانند مانع انسجام و یکپارچگی گردند. پرونده غبار بعد ازجنگ جهانی دوم به سردمداری آمریکا سیاهه ی دیگری را تشکیل داد تا پی گیری طرحهای غبار گردد. اگر دیروز با پیدایش دنیای جدید یابندگان انسان انسانیت را به تمسخر گرفتندوبا بهره کشی از انسان در تامین منافع وتکامل آن به رقابت پرداختند وبا تغییر درساختاراقتصادی بردگی نمود دیگری پیدا می کند وغبار علاوه بر اسارت انسان به استثمار طبیعت نیز دست زد و در حقیقت بردگی در چهره ی دیگر جلا پیدا کرد وبرای استثمار موفقیت خویش مانع رشد آگاهی عمومی گردید تا فکر و اندیشه را نیز تهی سازد و برای همیشه آن را وابسته نماید.
به دنبال شناسائی محدوده ی غبار از سوی مردم و رشد استقلال خواهی در میان ملتها غبار به تغییر روش و تاکتیک پرداخت تا سلطه خویش را همچون گذشته استمرار دهد. اینجا بود که آنها سلطه غیر مستقیم را بر سلطه مستقیم ترجیح دادند و به فکر جایگزینی قدرت فردی همسو برآمدند و بدین شکل توانستند بار دیگر ماسک بر چهره خود بزنند و مانع خیزش مردم شوند و از طریق خواسته ی مردم سیاست غبار را برآنها هموار سازند و بدینصورت غبار با پشت سرگذاشتن دوراه ودو تجربه موفق گام در تجربه همسو میگذاشت که بسی خطرناکتر از آن دو بود و تکامل این سه گام یعنی پیروزی واقعی جنگهای صلیبی و تک قطبی شدن جهان.
که این سه گام به این صورت خلاصه می گردد:
۱) اسارت انسان و بهره کشی از او همچون حیوان.
۲) اصلاح ، تکامل وتجهیز ساختارهای داخلی غبار از طریق اسارت و چپاول انسان و طبیعت و بهره وری از انسان و طبیعت وحکومت از طریق حکومتها.
۳) مسخ هویت و فرهنگ طبیعی مادی و معنوی کشورها و جایگزینی فرهنگ برهنه غبار.
تغییرات تدریجی تجارت برده به مستعمرات و مستعمرات به حاکمان وابسته و حاکمان وابسته به نمایش
قدرت فردی و تقویت فرهنگ ملی گرایی آنهم با بستر متزلزل این سوال را پدید می آورد که چرا هراز چند
گاهی در رویکرد غبار تغییر تاکتیک مشاهده می گردد؟ چراکه اندیشه را در خود مشغول کرده تا فکررا از
فهم و شناسائی غبار در چپاول و غارت انسان و طبیعت غافل سازد.
● مسخ هویت در جهان اسلام:
درراستای سیاست سوم در پیگیری اهداف پدیده اسرائیل غبار یک نیاز مطلق و صرف بود چرا که می باید
تمام خواسته هایشان تحقق می یافت و امنیت طرحهای غبار را تضمین می کرد.
اسرائیل به عنوان پدیده و زائیده شده ی غرب است که باید غرب را یار و یاور باشد, متولد کرده اند تا
اهداف و برنامه های غبار راتکامل بخشد ونه اینکه عده ای آواره جان پناهی برای خود بیابند، متولد کرده اند تا ضریب سلطه غبار بر جهان را مستحکم کنند نه اینکه اگر اسرائیل هم کوتاه بیاید مطلقا غبار کوتاه نخواهد آمد و حتی اسرائیل نباید مارافریب دهد و از هدف عمده غافل گردیم که حضرت امام(ره) از آن به شیطان بزرگ یاد کردند. و آنها تنها مجری هستند که باید انجام وظیفه نمایند و طبق وظیفه ی محوله ماموریت خویش را به اجرا بگذارند نه یک گام پس و نه پیش.
تا دیروز دو خطر عمده غبار را تهدید می کرد:
۱) کمونیسم
۲) اسلام.
و به اقتضای زمانی کمونیسم را در اولویت قرار داده هرچند که این تفکر از خود آنها منشا گرفته بود و زاده شده ی تحولات خود آنها محسوب می شد که به خاطر سو سلیقه در اجرا رودرروی هم قرار گرفتند و هرگز غرب از اسلام غافل نشد.و هر روز با عناوینی هر چند کم سو ولی عمده به مقابله با آن پرداخت و از طریق تشکیل حکومتهای همسو و اسرائیل سعی در بی محتوا کردن این فرهنگ غنی برآمد.
در شطرنج سیاسی، غبار برای به مرکزیت درآوردن خود و تحقق نظام تک قطبی تلاش نمود تا از طریق بی
محتوا کردن فرهنگها آنها را در خود هضم کند و از خویشتن بیگانه سازدواز اسلام آنچه مطلوب غبار است پدید آورد.
که ناگهان به یاری خداوند توسط ابرمردی از سلاله رسول الله این حرکت شطرنجی مات شد و نه تنها آن را محکوم نمود بلکه سراشیبی نزول فرهنگ غبار را نیز فراهم ساخت تا سیاستهای انتزاعی کاملا به سیاستهای انفعالی بدل گشته و آنها را در خود گیج نماید. و این کسی نبود جز اراده ی یک انسان مکتبی که اخلاص وجودیش بر گرفته از مکتب ناب محمد(ص) بود.و ادامه این مسیر نه تنها برنامه های غبار را عقیم می سازد بلکه باعث اضمحلال فرهنگی که باوری غیر از خود را ندارد می شود.
مسلمانان می باید غبار زدائی، بازگشت به خویشتن، احیا هویت و ارزشهای ناب محمد(ص) را با تکیه بر
{و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا} بسط داده تا {افلا یعقلون} در اندیشه و خود باوری تکامل
یافته و بستر {و شاورهم فی الامر} تحقق عینی و عملی یابد. آیا باور نداریم که بایستی به محتوای درون
استقلال و استحکام عملی دهیم تا ثابت و پایدار گردیم؟ چه خیانت و گناه نابخشودنی که برای مسلمانان
تعیین خطوط مرزی و حتی امنیت را دیگران، همان چهره های غباری فراهم سازند. غبار تاکنون در کجا و به
چه کسانی منافعی داشته است. جز سود ومنافع خویش آنها در هر شرایط تنها به رقابت وتجهیزامکانات
خویش پرداخته وجستجوگر منافع خویش هستند . به هنگام جنگهای فلسطینیان با اسرائیل چگونه مفاهیم تعریف شده را جابجا کردند و ظالم را مظلوم و مظلوم را ظالم در انتظار عمومی جهان ساختند. چرا که منافع خویش را در این شرایط می یافتند. آیا می توان پیامهای تبلیغاتی غبار را علیه نفت را فراموش کرد که چگونه افکارعمومی جهانیان را به تمسخر گرفته و به انباشت ثروت نفت به دست اعراب را کرنای تبلیغاتی خود ساختتا افکار عمومی جهانیان را نسبت به اعراب و مسلمانان تشنّج وتحریک ساخته و بدینصورت سود حاصله رادر تقویت ساختارهای زیر بنایی و تحقیقاتی خویش تزریق و برنامه ریزی نماید. تااولا رقیبان تازه به دوران رسیده را در فشار مالی و تزلزل اقتصادی قرار داده و سر راه حرکت تند و سریع آنهاگردد و ثانیا به برنامه های اقتصادی استراتژیک خود جلا ببخشد . دراینجا این سوال پیش می آید که سودهای حاصله از جنگهای اعراب واسرائیل به جیب چه کسانی سرازیر شدواحتراق و انقباض این تخاصم چه کسانی را به سود رسانید؟
بیائید امروز اشتباه دیروز را تکرار نکنیم تا مظلومیت دیگری بر ما پدید نیاید. با عمیقتر شدن شکافها از
سوی غبار در جهان اسلام و تضعیف روابط در شرق مسلمانان و غیره تامل در وحدت برای خویشتن یابی
شناسی فرا می خواند. اگر غبار در تشکیل دولت یهود همچون چاشنی عمل کرد که اسرائیل همچون باروتی در اختیار او باشد تا به هنگام نیاز در تسهیل منافع خویش بهره ور گرداند.
امروزه امنیت ساختارهای استراتژیک غبار به حفظ رقابت، برتری، مسخ اندیشه وهویت دیگران، تنش
آفرینی و تزلزل زایی در ابعاد مختلف است که اگر مسلمانان به خود نیایند چه تضمینی به حفظ استقلال سیاسی و فرهنگ و حتی تمامیت ارضی کشورهای مسلمان در آسیا، خاورمیانه و قفقاز و آفریقا خواهد بود.
چرا که سیاست انقباضی غبار در جریان سلطه بر شریانهای حیاتی منطقه یعنی آبهای نیل ، دجله و فرات، کنگو و در یاچه ویکتوریا و همچنین دریای خزر و دریای عمان و خلیج فارس و… همگی جای تامل
دارند. اینجاست که می باید اعراب از عربیت خارج گردندو مدنیت را در تمدن اسلام جستجو نمایند.
طراحی تفرقه و تهییج فساد و ایجاد تزلزل در موفقیت برنامه ها از سوی غبار برای جهان اسلام بسیار
خطرناکتر است چرا که غبار در هیچ نبردی به شکل رودررو نتوانسته است به موفقیت در جهان اسلام برسد.
چگونگی سقوط اندلس مسلمان به دست غبار و بازگشت غبار به آنجا عبرت خوبی است تا مسلمانان به خود انسجام دهند و مانع ایجاد شکاف گردند. و ترمیم شکافها نیازمند بستر قرآنی هدفمند است تا با شناختی فراگیر ، منسجم و متمرکز عمل نماید و به تهاجم ها و واکنش و عکس العمل نشان دهد. اگر جهان اسلام فلسفه وجودی مکتب اسلام را تحقق عینی و عملی دهد. آنجاست که از تهاجم، تکامل می سازد و خود را برای رویارویی آماده می گرداند و نه تنها فرهنگ برهنه را طرد می نماید بلکه برای خود غرب و غبار در جهت غبارزدایی تزلزل نیز فراهم می سازد. فرهنگی که توان و یارای جذب و هضم در درون نداشته باشد چگونه می تواند در برون به مقابله برخیزد و چگونه می تواند از درون خود نیز مطمئن باشد.افتخارهرفرهنگ به نوزایی ونو آوری درونی آن است که در مسیر و فی الارض ها وتقابل ها به آن دست می یابد و ارزش هر فرهنگ به وجود آن است که چگونه تکوین یافته است ومی باید هر فرهنگی خویش را به دست خویش باور نماید نه اینکه برای او بستر پدید آوردد تا نوزایی غباری هدفدار صورت بگیرد. البته فرهنگهااحیای خویش رادر تقابل جستجو می کنند تا استحکام بینایی برخوردار گردندو سره راازناسره باز یابندو این عمل به دست خویشتن صورت می گیرد نه بیگانه ودر خاتمه می باید به این نکته اشاره کرد که مدعیان فرهنگ و مهد تمدن آزادی و دموکراسی دانش آموزان محجبه را به خاطره حجابشان از رفتن به کلاس منع می کنند ویا اینکه به نویسنده کتاب آیات شیطانی جایزه می دهند وآن را کتاب سال انتخاب می کنند چرا که به مسلمانان توهین کرده اما نویسنده ای که بطور ریشه ای به تحقیق چگونگی بنیان گذاری رژیم صهیو نیستی (اسطوره های بنیان گذاری سیاست اسرائیل)پرداخته به جریمه نقدی در دادگاه محکوم کرده وحبس رابرای او مطرح می نمایندویا واکنش غبار با مسلمانان در جهان را نگاه کنید از بالکان تا آفریقا واز آفریقا تا فلسطین عکس العمل غبار با مشکلات مسلمانان در جهان عبرت خوبی است برای مسلمانان تا به خود آیند و نه تنها غبار را بشناسند بلکه به غبار روبی خود نیز بپردازند .
به اهتمام ابوالقاسم سبزی دبیر تاریخ دبیرستان محمودیه ۶ ناحیه ۲ مشهد
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان