پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

چرا اروپا نمی تواند اسرائیل را دوست داشته باشد


چرا اروپا نمی تواند اسرائیل را دوست داشته باشد
جنگ شرم آور تابستانی اسرائیل كه به تازگی پایان یافته است به پارلمان ها، خیابان ها، استودیو های تلویزیون و مهمانی های شبانه اروپا هم كشیده شد. بازنده این بحث ها به طور كلی اسرائیل بود.
شورای اروپا گفت كه پاسخ اسرائیل به عملیات مرزی حزب الله نامناسب بود و اسرائیل را متهم به حملات ناجوانمردانه علیه شهروندان و مناطق غیرنظامی كرد. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا حملات اسرائیل را «افراطی» خواند. در نروژ یوستین گوردر نویسنده دنیای سوفی اسرائیل را به خاطر پاكسازی قومی و قتل عام كودكان محكوم كرد و گفت دولت صهیونیست درصدد تحكیم حق موجودیت خود است. در بسیاری از پایتخت های اروپا معترضان ضدجنگ با پرچم های حزب الله علیه جنگ راهپیمایی كردند. وقتی تونی بلر سعی كرد تا برخی مسائل را از دیدگاه اسرائیل توضیح دهد و نتوانست سریعا اسرائیل را به آتش بس فراخواند سهام سیاسی وی بار دیگر رو به افول رفت. البته گوردر وادار به معذرت خواهی شد. اما حقیقت این است كه انتقادات از اسرائیل منعكس كننده احساسات میلیون ها نفر از اروپاییان است و ریشه در چیزی دارد كه نظرسنجی ها آن را رفتار نامهربانانه نسبت به اسرائیل می دانند. طی دو هفته اول جنگ اسرائیل با لبنان نظرسنجی در بریتانیا انجام شد. ۶۳ درصد پاسخ دهندگان حملات اسرائیل را در پاسخ به گروگانگیری حزب الله نامناسب می دانستند. در نظرسنجی دیگری در آلمان ۷۵ درصد مردم چنین اعتقادی داشتند. چنین واكنشی دیدگاه باز و عمیق اروپاییان نسبت به اسرائیل را نشان می دهد كه كاملا با دیدگاه آمریكایی ها تفاوت دارد. در تحقیقی كه در ابتدای سال جاری انجام شده است اكثریت اروپاییان با فلسطینی ها احساس همدردی داشتند تا با اسرائیلی ها. در نظرسنجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۳ نیز همین نتایج به دست آمده بود. در آن نظرسنجی ۵۹ درصد اروپایی ها اسرائیل را تهدید بزرگ صلح جهانی می دانستند نه ایران یا پاكستان و یا حتی كره شمالی. سئوال این است كه چرا اروپایی ها اینگونه غیرارادی ضداسرائیلی هستند، درست وقتی آمریكایی ها این اندازه بی تابانه و غیرارادی طرفدار اسرائیلی ها هستند.
در اروپا لابی قدرتمند اسرائیلی مانند آیپك وجود ندارد و علاوه بر این اروپا جمعیت مسلمان رو به رشد و نیز خشمگینی دارد. اما هیچ یك از اینها دلایل كافی برای تفاوت رفتار میان این دو ملت را بازگو نمی كند. در واقع با اینكه بسیاری از مسلمانان اروپا از نفوذ آیپك به ستوه آمده اند ولی صرفا می توانند رویای مهار و ضربه به آیپك را در سر بپرورانند. بسیاری از آمریكایی ها رشد ضدیهودی گری در اروپا را عامل این بی علاقگی می دانند و آن را به افزایش جمعیت مسلمانان در اروپا نسبت می دهند. اما تفاوت هایی میان آنتی سمیتیسم بودن و ضداسرائیلی بودن وجود دارد. و به هر حال آشكار نیست كه آنتی سمیتیسم عامل اصلی و نیز بزرگی باشد. مثلا در اروپای مركزی هر دو گرایش یعنی طرفداری از اسرائیل و آنتی سمیتیسم وجود دارد.
نظرسنجی ها نشان می دهد كه بسیاری از مردم آمریكا معتقدند یهودیان نفوذ زیادی بر كشور آنها تا اروپا دارند. راست گرا ها كه در گذشته آنتی سمیتیست بودند حالا به طرفداران اسرائیل تبدیل شدند. برای مثال حزب محافظه كار بریتانیا كه هرگز سابقه ای در تحسین اسرائیل نداشته است حالا به حزبی طرفدار اسرائیل تبدیل شده است. در ایتالیا سیلویو برلوسكونی و جیان فرانكو فینی از حزب ائتلاف ملی نوفاشیست بیشتر از دولت این كشور طرفدار اسرائیل هستند. در اسپانیا اپوزیسیون راست افراطی شدیدا موضع انتقادی در مقابل ساپاته رو سوسیالیست گرفته است كه به نشانه همبستگی با لبنان طی جنگ با اسرائیل، دستار عربی به سر كرد.دولت هایی كه درباره هولوكاست مقصر هستند به خصوص آلمان اكنون به حامیان پروپاقرص اسرائیل تبدیل شدند. كشوری كه پس از جنگ آلمان غربی نام گرفت، یكی از اصلی ترین حامیان مالی اسرائیل و دولت تازه تاسیس یهود در شش دهه قبل بود. اولین كمك آلمان غربی ۸۶۵ میلیون دلار در سال ۱۹۵۲ بود. كمك های مالی در طول دهه ۶۰ ادامه پیدا كرد یعنی زمان زیادی قبل از اینكه آمریكا به تنها منبع حمایت خارجی اسرائیل بدل شود.
تصمیم این هفته كه طی آن آلمان تعهد كرده است سربازانی را تحت نام گروه های حافظ صلح به لبنان اعزام كند ناشی از همان احساس گناه كهنه است. اگر راست گرا ها و آلمان ها عقوبت پس می دهند، چپ كه اكنون كنترل بسیاری از دادگاه ها و نیز رسانه های اروپا را در دست دارد احساس می كند كه مورد خیانت واقع شده است و درست به همین دلیل است كه با شور و حرارت به اسرائیل حمله می كند. تا دهه ۶۰ سوسیالیست های اروپا از مسئله یهود و اسرائیل دفاع می كردند. در نیمه قرن سوسیالیست ها، آنتی سمیتیسم و فاشیسم را محصولات راست می دانستند و بنابراین شدیدا از اسرائیل طرفداری كردند. در دهه ۵۰ این دولت دست چپی فرانسه بود كه اسرائیل را به قدرت اتمی و نیروی هوایی مدرن تجهیز كرد. اما در این میان اتفاقی افتاد و همه چیز را تغییر داد. جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل كه طی آن اسرائیل حمله پیشگیرانه ای را به صحرای سینا آغاز كرد و نیروهای مصر، اردن و سوریه را شكست داد، موضع چپ ها را عوض كرد. این جنگ كه پیروزی اسرائیل را در پی داشت باعث اشغال كرانه باختری، غزه و صحرای سینا شد. در نظر سوسیالیست های اروپا كه تا چندی قبل از آن برای مظلومیت اسرائیل در خیابان ها میتینگ برپا می كردند، اسرائیل حالا دیگر یك ابرقدرت منطقه ای جدید و یك استعمارگر توسعه طلب بود نه بازمانده شجاع هولوكاست. به همین دلیل از این پس این فلسطینی های بی خانمان و از خانه رانده شده بودند كه همدلی سوسیالیست ها را برمی انگیختند.پس از سال ۱۹۶۷ البته سیاست اسرائیل هم تغییر زیادی پیدا كرد.
حزب كارگر كه از ۱۹۴۸ بر اسرائیل حاكم بود به تدریج صحنه را به احزاب دست راستی و مشخصا لیكود واگذار كرد. اروپاییان چپ گرا كه گلدا مایر را سوسیالیستی پیشرو می دانستند، از این تغییرات و نیز نژادپرستی و نظامی گری مناخیم بگین نخست وزیر جدید اسرائیل شوكه شدند و همین آنها را به سمت دیگر یعنی حمایت از فلسطینی ها كشاند.البته چرخش اروپایی ها را می توان از روی خط مشی و دیدگاه روزنامه لیبرال گاردین طی تقریبا یك قرن ملاحظه كرد. حییم وایزمن اولین رئیس جمهور اسرائیل نقشی اساسی در پروراندن احساسات جانبدارانه گاردین نسبت به اسرائیل و صهیونیسم داشت اما این روزنامه حالا یكی از منتقدان سرسخت اسرائیل است. بی بی سی كه به دژ تشكیلات چپ معتدل معروف است به دلیل موضع گیری علیه اسرائیل نه فقط در طول جنگ اخیر همواره مورد انتقاد واقع است.نزدیكی اسرائیل به آمریكا هم دیدگاه های مردم اروپا به ویژه چپ ها را نسبت به این كشور كدر و تار كرده است. اسرائیل در چند دهه اخیر به آمریكا نزدیك تر شده است. نزدیكی اسرائیل به كاپیتالیسم چپ ها را به سوی تنفر از این كشور سوق داده است. افكار عمومی در تركیه یكی از پرجمعیت ترین كشورهای اسلامی كه زمانی طرفدار اسرائیل بود هم به علت نزدیكی اسرائیل به آمریكا به ضد او مخصوصا طی جنگ با عراق، تغییر پیدا كرده است.امانوئل اوتولنقی كارشناس روابط اسرائیل و اروپا معتقد است كه اروپا اسرائیل را تجسم دوران شیطانی خود می داند. اتحادیه اروپا قرار است برای صلح و فدرالیسم تلاش كند، اما حالا اسرائیل دوباره روزهای سیاه و نیروهای تاریكی را به اروپایی ها یادآوری می كند.آیا این رفتار می تواند تغییر پیدا كند به نظر بعید می رسد، نه فقط به دلیل رفتار قابل انتقاد اسرائیل و نیز انتقادات اسرائیلی ها از اروپا بلكه به این دلیل كه شكاف میان دو سوی آتلانتیك در حال فزونی است.
ترجمه: نرجس خاتون براهویی
اكونومیست
منبع : روزنامه شرق