سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سقوط یک انسان


سقوط یک انسان
دیتر دنگلر نیز همانند هرسوگ، در طول جنگ جهانی دوم پسربچه‌ای بیش نبود. شهر او در یک بمباران هوائی توسط آمریکا ویران شد. او در فیلم ”دیتر کوچک می‌خواهد پرواز کند“ به این مسئله اعتقاد دارد که هواپیمائی که خانه او را بمباران کرد به قدری نزدیک به آنها پرواز می‌کرد که او می‌توانست با کسی که در کابین نشسته بود تماس چشمی برقرار کند. پس از آن بود که دیتر کوچک می‌خواست پرواز کند. این داستانی است که دوباره در ”طلوع رهائی“ تکرار شده است. هنگامی‌که همکار او می‌گوید: ”دیتر! تو پرنده عجیبی هستی!“ به‌طور حتم به این فکر می‌کند که دیتر کوچولو در سن هجده سالگی برای خاطر آمریکای پیروز!! در نیروی هوائی ثبت‌نام کرده و پیش از ورود به مدرسه خلبانی و پرواز، سیب‌زمینی پوست می‌کنده است. او پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۹۶۶، به ویتنام فرستاده شد.
دیتر به جنگ رفت، چون می‌خواست پرواز کند. او می‌خواست پرواز کند چون در اثر جنگ در کودکی به او ضربه روحی شدیدی وارد شده بود. شاید شروع نجات برای پرکردن تماشاچی بر علیه این حقیقت تهوع‌آوار که این قهرمان امیدوار سرسختانه به‌دنبال تحصیل رنجی است که در کودکی متحمل شده است، به شدت سر هم‌بندی شده و با اظهارات پرسش‌برانگیزی آغاز می‌شود که در سال ۱۹۶۵ تعداد بسیار کمی از مردم باور می‌کردند که جنگ محدود ویتنام به نبردی گسترده تبدیل خواهد شد. در پایان سال ۱۹۶۴، در حدود ۲۳۰۰۰ و یک‌سال پس از آن ۱۸۴۰۰۰ سرباز آمریکائی در ویتنام حضور داشتند.
فیلم دیتر کوچک شامل چند صحنه هوائی از انفجارهای بمب ناپالم است، هر چند تصویرهائی از قربانیان آن ندارد. زمانی‌که دوستان دیتر در درون هواپیما در خلیج تانکین به خاطر دریافت فرمان بمباران مکان‌های مقدس Vietcong در داخل لاسو بسیار خوشحال هستند، تمام اخلاقیات زمانی از بین می‌رود و دیتر (که نقش آن را کریستین بیل با استعداد و لهجه آلمانی همیشگی خود بازی کرده است) توسط گروه شورشیان دستگیر و زندانی می‌شود.
زمانی‌که دیتر برای تفریح گروه آزارگر بسته شده بود، مورد شکنجه‌هائی قرار می‌گیرد که آمریکائی‌ها هیچ‌گاه! حتی اگر کسی به خاطر یک کار کثیف دستگیر شده بود، انجام نمی‌دادند. سپس او را با چند آمریکائی دستگیر شده دیگر در یک سنگر می‌اندازند و موسیقی حرکات عصبی ساخت جرمی دیویس را که در درازمدت زندان را غیرقابل تحمل می‌سازد، پخش می‌کنند.
دیدگاه دیتر میان علائق افراطی و سرسختانه متعصب در نوسان است. او می‌تواند مانند ویکتور میچر حتی زمانی‌که محافظ‌ها سهمیه زندان را به کمک‌های بسیار ناچیز کاهش دادند، حرف خود را با خنده و کنایه بیان کند. وی مطمئن است که می‌خواهد فرار کند و مصمم است که همه را با خود همراه سازد. با این‌که ”طلوع رهائی“ سرشار از درگیری‌های ذهنی دیوانه‌وار ویژه خود هرسوگ است که بیشتر صحنه‌های آن در تایلند گرفته شده، اما با داستان جیمز فنیمور کوپر و داستان‌های وسترن Vietera Indian (مردی به نام اسب) و نیز ”شکارچی گوزن“ وجه اشتراک‌های بسیاری دارد. فیلم ”دیتر کوچک می‌خواهد پرواز کند“ فیلم قدرتمند و جادوکننده‌ای بود که بخشی از آن به‌علت توصیف نزدیک به حقیقت دنگلر در مورد فرار پابرهنه در میان شاخ و برگ‌های پیچیده استوائی، فرار از باران‌های موسمی، لغزیدن از میان دره‌ها، دفع کردن زالوها، خوردن مارها، مبارزه با هزیان‌ها و حملات ناگهانی قبایل وحشی مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفت. حتی بیل در این فیلم به‌شکل باورنکردنی به شدت گرسنه به‌نظر می‌رسد.
اگرچه ”طلوع رهائی“ به‌صورت بسیار معمولی فیلم‌برداری و نورپردازی شده است، می‌توان گفت که یک فیلم رامبو بدون مرد اول است. در اینجا هرسوک، آمریکائی بودن خود را با بهره‌گیری از منطق پیروزی نهائی استالون به نمایش گذاشته است و البته آشکار کردن این موضوع برای قهرمان تنهای او ضرورت چندانی ندارد.
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه


همچنین مشاهده کنید