سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


پیش‌درآمدی بر تاریخچه و معماری مسجدحیدریه قزوین


در هر دوره، اگر رابطه‌ای که این دوره با گذشته دارد و یا ریشه‌هائی که آن را به آینده پیوند می‌دهد، شناخته نشود، روند زندگی بی‌مقصد و بی‌هدف ادامه خواهد یافت. زمان ما به سختی از این کوته‌بینی و از بی‌برنامگی ناشی از آن رنجور است. اما آشکار است که قیامی علیه این دید نزدیک‌بینانه در علم، هنر و صنعت در حال تکوین است. خواستی در حال رشد برای بررسی بسیط تمام حوزه‌های فعالیت انسانی وجود دارد.
این‌جاست که تاریخ باید نقشی مهم بازی کند. تاریخ می‌تواند برای دوره ما عوامل وجودی فراموش شده این دوره را آشکار نماید. درست همان‌گونه که والدین می‌توانند عادات و رفتار زمان کودکی ما را که در تکوین طبایع ما تأثیر آنها همواره ادامه می‌یابد، به ما باز گویند ـ گر چه یاد این عادات و رفتار از خاطرات ما محو گشته باشد ـ ظهور سنتی نو و مطمئن مستلزم پیوستگی با گذشته است. با این فرض، لزوم شناخت ریشه‌های هنری و تاریخی آثار در گذر زمان کاملاً احساس می‌گردد.
بی‌تردید هیچ محققی قادر نیست شرایط منحصربه‌فرد ساختاری، تزئیناتی و نیز موقعیت اجتماعی ـ عقیدتی بنای حیدریه قزوین را نادیده بگیرد. بسیاری از سیاحان و نیز باستان‌شناسان شرقی و غربی با عبور از قزوین ذکری از آن کرده‌اند. مسجدی که با حالتی غریب و تنها، در گوشه‌ای از یک مدرسه، وقایع تاریخ رفته‌اش را فریاد می‌زند. این مسجد به‌گونه‌ای مهجور مانده که در باور کمتر کسی می‌گنجد که روزگاری مجمعی برای ازدحام فرقه‌ای از مسلمانان و مکانی برای تشکیل جلسات آنان بوده است.
ویژگی‌های تاریخی مسجد حیدریه
در خصوص تاریخ ساخت و بانی مسجد، اطلاع دقیقی در دست نیست. اما برخی قدمت بنای نخستین مسجد را به تقریب، قرن دوم هجری قمری می‌دانند. متأسفانه بانی بنا هم مشخص نیست. اما به‌نظر می‌رسد همان مسجدی باشد که امام رافعی و حمدالله مستوفی، آن‌را، جامع اصحاب ابوحنیفه ذکر کرده‌اند. امام رافعی متذکر شده است که منبر بزرگ آن، در سال ۴۴۰ هجری قمری از ری حمل شد و بنا در نتیجه زمین‌لرزه سال ۵۱۳ هجری‌قمری تا حدود زیادی از بین رفت و گنبد آن شکاف برداشت و به خواهش اصحاب ابوحنیفه، امیرزاهد خمارتاش بن عبدالله عمادی به تجدید عمارت آن پرداخت. ظاهر امر نیز این موضوع را تأیید می‌کند، زیرا گچ‌بری‌های نفیس این مسجد، شباهتی به گچ‌بری‌های مسجدجامع‌کبیر قزوین دارد و ممکن است کار استاد واحدی باشد و به گفته حمدالله مستوفی طاق بزرگ محراب مسجد را مرحوم خواجه عزالدین حنیفی ساخته است. مسجد حیدریه قزوین در طی این قرون محلی برای اجتماعات حنیفیان بوده است.
این مسجد تا دوران حکومت صفویان دایر بوده و به‌نظر می‌رسد که به جهت انتخاب مذهب شیعه اثنی عشری، توسط پادشاهان صفوی، از نظر افتاده و متروک و خراب گردیده است، تا این‌که در دوره قاجار، با افزودن ایوانی در مقابل شبستان و حجره‌هائی در اطراف مسجد برای استفاده طلاب، تا اندازه‌گیری رونق گرفت و مورد استفاده دوباره واقع شد. از جمله تغییرات دیگری که در دوره قاجاریه صورت گرفت، اضافه کردن طاق‌نماها، گوشواره‌های ورودی آن تأکید بیشتری بر سر در آن گردید. حجره‌های اطراف مسجد نیز تا سال ۱۳۴۷ باقی بود. در این سال مدرسه جدیدی توسط کمیسیون نظارت و فرهنگ با تخریب حجره‌های شمالی آغاز شد و در پایان تنها دو حجره شرقی و غربی، جهت انبار و سرایداری باقی بود که اکنون از آنها نز اثری باقی نمانده است.
ویژگی‌های معماری مسجدحیدریه
سبک معماری و نوع مصالح به‌کار رفته در این مسجد را می‌توان منسوب به سبک معماری ابنیه مذهبی در دوره خلفای عباسی دانست. ساخت مساجد به سبک خلفای عباسی تفاوتی فاحش با مساجد اموی مانند مسجد جامع دمشق دارد. ابنیه بنی‌امیه تحت نفوذ سبک بیزانس است؛ مناره‌ها مکعب شکل و اقتباس شده از برج‌های ناقوس کلیساها است، بناها سنگی و گنبدها گاه از چوب و گاه از سنگ است. شبستان‌ها، تالارهای ستونداری است مانند بازیلیکای رومی، مرکب از یک تالار مرکزی و دو تالار جناحی. در این‌گونه مساجد طاق‌های هلالی، نیم دایره و نعل اسبی ترجیح داده شده است. ولی روی کار آمدن عباسیان (با کمک ایرانیان)، تفاوتی چشمگیر را در هنر و معماری اسلامی موجب شد. بناهای دوره بنی‌عباس از حیث تکنیک و مصالح و تزئینات کاملاً ایرانی محسوب می‌شوند. فقط طرح ابنیه مذهبی، تقلیدی از طرح مسجد مدینه است. استفاده از طاق و گنبد و ایوان در این دوران تأثیرپذیری از هنر ساسانی را نمایان می‌کند. از اولین نمونه‌های مساجد به این سبک، می‌توان به مسجدجامع سامره و ابودلف اشاره کرد.
در این دوران و در ایران پایه‌بندی و تکیه‌گاه‌ها نسبتاً ساده بود. از ستون‌ها تقریباً خبری نبود؛ مجردی‌ها، چه مدور و چه چندضلعی، رواج کلی داشت و چندان زیاد بود که گاهی به‌گونه دیوار و یا بخشی از دیوار جلوه‌گر می‌شد. همچنین تعداد قوس‌های رابط بیشتر از میزان طاقگان‌های کوچک نبود. ضمناً طاقچه‌های تزئینی مجردی‌ها و یا بخشی از دیوار، مخصوصاً در نمای پیشین صحن‌ها چندان کم نبود.
گفته می‌شود پیش از اسلام، این مسجد به‌صورت آتشگاه بوده است، که نظر به چهار طاقی بودن مسجد، این گفته چندان هم بعید به‌نظر نمی‌رسد. در توضیح چهارطاقی باید گفت، در عهد ساسانیان گنبد، عنصر اصلی معماری بوده و غالباً بر روی چهارپایه‌ای که به‌وسیله چهارقوس به‌هم متصل می‌گردید، بنا می‌شده است. این نوع بنا به چهارطاقی معروف است. در ابنیه مذهبی ساسانی، چهارطاقی قسمت اصلی بنا را تشکیل می‌داد، مثلاً در معابد در مرکز معبد قرار می‌گرفت. ایرانیان پس از اسلام این چهار طاقی را به طرف دیوار جنوبی راندند و به‌جای آتشگاه‌های ساسانی در آن محراب ساختند و ساختمان گنبد را نیز تکمیل نمودند. این چهار طاقی از سه طرف باز بود و فضای واقع در زیرگنبد را رواق نامیدند.
با توجه به این که مساجد جامع نیریز، گلپایگان، قزوین، اردستان، اصفهان و مدرسه حیدریه قزوین ـ که در گذشته مسجد بوده است ـ هیچ‌کدام متعلق به بعد از دوره سلجوقی نیست، بنابراین مقایسه آنها با یکدیگر بسیار آموزنده می‌باشد و نکاتی را بر ما معلوم می‌دارد. از مهمترین این نکات این است که همه این بناها بدون استثناء، در اصل نوعی کوشک یا پاویون منفرد و دارای یک شبستان گنبدی با درگاه‌های وسیع بوده‌اند. این شبستان در مسجد نیریز همان ایوان ساسانی است و در مورد دیگر محرابی می‌باشد که جانشین جایگاه آتش شده است.
در کتاب تاریخ عمومی هنرهای مصور، آقای علینقی وزیری سبک گنبد و بنا را این‌گونه تفسیر می‌کند: گنبد نظام‌الملک که به دستور نظام‌الملک، وزیر سلطان ملک‌شاه سلجوقی در مسجد جامع اصفهان به پا شد مورد توجه عموم قرار گرفت و به این علت در تاریخ ۵۰۵ هجری قمری در مسجد جامع قزوین و در همان زمان در مسجدحیدریه و احتمالاً در حدود ۵۰۰ هجری قمری در شهر گلپایگان و اردستان و بسیاری از شهرهای دیگر ایران، گنبدهائی شبیه گنبد نظام‌الملک بنا نمودند. در جای دیگر در همین کتاب عنوان می‌شود که مدرسه (مسجد) حیدریه قزوین در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به‌صورت چهار ایوانی درآمد که آن‌هم تقلیدی بوده است از مساجدی چون مسجد جامع اصفهان.
مسجد حیدریه قزوین که اکنون از آن جزء شبستانی باقی‌نمانده است، بنائی است آجری که با تورفتگی‌های فراوانش، یادآور زیبائی سبک معماری عهد سلجوقی است. این تو رفتگی‌ها و برجستگی‌ها را می‌توان در تمام بخش‌های شبستان مشاهده کرد. معمولاً در کتب وابسته به معماری دانشمندان غربی که درباره ابنیه ایران تحقیق کرده‌اند، نام این بنا را در کنار بناهای شاخص می‌توان یافت. از میان این افراد می‌توان به پروفسور پوپ و آندره‌گدار اشاره کرد. به‌طور کلی در این بنا تنها دو عامل تزئینی مشاهده می‌شود. یکی آجری و دیگری گچی. آن‌چه به زیبائی مسجدحیدریه کمک بسیار می‌کند، تناسب گچ‌بری و تزئینات آجری آن است که در تمام بخش‌های شبستان به وضوح دیده می‌شود.
بخش‌های گج‌بری شده شامل دو بخش است: محراب و کتیبه‌ها. جالب است بدانیم که یکی از این‌ها یعنی گچ، تاریخ بسیار طولانی در هنر پیش از اسلام و نیز در هنر اسلامی داشته، حال آ‌ن‌که دیگری یعنی آجر در سده چهارم هجری مورد استفاده قرار گرفته و در سده پنجم هجری به شکوفائی دست یافته است.
یکی دیگر از عوامل تزئین در معماری مسجد تورفتگی‌ها و برآمدگی‌های فراوان بنا است. سابقه این موضوع آرایشی را می‌توان در تورفتگی‌های درگاه و با سابقه‌ای ۳۰۰۰ ساله، در تزئین معابد اوروک چهارم در بین‌النهرین مشاهده کرد. در ضمن این نوع دیوارهای زاویه‌دار، زمینه‌ای مناسب را جهت قرار گرفتن و چسبیدن گچ بر روی آن مهیا می‌کند.

سعید محمدخانی / پوریا کاشانی