پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نهضت جنگل و کودتای ۱۲۹۹


نهضت جنگل و کودتای ۱۲۹۹
در مسیر پر پیچ و خم تحولات ایران از نهضت مشروطیت تا كودتای ۱۲۹۹، نهضت جنگل از جمله پدیده‌هایی است كه نمی‌توان آن را نادیده گرفت. انگیزه‌ها و اهداف نهضت، تركیب رهبران نهضت و رفتارشناسی آنان، فرایند تحولات نهضت، سرنوشت و سرانجام آن، هر كدام مسائل مهمی هستند كه مطالعه و آسیب‌شناسی آنها می‌تواند تجربه‌های ارزشمندی را در اختیار خواننده قرار دهد. پرداختن به این مقوله‌ها بیرون از هدف این نوشته است. در این مقال تنها به تأثیر یا عدم تأثیر نهضت جنگل در وقوع كودتای ۱۲۹۹ اشاره كوتاهی می‌شود.
در جنگ روانی كه انگلیسی‌ها به منظور بسترسازی برای وقوع كودتا در ایران به راه انداخته بودند، بزرگنمایی خطر بلشویسم و به تبع آن خطر نهضت جنگل، نقش مهمی داشت. انگلیسی‌ها به خوبی می‌دانستند و اذعان داشتند كه « خلق و خوی ایرانی مستعد ویروس بلشویسم نیست»، اما آنچنان بر خطر بلشویسم تأكید می‌كردند كه بسیاری از ایرانیان باورشان شده بود. گفته می‌شود هنگامی كه نیروهای قزاق به رهبری رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی، سحرگاه سوم اسفند ۱۲۹۹ وارد تهران شدند، در جریان بگیر و ببندهای آنها، برخی از بازداشت‌شدگان قبل از كودتا كه در زندان به سر می‌بردند، هنگامی كه توانستند از زندان فرار كرده و به خیابان بیایند، چنین پنداشتند كه اشغال‌كنندگان تهران، حتماً همان بلشویكهایی هستند كه مدتها خبر ورود قریب‌الوقوع آنها به تهران بر سر زبانها افتاده بود! از این رو، برای اینكه از شرّ اشغالگران رها شوند، برای خوشایند آنها فریاد « زنده باد بلشویسم» سر می‌دادند!
به هر حال كودتای ۱۲۹۹ به وقوع پیوست، اما این پرسش مهم باقی می‌ماند كه آیا واقعاً نهضت جنگل و به ویژه شاخه بلشویكی آن می‌توانست تهران را تصرف كند؟ برای پاسخ به این پرسش دو نكته را باید مورد توجه قرار داد. یكی سیاست روسیه شوروی در قبال ایران، و دیگری، میزان توانایی و امكانات نهضت جنگل. درباره سیاست روسیه شوروی نباید از دیده به دور داشت كه اگرچه در میان برخی از سیاستمداران و نظامیان آن دولت، تمایل به سلطه بر ایران و ایجاد یك دولت دست‌نشانده در ایران وجود داشت، اما اسناد و منابع تاریخی موجود روشن می‌سازند كه در آن برهه، دیدگاه رسمی و رویكرد مسلط در سیاستگزاریهای شوروی بر عدم مداخله در امور ایران استوار بود. حضور نیروهای شوروی در نواحی شمالی ایران نیز معلول ترس آنها از دسیسه‌های انگلیسیها بوده و بیشتر جنبه دفاعی داشت. اما درباره میزان توانایی نهضت جنگل باید به سیر تحولات آن توجه داشت. به نظر می‌رسد آن نهضت سه مرحله مهم را پشت سر گذاشت. مرحله اول از آغاز نهضت در هنگامه جنگ جهانی اول تا تأسیس جمهوری، مرحله دوم دوره جمهوری، مرحله سوم دوره پس از شكست جمهوری.
در هر كدام از مراحل سه گانه یادشده، نهضت موقعیت ویژه‌ای داشت. در مرحله اول، قدرت نهضت در استانهای گیلان و مازندران به گونه‌ای بود كه دانسترویل، فرمانده نظامیان انگلیس، در زمستان ۱۲۹۶ش برای عبور نیروهای خود از قزوین به شمال كشور، ناگزیر بود كه با میرزا كوچك خان قرارداد منعقد كرده و امتیازاتی به او بدهد. مرحله دوم نهضت با تأسیس حكومت جمهوری با شركت بلشویكها در خرداد ۱۲۹۹ آغاز می‌شود و در اوایل مرداد همان سال با كودتای بلشویكها بر ضد میرزا كوچك خان عملاً این مرحله به پایان می‌رسد. تأسیس حكومت جمهوری اگرچه به ظاهر اوج اقتدار نهضت را نشان می‌داد، اما به واقع، آغاز مرگ نهضت نیز بود، زیرا با حذف میرزا كوچك خان از نهضت و سلطه انحصاری بلشویكها بر آن، نهضت پایگاه مردمی و مشروعیت خود را كه پیش از این نیز به علت عملكردهای هنجارشكنانه برخی از رهبران نهضت آسیب دیده بود، به تمام از دست داد. بدین ترتیب، مرحله سوم نهضت از مرداد ماه ۱۲۹۹ در چنین فضایی شروع شد. زمام امور به دست افرادی همچون احسان‌الله خان و خالو قربان افتاد و آنها در اطلاعیه‌ای برنامه خود را چنین اعلام كردند:
۱) تشكیلات ارتش سرخ ایران مطابق ارتش روسیه و حمله به تهران
۲) لغو اختیارات مالكین و امحای اصول ملوك‌الطوایفی
۳) رفع احتیاجات اصلی كارگران شهر و دهات. در چنین شرایطی كه میرزا كوچك ناگزیر رشت را ترك كرده و به جنگل پناه برده بود، بلشویكها یكه تاز میدان شده بودند. رفتار آنان با مردم به اندازه‌ای نامناسب بود كه توده‌های مردم هر لحظه آرزو می‌كردند كه قوای دولت مركزی به یاری آنان بشتابند و در این راه حاضر به هرگونه كمك و همكاری با قوای قزاق بودند. در چنین شرایطی نیروهای دولت مركزی كه تا چندی پیش از این از پیشرفت در مازندران و گیلان ناامید شده بودند، حمله به بلشویك‌ها را آغاز كردند و مردم نیز به آنان كمك می‌كردند. بلشویكها فرار را بر قرار ترجیح دادند. مسیو یقیكیان در روزنامه ایران كنونی در این باره نوشت: « صبح زود من از منزل بیرون آمدم اولین اشخاصی را كه دیدم بلومكین و دكتر بلینكی بودند كه اتومبیل خود را پر از كالا و اجناس كرده و از رشت به طرف انزلی پیش می‌رفتند و طوری عجله داشتند كه حتی جواب سلام مرا هم ندادند».
همین وضعیت تا پایان سال ۱۲۹۹ و پس از آن نیز تا پایان رسمی عمر نهضت یعنی نیمه دوم سال ۱۳۰۰ ادامه داشت. حال با وجود چنین وضعیتی آیا می‌توان گفت كه نهضت جنگل در نیمه دوم سال ۱۲۹۹ قادر به تهدید تهران بوده است؟
نویسنده: مصطفی تقوی
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران