چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


چهارشنبه سوری از منظر روانشناسی هیجانات


چهارشنبه سوری از منظر روانشناسی هیجانات
در پدیده چهارشنبه سوری آنچه به عنوان پدیده آزاد دیده می شود یک رفتار هیجانی شدید میان مردم است که اقشار مختلفی از گروه های سنی مختلف را می توانید ببینید که در این مراسم شرکت می کنند ولی در داشتن هیجان در بین آن ها شکی ندارید. هیجان پدیده ای است چند مولفه ای که شما از یک طرف با حالتی عاطفی و ذهنی مواجه هستید که باعث می شوند به شیوه خاصی احساس کنید و از طرف دیگر یک سری هم پاسخ های فیزیولوژیک دارید. بیشتر هیجانات کارکردی هستند یعنی یک نمود بیرونی دارند و اجتماعی هستند . وقتی ما با پدیده ای چند مولفه ای مواجه هستیم تعریف مشکل می شود. یکی از مشکلات ما در هیجانات جمعی این است که در توصیف دچار مشکل هستیم. در داشتن هیجانات مردم مشکل ندارند ولی نشان دادن آن فرهنگ به فرهنگ متفاوت است. در فرهنگ های دیگر پدیده هایی از جنس چهارشنبه سوری می بینید ولی سوال این است که چرا آن ها دچار مشکل نشده اند؟ اگر بخواهیم تبیین پدیده را در حوزه هیجانات برعهده بگیریم تمامی افراد دارای یک سطح برانگیختگی هستند که در افراد متفاوت است عده ای بالا و عده ای پائین.در موقعیت هیجانی واکنش این دو دسته متفاوت است . ما به طور کلی در ادبیات روانشناسی هیجانات دو نوع شادی داریم.( شادی ، خوشحالی ) خوشحالی حسی است که فرد از برداشتن به سمت هدفش کسب می کند. در بحث خوشحالی به عزت نفس و خودپنداری مثبت می رسیم . سوال اساسی این است که ما در چهارشنبه سوری با کدام یک ا ز این دو نوع مواجه هستیم؟ آنچه دیده می شود هیجانات شدید در فواصل کوتاه است که ما در برداشت آزاد خود از دیدن طرف کسب می کنیم. واقعیت این است که در مراسم چهارشنبه سوری هیجان نوع اول فقط ملاحظه می شود
حلقه گمشده پدیده ای مانند چهارشنبه سوری که دارای قدمت طولانی است و قرار است حسی مثبت به انسان بدهد کجاست؟ چون حسی که به ما می دهد حسی بی خودی است. از نظر روان شناسان نام این حس دلهره خواهی است که با هیجان متفاوت است. هیجان طلبی یک صفت پایدار است که اگر در فردی به وجود آید زیست شیمی مغز او با دیگران متفاوت می شود و یک سبک جدید زندگی به وجود می آورد. در چهارشنبه سوری ما دلهره خواهی را می بینیم در حالی که به دنبال چیز دیگری هستیم .در روان شناسی ما به دنبال مقصر نیستیم اگر قرار است تبیین صورت بگیرد باید متناسب با فرهنگ باشد. هیجان نوع دوم یعنی خوشحالی بر روی سازگاری و حل مسئله فرد تاثیر می گذارد .
دکتر محمودی نگاهی اجمالی به پدیده چهارشنبه سوری و ارتباط آن با انواع هیجان ها داشتند . در بحث چهارشنبه سوری ما شاهد تکرار آن در طول تاریخ هستیم و اگر پدیده ای اینقدر تکرارشده حتما دارای کارکرد است . وقتی اسلام وارد ایران شد بسیاری از مناسبت ها تغییر یافتند ولی در مورد عید نوروز چنین نیست چه تصادفی عجیب تر که انتخاب حضرت امیرالمومنین به ولایت و خلافت در روز اول نوروز است؛ تمام شوری که مردم به عید داشتند با علاقه شان به اهل بیت عجین شد.
برای بررسی پدیده ای که با وجود تکرار چبزی از آن کم نشده به دیدگاهی نمادین احتیاج داریم. معمولا در علم گفته می شود که تکرار ملال آور است اما احساس تکرار را دوست دارد ، طبیعت با تکرار ساخته می شود، جامعه با تکرار نیرو می گیرد . با یک نگاه به پدیده چهارشنبه سوری می بینید که هم طبیعت را داریم و هم انسان و هم جامعه را که همه درگیر تکرار هستند. تفسیر چهارشنبه سوری بدون نوروز معنا ندارد یک رابطه علی بین این دو وجود دارد در طی سالیان گذشته حتی با ورود اقوام بیگانه این مراسم به طور جدی تر دنبال می شده است .این آداب ورسوم به عنوان پلی برای اتصال بین نسلها بسیار مفید عمل می کند . بر گزاری چهارشنبه سوری و عید نوروز حسی را در فرد ایجاد می کند که خود را در کنار تمام نسلهای گذشته ببیند . اگر از روی آتش می پرید و خود را تطهیر میکنید برای روز نو خود را در کنار تمامی خرد مندان و بزرگان قرون گذشته می بینید .روز اول عید روز بیعت با خداوند است ( الست بربکم )و نمی توان انتظار داشت بدون تطهیر به پیشگاه خداوند حاضر شد . هیجان غیر از مولفه زیستی اش دو مولفه دیگر هم دارد : مولفه آموخته ومولفه شناختی . در یک کلام هیجان با معنا ارتباط دارد هر معنای که شما به یک پدیده بدهید متناسب با آن هم هیجانش را تجربه می کنید در بحث تاریخ شناسی مشاهده می شود که چقدر این معنا متفاوت شده است و طبیعی است که نوجوان ما هم هیجان متفاوتی را تجربه کند . در بحث سیر تاریخی بشر در شش روز اول عید که شش روز خلقت است خود را آماده می کند که به پیشگاه خداوند حاضر شود . برای قسم یاد کردن به وحدانیت خداوند بشر احتیاج به خرد دارد .خداوند گوهر خرد را در دهان ماهی گذاشت و امر کرد به انسان که ماهی را بخورد .(مبحث نمادین ) پس می بینیم که حتی غذای شب عید هم معنا دارد پس چه طور می شود هیجانی که در چهارشنبه سوری نشان می دهید معنا نداشته باشد . آن اتفاقاتی که در روز الست رخ داد و به بشر امر کردند این دانه ی خرد را که در دهان ماهی است بخور تا خردمند باشی پس چه افتخاری از این بالاتر که یک ملت در ابتدای شکوفایی طبیعت و برای شروع پیمان می بندد به دو چیز یکی خردمندی و یکی یکتایی خدا (ایمان ). پس چه طور میشود که ما برای خوراک نماد و معنایی داشته باشیم ولی برای یک روز معنایی نداشته باشیم . معنا فراتر از الان است زیرا در بحث روانشناسی نماد می گویند که اگر شما چیزی را به عنوان نماد دیدید دیگر مختص به زمان رو به رونیست بلکه فراتر از زمان ممکن است و شما را وصل می کند به تمام دورانهایی که این نماد وجود داشته. وقتی شما را وصل کرد یک پشتوانه گرم روانی پیدا می کنید و در مبحث بهداشت روانی معتقدند مردمی که نگاه نمادین دارند به آداب و رسوم شان سطوح بهداشت روانی شان بسیار بالاست . چیزی که جدیدا در اروپا و امریکا به عنوان کیفیت زندگی مطرح می کنند (چیزهایی کاملاعلامتی) که در ۱۰ قرن پیش موضوع در کشور هایی مثل ایران حل شده .
ریاست مجتمع ولیعصر (عج )در ادامه صحبت های خود اعلام داشتند که حلقه مفقوده در ارتباط با چهارشنبه سوری نداشتن نگاه نمادین است .چرا در موضوع ۱۰ روز اول محرم آمار جرم و جنایت به شدت کاهش می یابد ولی آهنگ و نظم در تکایای ما برقرار است . البته نگاه علامتی است زیرا اگر نگاه نمادین داشتیم دیگر محرم را در ۱۰ روز اول خودش خلاصه نمی کردیم و (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) ایجاد می شد . مردم قبل از محرم حسی را تجربه می کنند که به آن اضطراب انتظاری مثبت می گویند. چرا این اضطراب انتظاری را در بقیه روزهای زندگی خود ندارند؟ چون نگاه ، نگاه علامتی است . وقتی نگاه علامتی در جامعه وجود داشته باشد هیجان از نوع اول است کاملا مقطعی است و چیزی به ما اضافه نمی کند ، با این نوع نگاه چهارشنبه سوری چیزی جز صداهای مهیب و استرس با قی مانده از طول روز نخواهد بود حتی اگد نخواهی در آن شرکت کنی در داخلش هستی .بعد این هیجان فروکش میکند و می خواهیم آماده برای پدیده ای به نام عید نوروز شویم که سبب کسالت در طول عید میشود . تک تک موقعیت های اجتماعی در فرهنگ ما باید یادآور ذهن ناهوشیار جمعی ما باشد. ذهن نا هوشیار جمعی ما هنگام شروع جنگ تحمیلی خود را نشان داد.صفتی که در ذهن ناهوشیار جمعی ایرانیان است سرعت واکنش فوری آن ها نسبت به تهدید های جمعی است. چطور می شود که مردم عادی ۳۹ روز در خرمشهر مقاومت کنند در حالی که عراق معتقد بود به آسانی از آن خواهد گذشت. چطور است که ذهن نا هشیار جمعی در موقعیت ها فعال می شود ولی پدیده چهارشنبه سوری یادآور هیچ کدام از خاطرات بزرگ نیست. این یک اصل ساده در روانشناسی فرهنگی است که چیزی که تکرار شده ، قرن ها بوده و از بین نرفته کارکرد یادآوری دارد. یعنی افراد را باید به آن ذهنیت و اتفاقاتی برگرداند که انسان ها را برای بازبینی در زندگی شان آماده کند . روانشناسانی که در حوزه شدن کار می کنند اساسا پدیده چهارشنبه سوری و عید را بر اساس تئوری« شدن» معنی می کنند . این پدیده ها انسان را برای یک سال آتی آماده می کنند. جرات می خواهد که انسان به خویشتن خود باز گردد . افرادی که این جرات را به خود دادند خودپنداری های بالایی دارند. اگر کسی اینگونه نگاه کرد هیجانی که تجربه می کند از نوع دوم است . اگر نگاه نمادین به پدیده چهارشنبه سوری وجود داشت هر روز انسان از روی آتش نفس خود می پرید و هرروز خود را برای ایستادن در مقابل خداوند آماده می کرد . اگر به فاصله زمانی بین برگزاری نمازها نگاه کنید می بینید که فاصله کمی است . عرفا می گویند که این فاصله به این علت کم است زیرا انسان فراموش کار است در هر فاصله زمانی دچار خطا می شود و بنابراین این فواصل کوتاه است تا دوباره توبه کند . کسانی که هیجان نوع اول را دارند معمولا با بودن هاشان سروکار دارند و به طرف شدن ها حرکتی نخواهند کرد. تبعات بهداشت روانی این افراد اینگونه است که زندگی را پر از شانس می بینند و نه انتخاب. این افراد هرگاه در محیطی قرار بگیرند که مشکلی برایشان پیش آید دیگران را مقصر قلمداد می کنند. اگر کسی نگاه نمادین داشت و لحظات را برای شدن تعریف کرد زندگی را پر از انتخاب می داند و سعی هم می کند در مسیر شدنش هر آن چیزی را هم که می گیرد به درستی انتقال دهد. اگر چنین بستری ایجاد شود دغدغه هیجانات مردم در چهارشنبه سوری موضوع دهم و یازدهم می شود و خیلی از چیز ها در این بین درست می شود.
اگر نگاه نمادین برای نوجوان در سیتم آموزش و پرورش معنی شود ؛ او به کلیت زندگی اش به عنوان یک نماد نگاه می کند و فرآیند برایش مهم می شود و نه نتیجه. در قرآن هم اینگونه معنی شده: لیس للانسان الا ما سعی. انسان را اینگونه معنی کرده اند که از تلاش خود لذت ببرد و اگر به چیزی رسید رحمت و اگر نرسید حکمت است. هیچ کس منکر هیجان در انسان نیست ولی چگونگی نشان دادنش افتخار فرهنگی به حساب می آید.شما در مملکتی زندگی می کنید که مردم آن در قرون گذشته با تمام سختیهایش یک چیزهایی را به عنوان خویشتن خویش حفظ کرده اند و این خویشتن خود هر سال به شما می رسد. اکثر ما چهارشنبه سوری را پذیرفته ایم ولی آن را باور نداریم و این یعنی باری به هرجهت . حال یا درگیر جمع می شویم و یا نمی شویم. این نوع تکرار ملال آور است. بسیاری از مردم در چهارشنبه سوری دچار تعارض گرایش اجتنابی هستند. یعنی هم دوست دارند وارد گود شوند و هم دوست ندارند و سخت ترین نوع تعارض هم همین گرایش اجتنابی است و در آخر هم جمع این جرات را به آن ها می دهد که تجربه ای دو ساعته داشته باشند.
نمی توان پدیده چهارشنبه سوری و عید را با این فرهنگ غنی ایران علامتی معنا کرد. گرفتن حس مبتنی بر ذهن نا هوشیار جمعی که هیجان نوع دوم یا خوشحالی را ایجاد می کند برای دقیقه نود نیست . اگر قرار است کاری بکنیم که نه تنها در چهارشنبه سوری بلکه در تمام زندگی ما هیجان نوع دوم جاری باشد نیاز به این است که در طول زندگی جوانانمان را با معنا های نمادین آشنا کنیم .
دکتر محمودی در پایان سخنان خود مشکل جامعه ایران را داشتن نگاه علامتی به مسائل دانستند و راه حل آن را نیز توجه به فرهنگ ده هزار ساله و جایگزینی نگرش نمادین به جای نگرش علامتی دانستند
منبع : ۱۲ ماه