شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
توصیههای پنج وزیر
پنج وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده آمریکا در نشستی مشترک خواستار تعامل با ایران شدند . “ هنری کیسینجر “ ، “ جیمز بیکر” ، “ وارن کریستوفر “ ، “ مادلین آلبرایت “ و “کالین پاول “ پنج وزیر خارجه آمریکایی از دو حزب اصلی هستند که دوران بجران روابط تهران - واشنگتن را تجربه کردهاند. آیا مواضع اخیر آنها که به گونهای مشترک شکل میگیرد گویای زمزمههای تغییر در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران است ؟ چرا این وزرا که مجری اصلی سیاستهای بایکوت، تحریم ، مداخله وتنبیه جمهوری اسلامی ایران درسالهای بعد از انقلاب بودهاند در این شرایط زمانی صحبت از تعامل با ایران میکنند؟
“هنری کیسینجر” از معماران دکترین “ نیکسون- کیسینجر” درسالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران بود و پس از آنکه آن دکترین “شاه محور” با انقلاب ۱۳۵۷ شکست خورد طراح نخستین اقدامات مداخله، انحراف انقلاب و بایکوت نظام سیاسی جدید ایران به شمار میرفت.طوری که حتی دولتهای بعد از جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا نیز همواره از نظریههای ضد ایرانی او در سیاستگذاریها و جنگهای روانی مربوطه استفاده میکردند. آخرین حضور جدی کیسینجر در این دعوا به مشارکت ایشان در تیم یکصدنفره مشاوران “ دیک چنی” معاون رئیس جمهور کنونی آمریکا بر میگردد که با طراحی اقدام جهت ایجاد هژمونی منطقهای آمریکا پیشنهاد میکند پس از تسخیر مناطق استراتژیک موجود در عراق ،افغانستان ،لبنان و سرزمینهای اشغالی میتوان ایران را با سیاستهای غیرنظامی به تسلیم وا داشت.
“ جیمز بیکر “ وزیر خارجه بوش پدر از طراحان دکترین نظم نوین جهانی بود که پس از شکست عراق در جنگ ۱۹۹۱ میلادی شکل گرفت. او نیز در آن زمان با طراحی مکانیسم ۲+۶ (شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه سوریه و مصر ) سعی داشت که ایران بعد از عراق و شکست خورده در جنگ منزوی شود. وارن کریستوفر وزیر امورخارجه دوره اول ریاست جمهوری بیل کلینتون نیز با دکترین دموکراسی سازی در جهان به محوریت خاورمیانه اسلامی سیاست تضاد با ایران را در پیش گرفت. سیاست مهاردوگانه (ایران و عراق) در دستور کار او قرار گرفت و این سیاست را خانم مادلین آلبرایت وزیرخارجه دوره دوم کلینتون با سیاستهای تحریم “ داماتو “ و “هلمزبرتون” همراه ساخت. در زمان این دو وزیر به رغم اینکه به واسطه حاکمیت جریان دوم خرداد در دولت ایران بیشترین “ چراغ سبزها “ را با دولت ایران مبادله کردند ولی این روابط نتیجهای جزشکست است به گونهای که حتی تمهیدات حمله نظامی به ایران در میانه دهه ۱۹۹۰ م کمتر از الان مطرح نشد. بعدها هم آقای خاتمی در ایران و آلبرایت در آمریکا از فرصت سوزیهای مربوط به آن زمانه اظهار ناراحتی کردند.
کالین پاول وزیرخارجه بوش دوم در دوره اول بود. پاول نیز با ۱۱ سپتامبر وزارت را بحرانی آغاز کرد . ولی چون خاورمیانه به منطقه اقدام نظامی آمریکا تبدیل شد اختیار سیاستگذاری در این منطقه بیشتر بر عهده دونالدرا مسفلدو تیم مشاوران معروف خود به ریاست ریچارد پرل قرار گرفت.
مباحث حقوق بشری به حاشیه رانده شد و موضوع برنامههای هستهای ایران به بهانهای برای فشار و انزوای ایران تبدیل گردید. البته پاول نیز بلافاصله بعد از کنار رفتن و آمدن خانم “رایس “ به برخی اشتباهات دولت بوش از جمله در تقابل سخت با ایران اعتراف کرد .
حال از تطبیق آن سوابق و این مواضع چند نتیجه را میتوان گرفت :
۱) موضوع “تقابل با ایران “ یک موضوع انتخاباتی است . جمهوریخواهان هرموضوعی حتی شرایط خانوارگی و حاملگی دختر سارا پیلین و افتخار وی به عدم سقط جنین را برای طرح در رقابتهای انتخاباتی بهتر از موضوع “ عراق” میدانند. موضوع غیرقابل دفاعی که عامل شکست آنها در انتخابات کنگره بود . دموکراتها نیز با طرح ضرورت جلوگیری از بازگشت به دوران جنگ سرد ،تعامل با ایران ، چین ،روسیه و سوریه را مطرح میکنند. اما همین موضوع نیز اکنون انتخاباتی است چون حتی اگر حزب دموکرات پیروز انتخابات باشد حفظ پایگاههای نظامی ایجاد شده در عراق ، افغانستان و تداوم اقدامات ایذایی علیه قدرتهای بینالمللی رقیب و قدرتهای غیرهمسوی منطقهای را بهعنوان بخشی از میراث ابرقدرتی خود در دستور کار خواهد داد.
۲) دو حزب برای پیشبرد سیاست حضور دولت آمریکا درخاورمیانه نیازمند دشمن هستند حتی خانم کاندولیزارایس نیز بعد از کنارهگیری خواستار تعامل با ایران خواهد شد اما سیاست وجود دشمن یا ساختن دشمن در صورت عدم وجود آن همواره در دستور کار دولتهای ۳۰ سال اخیر آمریکا بوده است.
۳) بخشی از مواضع حاصل فشار افکار نخبگان سیاست خارجی امروز آمریکا است . آنها از احتمال شکل گیری یک جنگ تازه با هدف انتخاباتی در صورت افت محبوبیت جمهوریخواهان نگرانند. چون به هر حال اغلب آنها جنبههای حماقت آمیز رفتارهای بوش در هشت سال گذشته را از جنبههای منطقی رفتار او بیشتر میدانند.
۴) و سرانجام اینکه به رغم اوج تاریکی روابط ایران و آمریکا نخبگان گذشته و حال این کشور نمیتوانند واقعیت قدرت و دستاوردهای مبتنی بر آن، ایران را نادیده بگیرند. طیفی از نخبگان با نظریات محافظه کارانه در سیاست خارجی معتقدند برای پرهیز از انواع جنگ سرد و گرم باید با برخی قدرتهای امروز دنیا همچون چین و روسیه و بازیگران غیرقابل انکار خاورمیانه مثل ایران کنار آمد.
دکتر حشمت الله فلاحت پیشه
منبع : روزنامه رسالت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انگلیس انتخابات دولت حجاب مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم چین روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل ایران هواشناسی آتش سوزی سازمان هواشناسی شهرداری تهران هلال احمر پلیس قوه قضاییه معلم آموزش و پرورش فضای مجازی
ترکیه خودرو تورم قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان بانک مرکزی
ساواک تلویزیون موسیقی سریال شهاب حسینی تبلیغات مسعود اسکویی سینمای ایران دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه حماس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر آتیلا حجازی علی خطیر باشگاه استقلال بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی آیفون صاعقه موبایل گوگل ناسا عکاسی تلفن همراه مدیران خودرو
کبد چرب چای دیابت فشار خون طول عمر