دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زندگی بیمارگونه بر مدار برندها!


زندگی بیمارگونه بر مدار برندها!
عصرها در خیابان ها قدم می زند و هر جا که چهار تا مغازه باشد ،در پاساژ ها غوطه ور است. خرید می کند و از خرید کردن و پول خرج کردن سیر نمی شود. هر وقت هم که به او بگویی که چی خریدی؟ در جوابت می گوید که هیچی، من که چیزی نخریده ام! یه روسری ساده و یه شال زرد آخه می دونی شال زرد نداشتم. بعدش هم ست کردن کفش قرمز با شلوار طوسی و تی شرت نارنجی و به نظر می رسد این بازی هیچ وقت تمامی ندارد. این چیزی است که این روزها در بیشتر جامعه شاهدش هستیم.
برند ها هر روز زیاد می شوند و طالب این برندها بیشتر از خود برندها! آدم هایی که با جیوانجی از خواب بیدار می شوند و با جوردانو می خوابند، بعدازظهرهایشان را با بولگاری سر می کنند و ناهار را با دانیل هچر می گذرانند.
عینک پرسول و دولچه گابانا به چشم می زنند و ساعت امگا به مچ می بندند، کفش کلارک اصل به پا می کنند و جوراب هایشان همواره پیرگاردین است. زیرپوش های هنگ تن و پالوی به تن می کنند و چیزی جز رایحه گابریلو و کنزو وفراری نمی زنند و حتی زیورآلاتشان را هم از بولگاری می گیرند. بدل بودنش هم مهم نیست، مهم مارک بولگاری است که فلان هنرپیشه هالیوودی می زند. خلاصه که سر تا پایشان روی سیبل برندها می چرخد و از برند بازی لذت می برند و وقتی به آنها یادآور می شوید که پیر گاردین اصلا جنس هایش مرغوب نیست همین کت و شلوارهای ایرانی جنسشان به مراتب بهتر از پیر گاردین است می گویند: تا پیرگاردین نپوشی، نمی فهمی که پیرگاردین یعنی چی!
بازی تلخی است انگار قرار است در عین حقارت خودمان را با برندها بالا بکشیم. جنون برندسالاری ذهن بسیاری را به چرخه معیوب مصرف هر چه بیشتر کشانده است.
رندی می گفت: جهان به سوی مصرف پیش می رود و کاسبی ما امروز آغاز می شود. دوره مصرف گراهای مدباز و روزی که این حرف را زد خودش هم باورش نمی شد که مبل های ۵۰۰ دلاری چینی را که در انبارهای آقای ساتی و یونو و نظیر آن خاک خورده بود به خلایق جهان سومی ۶ هزار دلار فروخته اند! مبل هایی که نه راحتند، نه استانداردهای پزشکی در آن رعایت شده و نه هارمونی رنگ دارند. برندها مردم را شاد نمی کنند، خوردن مثلا آیس پک بر هوش مان نمی افزاید. راستی چه کسی صاحبان برندها را شاد می کند؟!
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید