از مسجدالنبی تا مسجد ضرار!

بارها شده است که فردی به قصد هدفی از جایی آغاز مسیر کرده و به خیال اینکه در مسیر اصلی می راند،به قدری سریع می رود که بلد های راه هم به گرد پایش نمی رسند.او شرق را هدف می گیرد و به دلیل نادانی مسیر درست،غرب را فتح می کند.می خواهد به مسجد النبی برود ،ولی سر از مسجد ضرار در می آورد.آمده است مسلمان شود و مسلمانی اش را حفظ کند،از دست روزگار،منافق می شود و از نفاقش دفاع می کند.
داستان سایت بازتاب و بازتابی ها هم چیزی جز این نیست.با یک هدف حرکت کرده اند و به جایرفتن در مسیر هدف،مسیر انحرافی را می روند.
ابتدا با نام اصولگرایی ،سربازی نظام و انقلاب و دستآورد های آن ،فعالیت های خود را آغاز کردند .ولی در طی مسیر ضد اصول هم رفتار کردند و برخلاف مصالح نظام هم بسیار حرکت کردند.
ابتدا با زدن ساز وحدت قصد حرکت را داشتند ،ولی حال با وحدت شکنی و معاند پروری ،پایگاهی برای تاختن بر نظام ،دولت ،مسئولین خدوم و ارزش های انقلاب شده اند.
تا چند وقت پیش نام سایت شان را همه در قسمت اصولگرایان قرار می دادند و الآن لینک های شان در سایت های ضد انقلاب و افراد معلوم الحال غوغا می کند.
با هدف تاختن بر مافیای نفتی آغاز مسیر کردند ولی گویا در ادامه مسیر ،ناجوانمردانه دست در دست مافیا گذاشتند.در ابتدای مسیرشان به شرق و امثال آن می تاختند و حال در فراق آنان اشک تمساح می ریزند.سابق بر این جاسوس ها را وطن فروش می دانستند و امروز کسانی را که جاسوسان را دستگیر می کنند و از آنان اعتراف می گیرند ،مزدور و وطن فروش می دانند.
قبل تر ها اقدام علیه امنیت ملی را کاری سراسر سیاسی وخائنانه می دیدند و امروز ،جاسوسی را ترویج ارزش های فرهنگی می دانند و به جاسوس لقب مبلغ فرهنگ غرب را می دهند.
قدیم ،خبر ها و تحلیل های شان را در پایگاه های معتبر داخلی قرار می دادند و امروز وزارت خارجه اسرائیل ،مبلّغ بازتاب می شود.و از تحلیل های ضد انقلابی بازتاب استفاده می کنند.
و در نهایت اینکه، این می شود آخر و عاقبت ندانستن و نشناختن مسیر درست از نادرست.و عاقبت نشناختن راه راست.
بازتاب در این چند ماه و پس از توقیف نصفه و نیمه اش که سوال بر انگیز است،چهره اصلی خود را رو کرد.چهره ای که دلسوزان نظام باید با آوردن صد ها دلیل آن را اثبات می کردند و زشتی چهره شان را به دیگران نشان می دادند،امروز آنها خود دست خودشان را رو کردند.
به بهانه تقبیح کارهای زشت و غیر اخلاقی ،آن ها را تبلیغ می کنند و راه های آن را هم آموزش می دهند و هرزه نگاری می کنند.به بهانه دفاع از نظام و پوییدن راه نقد درون گفتمانی ،بر تمام ارزش های انقلاب می تازند و گرگ وار در لباس میش به تحلیل می نشینند.
به بهانه طنز نویسی ،بی آبرویی می کنند و برایشان خدشه دار کردن حرمت افراد بزرگ هم مساله ای نیست.وزیر ارشاد را علنا و به بهانه اینکه سایت بازتاب را توقیف کرده اند (بخوانید نکرده اند) به استهزاء می گیرند.
به بهانه مرور کردن تاریخ ،اشخاص معلوم الحالی را که دهها سال است که کسی از آنها نامی نمی برد ،چه به خوبی و چه بدی ،زنده می کند و حتی آن ها را انسان هایی وجیه و منتقد و البته دارای یک سری تندروی ها می دانند.
در زمانی که کسی حتی نام شیخ علی تهرانی و آذری قمی را به یاد نمی آورد،چندین صفحه از مطالبش را به شرح زندگی نامه آنها و نظراتشان اختصاص می دهد.
در تحلیل های اقتصادی شان ،دولت نهم را متهم به طرفداری از اقتصاد کمونیستی می کنند و احتمالا در چند وقت بعد هم ،آن ها را کمونیست می نامند.
وقتی درباره دولت نهم اینگونه اظهار نظر می کنند ،یاد فرازی از نامه حضرت امام خمینی (ره) به حوزه های علمیه و طلاب در اسفند ماه سال ۱۳۶۷ می افتیم.ایشان فرمودند(دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند،دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است،امروز می گویند ،مسئولین نظام کمونیست شده اند .خون دلی که پدر پیرتان خورده است،هرگز از فشار ها و سختی های دیگران نبوده است.بلکه،از مقدس نماهای واپس گرا و متحجر بوده است)
بازتابی ها برای آنکه به هر قیمتی هم که شده است،از دولت اصولگرا بتازند،تنها به بازتاب قسمت هایی از سخنان رهبر معظم انقلاب می پردازند که ایشان در حال نصیحت کردن به دولت و بیان نواقص کار دولت هستند.گویا بازتابی ها حمایت خاص رهبری نظام را از این دولت نمی بینند . و یا صرف ندارد که ببینند.
در راه دفاع از جاسوسان معلوم الحال هم ،فرار به جلو می کنند و بر کیهان می تازند ، که چرا افشا کرده اید که اینها جاسوس و عامل بیگانه اند؟بعد هم برای آنکه به گمان خودشان آخرین دین شان را به آنها بپردازند ،مطلبی با نام، جمهوری اسلامی ایران به کجا رسیده است،منتشر می کنند و جاسوسی و سعی در ایجاد کودتاهای مخملین و رنگین را ،ترویج ارزش های فرهنگی می دانند. و آن را نسخه غربی صدور انقلاب اسلامی معرفی می کنند.
بالاخره باید خرج بازتاب برای ثبت domain های بیشتر را ، کسی تامین کند.بعضی وقت ها ،اسپانسر های داخلی .و این بار شاید اسپانسری از آن سوی آب ها.

منبع:وبلاگ آرمان شهر