پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی گذرا به پرونده سینمای علمی- تخیلی


نگاهی گذرا به پرونده سینمای علمی- تخیلی
«تخیل همه چیز است» اگر با این جمله «آلبرت انیشتین» موافق باشید به طور قطع از طرفداران فیلم های پر مخاطب در گونه علمی- تخیلی هستید. ژانر علمی تخیلی به گونه ای حس کنجکاوی همراه با ترس را کنار هم قلقلک می دهد، این ژانر نیز به نوعی زاده شده از ادبیات علمی و تخیلی می باشد، حتما شما هم کتاب های پر طرفدار استاد ادبیات تخیلی- ژول ورن را خوانده اید و شاید هم تصویرهایی از آن را دیده باشید.
«بیست هزار فرسنگ زیر دریا» به عناوین مختلف و به گونه های با کیفیت وضعیت با زبان تصویر روایت شده است.
اولین کار تصویری در این حیطه توسط «ژرژمه لیس» انجام شده که یکی از آثار مکتوب ژول ورن را به تصویر کشیده است، او با اقتباس از کتاب «از زمین تا ماه» فیلمی به نام «سفر به ماه» را ساخته است.
(در آن زمان سفر به ماه از مضامین و مسائل تخیلی و دست نیافتنی بوده است) با سینمایی سفر به ماه ژانر تخیلی وارد عرصه تصویر و دنیای گویای سینما شد.
اما امروز روز دنیا با پیشرفت وحشتناک و غیر منتظره اش، تاریخ مصرف داستان های ژول ورن را انقضا کرده است تا جایی که رفتن به کرات دیگر تا چند سال آینده به پدیده ای تفریحی و سرگرم کننده بدل خواهد شد( البته برای قشر پولدار) و در حال حاضر هر کودکی می داند که در زیرزمین و دریا چیز غیر قابل باور و هولناکی موجود نیست.
دنیای فیلم های تخیلی در حال حاضر به نگرانی بشر از پیشرفت بی رحمانه تکنولوژی می پردازد و فیلم های این ژانر بی شک به مسائلی چون حمله روبات ها، ضعف بشر در برابر دست ساخته ها و نانوتکنولوژی و تراشه ها می پردازد
● حضور سیلورمن ها در دنیای تصویر و سینمای علمی- تخیلی:
در روزگارهای گذشته حضور و ظهور روبات ها در زندگی انسان ها یک رویا و تخیل به نظر می رسید، هیچ کس تصورش را هم نمی کرد که روزی رشته ای با همین مضمون و محوریت در دانشگاه ها تدریس شود.امروز رشته روبوتیک یکی از پر طرف دارترین و هیجان انگیزترین شاخه های تحصیلی می باشد.(دنیا در حال تغییر است)روزگاری روبات ها از بکرترین و وسوسه انگیزترین مضامین موجود در سینمای علمی و تخیلی بود اما ... این موجودات فلزی در ابتدا با رویی خوش، مهربان و انعطاف پذیر وارد سینمای دنیا و زندگی مردم شدند اما در مدت کوتاهی ماهیت تهاجمی و استقلال پیدا کردند.
● من روبات هستم: (تجلی روبات های سرکش)
در این سینمایی قدرت جمعی روبات های شورشی که تا دیروز فرمانبردار بودند به تهدیدی حتمی برای زندگی بشر بدل شده است.آدم آهنی های این فیلم از نظر هوشی و حتی احساسی پا فراتر از حد خواسته هایی که بشر از آن ها دارد، می گذارند و کار به جایی می رسد که به قدرت تسلط بر خالق خود دست می یابند.ازآن جایی که حضور آن ها قدرت فعالیت ذهنی و بدنی را از انسان گرفته است، حال این بشر است که ضعیف شده است.در «من روبات هستم» روبات ها و سیلورمن ها برای رسیدن به استقلال و حاکم شدن بر زندگی نوع بشر تا حدی عصیان می کنند که دست به قتل انسان ها نیز می زنند (نهایت شورش و سرکشی)
● «ماتریکس» تجلی دنیای مجازی و کامپیوتری بر زندگی بشر
در این سینمایی مرز بین دنیای مجازی و حقیقی از بین می رود و ماشین ها و رایانه ها بر زندگی انسان تسلط پیدا می کنند.«ماتریکس» از فیلم هایی می باشد که دنیای تکنولوژی را دچار تردید و ترسی حقیقی کرد.هر چند که زبان این فیلم هنوز برای عده ای تعریف نشده و گنگ باقی مانده است، اما دردی را مطرح کرد که در صورت وقوع دنیای اسفناکی را رقم خواهد زد، شاید شکل و شیوه اش متفاوت باشد اما ظهور دنیای مجازی در زندگی حقیقی به گونه ای غم انگیز مانند خوره به جان زندگی انسان ها افتاده و تا حدودی بر سبک و سیاق اصلی آن سایه انداخته است و به تعبیری دنیا به ماتریکسی بدل شده که به تدریج در حال مجازی شدن است.
● ترمیناتور: (سه گانه ای جذاب و هشدار دهنده)
این سینمایی هم مانند دیگر گونه های موجود هشداری است تصویری برای دنیای روباتیک.
در ترمیناتور دو گونه از روبات ها در کنار هم به تصویر کشیده می شوند، گونه ای که علیه انسان طغیان کرده و گروهی که هم چنان به سازنده و خالق شان پای بند هستند.اما موضوع اصلی و محوری این سینمایی از بین رفتن عواطف و احساسات است، تا جایی که کودکان و نوجوانان دیگر چیزی به نام محبت را نیاموخته و درک نمی کنند.ترمیناتور هشداری است به تکنولوژی های بی حساب و کتابی که صرفا برای راحتی انسان ساخته می شوند، بی هیچ توجهی به حاشیه های این تولیدات. (دنیا به کجا خواهد رسید؟)
● «گزارش اقلیت» (هم زیستی انسان و روبات های حاکم)
در این فیلم دیگر روبات ها، موجوداتی دست ساز انسان و فرمان بر نیستند، بلکه حاکمانی کوچک هستند که زندگی انسان را مختل کرده اند.
در «گزارش اقلیت» خبری از شورش و عصیان نیست.از همان ابتدای فیلم، روبات ها موجوداتی حاکم بر انسان می باشند.موجودات هوشمندی که به راحتی وارد خانه ها و خصوصی ترین حریم های انسان می شوند. آن ها فرماندهانی مقتدر، ترسناک و چیره شده بر انسان به تصویر کشیده شده اند.
● «هوش مصنوعی» (عوض شدن جای انسان ها و روبات ها، تجلی احساسات در این موجودات فلزی)
هوش مصنوعی را بارها در تلویزیون دیده اید.در این سینمایی همان طور که انسان ها بر اثر استفاده و هم زیستی بیش از حد و با روبات ها به موجوداتی بی احساس و منفعل بدل می شوند، در مقابل روبات ها نیز از بشر تاثیر می گیرند و به موجوداتی هوشمند و احساسی بدل می شوند.در فیلم پس از انقراض نسل بشر تنها یک موجود مصنوعی به نام «مایکل» روی کره زمین باقی می ماند.
مایکل روباتی هوشمند و دارای احساس است که آرزوی انسان شدن را در سر می پروراند.در این فیلم تنها نشانه هوش و احساس بشری در آینده و آرزوی روباتی هوشمند تجلی می یابد.سینمای علمی تخیلی به نوعی، ترس از آینده و زندگی بشری را در مخاطب ایجاد می کند.انسانی که با ندانم کاری ها و محاسبات بچه گانه اش گاهی موجب تخریب و از بین بردن احساسات بشری می شود.سینمای علمی تخیلی به اسنادی مصور در برابر آینده ای نامعلوم بدل شده که موجب ترس و دلهره انسان می شود.
در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا از احساسات بشری اثری باقی خواهد ماند؟
آیا روبات ها فکر و جسم انسان را منفعل خواهند کرد؟ آیا محبت به افسانه بدل خواهد شد؟و آیا ...
این هشدارهای تصویری (نه به همین گونه به شیوه هایی دیگر) باید جدی گرفته شود.
● پایان دنیا و بهانه هایی متفاوت برای این واقعه عظیم
پایان دنیا و به تعبیری آخرالزمان به این دلیل که امری حتمی و غیر قابل انکار در اکثر ادیان می باشد، به نوعی دست مایه ای بدون توجیه و قابل باور برای اهالی دنیای تخیل بدل شده است.
هر کس به رغم اطلاعات و یا دل مشغولی اش چگونگی و مسبب این رویداد عظیم را به چیزی نسبت داده است تصور پایان جهان به هر شکل و شیوه ای ترس و دلهره ای حتمی را در پی خواهد داشت.شاید در چگونگی این رویداد تعبیرها و روایت ها زیاد باشد، اما در هر صورت این اتفاق امری بدیهی و قابل پذیرش است.
قصه های این گونه فیلم ها معمولا با از هم پاشیدگی و اسفناک بودن اوضاع بشر با فضایی چرک و تاریک شروع می شود و ذهن بیننده را برای پایان یافتن زندگی بشری و دنیا آماده می سازد.
به تعبیری دیگر انسان و دنیای در انتظار مرگ را به تصویر می کشد و اما در فیلم نوع و چگونگی مرگ و پایان دنیا متفاوت است و با هم فرق می کند.یک بیماری ویروسی، قهر طبیعت و جنگ های هسته ای از دلایل و بهانه های به تصویر کشیده شده ای است که منجر به پایان زندگی بشری می شود.در این چند گونه فیلم هایی که با بهانه بیماری های ویروسی پیش می روند جذاب ترین و پر بیننده ترین گونه این نوع سینمایی تخیلی می باشد.تاثیر انرژی هسته ای و آزمایشات شیمیایی بر ژن موجودات یکی دیگر از مسائل و مضامین جذاب این نوع از سینما می باشد.
● فیلم های «۲۸ روز بعد»، «۲۸ هفته بعد»، «اهریمن ساکن»: (تجلی زامبی ها)
در این سینمایی ها نوعی بیماری ویروسی به انسان ها حمله می کند که قادر است طی چند ساعت از انسانی عاقل و هوشمند موجودی خون خوار، زامبلی و حیوان صفت بسازد.این موجودات کم هوش تنها به فکر بقا هستند و هر انسان سالمی را بر سر راه خود به ویروس مرگبارشان آلوده می کنند.همین اتفاق در فیلم «من افسانه ام» هم تکرار می شود با این تفاوت که زامبلی های بیمار در این فیلم از روشنایی روز می ترسند و همین موضوع برای تنها انسان سالم مانده در شهر متروک شده نیویورک به فرصتی بدل شده است.«نویل» (تنها بازمانده شهر) امیدوار است بتواند با انجام آزمایشات روی بازماندگان بیمار، خوی حیوانی را از آن ها بگیرد.
● «روزی پس از فردا» (تجلی بلاهای طبیعی)
در فیلم «روزی پس از فردا» شاهد قهر طبیعت علیه سینما هستیم، عصر یخبندانی جدید طی تنها چند روز شهر نیویورک را به سردخانه ای بزرگ تبدیل کرده که سرنوشت محتوم انسان ها در آن مرگ از سرما و گرسنگی خواهد بود.
● «دنیای آب» (غرق شدن دنیا در زیر آب)
در این فیلم تمام خشکی های روی زمین زیر آب رفته اند و معدود انسان های نجات یافته، جایی برای زندگی به جز لاشه های زنگ زده کشتی ها ندارند.آن ها در حالی که تمام اطرافشان آب است و بس، به جنگیدن در برابر مرگ و گرسنگی ادامه می دهند.
● ...و اما «فرزندان بشر»: (از بین رفتن نسل انسان)
این فیلم که یکی از شاهکارهای مصور چند سال اخیر می باشد به موضوعی هولناک می پردازد و به گونه ای به انسان های فراموشکار و غافل گوش زد می کند که قدر عافیت را بدانند.در این فیلم با هیچ نوع فاجعه زیست محیطی یا جنگ بین کشورها مواجه نیستیم تنها عامل اصلی انقراض بشر در این فیلم، عاملی بسیار ساده و در عین حال هولناک است، در فیلم بشر عقیم می شود.زمان این فیلم در سال ۲۰۲۷ می گذرد و در ۱۸ سال گذشته هیچ نوزادی به دنیا نیامده است.هرج و مرج دنیا را فرا گرفته است، جنگ در جای جای دنیا بیداد می کند و در پی جنگ و به دنیا نیامدن کودکی جمعیت جهان با سرعت هول انگیزی رو به کاهش است.دنیای کابوس زده، تاریک و محروم از معصومیت کودکان چنان واقعی و تاثیرگذار به تصویر کشیده شده است که انسان را به واقع دچار ترس و نگرانی می کند.اما این سینمایی نیز مانند دیگر فیلم های این گونه بازمانده و تک افتاده ای نیز دارد، در «فرزندان بشر» تنها زن سیاه پوستی که باردار است، دچار مشکلاتی می شود و ماجراهایی پیرامونش اتفاق می افتد که دیدنی است اما برجسته ترین سکانس فیلم جایی می باشد که طنین صدای گریه کودک جنگ را تحت تاثیر قرار می دهد و تمام سربازان برای مدتی مبهوت دست از جنگ بر می دارند.این گونه از سینمای تخیلی ملموس ترین و هولناک ترین و واقعی ترین نوع سینما می باشد، به گونه ای خیلی نزدیک تر به واقعیت و قابل درک تر می باشد.
● «هیولا» (تجلی موجودات عظیم الجثه و عجیب و غریب)
این سینمایی را چهار بار تلویزیون پخش کرده است.موضوع جذاب و تصویرهای واقعی آن چنان جالب و جذاب است که مخاطبان زیادی را پای جعبه جادویی نشانده است.
در این فیلم بر اثر آلوده شدن آب رودخانه به نوعی ماده شیمیایی، موجود عظیم جثه و چندش آور خلق شده که نسل بشر را تهدید و به زندگی آن ها حمله می کند.
● سینمای علمی- تخیلی و هجوم بیگانه ها:
قصه و داستان های مربوط به این موجودات و سینمای آن ها فانتزی ترین و غیر قابل باورترین نوع سینمای تخیلی می باشد، زیرا انسان با تمام تلاشی که در امر اثبات وجود موجودات فرازمینی داشته است، ناموفق بوده و هنوز نتوانسته موجودیت این گونه از مخلوقات را ثابت کند و تمام مکتوبات و مصورات موجود زائده ذهن بشر می باشد.
این موجودات فرا زمینی نیز مانند روبات ها در ابتدای امر با رویی گشاده و مهربانانه وارد سینما شده اند، اما در این اواخر به گروهی متخاصم و قصی القلب بدل شده اند.
● تجلی بیگانگان رئوف القلب:
همان طور که گفتیم ظهور ابتدایی بیگانگان در سینما در چهره موجوداتی مهربان، دوست داشتنی و شگفت انگیز بوده است.
«ای تی» کوتوله عجیب و غریبی که از سفینه اش جا می ماند و با پسرکی در زمین دوست می شود.
این فیلم بارزترین نوع از سینمای تخیلی بیگانگان رئوف القلب می باشد.
آدم فضایی ها در فیلم های «برخورد نزدیک از نوع سوم» و «شاهزاده خانم از ماه» و ... چهره ای کاملا دوستانه و مهربان دارند که برای برقراری ارتباط و کسب اطلاعات به زمین آمده اند.
موجوداتی که قصد دوستی و ارتباط برقرار کردن با انسان را دارند، این فیلم ها چهره دوست داشتنی موجودات فرا زمینی را به تصویر می کشد.
● تجلی بیگانه های قصی القلب در سینمای تخیلی:
و اما با گذشت زمان چهره این بیگانگان به تصویر کشیده شده و نوع سینمایش تغییر کرده و روی دیگر سکه تجلی پیدا کرده است.
در فیلم های چند دهه اخیر دیگر خبری از چهره های دوست داشتنی و قابل پذیرش فرا زمینی ها نیست و به جای آن ها با موجوداتی خشن، مهاجم و نابود کننده طرف هستیم.
موجوداتی که صرفا برای نابودی زندگی بشر و ساکن شدن به زمین آمده اند، دشمنانی هوشمند و پیشرفته که هدفشان جانشینی به جای انسان است.
در فیلم «نشانه ها» این بیگانگان هولناک با علامت گذاری بر مزارع قصد در هشدار به انسان دارند و در پی آن به شکلی جمعی به زمین حمله می کنند.
فیلم «جنگ دنیاها» نیز به شکلی دیگر تهاجم و قتل عام انسان ها را به تصویر می کشد.
در مجموعه بیگانه ها هم انسان ها با مخلوقات ناشناخته ای در فضا مواجه می شوند که دست به کشتار انسان ها می زنند.
با تمام تلاشی که در این فیلم ها و به تصویر کشیدن فرا زمینی ها شده، اما به علت غیر قابل باور بودن کلیت قضیه موجودیت بیگانه های این فیلم ها از جذابیت لازم برخوردار نیستند و به گونه ای غیر واقعی به تصویر کشیده شده اند و به نوعی به سینمای فانتزی نزدیک تر از سینمای علمی تخیلی می باشد.
● هجوم به دنیای ذهن در سینمای علمی تخیلی: (انسان علیه انسان)
در این گونه از فیلم ها خبری از روبات ها، بیگانگان، وقایع آخرالزمانی و ... وجود ندارد بلکه این آدم ها هستند که نقش هر گونه نابودگری را بازی می کنند.
در این فیلم ها ذهن انسان ها برای نیل به قصد و نیتی پلید به خدمت گرفته می شود و انسان های مسخ شده ای مجبور به اطاعت از مافوق خبیث خود شده اند بی آن که حتی نسبت به چرایی این اطاعت پذیری آگاهی داشته باشند.
کنار گذاشتن تراشه هایی در مغز، شست و شوی ذهنی و یا خوراندن داروهای ویژه و در پی آن تسخیر انسانی معمولا عواملی هستند که از انسان های صاحب فکر و شعور و اختیار، برده هایی رام می سازد که اطاعت کردن محض را اولین و اصلی ترین وظیفه خود می داند.
● «تعادل» (جامعه ای بی روح)
در این فیلم افراد جامعه طبق قانون مجبور به استفاده از دارویی به نام «پروزیوم» هستند، دارویی برای بالابردن سطح هوشیاری ذهن و از بین بردن احساسات، کتاب، هنر و موسیقی در این جامعه ممنوع است و داشتن احساسات جرمی غیر قابل بخشش است که مجازات مرگ را در پی خواهد داشت در این جامعه خشک و خشن، احساسات انسانی عاملی مضر برای رشد و پیشرفت بشر تلقی می شود و سردمداران این حکومت دیکتاتوری معتقدند علت شکل گیری تمام جنگ ها و اختلافات میان انسان ها از احساسات آن ها سرچشمه می گیرد و بدون داشتن هیجانات و احساسات، انسان با داشتن منطق صرف و البته خود خواهانه زندگی راحت تری خواهد داشت.
در صحنه ای از فیلم پسر یکی از ماموران حکومتی به پدرش می گوید که یکی از هم کلاسی های خود را در حال گریه کردن دیده و آیا لازم است این کار او را گزارش کند؟
«فراموش کرده»، «کد ۴۶»، «جزیره» و ... از دیگر فیلم های این گونه از سینمای علمی تخیلی می باشد.در آثار انتهایی سینمای علمی تخیلی دیگر خبری از فضاهای پر امید و دوست داشتنی کارهای ژول ورن نیست.همیشه با گذشت زمان آثاری از این سینما و آینده نگری های تصویر به حقیقت بدل شده است، پس باید این سینما را جدی تر گرفت.
مشغله های زندگی های مدرن، جنگ های پی در پی بمب های شیمیایی، نژاد پرستی ها و نابودی محیط زیست و ... همگی به مخرب ها و نابود کننده هایی بدل شده اند که علاوه بر احساسات بشری زندگی انسان را نیز به خطر می اندازد، به گونه ای که تا چند قرن آینده احتیاجی به وجود موجود و یا اتفاقی تخیلی از بین رفتن بشر وجود نخواهد داشت.
منبع : روزنامه خراسان