چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


مصدق، مردی که از نو باید شناخت


مصدق، مردی که از نو باید شناخت
در میان رجال و سیاستمداران ایرانی دوره قاجار و پهلوی چهره‌ دکتر محمدمصدق یکی از نامداران شاخص محسوب می‌شود. شخصیتی که در تاریخ معاصر این مرز و بوم جایگاهی فراتر از یک دولتمرد یافته است. همین جایگاه موجب گردیده موافقان و مخالفانش ورای قضاوت تاریخی درباره او به داوری بنشینند و از منظر ایدئولوژی و جناح‌بندی‌های سیاسی خود، از او بگویند و بنویسند.
براساس همین نگاه، بررسی زندگی مصدق محدود به دوره‌هایی خاص از زندگی او شده است. دوره‌هایی که باز مشمول دستچین شدن و برداشت‌های باب میل افراد از هر دو طیف گردیده است. از همین رو تصویری ناقص و پرابهام مبتنی بر سلا‌یق دوگانه در نوشته‌های فراوانی که در طول این سالیان نگاشته شده، بر جای مانده است.
با وجود آنکه حجم کتاب‌ها و مقالا‌تی که درباره مصدق نوشته شده، فراوان است، به طوری که در نگاهی ابتدایی به نظر می‌رسد آثار مکتوب دراین باره چندان است که دیگر به مرحله اشباع رسیده، اما شناخت جامعه از او آنگونه نیست که بایستی باشد. ‌
هرچه باشد شخصیت محمدمصدق که بعد‌ها عنوان پیشوای ملت ایران را گرفت، از دوران کودکی او شکل گرفته است. بر این اساس لا‌زم است از چهره مصدق آشنایی‌زدایی و به عبارتی دیگر افسانه‌زدایی شود و تصور و شخصیت او ورای صف‌بندی‌های سیاسی بررسی گردد. چرا که حتی گذشته شخصی او در لوای این صف‌بندی زیرسوال رفته و هتک گردیده است. کتاب <آشوب> نوشته دکتر احمدبنی‌جمالی با چنین نیتی به رشته تحریر درآمده است.
کتابی که رساله دکترای نویسنده بوده و به شیوه آکادمیک نگاشته شده است. دکتر حاتم قادری نیز مقدمه‌ای بر آن نوشته است. نویسنده سعی کرده با نگاهی روانشناختی، شخصیت مصدق را از دوران کودکی‌اش باز‌کاوی کند. برای این مهم نیز از خاندان وزیر دفتر آگاهی‌هایی به دست می‌دهد که پیش از این از آنها بی‌اطلا‌ع بوده‌ایم. اشاراتی نیز به وقایع حادث شده در عرصه سیاست ایران شده که این حوادث به طرز چشمگیری بر زندگی کودک متولد شده در این خانواده تاثیر داشته‌اند. اینها نکاتی است که کتاب سعی دارد در روان‌شناسی شخصیت مصدق از آنها بهره ببرد.
به عنوان مثال به چند همسری میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر و ناخشنودی مصدق از این امر اشاره می‌شود. ناخشنودی که به طور غیر‌مستقیم در رساله دکترای او تحت عنوان <وصیت در حقوق اسلا‌می> ابراز گردیده است. ‌
اساس کتاب به گونه‌ای فراهم آمده که درمی‌یابیم مصدق در تمامی دوران زندگی خود به سیاست اشتغال نداشته و در دوره‌ای به کسب و کار روی آورده است. در همان دوران، مصدق با بصیر‌الممالک از مرتبطین سفارت انگلیس بر سر احداث قهوه‌خانه‌ای درگیر شد.
از آنجا که کتاب، زندگی و شخصیت مصدق را از منظر سایکوبیوگرافی مورد توجه قرار داده، از بیماری‌های او گزارش‌های قابل تاملی آورده شده است. بیمار‌ی‌هایی که در بحران‌ها، مخاطرات و تنش‌های شخصی و سیاسی نمود می‌یافتند. به اعتقاد نویسنده کتاب، بیماری او منشأ روانی داشته که در علم روان‌شناسی به خودبیماری پنداری یا هیپوکندریازیس معروف است. در توصیف این اختلا‌ل روانی آمده است: <محصول تلا‌ش ناخودآگاه فرد برای تبدیل کردن اضطراب به علا‌ئم جسمانی با هدف کاهش نگرانی یا اندوهی است که شخص تحمل می‌کند. در عین حال فریاد خاموشی است برای جلب کمک و توجه دیگران.> البته این اشاره نه برای کاستن از جایگاه او که تاکیدی بر همراهی آن به عنوان محافظی برای وی در دوری از برخی موقعیت‌ها و رابطه‌ها بیان و عنوان گردیده است. ‌
این نکته‌ها اندکی از نکاتی است که به طور مشروح در کتاب <آشوب> راجع به شخصیت محمد مصدق آورده شده است. نویسنده برای دستیابی به نکات و اطلا‌عات از منابع گوناگون به ویژه اسناد و مطبوعات بهره برده است. متاسفانه استفاده از اسناد هنوز در تحقیقات تاریخی جایگاه چندانی ندارند، در حالی که با رمزگشایی از این منبع مهم تاریخی می‌توان به نکاتی بدیع دست یافت و از تکرار مکررات و کتاب‌سازی‌های رایج احتراز کرد.
البته تکیه کتاب بر مراکز آرشیوی داخل کشور است و فقدان گزارش سفارتخانه‌های خارجی درباره شخصیت و عملکرد مصدق محسوس است. هر چند نویسنده سعی کرده فقدان گزارش‌های سفارت انگلستان را با بهره‌گیری از کتاب فرهاد دیبا درباره مصدق جبران کند، اما معلوم نیست دیبا تا چه اندازه و با چه معیار‌هایی از این گزارش‌ها استفاده کرده است.
چنانچه به نظر می‌رسد سفارت انگلیس نمی‌توانست در مواجهه بادعوای مصدق و بصیر‌الممالک بی‌تفاوت باشد و به احتمال زیاد گزارش‌هایی در این باره به لندن ارسال شده است. موضوعی که در کتاب مغفول مانده است. البته با توجه به اینکه هنوز در ایران دسترسی به مراکز آرشیوی خود معضلی بزرگ است، بایستی از همت نویسنده در رجوع به مراکز آرشیوی متعدد داخل کشور تقدیر کرد. ‌
نکته اساسی درباره کتاب، روش نگارش و سامان آن است. کتاب با قلمی روان و جذاب به رشته تحریر درآمده و خواننده را برای پیگیری روایت به‌دنبال خود می‌کشد. در نگاه اول شاید این نقض به کتاب وارد شود که با روایتگری به توصیف زندگی مصدق پرداخته است.
در حالی که در یک تحقیق تاریخی وظیفه محقق آن است که با چینش و گزینش روایات به ترسیم تصویری نو از یک شخصیت با یک واقعه تاریخی همت گمارد. در واقع یک تحقیق تاریخی خارجی از روایات نیست، اما هنر و شگرد محقق در تشخیص و رمزگشایی از روایاتی است که راست ساده‌ای در پس ابر تیره دروغهای پیچیده هستند.
هرچند تئوری‌های جامعه‌شناختی، روانشناختی، سیاسی و ... چارچوب تحلیلی یک محقق را فراهم می‌آورند، اما محقق بایستی با واقعیت‌های تاریخی این چارچوب را پر کند. با وجود آن که نویسنده سعی کرده روایات مورد نظر خود را از منابع اصیل و دست اول فراهم آورد، اما به نظر می‌رسد در برخی از موارد فقدان منابع موجب شده خیال‌پردازی غالب شود یا اینکه چنین سبک نگارش موجب شده این حالت به وجود آید؟ در برخی از مواقع نیز با توجه به اسنادی که در اختیار داشته به فضاوت نشسته و این خود گاهی ابهاماتی به وجود آورده است. به عنوان مثال روشن نیست چرا مصدق با آن همه احتراز از حضور در کابینه دایی‌اش، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، به خدمت دولت وثوق‌الدوله درآمد؟
سخن پایانی آنکه کتاب <آشوب> شاید در نظر و فرهنگ ایرانیان که به سیاه و سفید دیدن آدم‌ها و وقایع عادت کرده‌اند خوش نیاید، اما به نظر نگارنده، این کتاب چهره‌ای خاکستری و زمینی از مصدق ترسیم کرده است. پیشوایی که اگرچه از <محبوبیت و ابراز احساسات و عواطف مردم لذت می‌برد> اما از جایگاه ویژه تاریخی خود در پیشبرد نهضت ملی ایرانیان برخوردار است. طنز روزگار در این است که برخی در شبیه‌سازی خود با او بخواهند تجربه‌های آزموده گذشته را دیگر بار بیازمایند.
سعید حصاری
منبع : روزنامه اعتماد ملی