پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ناکامی استراتژی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ


ناکامی استراتژی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ
● مقدمه
به اعتقادبسیاری ازتحلیل گران،منطقه خاورمیانه پس ازفروپاشی شوروی یکی ازمهمترین موانع درجهت تثبیت رهبری جهانی آمریکا بوده است. آغازمجددانتفاضه وشکست طرح های مختلف صلح اعراب واسرائیل،پیروزی احزاب اسلام گرادربرخی ازکشورهای منطقه ومهمتراز همه حادثه ۱۱ سپتامبر و بحران عراق ، موفقیت سیاست جهانی آمریکا را با توفیق درسیاست خاورمیانه ای این کشورگره زده است. اگرخاورمیانه به عنوان حلقه مفقوده رهبری آمریکابرجهان تکمیل شودبه نظرمیرسدآمریکابرای هژمونی جهانی مشکل چندانی نخواهد داشت. لذاآمریکاتوجه جدی خودرابه این منطقه معطوف کرده است تااین مشکل راازسرراه برداردوراه رهبری خودراهموارکند. حال این پرسش مطرح است که آیاطرح خاورمیانه بزرگ آمریکاورهیافتهای ازپیش تعیین نموده این کشوربرای خاورمیانه تاکنون باموفقیتی همراه بوده است؟که برای پاسخ به این سوال نگاهی گذرابه طرح خاورمیانه بزرگ ضروری می نماید.
۱) « فرآیند شکل گیری طرح خاورمیانه بزرگ »
طرح خاورمیانه بزرگ (The Greater Middle East and North Africa Initiative) (GMENAI) برای نخستین باردر ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲ توسط کالین پاول مطرح گردید. همزمان آقای پاول تاسیس بنیاد انترپرایز (Enterprise) را اعلام کرد و متعهد شد آمریکا به کشورهایی مانند عربستان سعودی، لبنان، الجزیره و یمن برای الحاق به سازمان تجارت جهانی کمک نماید، مناسبات تجاری دوجانبه خود را با کشورهایی نظیر مصر و بحرین گسترش دهد، از برنامه های منطقه برای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اصلاح نظام آموزشی حمایت نماید و از مبارزات شهروندان منطقه برای کسب آزادی های سیاسی و استقرار دموکراسی پشتیبانی کند . متعاقبا، در ژانویه سال ۲۰۰۳ معاون رئیس ‌جمهور ایالا‌ت‌ متحده، دیک چینی در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد(WEO) که در شهر داووس(Davos) سویس برگزار گردید «استراتژی پیشرو برای آزادی» را مطرح ساخت که دولت آمریکا را "متعهد به حمایت از کسانی می نمود که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می‌نمایند و فداکاری به خرج می‌دهند." وبراین اساس بود که در نوامبر ۲۰۰۳ دولت بوش طرح خود را برای « خاورمیانه بزرگ » رسما اعلام کرد . متعاقبا، دولت امریکا پیش نویس طرح «خاورمیانه بزرگ» را پیش از اینکه کشورهای عرب را از محتوای آن مطلع سازد بین کشورهای گروه ۸، جهت بررسی در نشست این گروه در ژوئن ۲۰۰۴ توزیع نمود.
اما طرح خاورمیانه بزرگ از یکسو با مخالفت شدید کشورهای عربی و از سوی دیگر با سوء ظن و تردید کشورهای اتحادیه اروپا مواجه گردید. بعد از انتقادات اولیه از طرح خاورمیانه بزرگ (GMENAI)، دیپلماتهای آمریکا و اروپا بمنظور به جریان انداختن طرح خاورمیانه بزرگ، رهبران کشورهای عربی را تشویق نمودند تا برنامه اصلاحات اقتصادی وسیاسی خود را تا پیش از نشست سران گروه ۸ در ژوئن ۲۰۰۴ تدوین و ارائه نمایند تا در این نشست طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان واکنش گروه ۸ به برنامه سران عرب ارائه گردد. وبدین گونه بودکه به دنبال مخالفت شدید کشورهای عربی و عدم استقبال کشورهای اروپایی، طرح خاورمیانه بزرگ (GMENAI)تعدیل گردید و در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۴ با نام جدید «طرح خاورمیانه بزرگتر» در نشست گروه ۸ در«See Island» به تصویب رسید. طرح مزبورشامل دو بخش است. بخش اول به مبحث ضرورت استقرار دموکراسی در خاورمیانه اختصاص دارد، بخش دوم، مانند پیش نویس اول، برنامه نسبتا جامعی برای انجام اصلاحات اقتصادی در منطقه خاورمیانه بزرگ است. افزون بر این، برخلاف پیش نویس اول که در آن مسئله فلسطین و اسرائیل کاملا نادیده گرفته شده بود، متن طرح «خاورمیانه بزرگتر» به اختصار به ضرورت ادامه تلاشها برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل اشاره می نماید. همچنین، متعاقب نشست ژوئن، گروه ۸ با انتشار یک بیانیه مستقل ضرورت استقرار صلح بین اسرائیل و فلسطین و اهمیت کلیدی «نقشه راه» را مورد تاکید قرار داد. علیرغم تعدیل های انجام گرفته این طرح همچنان با نام اولیه آن ، یعنی طرح خاورمیانه بزرگ معروف میباشد از نظر پوشش جغرافیایی هم بایدافزود، طرح خاورمیانه بزرگ علاوه بر ۲۲ کشور اتحادیه عرب (Arab League) کشورهای ترکیه، اسرائیل، پاکستان، افغانستان و ایران را نیز در بر میگیرد.
لازم به ذکر است آمریکا برای ضرورت تشکیل این طرح (خاورمیانه بزرگ) به گزارش توسعه انسانی جهان عرب توسط سازمان ملل در سال ۲۰۰۳ استناد نمود. در این گزارش ، جهان عرب از نظر شاخص های توسعه انسانی در سطح بسیار پایینی قرار داشت. به زعم آمریکا میان پایین بودن این شاخص ها و رشد بنیاد گرایی رابطه مستقیمی وجود دارد. برخی از شاخص ها در گزارش مذکور عبارت بودند از :
- از مجموع ۱۶۲ میلیون نفر بالای ۱۸ سال در کشورهای عرب نزدیک به ۶۵ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۴۰ درصد بی سواد می باشند که دو سوم این تعداد را زنان تشکیل می دهند.
- تا سال ۲۰۱۰ میلادی بیش از ۵۰ میلیون جوان وارد بازار کار خواهند شد و تا سال ۲۰۲۰ میلادی نیز کشورهای عرب برای بیکاران جوان خود نیاز به ایجاد یک میلیون فرصت شغلی دارند.
- متوسط درآمد یک سوم کشورهای خاورمیانه از دو دلار در روز تجاوز نمی کند. از این رو ، بهبود شرایط معیشتی این کشورها بازنگری در برنامه های کلان اقتصادی را می طلبد.
- بر اساس نظر سنجی های علمی و معتبر جهانی در سال ۲۰۰۳ میلادی ۵۱ درصد از جوانان عرب تمایل به مهاجرت دائم به کشورهای اروپایی را دارند.
البته پایین بودن شاخص های توسعه انسانی در منطقه خاورمیانه ، تنها عامل طرح خاورمیانه بزرگتر نیست. زیرا این شاخص ها در گذشته نیز پایین بوده اند. ظهور بنیادگرایی از عوامل مهم دیگری است که در طرح این ابتکار جدید دخیل است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، نظریه پردازان آمریکایی « بنیاد گرایی» را به عنوان جانشین کمونیسم معرفی کرده و آن را تهدیدی برای جهان پس از پایان جنگ سرد تعبیر کردند. در سالهای نخست از نظر آنها ، انقلاب اسلامی ایران ، کانون این تهدید بود . پس از حملات ۱۱ سپتامبر نظر آنها عوض شد و کشورهایی که مناسب رشد گروههایی چون القاعده بودند به عنوان این کانون معرفی و عربستان ، مصر، یمن و ... مراکز مهم کانون جدید معرفی شدند. نظریه پردازان آمریکایی ، دولتهای کنونی عربی را فاقد کارایی لازم معرفی می کنند. به نظر آنها در این کشورها، دولتهاصرفابرظواهرامورحکمرانی می کنندوباطن آنها دردست گروههای بنیاد گرا، می باشد.البته برخی ازنظریه پردازان عرب نیز نسبت به نظام سیاسی کشورهای عربی ، چنین تحلیلهایی را ارائه می دهند و معتقدند که اقلیت حاکم در این کشورها با توده های مردم دارای ارتباط نیستند و شیوه های مشروعیت سنتی دیگر امروزه در این کشورها پاسخگو نیست. چون شیوه مورد استفاده در عراق ( حمله نظامی) به طور کامل پاسخگو نبود ، امریکا یک طرح بلند مدت برای منطقه خاورمیانه طراحی کرده تا با کمک اروپایی ها و با هزینه کمتر ، تغییرات بنیادی ایجاد نماید.
۲) « مفاد طرح خاورمیانه بزرگ »
بنابرمتن رسمی طرح خاورمیانه بزرگ که توسط گروه ۸ در۹ژوئن ۲۰۰۴در سی آیلند جرجیامنتشر گردید، این طرح شامل سه حوزه فعالیت است:
ـ سیاسی: در عرصه سیاسی «طرح خاورمیانه بزرگ» متذکر میشود که پیشرفت به سوی دموکراسی و حکومت قانون مستلزم ایجاد تضمین های موثری در زمینه های رعایت حقوق بشر و آزادی های بنیادین و احترام به تنوع افکار و پلورالیسم است تا مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه را ممکن سازد. برای استقرار و گسترش دموکراسی، علاوه بر موارد پیشین اصلاح و نوسازی دستگاه دولت و شیوه مدیریت و حکومترانی آن نیز ضروری میباشد.
ـ اجتماعی و فرهنگی: در حوزه اجتماعی و فرهنگی، آموزش برای همه، کاهش نرخ بیسوادی، بهبود دسترسی به آموزش به ویژه برای دختران و زنان، برابری زن و مرد، آزادی بیان، دسترسی به فنآوری اطلاعات و ارتقاء مهارت و آموزش نیروی کار از اهداف اصلی طرح خاورمیانه بزرگ میباشند.
ـ اقتصادی: در زمینه اقتصادی، اهداف طرح عبارتند از ایجاد اشتغال، ایجاد شرایط مناسب برای رشد بخش خصوصی، گسترش تجارت آزاد و سرمایه گذاری، ارتقاء همکاری های اقتصادی منطقه ای و بین منطقه ای، بهبود دسترسی به سرمایه، انجام اصلاحات در بخش مالی، اصلاح قوانین و ساختار حقوقی، اصلاح حقوق مالکیت، مبارزه با فساد و ارتقاء شفافیت. در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ کشورهای گروه ۸ متعهد میشوند تا با ارائه کمکهای مالی و خدمات فنی دولت های منطقه را در اجرای اهداف فوق یاری دهند.
بمنظور تسهیل و پیشبرد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه، طرح خاورمیانه بزرگ اقدامات متعددی را در سه زمینه ارتقاء دموکراسی، ایجاد جوامع متکی بر دانش وگسترش فرصت های اقتصادی توصیه می نماید که موارد عمده آنها به اختصار به شرح زیر میباشند.
الف) ایجاد دموکراسی : اولین هدف طرح خاورمیانه بزرگ ترغیب به « ایجاد دموکراسی» است.گزارش توسعه انسانی کشورهای عرب نشان داده که در اواخر دهه ی ۹۰ از بین هفت منطقه در جهان ، کشورهای عربی در کمترین سطح از آزادی قرار دارند.
این کاستی در سطح آزادی توسعه انسانی دو چندان است و یکی از جلوه های عقب ماندگی از توسعه سیاسی محسوب می شود. علاوه بر این جهان عرب از نظر جایگاه زنان تنها بر کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا رجحان دارد. به طور مثال در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۳ اعراب ، ساکنان این کشورها در صدر لیست افرادی قرار د ارند که در سراسر جهان می گویند « دموکراسی بهتر از هر نوع دیگری برای حکومت است» و بالاترین حد از عدم پذیرش حاکمیت استبدادی را ابراز کرده اند. بر این اساس اولین گام طرح خاورمیانه بزرگ که همانا تضمین کننده اهداف سلطه جویانه آمریکاخواهد بود حول این موارد قرار دارد:
۱) طرح انتخاب آزاد
۲) طرح رسانه های مستقل
۳) جامعه مدنی
ب) ایجاد جوامع متکی بر دانش : دومین هدف طرح خاورمیانه بزرگ ایجاد جامعه ای فرهیخته است. منطقه خاورمیانه که روزگاری مهد اکتشافات علمی و معرفت بود تا اندازه زیادی از جهان کنونی که رویکردی اطلاعاتی دارد عقب مانده است. شکاف اطلاعاتی خاصی را که منطقه از آن رنج می برد به علاوه فرار مغزها چالش مهمی بر سر راه توسعه این کشورها است. به طوری که تولید کتاب در کشورهای عربی تنها ۱/۱ درصد کل تولید کتاب جهانی است و یک چهارم فارغ التحصیلان به خارج مهاجرت می کنند. بنابراین گروه هشت در نظر دارد برای حل مشکلات در منطقه کمک کند و دانشجویان را یاری دهند تا به منظور موفقیت ، مهارتهای لازم را کسب کنند. این هدف بر سه مولفه تاکید دارد :
۱) طرح آموزشهای اساسی
۲) طرح آموزشی از طریق اینترنت
۳) طرح تدریس رشته مدیریت
پ) گسترش فرصتهای اقتصادی : سومین هدف طرح خاورمیانه بزرگ توسعه فرصتهای اقتصادی است. پرکردن شکاف اقتصادی بین کشورهای خاورمیانه و جهان معاصر احتیاج به همان تحولی دارد که تا حدودی در کشورهای اروپای شرقی که در گذشته کمونیست بودند ، اجرا شد. کلید این تحول در آزادسازی توان بخش خصوصی در منطقه به ویژه در طرحهای کوچک ومتوسط است که اصلی ترین موتور رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای کاری به شمار می رود که از مهمترین عناصر برای رشد دموکراسی و آزادی است . از دید غربی ها نبود زمینه های مناسب اقتصادی برای شهروندان عرب ، در گسترش تروریسم نقش مهمی ایفا می کند. کشورهای گروه هشت در این رابطه اقدامات زیر را متصور هستند:
۱) طرح سرمایه گذاری برای رشد
۲) طرح تجارت آزاد
۳) پیوستن به سازمان تجارت جهانی و اجرای برنامه هایی برای تسهیل بازرگانی
۴) ایجاد مناطق آزاد تجاری به منظور کاهش زمان نقل و انتقال و ایجاد قوانین یکپارچه برای تسهیل ورود و خروج کالاها
۵) کمک به تاسیس مناطق مدیریتی برای ترغیب همکاریهای منطقه ای در برنامه ریزی
۶) ساخت و بازاریابی کالاها و ایجاد تریبون آزاد برای مطرح کردن فرصتهای اقتصادی.
۳) « رهیافتهای آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ »
اگر به طرح خاورمیانه بزرگ با دقت بیشتری بنگریم ، در خواهیم یافت بیش از آنکه انجام اصلاحاتی را برای دموکراتیزه کردن و حل مشکلات مردم منطقه در نظر داشته باشد ، در واقع طرحی است در راستای منافع قدرتهای بزرگ ، که ثبات منطقه آنها را در دستیابی به منافعشان یاری خواهد رساند. به طوریکه این طرح برای ایالات متحده آمریکا بیش از سایر قدرتهای بزرگ (دولتهای گروه ۸) حائز اهمیت است و موفقیت در آن کمک شایانی در تثبیت نظم نوین جهانی مدنظر آمریکا خواهد بود.
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران ایالات متحده در پس طرح خاورمیانه بزرگ ۴ رهیافت را تعقیب می کند که عبارتند از :
۱) مسئله نفت و انرژی
۲) حل مسئله تروریسم
۳) امنیت اسرائیل
۴) نفوذ و تسلط بر منطقه
اولین موضوع مطرح در اینجا ، مسئله نفت و امنیت انرژی است . از آنجا که بر اساس آمار موجود ۷۵ درصد منابع نفتی جهان در خاورمیانه وجود دارد ، بی شک اهمیت این منطقه برای قدرتهای بزرگ دو چندان است اهمیت این موضوع برای آمریکایی ها از دو جنبه حایز اهمیت است : از یک سو کنترل بازار، قیمت و امنیت انتقال (انرژی نفت) ، و از سوی دیگر در دست گرفتن این شریان با اهمیت اقتصادی برای تحت کنترل درآوردن رقبای بزرگ جهانی خود همچون اتحاد یه اروپا و ژاپن که به نفت منطقه خاورمیانه به شدت وابسته هستند. به طور کلی از آنجا که در دوره کنونی ( پس از پایان جنگ سرد) رقابتها بیشتر جنبه اقتصادی دارد تا سیاسی و نظامی در نتیجه برای قدرتهای بزرگ دستیابی به منابع عظیم انرژی از اهمیت بسیاری برخوردار است ، به طوریکه به عقیده بسیاری از صاحبنظران یکی از دلایل حمله نظامی به عراق بی شک دستیابی به منابع عظیم نفتی بوده است ، و امروزه که بحث خروج آمریکا از عراق مطرح است یکی از چندین دلیل مقاومت دولت نئومحافظه کار در دست داشتن همین منابع عظیم نفتی است. از دید دولتمردان آمریکایی تا کنون اپک نقش بسیار مهمی در تعیین قیمت نفت و تاثیر بر بازار و صنایع کشورهای غربی داشته و از این رو نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه و بر روی نفت آن این نقش اپک را تضعیف خواهد نمود.
مسئله دیگرحل مسئله تروریسم وریشه کن کردن آن است.دراین مسئله ازآنجاکه کانون اصلی تروریسم،خاورمیانه محسوب می گردد،پیاده کردن طرح خاورمیانه بزرگ به زعم آمریکایی هاکمک بسیارزیادی به حل آن خواهدنمود.
دراین زمینه آنهادوراه حل متصورهستند : اول اینکه معتقدندریشه اصلی شکل گیری تروریسم درنبوددموکراسی وحکومتهای دموکراتیک درمنطقه است وبه همین خاطربه دموکراتیزه کردن منطقه روی آورده اند. آنها گمان می کنند سرخوردگی مردم منطقه ازوجوددولتهای خودکامه ای که موردحمایت غرب هستند سبب شکل گیری تروریسم درمنطقه گردیده وازاین رودرتلاشندتاباایجادفرایندهای دموکراتیزه کردن ودولت سازی این مشکل را از پیش رو بردارند. دومین راه حلی که آنها متصورند این است که ( باتوجه به آمارهای منتشره در گزارش توسعه انسانی جهان عرب که توسط سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت ) وضعیت بد اقتصادی و معیشتی شهروندان منطقه درتمایل آنها به سوی گروههای تروریستی تاثیر بسزایی داشته است. از این رو توجه به مسایل اقتصادی و معیشتی شهروندان منطقه در درون طرح خاورمیانه بزرگ در همین راستا قابل تحلیل هست.
رهیافت سومی که برای طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا می توان بیان کرد ، مسئله امنیت اسرائیل و حل مسئله اعراب و اسرائیل است (به طوریکه در اساسنامه طرح خاورمیانه بزرگ ، مصوب ژوئن ۲۰۰۴ نیز بر حل مسئله اسرائیل و فلسطین اشاره شده است ). از دید دولت آمریکا صلح خاورمیانه و ایجاد ثبات و آرامش در کل منطقه بدون شک به صلح اعراب و اسرائیل وابسته است. به طور کلی سیاستهای دولت آمریکا در یکی دو دهه گذشته در راستای حل مسئله فلسطین بوده است ، چرا که برای آمریکایی که از ۱۹۴۸ تا کنون از اسرائیل حمایت همه جانبه می نموده ، دیگر هم از جهات اقتصادی و هم سیاسی به نفعش نیست که بحران و مسئله فلسطین همچنان به قوت خود باقی باشد. و از اینروست که سیاست آنها و متحدانشان به سوی تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی و حل مسئله می باشد و شاید بتوان طرح خاورمیانه بزرگ را نیز در همین راستا توجیه نمود. در این زمینه نگاهی به خاورمیانه از گذشته تا کنون گواهی بر این مدعاست. اگر زمانی مشکل اصلی خاورمیانه کلاسیک ، مسئله اعراب و اسرائیل بود امروزه با بزرگ شدن محدوده جغرافیایی خاورمیانه ، این مسئله حساسیت سابق خود را از دست میدهد،چراکه در کنار آن مسائلی همچون اختلافات شیعه و سنی ، ایران و اعراب ، بحرانهایی همچون افغانستان ، تروریسم و ... نیز مطرح می شود و این مسئله کمک بسیاری به اسرائیلی ها خواهد نمود چون دیگر اعراب همچون گذشته تنها مشکل شان را وجود اسرائیل نخواهند دانست و این به تثبیت قدرت رژیم صهیونیستی در منطقه کمک بسیاری می نماید. مسئله دیگری که در این تثبیت جایگاه اسرائیل قابل ذکر است دستیابی و نفوذ این کشور به بازار بزرگتری است که خاورمیانه بزرگ در مقایسه با خاورمیانه کلاسیک به تصویر می کشد. بدون شک این مسائل همگی مورد توجه آمریکایی ها و در راستای تثبیت جایگاه متحدشان (اسرائیل) در منطقه و حفظ امنیت آن بوده است.ودرمجموع تلاشهای جدیدآمریکادرراستای تشکیل کنفرانس پائیزی صلح خاورمیانه رادرهمین چارچوب میتوان ارزیابی نمود.
و مسئله نهایی نفوذ و تسلط آمریکا بر منطقه است. با توجه به آنکه اصلاحات مطرح شده در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ توسط غربی ها و بر اساس معیارهای غربی است ( همچون ترویج دموکراسی) بی شک پیاده شدن این اصلاحات به آن صورتی که آنها مد نظر دارند و حضور و نفوذ جدی آنها در منطقه در راستای پیاده کردن این طرح ، در دراز مدت بر بسیاری از ارزشها و باورهای مردم منطقه تاثیر گذار خواهد بود. در این زمینه حضور نظامی آمریکا در دو نقطه از این خاورمیانه بزرگ در این راستا قابل توجیه است. به طور کلی به عقید بسیاری از صاحبنظران ، ایالات متحده پس از فروپاشی شوروی ، در راستای نظم نوین جهانی خود و تبدیل شدن به هژمونی برتر در تلاش است تا برتری خود را در تمام عرصه ها و مناطق به بالاترین حد خود برساند. در این راستا نفوذ در منطقه خاورمیانه با توجه به ویژگی های خاص آن از جهات ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک کمک شایانی به این هدف آمریکایی ها می نماید و در نتیجه تلاش برای نفوذ و تسلط بر منطقه در همین جهت قابل توجیه است.
۴) « ناکامی های طرح خاورمیانه بزرگ »
با توجه به آنچه که از اهداف آمریکا و همچنین طرح خاورمیانه بزرگ بیان شد ، در ظاهر از همان ابتدای تصویب طرح به نظر می رسید که منطقه خاورمیانه با اجرای طرح خاورمیانه بزرگ به سوی غربی تر شدن حرکت کند. لیکن از همان اولین قدم ها و با توجه به تاکید طرح بر انتخابات آزاد به جای روی کارآمدن دولتهای طرفدار غرب ، شاهد پیروزی مخالفین منافع غرب در منطقه بوده ایم که این خود نشان دهنده ضدیت افکار عمومی منطقه با حضور غربی ها یا دولتهای طرفدار آنها در منطقه است. در مصر گروه اخوان المسلمین تعداد زیادی از کرسی های مجلس آن کشور را به دست آورد. در فلسطین هم گروه حماس شمار زیادی از آراء مجلس حکومت خودگردان را به دست آورد و توانست تشکیل دولت دهد. در اردن نیز شاهد تحرکاتی از سوی گروه اخوان المسلمین شاخه آن کشور بوده ایم. در ایران نیز روی کارآمدن دولت آقای احمدی نژاد (که از سوی غربی ها، شخصی تندرو و بنیادگرا محسوب می شود) ، در همین راستا قابل تحلیل است. پیروزی مجاهدین افغان و تشکیل مجلس قانونگذاری اسلامی در افغانستان ، پیروزی ائتلاف یکپارچه در انتخابات مجلس عراق و روی کار آمدن دولت شیعی حامی ایران در این کشور ، پیروزی حزب ا... در انتخابات پارلمانی لبنان و مشارکت در دولت این کشور ، پیروزی اسلام گرایان شیعه در انتخابات شهرداریهای استانهای شرقی عربستان و مسایلی دیگر از این دست ، همگی طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا را در اولین گام خود با موانع بسیار جدی مواجه ساختند. حال به نظرمی رسد که آمریکا بر سر یک دو راهی حساس ایستاده که آیا از روندهای دموکراتیک حمایت و پشتیبانی کند و یا جلو آنها را بگیرد؟ از جمله این موارد مسئله فلسطین بود که آمریکایی ها را دچار یک تضاد نظری و عملی کرد به طوریکه آنها علیرغم شعارهایی که در حمایت از فرایندهای دموکراتیک در طرح خاورمیانه بزرگ می دادند ، دولت حماس به رهبری اسماعیل هنیه را مورد تائید قرار ندادند و حتی در جریان درگیری های اخیر میان فتح و حماس به سرعت طرف فتح را گرفتند و از نخست وزیر معرفی شده از سوی محمود عباس علیرغم اینکه با رویه دموکراتیک انتخاب نشده بود حمایت کرده و دولت منتخب فلسطین را از همان ابتدا در تحریم قرار دادند که این خود نقطه ضعفی بر این طرح آمریکایی است. مسئله دیگری که در چارچوب ناکامی آمریکا در اجرای این طرح می توان از آن یاد کرد، شکست اسرائیل از حزب ا... لبنان است. زیرا همانطور که پیش از این ذکر شد یکی از اهداف آمریکا از اجرای این طرح تثبیت جایگاه ، قدرت و حفظ امنیت اسرائیل است بنابراین شکست در این جنگ لطمه جدی بر طرح خاورمیانه بزرگ تلقی می گردد. مسئله مهم دیگری که حیات طرح خاورمیانه بزرگ راتحت تاثیر خود قرار داده ، یافتن راه حلی برای خروج از بن بست فعلی در عراق و به سرانجام رساندن بحران عراق برای دولت نئومحافظه کار است که به نظر می رسد شکست در عراق مساوی با شکست طرح خاورمیانه بزرگ باشد. و بی گمان تمایل آمریکا برای دو دور مذاکره با ایران بر سر امنیت عراق در این چارچوب قابل تحلیل است. چرا که اجرای طرح خاورمیانه بزرگ در گرو حل مسایل و بحران های موجود درعراق است.ودرنهایت بایدبه تمام مشکلات آمریکادراجرای طرح خاورمیانه بزرگ مسئله پرونده هسته ای ایران رانیزافزود چراکه به نظرمیرسداعتبارآمریکاپس ازحل بحران عراق وقضیه فلسطین درگروحل مسالمت آمیزمناقشه اتمی ایران خواهدبود.
● فرجام :
هم اکنون بیش ازسه سال ونیم از زمان تصویب طرح خاورمیانه بزرگ در ژوئن ۲۰۰۴ می گذرد، علیرغم اینکه کشورهای گروه ۸ به رهبری آمریکا ، اصلاحات و برنامه های ویژه ای را برای این منطقه متصور بودند لیکن این طرح همانطور که پیش از این بیان شد ، از آنجا که اهداف مدنظر این کشورها را از انجام اصلاحات تامین ننمود با ناکامی جدی به ویژه برای ایالات متحده روبرو گردید. به طوریکه هم اکنون بسیاری ازصاحبنظران غربی با دیده یاس به طرح خاورمیانه بزرگ می نگرند. به ویژه که مشکلات اشغالگران عراق روز به روز دراین کشوردرحال فزونی است و از همین رو بود که آنها به ناچار تن به چنددورگفتگو با ایران برای برون رفت از این بن بست فعلی در عراق داده اند.
سخن آخر اینکه علیرغم اینکه طرح خاورمیانه بزرگ در درون خود نقاط بسیار مثبتی برای اصلاح و رشد خاورمیانه را جای داده بود ، لیکن به جهت عدم تامین اهداف طراحان این طرح تا کنون با ناکامی مواجه بوده است .
علی امیربیک