دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


کشیدن‌ طرح‌ های‌ کوچک‌ و بزرگنمایی‌ با پرژکتور


کشیدن‌ طرح‌ های‌ کوچک‌ و بزرگنمایی‌ با پرژکتور
در اینجا تعدادی‌ از كاریكاتوریست‌ های‌ جهان‌ را معرفی‌ می‌ كنیم‌.این‌ تعداد تنها معدودی‌ از طنزكارهای‌ گرافیك‌ دنیا هستند.
● ژروم‌ بوش‌
از زندگی‌ او (۱۵۱۴ـ۱۴۵۰) اطلاعات‌ كمی‌ در دست‌ است‌ و همین‌ سبب‌ شده‌ تا سیمای‌ طرح‌های‌ عجیب‌ و غریب‌ او پنهان‌ بماند. سوررئالیست‌ها، او را در هنر گنگ‌ و خیالی‌ و بی‌منطق‌، پیشرو می‌دانستند، اما پس‌ از طبقه‌بندی‌ آثارش‌ معلوم‌ شد او نقاشی‌ است‌ كه‌ به‌ واقعیت‌ها توجه‌ داشته‌ و حقیقت‌ زمان‌ خود را به‌ شیوه‌یی‌ طنزآمیز به‌ تصویر می‌كشیده‌ است‌. طرح‌های‌ بوش‌ مربوط‌ به‌ جامعه‌یی‌ است‌ پر از خرافات‌ و پر از رابطه‌ وهم‌آمیز انسان‌ با خدا.
بوش‌ هنرمندی‌ است‌ كه‌ نقاشی‌ روانی‌ را بنیان‌ گذاشت‌. او پیشتاز مكتب‌ هلندی‌ قرن‌ هفدهم‌ و از مهمترین‌ و جاودانه‌ترین‌ هنرمندان‌ است‌، بی‌آنكه‌ هنرش‌ را در هنركده‌یی‌ آموخته‌ باشد.
● مایكل‌ منتیس‌ پركتل‌
در سال‌ ۱۹۲۶ در هامبورگ‌ به‌ دنیا آمد و فعلا در نورنبرگ‌ آلمان‌، اقامت‌ دارد. پركتل‌ كتاب‌ مصور می‌كند، پوستر می‌سازد و كارهای‌ لیتوگرافی‌ هم‌ می‌سازد اما شهرتش‌ برای‌ طرح‌هایی‌ است‌ كه‌ از چهره‌های‌ مشاهیر می‌كشد و با روزنامه‌ امریكایی‌ نیویورك‌ تایمز هم‌ در این‌ زمینه‌ همكاری‌ می‌كند.پركتل‌ بدون‌ آنكه‌ نیازی‌ به‌ تغییر در حالت‌ پرسوناژهای‌ خود داشته‌ باشد یا اغراقی‌ در صورت‌ و اندام‌ آنها بدهد می‌تواند حالت‌ مطلوب‌ و در عین‌ حال‌ طنزآمیز آدم‌هایش‌ را با استادی‌ تمام‌ كه‌ جای‌ شكی‌ باقی‌ نمی‌گذارد به‌ بیننده‌ القا كند. صورت‌های‌ زنده‌ و چشمگیر كار پركتل‌ شاهد این‌ مدعاست‌.
● گو آدلوپ‌ پوزادا
در مكزیك‌ نام‌ «گو آدلوپ‌ پوزادا» را همه‌ می‌شناختند. گرچه‌ پس‌ از مرگش‌ می‌بایست‌ ۵۰ سال‌ انتظار كشید تا چون‌ زندگی‌اش‌ و آوازه‌ شهرتش‌ همه‌گیر شود و این‌ فقط‌ در صدمین‌ سال‌ تولدش‌ در ۱۹۵۲ و در پنجاهمین‌ سال‌ مرگش‌ در ۱۹۶۳ با معرفی‌ آثار بسیار نادرش‌ امكانپذیر شد.
پوزادا به‌ سادگی‌ زندگی‌ كرد و به‌ سادگی‌ نیز از دنیا رفت‌. زندگی‌اش‌ را از راه‌ خلق‌ تعداد فوق‌العاده‌یی‌ استامپ‌ كه‌ بیش‌ از ۲۰ هزار اثر می‌شد و متاسفانه‌ بیشتر آنها مفقود شده‌ است‌ تامین‌ می‌كرد. خلق‌ این‌ آثار به‌ آسانی‌ آنگونه‌ كه‌ معمول‌ دیگران‌ است‌ امكان‌پذیر نشد چرا كه‌ او بطور جدی‌ كاكی‌ را در جوانی‌اش‌ آموخته‌ و در تكنیك‌های‌ مختلف‌ حكاكی‌ به‌ استادی‌ رسیده‌ بود. او هنرمند مردم‌ به‌ معنی‌ واقعی‌اش‌ بود. برای‌ مردم‌ كار می‌كرد. حوادث‌ عصر را با آثارش‌ در مقابل‌ دیدگان‌ مردم‌ «كوچك‌» كوچه‌ و بازار می‌آورد و بدین‌سان‌ بود كه‌ آنها نانشان‌، آذوقه‌شان‌ و امیدشان‌ را با او قسمت‌ می‌كردند. در انقلاب‌ مكزیك‌، او شبانه‌روز كار می‌كرد و بدینگونه‌ بنیانگذار نهضت‌ هنری‌ نویی‌ شد.
باید خاطرنشان‌ كرد كه‌ پوزادا تاثیر عمیق‌ و قاطعی‌ در هنر مكزیك‌ داشته‌ است‌ چرا كه‌ اوروزكو و ریورا نام‌های‌ هنری‌ قرن‌ بیستم‌ به‌ لطف‌ او بلندآوازه‌ شدند و الهامات‌ و درس‌هایی‌ را كه‌ از استاد بزرگشان‌ یاد گرفته‌ بودند چو آیه‌های‌ آسمانی‌ مقدسش‌ داشته‌ و از پنجره‌های‌ كوچك‌ مكزیكو عبورش‌ دادند.
پوزادا یك‌ نانوازاده‌ بود، در مركز مكزیك‌ «آگو آسكالیانت‌» در سال‌ ۱۸۵۲ زاییده‌ شد. جوانی‌اش‌ برایمان‌ ناشناخته‌ است‌ ولی‌ می‌دانیم‌ كه‌ تكنیك‌ بنیادی‌ حكاكی‌ را نزد چاپخانه‌داری‌ به‌ نام‌ پدروزا آموخته‌ است‌. در سال‌ ۱۸۷۲ آتلیه‌یی‌ در لئودولوس‌ آلداماس‌ باز كرد، ۱۶ سال‌ پس‌ از آن‌ او را در مكزیكو دیدند. در سال‌ ۱۸۹۰ با شخصی‌ كه‌ چاپ‌های‌ عامیانه‌ را انجام‌ می‌داد و كتاب‌هایی‌ به‌ صورت‌ خرده‌فروشی‌ عرضه‌ می‌داشت‌ همكاری‌ كرد. در آن‌ دوره‌ حكاكی‌های‌ ارزنده‌یی‌ بر روی‌ فلز و چوب‌ انجام‌ داد. آثاری‌ كه‌ برای‌ به‌ وجود آوردنش‌ از تیزآب‌ كمك‌ گرفته‌ است‌ از قدرت‌ خاصی‌ برخوردارند.
در واقع‌ پوزادا با انواع‌ مختلف‌ خلاقیت‌ گرافیك‌ كرده‌ است‌ و آثارش‌ از گوناگون‌ فوق‌العاده‌یی‌ برخوردار است‌. لیتوگرافی‌های‌ جالب‌، جلدهای‌ كتاب‌، تصاویر مذهبی‌، مضامین‌ ادبی‌ و اخلاقی‌ را در آثارش‌ می‌توان‌ مشاهده‌ كرد. بهترین‌ ورقه‌های‌ حكاكی‌ او شاید تفسیر حوادث‌ معاصر باشد كه‌ بر روی‌ صحنه‌های‌ فاجعه‌، معجزه‌ها، رقص مردگان‌، مغاك‌ دوزخ‌ سوزان‌ به‌ وجود آمده‌ است‌.
ارزش‌ آثار حكاكی‌ او در جوهر زندگی‌ بیشمار گرافیكی‌ او است‌، او با حداقل‌ استفاده‌ از وسایل‌، شدت‌ و حدتی‌ بی‌نظیر به‌ هر یك‌ از ورقه‌هایش‌ بخشیده‌ است‌ و هركدام‌ از آن‌ آثار از قدرت‌ سمبلیك‌ جادوكننده‌یی‌ برخوردارند.
● من‌ ری‌
متولد ۱۸۹۰ فیلادلفیا. نقاش‌ و طراح‌ و عكاس‌ بزرگ‌ امریكایی‌، تصویرگر انسان‌ و طبیعت‌ است‌. انسان‌ او در مرز تخیل‌ و كابوس‌ و واقعیت‌ گام‌ برمی‌دارد، بی‌آنكه‌ یقین‌ داشته‌ باشد. چه‌ چیز واقعیت‌ و چه‌ چیز رویا و خیال‌ است‌.
● ادیلن‌ ردون‌
در سال‌ ۱۸۴۰ به‌ دنیا آمد و در سال‌ ۱۹۱۶ از جهان‌ رفت‌. او در شمار هنرمندان‌ برجسته‌ قرن‌ ۱۹ فرانسه‌ قرار دارد كه‌ تاثیر هنرش‌ را بر آثار طراحان‌ مشهور معاصر به‌ وضوح‌ می‌توان‌ مشاهده‌ كرد.
ردون‌ كه‌ مردی‌ ساكت‌ و آرام‌ در لباس‌ عادی‌، شبیه‌ كارمندان‌ اداره‌ ظاهر می‌شد، زندگی‌اش‌ نیز به‌ سادگی‌ و بدون‌ حادثه‌ گذشت‌. اما در زیر این‌ ظاهر آرام‌، هنری‌ شگفت‌آور ماوا گزیده‌ بود. او دارای‌ دنیایی‌ توفانی‌ و شبیه‌ به‌ كابوس‌ بود كه‌ به‌ آسانی‌ قادر بود چیزهای‌ عادی‌ را دگرگون‌ سازد. مارها، مرده‌های‌ عجیب‌ و غول‌ها و... كه‌ در همه‌ جا با آن‌ چنان‌ قدرتی‌ نمایش‌ داده‌ شده‌اند كه‌ تصور واقعیتی‌ را باعث‌ می‌شوند.هنر «ردون‌» در این‌ است‌ كه‌ مالیخولیاهایش‌ را كشف‌ كند و دنیای‌ درون‌ و خواب‌های‌ هولناكش‌ را به‌ تصویر آورد.«ردون‌» كه‌ در زندگی‌ از نظر مالی‌ وضع‌ شایسته‌یی‌ نداشت‌ در اواخر عمر به‌ وسیله‌ هنرمندان‌ جوان‌ شناخته‌ شد و هنرش‌ مورد ستایش‌ و ارج‌ قرار گرفت‌.در آثار «ردون‌» سمبولیسمی‌ دیدنی‌ وجود دارد كه‌ بی‌شباهت‌ به‌ سمبولیسم‌ ادبی‌ «مالارمه‌» شاعر پرارج‌ و معروف‌ فرانسه‌ نیست‌. امروزه‌ صاحب‌نظران‌ را عقیده‌ بر آن‌ است‌ كه‌ او پیش‌ گام‌تر از همه‌ سوررئالیست‌ها قدم‌ برداشته‌ است‌.
● ژبه‌
اسم‌ حقیقی‌ «ژبه‌» (ژرژ بلوندو) است‌ كه‌ در سال‌ ۱۹۳۴ به‌ دنیا آمده‌ است‌. چون‌ مدتی‌ به‌ عنوان‌ طراح‌ صنعتی‌ در شركت‌ راه‌آهن‌ فرانسه‌ كار می‌كرد، كار طرح‌های‌ هنری‌ خویش‌ را در یك‌ مجله‌ مصور مربوط‌ به‌ راه‌آهن‌ شروع‌ كرد. اما در صفحات‌ مرحوم‌ «ژورنال‌ دودیمانش‌» بود كه‌ استعداد او توانست‌ در روح‌ دل‌دادگان‌ مطالب‌ غیرمترقبه‌ اثر بگذارد. باری‌ «ژبه‌» مدتی‌ به‌ این‌ جمع‌ حیرت‌انگیز پیوست‌ و به‌ توقعات‌ اكثر مردم‌ جواب‌ گفت‌.
از بین‌ طراحان‌ جدید «ژبه‌» را برای‌ تهیه‌ طرح‌های‌ به‌ اصطلاح‌ نوار مصور كه‌ ویژه‌ به‌ روی‌ صحنه‌ آوردن‌ «زازی‌» مخلوق‌ «ژبه‌» بود انتخاب‌ كردند. این‌ نوار مصور برای‌ روزنامه‌ «پاری‌ پرس‌» تهیه‌ می‌شد. «ژبه‌» از این‌ فرصت‌ استفاده‌ كرد و به‌ شركت‌ راه‌آهن‌ فرانسه‌ استعفای‌ خود را تقدیم‌ كرد تا بتواند بر روی‌ خطوط‌ آهنی‌ دیگر خویش‌ را هدایت‌ كند كه‌ متاسفانه‌ این‌ خطوط‌ راه‌آهن‌ به‌ بن‌بست‌ رسید و بطور غیرمنتظره‌ چاپ‌ این‌ سری‌ از كارهای‌ او معلق‌ ماند و «ژنه‌» را بر روی‌ كلوخ‌های‌ سنگ‌ بر جای‌ گذاشت‌. اما اگر این‌ حادؤه‌ نابهنگام‌ و غیرمنتظره‌ پیش‌ نمی‌آمد، هرگز او وارد دارودسته‌ مجله‌ طنزآمیز «هاراكیری‌» نمی‌شد.
«ژبه‌» چند سال‌ نه‌ تنها یكی‌ از اعضای‌ فعال‌ و شیطان‌ این‌ مجله‌ بود، بلكه‌ مردی‌ بود كه‌ در تاریكی‌ها و پنهانی‌ها قسمت‌ عمده‌ افكار غیرقابل‌ انتظار اجرای‌ مجله‌ «هاراكیری‌» را پیدا می‌كرد تا بدانجا كه‌ سازمان‌ نیروی‌ دفاعی‌ فرانسه‌ با دو بخشنامه‌ رسمی‌ از انتشار آن‌ جلوگیری‌ كرد.
باید گفت‌ كه‌ «ژبه‌» در خویش‌ دنیایی‌ را پرورانیده‌ كه‌ آن‌ دنیا دنیایی‌ عجیب‌ و منحصر به‌ خود اوست‌. دنیای‌ «ژبه‌» دنیایی‌ است‌ كه‌ به‌ ضعف‌ اعصاب‌ مبتلاست‌. در دنیای‌ «ژبه‌» كمتر جشن‌ و سرور راه‌ پیدا می‌كند و این‌ دنیا در عین‌ حال‌ كه‌ جنبه‌ خیالی‌ دارد به‌ قدر كافی‌ نیز واقع‌بین‌ است‌.
دنیای‌ «ژبه‌» دنیایی‌ است‌ كه‌ او می‌تواند آن‌ را به‌ صورت‌ طرح‌های‌ طنزآمیز یا به‌ صورت‌ نوارهای‌ مصور یا در قالب‌ نثر بیان‌ كند.
«ژبه‌» خالق‌ موجود عجیب‌ الخلقه‌یی‌ به‌ نام‌ «برك‌» است‌ كه‌ موجودی‌ ویرانگر به‌ شمار می‌رود. «ژبه‌» از طرفداران‌ خطوط‌ راست‌ و خشن‌ در طراحی‌ و مایل‌ است‌ كه‌ این‌ خطوط‌ بی‌پیرایه‌ باشند.
«ژبه‌» به‌ لذت‌های‌ ناخوش‌ كه‌ رایگان‌ هم‌ هستند ظنین‌ است‌ و از دام‌های‌ سهل‌ و آسان‌ دوری‌ می‌جوید و پای‌ خود را در هزاران‌ هزار مساله‌ غیرمنتظره‌ و عاری‌ از عقل‌ می‌گذرد.
«ژبه‌» كه‌ طی‌ سال‌ها همكاری‌ با مجلات‌ پیلوت‌ و چارلی‌ دو مجموعه‌ از آثارش‌ را منتشر می‌كند كه‌ یكی‌ كوچه‌ سحر و جادو نام‌ دارد و شركت‌ «ترن‌ واگ‌» چاپ‌ آن‌ را به‌ انجام‌ رسانیده‌ و دیگری‌ به‌ نام‌ «برگ‌» است‌ كه‌ شركت‌ مطبوعاتی‌ «هاراكیری‌» آن‌ را چاپ‌ كرده‌ است‌.
ژان‌ كلود سوآرس‌ در سال‌ ۱۹۴۲ به‌ دنیا آمده‌ و سردبیر هنری‌ روزنامه‌ نیویورك‌ تایمز و نیویورك‌ تایمز آوبوكس‌ است‌. او برای‌ بیش‌ از ۵۰ مجله‌ طراحی‌ می‌كند یا مشاور هنری‌ آنهاست‌ و همچنین‌ برای‌ آنان‌ نقدهای‌ هنری‌ می‌نویسد كه‌ مجله‌ گرافیس‌، پرینت‌، نیویورك‌تایمز و تایم‌ از آن‌ جمله‌اند.
سوآرس‌، استاد طراحی‌ و گرافیك‌ در پارسونزاسكول‌ آودیزآین‌ است‌ و سناریوی‌ فیلمی‌ را هم‌ درباره‌ هانری‌ روسو تهیه‌ كرده‌ است‌.● پل‌ فلورا
«هرمان‌ هسه‌» طرح‌های‌ «پل‌ فلورا» را در عین‌ «خشونت‌، ظریف‌ می‌بیند».این‌ ظرافت‌ حتی‌ در طرح‌هایی‌ از فلورا كه‌ در آنها انقلاب‌ها، جنگ‌ها، آدمكشی‌ها شكل‌ می‌گیرند، بخوبی‌ به‌ چشم‌ می‌رسد. با دیدی‌ پر توقع‌ و موشكافانه‌. پل‌ فلورا، آلمانی‌ است‌ و در سال‌ ۱۹۲۲ متولد شده‌ و امروز هم‌ در آلمان‌ در خانه‌یی‌ قدیمی‌ زندگی‌ می‌كند.حداقل‌ ۲۰ كتاب‌ را مصور كرده‌ كه‌ بیشتر آنها در آلمان‌ منتشر شده‌اند.
● توبی‌ كلی‌من‌
نقاش‌ و طراح‌ امریكایی‌ در سال‌ ۱۹۳۵ در برود آیلند به‌ دنیا آمد. از دانشكده‌ براندابر ماساچوست‌ فارغ‌التحصیل‌ شد و در سال‌ ۱۹۶۴ در ۳۰ سالگی‌ به‌ سانفرانسیسكو آمد و اكنون‌ در این‌ شهر هم‌ نقاشی‌ می‌كند و هم‌ تدریس‌.
سبك‌ توبی‌ كلی‌ من‌ ساده‌ترین‌ سبكی‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ پیدا كرد: چهره‌ مردمان‌، اندام‌ یك‌ ماهی‌ و گاه‌ هم‌ یك‌ خانه‌ در طرح‌ های‌ سیاهی‌ كه‌ شباهت‌ به‌ طرح‌های‌ كودكان‌ دارد.
توبی‌ طرح‌هایش‌ را خیلی‌ كوچك‌ می‌كشد و بعد با پروژكتور بزرگ‌ می‌كند و بر روی‌ بوم‌ انتقال‌ می‌دهد. بیشتر مردمانی‌ كه‌ او در آثارش‌ مجسم‌ می‌كند از روبرو نشان‌ داده‌ می‌شوند و پرتره‌هایی‌ كه‌ از خودش‌ تهیه‌ كرده‌ است‌ به‌ حالت‌های‌ گوناگون‌ است‌.
● ان‌ كوكتو
ژان‌ كوكتو هم‌ شاعر بود و هم‌ نقاش‌، هم‌ رمان‌ و نمایش‌نامه‌ می‌نوشت‌ و هم‌ به‌ كارگردانی‌ فیلم‌ می‌پرداخت‌. نقاشی‌هایش‌ جنبه‌ شخصی‌ دارد و از فكر شاعرانه‌اش‌ جان‌ گرفته‌ است‌.شخصیت‌ های‌ هنری‌ و قهرمانان‌ میتولوژی‌ شخصیت‌های‌ اصلی‌ كارهای‌ «كوكتو» است‌. كه‌ از قدرت‌ تخیل‌ عمیق‌ و گسترده‌یی‌ برخوردار بود ماهیت‌ اشیا را آن‌ طور كه‌ در آینده‌ خواهد بود می‌دید و به‌ روی‌ كاغذ می‌آورد.
● ادوارد گوری‌
طنز خودش‌ را در حصار زندگی‌ محصور نمی‌كند. حتی‌ مرگ‌ نیز از «دستبرد» و «نیش‌» و «غارت‌» او در امان‌ نیست‌. این‌ معنا را كارهای‌ ادوارد گوری‌ به‌ ما نشان‌ می‌دهد.
طراح‌ و نویسنده‌ امریكایی‌ در سال‌ ۱۹۲۵ به‌ دنیا آمده‌ و متولد شیكاگو است‌ و تحصیلاتش‌ را در دانشگاه‌ هاروارد به‌ پایان‌ برده‌ است‌ و با نشریاتی‌ نظیر نیویورك‌ تایمز، رولیگ‌ استون‌، نیویورك‌ روبو آوبولكس‌، پلی‌ بوی‌ و اسكوایر هم‌ كار می‌كرد و تعداد فراوانی‌ هم‌ كتاب‌ مصور كرده‌ كه‌ اغلب‌ آنها نوشته‌ خود او است‌.ادوارد گوری‌ را می‌توان‌ یكی‌ از مشهورترین‌ ایلوستراتورهای‌ كتاب‌ در امریكا دانست‌.
● رنه‌ ماگریت‌
خلقت‌ دوباره‌ اشیا، تمایز اصلی‌ رنه‌ مارگریت‌ نقاش‌ و طراح‌ بزرگ‌ بلژیكی‌ است‌ (۱۹۶۷ـ ۱۸۹۸).
او به‌ نظر مالوف‌ باور ندارد. اشیا و پدیده‌ها را جابه‌جا می‌كند. آنها را به‌ ترتیب‌ خاصی‌ در كنار هم‌ قرار می‌دهد و با این‌ دگرگونی‌ در رابطه‌ها، مفاهیم‌ و هویت‌های‌ تازه‌یی‌ می‌سازد. این‌ ناظم‌ ضد نظم‌، كارگاه‌ آفرینندگی‌ خویش‌ را در فضایی‌ خاموش‌ و پرابهام‌، كه‌ ضربان‌ حوادث‌ اتفاق‌ نیفتاده‌ در آن‌ طنین‌انداز است‌، بنا نهاده‌ است‌.
● ولیكویچ‌
نقاش‌ پیشرو یوگسلاوی‌ در سال‌ ۱۹۳۵ در بلگراد متولد شد، از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۳ در آتلیه‌ دولتی‌ زاگرب‌ كار كرد و از ۱۹۶۶ در پاریس‌ كار و زندگی‌ می‌كند.
او از سال‌ ۱۹۵۱ در نمایشگاه‌های‌ بی‌شمار انفرادی‌ و گروهی‌ در اكثر شهرهای‌ مهم‌ اروپا و امریكا شركت‌ داشته‌ و بیش‌ از ۲۰ جایزه‌ بین‌المللی‌ نقاشی‌، طراحی‌ و حكاكی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌.
ولیكویچ‌ به‌ اعماق‌ مرموز غرایز راه‌ می‌جوید. اگر حركت‌ رساترین‌ تفسیر جهان‌ است‌، او با تفسیر غریزه‌ها به‌ كشش‌ و آنگاه‌ به‌ حركت‌ می‌رسد و شعر جاری‌ تحرك‌ را از جرم‌ آن‌ بیرون‌ می‌كشد، ولیكویچ‌ به‌ آن‌ حس‌ دست‌نیافتنی‌ و حال‌ و هوای‌ گذرا و گریزان‌ كه‌ تصویرها و كلمات‌ قادر به‌ نقاشی‌ و مهاركردن‌ آنها نیستند جسمیت‌ می‌بخشد. او با منجمد كردن‌ حالت‌ و حركت‌، آن‌ را به‌ مفهوم‌ در می‌آورد و قابل‌ درك‌ می‌كند.
طراحی‌ نیرومند او كه‌ از خطوطی‌ فلزآسا برخوردار است‌ به‌ اثبات‌ این‌ حقیقت‌ برمی‌خیزد كه‌ چشم‌ ما از معجزه‌ جهان‌ و زندگی‌، خیلی‌ كم‌ می‌بیند.
● وارژاهونه‌گر لاواتر
نقاش‌ و طراح‌ آلمانی‌، آثار هنری‌ از چند هزار سال‌ پیش‌ را تا به‌ امروز، در آثارش‌ بازسازی‌ می‌كند. بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ او نقاشی‌ است‌ كه‌ از ده‌ هزار سال‌ پیش‌، یعنی‌ از عصر حجر تاكنون‌ زندگی‌ می‌كند. چشم‌هایش‌ بسان‌ چشمان‌ معاصرینش‌ در كنار هم‌ قرار نگرفته‌، بلكه‌ یكی‌ روی‌ دیگری‌ است‌. با چشم‌ خارجی‌اش‌ می‌بیند و با چشم‌ داخلی‌اش‌ فكر می‌كند و به‌ جز این‌، او یك‌ عصیانگر است‌. او، همه‌ آنچه‌ را كه‌ در دنیای‌ هنر پدیدار شده‌ به‌ كناری‌ می‌گذارد، آن‌ را فراموش‌ می‌كند و به‌ بازآفرینی‌ می‌پردازد و این‌ كار چون‌ عصر كنونی‌، خشن‌ و غیرمعمولی‌ است‌.در دنیای‌ تصویری‌ او، معاصران‌ نقاش‌، به‌ وسیله‌ دایره‌های‌ كوچك‌ و بزرگ‌ مشخص شده‌اند.
مثلا جامعه‌ بشری‌ از میان‌ قرون‌ و اعصار عبور می‌كند و همیشه‌ نقاش‌ در وسط‌ آنها مشعوف‌ یا دلواپس‌ دیده‌ می‌شود. در هر حال‌ همیشه‌ و همیشه‌ آنچه‌ به‌ نظر می‌آید، اغتشاش‌ و بلواست‌ كه‌ گرداگرد یك‌ جادوگر، یا یك‌ وقایع‌نگر، یا یك‌ قدیس‌، یا یك‌ رند، یا یك‌ انقلابی‌ یا یك‌ پژوهشگر را احاطه‌ كرده‌ است‌. این‌ سرگذشت‌ یك‌ داستان‌ است‌، ولی‌ در اینجا رویای‌ یك‌ نقاش‌ به‌ حقیقت‌ می‌پیوندد و این‌ حتی‌ در مورد نقاشی‌ معاصر ما صدق‌ می‌كند، چرا كه‌ نقاشی‌ نشانه‌ زمان‌ است‌.و بدینگونه‌ باز نقاشی‌ به‌ عصیان‌گری‌ ادامه‌ می‌دهد.
● اوژن‌ می‌هاسكو
در سال‌ ۱۹۳۷ در بخارست‌ در خانواده‌یی‌ در رومانی‌ به‌ دنیا آمد. بعد از ترك‌ وطن‌ به‌ امریكا رفت‌. در امریكا آنچنان‌ درخشندگی‌ یافت‌ كه‌ در شمار طراحان‌ نیویورك‌تایمز قرار گرفت‌.
همیشه‌ در حال‌ سفر بین‌ اروپا و امریكا بود چرا كه‌ آثارش‌ با استقبال‌ بسیار هم‌ آنقدر در نشریات‌ معتبر اروپایی‌ به‌ چاپ‌ می‌رسد كه‌ درنشریات‌ ارزنده‌ امریكایی‌.
از ویژگی‌ آثار او شباهت‌ طرح‌هایش‌ با آثار طراحان‌ قرن‌ گذشته‌ با احساسی‌ از سوررئالیسم‌ است‌. بیهوده‌ نیست‌ كه‌ شیفته‌ لیتوگرافی‌های‌ قرن‌ نوزده‌ در عین‌ حال‌ مرید آثار سوررئالیست‌هایی‌ نظیر «ماگریت‌»، «ماكس‌ ارنست‌»، «آرپ‌» شده‌ است‌. او كه‌ كارهایش‌ را با دقت‌ و نظم‌ خاصی‌ تهیه‌ می‌كند، حتی‌ ساعت‌ها و روزهای‌ بسیار بر روی‌ یك‌ اثر هاشور می‌زند تا دنیای‌ شگفت‌آور و منحصر به‌ فردی‌ را با سایه‌های‌ مخمل‌گونه‌ به‌ وجود آورد. او هموطن‌ «استنبرگ‌» با ۲۰ سال‌ اختلاف‌ سن‌ است‌ ولی‌ در جوانی‌ از بزرگترین‌ طراحان‌ در معیار جهانی‌ به‌ شمار می‌رود.«سالوادور دالی‌» او را یك‌ سوررئالیست‌ به‌ تمام‌ معنی‌ می‌شناسد.
منبع : روزنامه اعتماد