سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

موسیقی درمانی


موسیقی درمانی
موسیقی و تأثیر آن بر فرآیندهای جسمی و روانی بشر، ‌پیوسته دستخوش تعبیر و تفسیرهای گوناگون و حتی متضاد بوده است. این هنر شگفت، گاهی به دلیل استفاده‌های نابجا، خود سرمنشأ بروز بیماریهای روانی متعدد بوده و با تشدید دغدغه‌ها،‌ اضطرابها، تنشها و بی‌قراریهای مخاطب، برآشفتگی او را دامن زده است. اما از آنجا كه موسیقی همچون هر هنر والای دیگری، ‌دست‌مایه ارتقاء و اعتلای روح بشر قرار گرفته، تأثیرات شگرف آن، در جهت درمان و بهبود آلام آدمی به كار رفته است.
موسیقی‌درمانی اینك در سراسر جهان به عنوان علمی كارگشا مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و از شاخه‌های سترگ روان‌درمانی است. این ابزار كه زمانی توسط حكیمان برای تسخیر اشباح مزاحم و خروج آنها از بدن فرد مبتلا به كار می‌رفت، اینك به صورت علمی و كاربردی، در زندگی روزمره مردم حضور دارد.
موسیقی ایرانی، ‌همچون شعر و ادبیات آن، سرمنشأ آرامش و الهام است، از این رو چنانچه به‌درستی و به شایستگی به كار گرفته شود، می‌تواند بسیاری از آشفتگیهای روانی را التیام بخشد و بدیهی است به كارگیری غلط و انحرافی آن، ثمری جز اندوه،‌ دلشكستگی و یأس بر جا نخواهد نهاد.
موسیقی‌درمانی در تاریخ تمدن بشر از قدمت زیادی برخوردار است. در میان قبایل ابتدایی آفریقا، شمنها یا پزشكان جادوگر، در واقع موسیقیدان، پزشك و روحانی قبیله بودند. آنها با انجام مراسم مذهبی خاصی، امراض را از بدن بیماران خارج می‌كردند. آنها با استفاده از طبل، ‌زنگ، رقص و سرود، به حالت جذبه می‌رسیدند و موجب درمان بیماریها می‌شدند. هنوز هم در بسیاری از قبایل بدوی، درمان از طریق موسیقی صورت می‌گیرد.
موسیقی در ایران با ظهور زرتشت آغاز شد. كتاب اوستا و اشعار گاتها برای ساخت ترانه‌ها و آهنگها مورد استفاده قرار می‌گرفتند و موسیقی ایران در واقع همراه با مضامین دینی شكل گرفت و آغاز شد.
زرتشت خود به درمان بیماران می‌پرداخت و در كنار استفاده از گیاهان و جراحی، از دعاها و اوراد موزونی به نام «منتره» برای روان‌درمانی استفاده می‌كرد. موسیقی در ایران باستان در قالب تلقینهای مذهبی صورت می‌گرفت كه امروزه در تمرینهای تن‌آرامی مشاهده می‌شود.
فلاسفه ایرانی،‌ تحت تأثیر آرای فلاسفه یونان كه پس از حضور اسلام در ایران، از طریق آثار ترجمه‌شده یونانی به ایران راه یافت، اثر موسیقی را بر روح آدمی، بر اساس اخلاط چهارگانه بررسی می‌كردند، از جمله كیكاووس‌بن قابوس‌بن وشمگیر در كتاب قابوسنامه، ‌بزرگ‌ترین هنر نوازنده را نواختن متناسب با طبع و حال شنونده می‌داند و خوش‌خوئی و سبك‌روحی او را عاملی برای شادابی و سرزندگی موسیقی و تأثیر مثبت روانی بر مخاطب می‌داند. او موسیقی را بر اساس سن شنونده نیز تفكیك می‌كند و نغمه‌های ساده را مناسب حال كودكان می‌داند. شغل و طبقه اجتماعی افراد نیز از نظر اندیشمندان ایرانی در هنگام ارائه موسیقی به ایشان باید مدّ نظر قرار گیرد. بیماری و سلامت شنونده نیز در تعیین نوع موسیقی دخالت دارد.
در فلسفه یونان، تأثیر افلاك بر موسیقی، مورد بحث قرار می‌گیرد. از همین‌رو موسیقی ایرانی هم تحت تأثیر فلسفه یونانی است و تأثیر نغمه‌های كرات آسمانی و كواكب و سروش ایزدی را در خود مستتر كرده است. پزشكان قدیمی موسیقی را واسطه‌ای در تنظیم خلق و خو و رفع بیماریهای جسمی می‌دانستند، ‌از این‌رو در آثار آنها اشاره‌های فراوانی به تناسب نغمه‌ها با فصول سال شده است، ‌از جمله آنكه گفته‌اند در فصل بهار باید نغماتی چون عراق،‌ سلمك و شهناز و در تابستان كه فصل خشكی و گرماست باید از عشاق و بوسلیك و همایون و امثالهم بهره گرفت.
موسیقیدانان ایران و یونان باستان، با استفاده از محاسبه‌های نجومی، مقامهای موسیقی را به برجها و مسیر موجی آنها ربط می‌دادند و از این‌رو هر ستاره‌ای را به مقام خاصی منسوب می‌كردند.
عوامل محیطی و جغرافیایی نیز بر نوع موسیقی مطلوب تأثیر دارند؛ از همین‌رو، شنیدن دستگاههای خاص در شرایط و اوقات ویژه، در تأثیر آنها بسیار تعیین‌كننده است. از آنجا كه موسیقی ایرانی نوعاً عاطفی است، علاقه به هر دستگاهی،‌ نیاز روحی فرد نسبت به آن ارتعاشها را نشان می‌دهد،‌ در نتیجه موسیقیدانی كه از سلامت نفس برخوردار باشد، می‌تواند واسطه الهامها و دریافتهای روحی ویژه‌ای قرار گیرد.
ذكر این نكته نیز خالی از لطف نیست كه تناسب گوشه‌‌‌‌ها و دستگاههای ایرانی را كم و بیش با ماههای سال نیز می‌توان حس كرد، از جمله آنكه دستگاههای ماهور و راست پنجگاه با ماههای مهر و بهمن و خرداد و دستگاههای نوا و شور با ماههای اردیبهشت و شهریور و دی و دستگاه چهارگاه با ماههای فروردین و مرداد و آذر و دستگاه همایون و نغمه آن، اصفهان، با ماههای تیر و آبان و اسفند هماهنگی دارند و چنانچه این تناسبها رعایت شوند، بیشترین تأثیر حاصل می‌شود.
در تأثیر موسیقی بر حالات جسمی و روانی در رسائل اخوان‌الصفا، تألیف احمدالمجریطی آمده است كه در محرابها، استجابت دعا همراه با موسیقی بود، چنان كه حضرت داوود در محراب بربط می‌زد و نیز به هنگام سحر، برای بیماران ساز می‌نواختند تا دردشان تسكین پیدا كند و به خواب بروند.
صفی‌الدین ارموی نیز در كتاب بهجه‌الروح می‌نویسد كه برای بیمارانی گوشه‌هایی از عراق، حسینی، بوسلیك، عشاق را نواخته و تأثیر جسمی و روانی آنها را تجربه كرده است.
علی‌بن عباسی مجوسی در كتاب كامل الصناعه می‌‌نویسد كه پزشك باید موسیقی بداند تا نبض و ریتم جریان حیاتی خون را درك كند و بتواند به بهترین وجه به بیمار خود مدد برساند.
ابن هندو نیز معتقد است كه پزشك باید با تأثیر الحان آشنا باشد، البته لزومی ندارد كه در این كار استاد باشد، بلكه نوازنده می‌تواند به او كمك كند.
سیف‌الدین غزنوی معتقد است كه مقام نوا خیالات و تفكرات باطل را از بین می‌برد و خاطر حزین را شاد می‌سازد.
در كتاب عجایب المخلوقات آمده است كه چون سنگینی و رنج بیماریها به هنگام شب بیشتر از روز است، بهتر آن است كه شباهنگام بیماران را با الحان خوش مشغول كنند تا رنج كمتری بكشند.
فارابی نیز معتقد است كه موسیقی تحمل رنج را آسان می‌كند و مفهوم گذشت زمان را از بین می‌برد.
حضرت داوود‌(ع)، پیامبر بزرگ الهی، برای تسكین آلام روحی مردمان و جذب ایشان به اندیشه‌های خود، از آواز خوش و نوای چنگ بهره می‌برد. بعدها این شیوه در معابد رواج پیدا كرد و عبریان همراه با موسیقی عبادت می‌كردند. حضرت داوود(ع) بیماران را با موسیقی شفا می‌داد و گفته‌‌اند كه «ساول شاه» دچار مالیخولیا و افسردگی بود و با صدای زیبای حضرت داوود(ع) شفا پیدا كرد. در قرآن كریم از او به عنوان مسحوركننده پرندگان و كوهها و آسمانها نام برده می‌شود و علی(ع) به او خواننده بهشتیان لقب می‌دهد. همین مسئله نشان می‌دهد كه موسیقی زمانی كه به صورتی شایسته مورد استفاده قرار می‌گیرد،‌ تأثیرات درمانی شگفت‌آوری را در جسم و روح بیمار پدید می‌آورد.
شواهد و مدارك تاریخی بی‌شماری در دست است كه نشان می‌دهد در طول تاریخ از موسیقی و آواز در مراسم و آیینهای گوناگون به شكل نمایش و سنت استفاده شده است. آنچه كه امروز در فرهنگ ما به صورت عروسی و عزاداری اجرا می‌شود، در واقع یك آیین كهن و مفصل بوده كه به مرور زمان كوتاه شده و به صورت مراسمی كوتاه در آمده است. بسیاری از آیینهای نواحی مختلف ایران، نسبت مستقیمی با موسیقی داشته‌اند. این آیینها از تنوع حیرت‌انگیزی برخوردارند و از مراسم شادمانی و سرور تا عزاداری و سوگواری و آیینهای صوفیانه خانقاهها و آیینهای مربوط به كار و حرفه را شامل می‌شوند. آنچه كه امروز در موسیقی نواحی شنیده می‌شود، در واقع بخش كوچكی از آیینهایی است كه خود از بین رفته، اما موسیقی‌شان كم و بیش باقی مانده است. نشانه‌های بارزی از این آیینها در كشورهای آسیای شرقی، چین، هند و كشورهای آفریقایی دیده می‌شود. در این آیینها آواز و حركات موزون، اركان اصلی را تشكیل می‌دهند و در واقع واسطه بین نیروهای آسمانی و نیاز زمینیان هستند.
مراسم سماع كه در خاورمیانه، در قالبی عرفانی و اسلامی رواج یافت، در واقع تأثیر موسیقی را در ایجاد شور و نشاط معنوی و تقویت روح و تأثیر ذكرها و تعالیم نشان می‌دهد. هنرهای گوناگون و از جمله موسیقی نقش بسیار ارجمندی در تلطیف روح آدمی و نازك‌خیالی دارند تا از این طریق، آدمی به سرمنشأ حیات متصل گردد و احساسات و تفكرات خود را در جهت شناخت عارفانه از هستی به كار گیرد. ذكر این نكته ضروری به نظر می‌رسد كه در مراسم سماع، در هر ناحیه‌ای از سازهای بومی همان منطقه استفاده می‌شود، مثلاً در كرمانشاه از تنبور و دف و در بلوچستان از رباب و در كرمان از دپ بهره می‌گیرد و غالباً موسیقی با حركات موزون همراه است.
در مراسم سماع هدف تخلیه هیجانها، نشاط روحی، سبكی و آمادگی برای القای ذكرها و معانی معنوی است، به این ترتیب كه با ایجاد تمركز و تحریك حواس برای رسیدن به الهام، تقویت وحدت، كاهش خستگی و درمان بعضی از امراض، از موسیقی بهره می‌گیرند تا با ایجاد حالتی خلسه‌‌وار، اراده آدمی از او سلب شود و منحصراً متوجه معشوق و معبود باشد. موسیقی می‌تواند در شنونده خویش حالات متفاوتی از شور و نشاط یا اندوه را ایجاد و تقویت كند و از همین رو می‌توان با بهره‌گیری صحیح از آن، به درمان بیماریها پرداخت.
در جلسات سماع، نوازندگان ریتم نغمه‌های خود را با حالات شنوندگان و محتوای شعر كوك می‌كنند و در نتیجه می‌توانند مخاطب خود را به بهترین وجه، آماده پذیرش ذكر و تلقین و تعلیم نمایند.
یكی دیگر از فواید موسیقی در این جلسات، رهایی شنونده از اشتغالات زندگی روزمره و توجه و تمركز او بر عبادات و ذكرهای معنوی است. این تمركز و توجه معمولاً با نوعی آرامش، سبكی و بیخودی همراه است. در این فرآیند ضربان نبض و قلب كم می‌شود، سوخت و ساز بدن پایین می‌آید و مغز در حالت آرامش قرار می‌گیرد. مراسمی نظیر سماع در فرهنگهای مختلف وجود دارد و با توجه به ویژگیهای آن فرهنگ، حالات و سكنات گوناگونی به خود می‌گیرد.
از نظر علم روانشناسی، حركات موزون و موسیقی در این‌گونه آیینها، از شدت فشارهای روحی و روانی می‌كاهند و از طریق توجه و تمركز به نقطه‌ای واحد، هوشیاری فرد را كاهش می‌دهند و برای مدتی، روان او را در حالت آرامش و جذبه نگه می‌دارند، تا آمادگی بیشتری برای تحمل فشارهای روانی پیدا كند.
تكرار ریتم در حركات و موسیقی، به خودی خود ذهن را از اشتغالات گوناگون رها و آن را حول محور خاصی متمركز می‌سازد. تكرار ریتم در یكی از شیوه‌های روان‌درمانی یعنی هیپنوتیزم، اهمیت ویژه‌ای دارد و بدیهی است كه موسیقی یكی از مهم‌ترین عناصر در ایجاد ریتم است.
بدیهی است موسیقی هنگامی جنبه معرفتی و عرفانی می‌یابد كه با تفكر و اندیشه و بصیرت ملازم باشد. هر چند درك حسن و جمال خداوند مراتبی دارد، اما انسانها با تلاش و تهذیب می‌توانند به این مراتب دست یابند و فراتر از عالم خاك سر بر افلاك بركشند. در این حالت است كه آدمی همچون قطره‌‌ای به اقیانوس هستی می‌پیوندد و در این یگانگی از اضطراب و اندوه رهایی می‌یابد.
شواهد و مدارك بی‌شماری حاكی از آن‌اند كه از مقامهای موسیقی برای درمان امراض استفاده شده است. البته مطالبی بر جا مانده، صورتی كلی دارند و به شكل خاصی نمی‌توان مشخص كرد كه فی‌المثل از كدام نغمه برای درمان كدام بیماری بهره می‌بردند، اما در اینكه موسیقی در تسكین آلام جسمی و به‌ویژه روحی و روانی بیماران تأثیر شگرف داشته، كمتر حكیمی تردید كرده است.
از آنجا كه موسیقی پیوسته متأثر از شرایط اقلیمی، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع گوناگون است و با عنایت به این نكته كه ایران پیوسته آماج حملات اقوام مختلف بوده و این قوم كهن‌سال، هماره چون بید بر سر ایمان خویش لرزیده است، نغمه‌های حزن‌آلود و شیدایی در آن وجه غالب دارد و بدیهی است كه باید با بازسازی، تقویت و بهبود قطعات آرام‌بخش و شادمانه این موسیقی از رنج مردمان بكاهیم و بر نشاطشان بیفزاییم تا از این طریق جسم و روان ایشان، در برابر ناملایمات ایستادگی كنند و یأس و اندوه از سرزمین دلشان رخت بربندد.
از آنجا كه ریتم در ایجاد اندوه یا نشاط نقش بسیار مهمی را ایفا می‌كند، بدیهی است كه از نغمه‌ها و ردیفهای موسیقی ایرانی باید به صورت مناسب و در وقت و شرایط و مكان ویژه خود استفاده برد، فی‌المثل گفته‌اند كه برای ایجاد حس شجاعت، نغمه‌های عشاق و نوا و در درمان افسردگی، ماهور و چهارگاه و راست پنجگاه و برای تسكین آلام بیماران جسمی می‌توان از افشاری، دشتی، عراقی، حسینی، بوسلیك و عشاق بهره گرفت.
این تقسیم‌بندی، اوقات شبانه‌روز را نیز در برمی‌گیرد، از جمله هنگام طلوع آفتاب با رهاوی هم‌نواست و شبانگاهان با عشاق، نیمروز، عراق را می‌طلبد و نیم‌شب، نوا را.
ذكر این نكته نیز جالب است كه سن و جنسیت و پوست و قامت افراد نیز با این قطعات همخوانی دارد، از جمله آنكه پسران سه‌گاه و بسته‌نگار را می‌پسندند و دختران، همایون را، فقرا ماهور و نوا را و صحرانشینان، بیات كرمان (افشاری) را. سیاهان و لاغرها از نیریز، زابل، مغلوب، و سلمك لذت می‌برند و كوتاه‌قدها و رنگین چشمها از ماهور، نوروز و خارا.
استاد عبدالله دوامی خطاب به استاد مجید كیانی گفته‌اند كه در قدیم به هنگام شب، شور و ابتدای روز ماهور می‌نواختند و سایر دستگاهها را به تناسب اوقات تقسیم می‌كردند.
مآخذ:
۱. ویژه‌نامه ساز (جشنواره موسیقی نواحی ایران)، كرمان.
۲. كاربرد موسیقی در درمان، روشنك فرزادكیش، پایان‌نامه، دانشگاه سوره.
۳. طب اسلامی، ادوارد براون، ترجمه مسعود رجب‌نیا.
۴. پژوهش در مبانی عقاید سنتی پزشكی مردم ایران، دكتر ابوتراب نفسی.
سید عماد توحیدی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید