پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


فرهنگ شهر تاریخی شیراز


فرهنگ شهر تاریخی شیراز
اگر چه برخی از پژوهشگران بر اساس خشت‏نبشته‏های یافت شده درتخت‏جمشید، قدمت شیراز را به دوران هخامنشی نیز می‏رسانند، اما شواهد باستان‏شناسی و تاریخی، شهر شیراز کنونی را شهری بنا شده و شکل گرفته در دوران اسلامی دانسته و آغاز شکوفایی آن را به دوران صفاریان نسبت می‏دهند، چنان‏که مسجد جامع‏عتیق نشانی ماندگار از آن دوران است.
از آن روزگار تا به امروز، در این جلگه خرّم و پهناور، دودمان‏ها و نام‏آوران بسیاری برآمده و رفته‏اند و از خود یادگارهای مادی و معنوی گرانقدری به جای گذاشته‏اند. بیشتر این یادمان‏ها پس از سال‏های سال در پیکرهٔ برمانده‏های معماری «بافت قدیم شیراز» که امروز آن را «بافت تاریخی و مذهبی» می‏شناسیم و نیز در «بافت فرهنگی شیراز» کالبدینه شده است. گنج‏های شایگانی که هر یک، برای شهره آفاق شدن شهری بسنده است.ویژگی‏های «بافت تاریخی شیراز» کم و بیش و با آثار ارزشمندی چون کتاب تاریخ بافت قدیمی شیراز از استاد کرامت‏الله افسر مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه هنوز تا انجام بایسته‏ها در این عرصه ۳۵۰ هکتاری راه نرفته و کارهای نکردهٔ فراوانی باقی مانده است.
اما در این وجیزه برآنیم تا نگاهی گذرا به «بافت فرهنگی شیراز» بیاندازیم. سامانه‏ای که از شرق به بولوار پیرنیا و خیابان بوستان سعدی، از شمال به کوه چهل مقام، از غرب به خیابان حافظ و از جنوب به رودخانهٔ خشک (خُرَم دره) منتهی می‏شود.در این سامانه بناهای ارزشمند دروازه قرآن، آرامگاه سعدی و حوض ماهی، آرامگاه حافظ، آرامگاه علی‏بن‏حمزه، آرامگاه خواجوی کرمانی، گهواره دید،‌ تخت ضرابی، آرامگاه شاه شجاع، تکیه هفت‏تنان، تکیه چهل‏تنان، باغ جهان‏نما، باغ ملی، باغ دلگشا، چاه مرتاض‏علی و... وجود دارد. این بناها همگی در صحرای مصلی و دشت پربار جعفرآباد که قنات‏های رکن‏آباد و زنگی اراضی آن را آبیاری می‏کرده‏اند، قرار گرفته‏اند.
بررسی آثار و بناهای بافت تاریخی و مذهبی و بافت فرهنگیٍ شهر شیراز نشان می‏دهد که شیراز با این یادمان‏ها «شیراز» شده است و این همه، چون شمشیری دو دم، از یک سو شهر را از یادگارهای ارزشمندِ گذشته انباشته و آن را جایگاهی ملی و جهانی بخشیده و از سوی دیگر، به دلیل پراکندگی، تک‏افتادگی، نابسامانی و مهجورماندگی برخی از آنها و نیز وجود این دیدگاه که آنها هزینه بَرَند، نه درآمدزا، شهر را فرو بسته کرده است. شاید با کمی تسامح بتوان گفت فروبستگی کنونی شیراز تا حدی معلول بسیار داشتن‏هاست‏، نه کم داشتن‏ها.
شگفت‏آور نیست که با این همه آثار و یادمان‏ها، شهر و سامانه فرهنگی رونقی در خور ندارد و تا هنگامی که بدین نمط با مرمتی مختصر و فروش بلیتی مختصرتر، سال‏ها از پی هم می‏گذرند، نباید انتظار داشت چرخشی بنیادین در این سامانه رخ دهد. اگر چه در چند سال گذشته طرح احیای مجموعه حافظیه، طرح گسترش آرامگاه سعدی، احیای باغ جهان‏نما با تصویب و پیگیری شورای توسعه فرهنگی استان و مساعدت‏های مدیران عالی استان و کشور، نوید تحریکی جدید در این سامانه را می‏دهد، اما هنوز باید طرح‏های نو درانداخت و روش‏های جدید را آزمود.اجرای طرح مطالعاتی ویژه «بافت فرهنگی شیراز» و تعیین مدیری توانمند جهت این پروژه در قالب «شرکت عمران بافت فرهنگی شیراز» و همکاری و مساعدت استانداری فارس، شهرداری شیراز، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان مسکن و شهرسازی، سازمان مدیریت و برنامه‏‎ریزی و نیز فراهم آوردن زمینه سرمایه‏گذاری بخش خصوصی و اختصاص اعتبارات ویژه استانی و ملی، گام‏های ضروری اولیه ساماندهی و شکوفایی قطب فرهنگی شیراز است.بی‏تردید، سامان‎دهی «بافت فرهنگی شیراز» بر خلاف «بافت قدیم شیراز»، به هیچ روی دارای محدودیت‏های اجرایی و ملاحظات بازدارندهٔ شهرسازی ـ معماری در بافت پر و متراکم و معضلات پیچیده نیست و اگر هم باشد، بسیار اندک است که به چشم نمی‏آید.درصورت تدوین طرح اجرایی این پروژه و ارایه مناسب آن، چه بسیار نهادها، ‌سازمان‏ها، مجامع‏، انجمن‏های دولتی و خصوصی، استانی، ملی و جهانی مایل به مشارکت و سرمایه‏گذاری در آن باشند و شاید برخی نیز حاضر شوند که بلاعوض سامان‏دهندگان طرح را یاری دهند. باور کنیم که این طرح شدنی است و همتی می‏طلبد از صاحبقرانان امروز. وگر نیک بنگریم، در این سامانه تنها نام پرآوازهٔ «لسان‏الغیب» حافظ بسنده است که گره از کار فروبستهٔ ما بگشاید.
کوروش کمالی سروستانی