چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


تئاتر واجب تر از نان شب


تئاتر واجب تر از نان شب
تماشای «ددالوس و ایكاروس» برای دومین بار در عصر یكی از روزهای تعطیل پایانی بهار ۸۶ بهانه مناسبی برای تعمق در موضوع مخاطب و تئاتر است.
در روزهای پایانی اجرای «ددالوس و ایكاروس »كه پس از اجرای عمومی موفق در زمستان گذشته، دومین حضورش بر صحنه تئاتر را در بهار ۸۶ تجربه كرد، تعداد تماشاگران كمتر از تعداد بازیگران، عوامل صحنه و دست‌اندركاران نمایش بود كه اتفاقا تعداد آنها هم به اقتضای شرایط خاص این نمایش، بسیار اندك بود. این اتفاق، یعنی توفق عددی عوامل نمایش بر تعداد تماشاگران یا مخاطبان (با اغماض) را در بسیاری اجراها دیده اما تا امروز نتوانسته‌ام حكمی كلی برای علت و سبب این موضوع پیدا كنم.
شاید نزدیك‌شدن به روزهای پایانی اجرای نمایش را بتوان یكی از علل مهم كاهش مخاطبان به‌شمار آورد ولی این حكم كلی هم نمی‌تواند در همه شرایط صادق باشد، چراكه نمایش‌های متعددی در همان روزهای نخستین اجرا به این مشكل مبتلا شده‌اند.
با در نظر گرفتن موفقیت فراوان در اجرای سال ۸۵، شاید « ددالوس و ایكاروس» مثال خوبی برای این موضوع نباشد اما حتما توضیح‌دهنده مناسبی برای ناملایمات حاكم بر مدیریت تئاتر كشور به‌شمار می‌رود.
«ددالوس و ایكاروس» از جمله نمایش‌هایی بود كه پس از موفقیت در اجرای عمومی سال ۸۵، در ۳ ماهه نخست سال ۸۶ هم به‌روی صحنه آمدند. بهار ۸۶ برای تئاتر و اقتصاد تئاتر خاطره خوشی به همراه نداشت و تعداد اندك اجراها و به‌تبع آن مخاطبان، میزان فروش قلیل و توزیع بیشترین كارت مهمان در مقایسه با ۱۰ سال گذشته شاهدی بر این مدعاست.
● نتایج یك پژوهش
واحد تحقیق و آنالیز گروه تئاتر لیو، در تحلیلی به مقایسه میزان تماشاگران مجموعه تئاترشهر در بهار ۸۶ با بهار ۱۰ سال گذشته همین مجموعه پرداخته است.
نتایج این پژوهش نشان می‌دهد كه تنها ۲۶درصد از تماشاگران تئاترشهر در بهار بلیت خریده‌اند و مابقی از كارت مهمان استفاده كرده‌اند.
بر اساس نتایج این پژوهش، از میان ۳۵هزار تماشاگر نمایش‌های مجموعه تئاترشهر در فصل بهار، فقط ۹هزار و ۱۹۶ تماشاگر بلیت خریده‌اند كه این تعداد نشان‌دهنده كاهش ۱۳۵درصدی نسبت به زمان مشابه در سال گذشته است و از كاهش ۴۶ درصدی تماشاگران خریدار بلیت نسبت به بهار ۸۴ خبر می‌دهد.
این بررسی همچنین از كاهش نسبت تماشاگران خریدار بلیت تا ۲۴درصد و افزایش درصد استفاده‌كنندگان از بلیت مهمان تا رقم ۷۴درصد از كل تماشاگران در ۳ ماهه نخست سال جاری حكایت دارد.
در ادامه این پژوهش آمده است: از میان ۹هزار و ۱۹۶تماشاگر خریدار بلیت در بهار ۸۶، ۴ هزار و ۸۵ نفر بلیت نمایش « ددالوس و ایكاروس» را خریده‌اند، این در حالی است كه نمایش «پنجره فولاد» با وجود اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر، ۳هزار و ۱۸۲ تماشاگر را از طریق خرید بلیت به این تالار كشانده است.
در این تحقیق از تاخیر در شروع مجدد فعالیت تئاتر شهر در سال جاری، كاهش تولید تئاتر در تهران، كاهش تنوع در نمایش‌ها، كاهش تعداد سالن‌های مجموعه تئاتر شهر و دور‌شدن نمایش‌ها از دغدغه‌های سیاسی، اجتماعی و زیباشناختی گروه‌های مختلف تماشاگران به‌عنوان عوامل موثر در كاهش مراجعه تماشاگران و علاقه‌مندان حرفه‌ای تئاتر طی ۲ سال گذشته در مجموعه تئاتر شهر یاد شده است.
● تئاتر، واجب‌تر از نان شب
درست در اولین روزهای تابستان ۸۶ یعنی چند روز پس از پایان بهار بد تئاتر، همایشی با عنوان تئاتر و مخاطب در تالار شهید آوینی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران گشایش یافت.
علی منتظری، عضو گروه نمایش فرهنگستان هنر در بخش دوم افتتاحیه این سمینار در پاسخ به اردشیر صالح‌پور (مجری برنامه) كه از اندك‌بودن مخاطبان پوزش خواست، گفت: حضور كم مخاطب، خیلی ناراحت‌كننده نیست. احتیاج به سیاهی‌لشگر نداریم چون احتیاج به مخاطبان متخصص داریم.
وی ادامه داد: بی‌توجهی به نیاز مخاطب چند ضرر دارد كه اولین آن از دست‌دادن بازار است. امروز برای پیام‌های فرهنگی همچون عرضه كالاهای تجاری از روش‌های علمی استفاده می‌كنند. در بازار كالا، ضمن تبلیغ، نیازهای مردم شناسایی و اجناس مطابق خواست مردم بسته‌بندی و عرضه می‌شوند. اگر در عرضه كالای فرهنگی با خودخواهی بگوییم كه مخاطب باید ما را بفهمد، پیشرفت نخواهیم كرد. چنین استدلالی امكان دارد برای اقشار فرهیخته قابل‌قبول باشد اما باید دید عموم مخاطبان درباره این استدلال چه عقیده‌ای دارند.
وی در بخش دیگر صحبت‌هایش بر «رضایت‌سنجی» تاكید كرد و افزود: یكی از حوزه‌های نیازمند پژوهش، رضایت‌سنجی از مخاطبان است. گاه دیده شده كه رضایت‌سنجی از فعالیت‌های فرهنگی صورت گرفته اما عمدتا مناسبتی بوده‌اند. این رضایت‌سنجی قابل تعمیم نیست و به كل جریان مخاطب‌شناسی ارتباط پیدا نمی‌كند.
همچنین در این همایش، منوچهر اكبرلو، مقاله بررسی جایگاه مخاطب در تئاتر به مثابه یك كالا را ارائه داد ، گفت: در ۲۰ سال گذشته ۷۸درصد افزایش جمعیت داشته‌ایم و اگر فرض را بر این بگذاریم كه متقاضی بالقوه تئاتر در ۲۰ سال گذشته افزایش پیدا نكرده، همین افزایش ۷۸درصدی هم احتمال دارد به افزایش تماشاگر بالقوه تئاتر بینجامد.
وی ادامه داد: گسترش و تمركز شهرنشینی در دو دهه‌ای كه من روی آن كار كرده‌ام، ۱۳۳ درصد رشد داشته و پیشرفت آن از رشد جمعیت كشور در ۵ شهر به‌سر می‌برند و از آنجایی كه مصرف تئاتر در كشور ما یك پدیده شهری است، می‌توان احتمال داد كه این تحولات تا چه اندازه موجب افزایش تقاضا برای تئاتر شده است.
وی افزود: طبق آمار برای من ثابت شده است كه جوانان متقاضیان اصلی تئاتر هستند و جوانی فزاینده جمعیت نشان می‌دهد كه متقاضی بالقوه تئاتر افزایش پیدا كرده است.
اكبرلو ادامه داد: آمار نشان داده آنهایی كه به تئاتر می‌روند، صرفا مساله اقتصادی را مورد توجه قرار نداده‌اند. بیشتر كسانی كه نداشتن همراه را برای رفتن به تئاتر عنوان كرده‌اند، زنان هستند. سابقه بازیگران و كارگردان‌ها، نقد و نظر منتقدان در مطبوعات و... موارد توجه یك نمایش بوده است.
● تجربه دیگران
تئاتر، هنری است اجتماعی و برای عرضه نیازمند مخاطبان Publics است. بنابراین لازم است كه كودكان و بزرگسالان همواره تحت پوشش برنامه‌هایی قرار گیرند كه آنها را به علاقه‌مندان تئاتر مبدل سازد. در سوئد سه سازمان ملی عهده‌دار این وظیفه‌اند و هر سه آنها موظفند كه كودكان و نوجوانان را با تئاتر، موسیقی، اپرا و سایر هنرها آشنا سازند، به‌نحوی كه هر دانش‌آموز سوئدی طی دوره تحصیلی ۱۲ ساله خود می‌بایستی حداقل ۳۶ كنسرت موسیقی و تئاتر حرفه‌ای را دیده و در جلسات تمرین آنها حضور یابد. هنرمندان و مربیان طی این دیدارها كودكان را از چگونگی تولید یك اثر صحنه‌ای آگاه می‌سازند. دولت فرانسه در این رابطه و به‌منظور تربیت فرهنگی كودكان تصمیم گرفته است كه دروس مدارس ابتدایی را در ساعات بعدازظهر، تحت عنوان ساعات بیداری به فعالیت‌های فرهنگی و ورزشی اختصاص و آنها را به‌صورت گروهی به سالن‌های تئاتر و كنسرت‌ها اعزام كند.
در آلمان از ۱۹۷۰ به بعد، موسسات تئاتری موظف شدند كه در برنامه سالانه خود حتماً یك نمایش برای كودكان اجرا كنند تا آنها از همان كودكی به تماشاگران سالن‌های تئاتر حرفه‌ای جذب شوند. در دانمارك (همچون سایر كشورهای اروپایی) فستیوال‌های تئاتر كودكان این وظیفه خطیر را به عهده دارند.شهرداری شهر بروندرسلو Bronderslv دانمارك از سال ۱۹۸۷ یكی از بزرگ‌ترین فستیوال های كودكان جهان را برپا می‌كند كه در اولین سال آن ۷۰ گروه تئاتر در آن شركت كرده‌اند. ۴۰ گروه از این تعداد حرفه‌ای محسوب می‌شوند كه تحت پوشش یك سازمان تئاتری تحت عنوان BTS فعالیت داشته و دارند.
به عبارت دیگر تربیت تماشاگر عملا و به‌صورت سازمان‌یافته و از سنین خردسالی آغاز می‌شود و بدین‌گونه دولت، موسسات ملی و موسسات تئاتری در توسعه كمی و كیفی مخاطبان فعالیت مشتركی را سازماندهی و اجرا می‌كنند، بنابراین جای تعجب ندارد اگر بدانیم در كشور فنلاند با جمعیتی قریب تنها ۵میلیون نفر در سال، ‌سالانه ۵/۲میلیون بلیت تئاتر به‌فروش می‌رسد و یا اینكه بدانیم در یكی از شهرهای فنلاند به نام تامپر Tampere با جمعیتی كمتر از ۲۰۰هزار نفر، سالانه ۶۰۰هزار بلیت تئاتر از سوی خریداران مشتاق تئاتر خریداری می‌شود، در حالی كه در همین شهر سالانه تنها ۵۰۰هزار بلیت مسابقات فوتبال به فروش می‌رسد. اگر از نظر اقتصادی نگاه كنیم، كارگزاران فرهنگی غرب با اتخاذ روش‌های خلاقانه بر شمار مشتریان كالای فرهنگی افزوده‌اند. از تربیت تماشاگران خردسال كه بگذریم در میان بزرگسالان نیز مخاطبان بالقوه وجود دارند كه به دلایل مختلف چندان تمایلی به حضور در سالن‌های تئاتر ندارند. رژه پلانشن (یكی از كارگردانان صاحب‌نام فرانسه) در حومه صنعتی شهر لیون با چنین افرادی كه عمدتا كارگردان واحدهای صنعتی بودند، روبه‌رو بود. آنها سینما را بر تئاتر ترجیح می‌دادند. پلانشن كوشش كرد كه با آمیختن صحنه‌های سینمایی و اجرای زنده این مقاومت و عدم تمایل را از میان بردارد و سرانجام موفق شد تا مخاطبان علاقه‌مند تئاتر را به‌وجود آورد.
● تماشاگر یا مخاطب
از آنجا كه در این مقاله قصد داشتیم تا به مقوله مخاطب از زاویه اقتصاد تئاتر نگاه كنیم، دو واژه تماشاگر و مخاطب را مترادف یكدیگر در نظر گرفتیم، هرچند كه در این خصوص میان صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد.
برخی كارشناسان معتقدند كه تئاتر برای ادامه حیاتش نیازمند مخاطب است و نه تماشاگر. همین عده بر این باورند كه مخاطب هر چند اندك در كمیت از كیفیت بالایی برخوردار است و یك مخاطب برای اجرای یك نمایش كافی است. این كارشناسان اعتقاد دارند كه هنرهایی نظیر سینما برخلاف تئاتر به انبوه مخاطبان نیازمند است.
اما در سوی دیگر میدان، گروهی از كارشناسان بر این باورند كه تئاتر موفق باید بتواند پاسخگوی توأمان نیاز تماشاگر و مخاطب باشد. فارغ از این اختلاف دیدگاه، تمامی كارشناسان تئاتر و اقتصاد تئاتر معتقدند كه دولت باید نقش خود را در قبال تئاتر ملی ایفا نماید كه ابعاد گوناگون وظیفه دولت، در مقال دیگری باید مورد بررسی قرار گیرد.
● تئاتر به مثابه قلیان
اجرای چند نمایش موزیكال و پرطرفدار، سال ۲۰۰۵ را به پرفروش‌ترین سال تاریخ برادوی تبدیل كرد. فروش بلیت‌های برادوی در سال ۲۰۰۵ حدود ۸۲۵ میلیون دلار بود در حالی كه این رقم در سال ۲۰۰۴ به ۷۴۹ میلیون دلار می‌رسید.
همچنین با وجود افزایش قیمت بلیت در سال ۲۰۰۵ نسبت به سال ماقبل، تعداد تماشاگران نیز ۶۵۰ هزار نفر افزایش داشت.
افزایش ۶۵۰ هزار نفری تماشاگران برادوی در فاصله سال‌های ۲۰۰۵ - ۲۰۰۴ را با ۳۵ هزار نفری كه در بهار ۸۶ به تئاتر شهر رفته‌اند مقایسه و حتی فراموش كنید كه تنها ۹ هزار نفر از این تعداد برای تماشای تئاتر در بهار ۸۶ بلیت خریده‌اند.
همه می‌دانیم كه این مقایسه از هیچ وجهی نمی‌تواند عادلانه باشد اما باید بپذیریم كه می‌تواند یك هشدار تكراری برای تئاتر، اقتصاد تئاتر و مخاطب یا تماشاگر تئاتر ایرانی باشد.
در شرایطی كه جمع‌آوری قلیان از اماكن تفریحی عمومی در بهار ۸۶ واكنش‌های بسیاری برانگیخت، تئاتر شهر
نیمه تعطیل یا شاید تعطیل، هیچ واكنشی از سوی تماشاگران، مخاطبان و حتی اهالی تئاتر را در پی نداشت.
به‌راستی اگر تئاتر برای اهل فرهنگ از نان شب هم واجب‌تر است، چرا هیچ مخاطبی از بهار بد تئاتر كشور برآشفته نشد.
س سهم مخاطب از تئاتر ملی چیست و باید آن را در كجا جست‌وجو كرد؟
منبع : روزنامه تهران امروز