یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


خانم ها همسرتان را خودتان انتخاب کنید


خانم ها همسرتان را خودتان انتخاب کنید
تمام جوامع هنگام گذار از اوضاع پیشین خود به وضعیت های جدیدتر ، با مشکلات پیچیده اجتماعی مواجه بوده اند که از آن جمله موضوع انتخاب همسر و ازدواج است. در این وضعیت معمولاً شناخت انسان ها از یکدیگر کم و انتخاب مشکل تر می شود. از طرفی چون در همه جای دنیا و به خصوص در کشور ما بیشتر مردان انتخاب کننده هستند و پیشقدم می شوند، بنابراین خانم ها کمتر قادرند دست به انتخاب بزنند؛ و حتی وقتی با مردی روبرو می شوند که شرایط مورد نظر آنها را دارد بسیار منفعلانه رفتار می کنند.
شاید شما هم دخترانی را سراغ داشته باشید که با وجود این که به مراتب بالایی از رشد اجتماعی رسیده اند اما نتوانسته اند یک خواستگار مناسب داشته باشند. یکی از مسائل دیگری که برخی از دخترها با آن درگیرند، این است که خواستگاران بسیاری دارند اما هیچ کدام از خواستگارها در مورد ازدواج، مصمم نمی شوند. به این گروه از دخترها، باید اشکال کار را گفت و آموزش لازم را باید داد. از طرف دیگر خانم هایی را در جامعه می بینیم که روز به روز سنشان بیشتر می شود در حالی که فرصتی برای ازدواج نمی یابند. در این مقاله ضمن آموزش برخی از موضوعات مذکور، به خانم ها تلاش می کنیم به شما یادآوری کنیم که نباید نقش اراده را ناچیز شمرد و در این مورد خاص هم فعالانه و با اراده و خواست خود عمل کنید. ما انسان ها عادت کرده ایم وقتی مشکلی پیدا می کنیم همه چیز را به گردن این و آن می اندازیم، اما باید علت مشکلات مان را در وجود خود جستجو کنیم.
۱) نخستین معیار ازدواج برای یک مرد، وضعیت ظاهری و به ویژه چهره زن است، چهره ای شاداب و سرزنده و مهربان با تبسمی همیشگی؛ اما شاید همه ما با یک سؤال مواجه شده باشیم که: چرا کسی با ظاهری ضعیف تر از من و یا شرایطی ( شغلی ، تحصیلی ، اجتماعی و ...) پائین تر از من، موفق شده ازدواج مناسبی داشته باشد، اما من ... ؟ در این خصوص باید متذکر شویم چهره معیار توجه است اما معیار انتخاب نیست، پس چهره معیاری برای توجه لحظه ای است اما معیاری برای توقف نیست و باید علاوه بر آن به مهارت های ارتباطی جذب کننده دیگری نیز مجهز بود. در عین حال که باز هم روی شاد بودن به عنوان یک معیار کلیدی تأکید می شود اما علاوه بر چهره، کلاً وضعیت ظاهری فرد مثل تیپ او، تنوع در لباس پوشیدن، تمیز و مرتب بودن و ... همگی مهم است.
۲) اگر به مرد خاصی علاقه پیدا کرده اید به او نشان دهید که می توانید او را درک کنید و به نظراتش – حتی اگر مخالف نظر شما باشد – احترام می گذارید. اگر حرفی مخالف نظر شما را بیان کرد ، یکباره آن را رد نکنید و مخالفت نشان ندهید بلکه بگذارید تا حرفش تمام شود بعد در کمال آرامش و صمیمیت، نظر خود را مطرح کنید و بگوئید در برخی موارد با او موافقید. اظهار نظر شما در مورد صحبت مرد مورد نظرتان برای زندگی ، باید این حس را در او ایجاد کند که من به شما نزدیکتر از خودتان هستم و شما را بهتر از خودتان درک می کنم. از طرفی رفتار کلامی شما، همیشه باید با رفتار احساسی شما همخوانی داشته باشد. وقتی احساس مثبت خود را در کلام بیان می کنید، نگاه چهره ای شما هم باید احساس مثبت و خوبتان را نشان دهد. وقتی با محبت، حرفی می زنید نباید چهره ای خنثی داشته باشید بلکه تمام محبت تان باید در نگاه و صدایتان مشهود باشد. یا وقتی انتقاد می کنید لحن صدایتان باید نشان دهد که فقط با آن ویژگی خاص مخالفید اما کل شخصیت او را زیر سؤال نبرده اید.
۳) مهمترین عامل در انتخاب شریک زندگی، اعتماد به نفس است، هر چه درباره این مسئله بگوئیم کم گفته ایم. اعتماد به نفس یعنی تمام زندگی شما و تمام آنچه که دارید. اعتماد به نفس یعنی فرد تصورش از خودش به اندازه واقعی باشد. برخی از دخترها اصلاً اعتماد به نفس ندارند که ابراز وجود کنند و زندگی خود را به رسمیت بشناسند، در حالی که باید به آنها این آگاهی داده شود که تا درست صحبت کردن را تمرین نکنند و نتوانند از خود به دیگران، اطلاعات مناسب بدهند، امکان انتخاب شدنشان طبیعتاً خیلی کم خواهد بود.
شاید بگوئید چگونه می توانم اعتماد به نفس داشته باشم در حالی که همیشه آن را در من سرکوب کرده اند، در دوران بحرانی که شخصیت ما در حال شکل گرفتن بود والدین یا نزدیکان بارها کلماتی مثل بی خاصیت، عقده ای و ... نثار ما کرده اند، یا مدام کسی را به رُخمان کشیدند و هیچ وقت به اعتماد به نفس ما اجازه شکوفایی داده نشد. بخش مهمی از زندگی ما پند و اندرز، سرکوفت زدن و سرزنش شنیدن به خاطر مسائل خیلی پیش پا افتاده بوده، به طوری که از کوچکترین اشتباهات، کوهی ساختند و به سرمان کوبیدند. شاید هم بگویید ما همیشه تحت کنترل دیگران بودیم طوری که اعتماد به نفس مان رشد نکرد و قدرت خلاقیت ما نابود شد.
اما این را بدانید که بزرگترین اندیشمندان، محققان و حتی تمام افرادی که شما در اطراف خود می بینید که اعتماد به نفس دارند، روزی به این درد گرفتار بوده اند اما بر آن غلبه کردند پس شما هم می توانید. در مرحله اول سعی کنید از قضاوت کردن در مورد خودتان، خودداری کنید، همه ما اشکالاتی داریم که به تدریج باید آنها را رفع کنیم. وقتی اعتماد به نفس پیدا کردید تازه متوجه می شوید که چه احساسی دارید، چه آرزوهایی دارید و در دنیا به دنبال چه می گردید؟
از خود بپرسید من در کدام مورد خود را پایین تر از دیگران می بینم؟ ظاهری، مالی، روابط اجتماعی یا تحصیلی؟ و بعد سعی در رفع آن کنید، شاید شما هیچ نقصی ندارید و فقط تصویر منفی از خود دارید. اگر جهان را مملو از انسان هایی بالاتر و برتر و زیباتر از خود ببینید، طبیعتاً دچار احساس حقارت می شوید و همیشه خود را دست کم می گیرید ؛ اما اگر نیروهای درونی بیکران خود را بشناسید و گسترش دهید حتماً اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت و هیچگاه محو شخصیت و جذابیت دیگران نخواهید شد.
اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید، افرادی را خواهید دید که نه چندان زیبا هستند و نه تحصیلات بالایی دارند اما کوهی از اعتماد به نفس هستند و این باعث پیشرفت های بسیار زیادی در زندگی و از جمله در ازدواجشان شده است.
۴) داشتن اعتماد به نفس اولین تأثیر خود را روی طرز صحبت کردن شما نشان می دهد. با خوب صحبت کردن می توانید شخصیت زیبای خود را به دیگران بشناسانید. برخی افراد به دلیل ترسی که از اشتباه کردن دارند کمتر صحبت می کنند، در حالی که باید اشتباه کردن را به عنوان پیش آمدن فرصتی برای یادگیری بیشتر دانست. کسانی که از اشتباه کردن در جلسات آشنایی یا به اصطلاح خواستگاری- و کلاً در تمام مجامع دیگر – واهمه دارند، کمتر اظهار نظر می کنند، در نتیجه آدمی بسته و نفوذ ناپذیر و یا خجالتی جلوه می کنند و باعث می شوند دیگران از آنها دوری کنند. پس در جلسات سؤال کنید، حتی اگر اشتباه سؤال کنید. انسان ها و از جمله مردها، از شخصیت بسته خوششان نمی آید. شخصیت بسته به کسی می گوئیم که در اظهار نظر تردید می کند. می توانید طرز صحبت کردن بهتر را با خواندن کتاب های مناسب تمرین کنید. ما باید از خودمان به دیگران، اطلاعات بدهیم. اگر از خودمان به کسی اطلاعات خوب بدهیم، خواه ناخواه او جذب ما می شود، حالا چه زن باشد و چه مرد. پس در جلسات اظهار نظر کنید؛ شما خود را دوست داشته باشید، دیگران هم شما را دوست خواهند داشت.
در ضمن این که خوب صحبت می کنید، شنونده خوبی هم باشید و با پر حرفی های خود طرف مقابل را خسته نکنید. سعی کنید با یک مرد در مورد مطالبی سخن بگویید که مورد علاقه اوست و با او هم حسی داشته باشید، اما به او راه حلی ارائه ندهید و خود را زیاد عاقل تر از او جلوه ندهید. گاهی به خانم ها – حتی آنها که متأهل هستند- توصیه می کنیم که خیلی خود را با تجربه و باهوش تر از شوهرشان نشان ندهند. حتی گاهی به طور عمد اشتباهاً حرفی را بزنند تا شوهر آن را اصلاح کند و سوء برداشت او را رفع کند. خانم ها با جنبه احساسی یک مرد، سر و کار دارند نه جنبه عقلانی او. بگذارید گاهی مرد شما را از سوء برداشت تان آگاه کند و به اصطلاح چیزی را به شما یاد بدهد، آن وقت بگویید: ای وای، من این را نمی دانستم!
البته منظور این نیست که شما زن ها همیشه باید کم هوش تر از مردها باشید. در فرهنگ ما معمولاً زن، مشاور مرد است. مشاور باید عاقل تر از خود فرد باشد، اما نباید به عاقل تر بودن خود تظاهر کند. مثل پادشاهان که در قدیم، مشاوری برای خود داشتند و مشاور همیشه عاقل تر از پادشاه بود، اما در عمل سعی می کرد پادشاه را بالاتر از خود جلوه دهد.
۵) با خودتان صادق باشید و احساسات درونی خود را بشناسید. شاید شما هم از آن دسته خانم هایی باشید که همیشه کسی بالای سرتان بوده که مدام به شما گفته باید فداکاری و از خود گذشتگی داشته باشید و همیشه باید به فکر شوهر و بچه هایتان باشید و از حق خود بگذارید، طوری که هر وقت می خواهید حق خود را بگیرید، احساس گناه می کنید.
به اغلب ما از دوران کودکی آموخته اند که به علایم داده شده از جانب دیگران بیشتر توجه کنیم تا علائمی که از درون خودمان است. ما را تشویق کرده اند که نیازها و خواسته های خود را نادیده بگیریم و زندگی مان را براساس توقعات دیگران بنا کنیم.
اگر بخواهید جذاب باشید باید خود را واقعی جلوه دهید، بپذیرید که &#۰۳۹;&#۰۳۹;من بدون اشتباه نیستم&#۰۳۹;&#۰۳۹;. آدم طبیعی دوست داشتنی است. حتی ممکن است در حین صحبت کردن از خجالت سرخ شوید، اما هیچ اشکالی ندارد ، بگذارید تا سرخ بشوید. این ابراز طبیعی یک احساس است که در همه ما وجود دارد. کسی که راحت احساسش را بروز می دهد در نظر دیگران انسانی طبیعی و دوست داشتنی جلوه می کند. حتی باعث می شود دیگران هم با شما راحت باشند.
باید بپذیرید که شما هم مثل تمام انسان های دیگر، حق دارید از چیزی خوشتان بیاید و یا از چیزی اجتناب کنید. شما هم گاهی احساس تنهایی می کنید، گاهی نسبت به کسی خشمگین و عصبانی می شوید، گاهی دلخور می شوید و گاهی هم احساس گناه می کنید. اینها همه احساساتی طبیعی هستند که باید آنها را به بهترین وجه ابراز کنید. باید راه را برای بروز تمام این احساسات باز کنید، اکثر بیماری های جسمی و روحی از انباشته شدن همین احساسات مختلف بر روی هم و تخلیه نشدن آن ناشی می شود، برای همین است که امروزه شاهد افزایش افسردگی و اضطراب در بین زن ها هستیم. اکثر خانم ها، وقتی احساس دلتنگی و یا افسردگی می کنند جلوی گریه کردن خود را می گیرند و سعی می کنند تا خود را نزد دیگران شاد و خوشحال جلوه دهند.
جلوی خشم خود را می گیرید و این خشم را به سوی خودتان سوق می دهید، در مورد نگرانی و اضطرابتان با کسی صحبت نمی کنید و خلاصه تمام احساسات قشنگ انسانی خود را نابود می کنید. در حالی که بروز دادن تمام این احساسات در جای خود و با روشی مناسب، باعث می شود تا با حالات انسانی خود بیشتر آشنا شویم و بتوانیم در ضمن کمک گرفتن از دیگران ، ارتباطات خود را نیز وسعت بخشیم.
۶) با دیگران نیز صادقانه رفتار کنید. به این مهم توجه داشته باشید که درست است همیشه، باید صادقانه حرف بزنید، اما صداقت همیشه باید با درایت همراه باشد، ما عادت داریم صداقت را با صراحت یکی بدانیم. صداقت در مراسم معارفه – یا اصطلاح خواستگاری – به معنی دروغ و راست نیست، بلکه به این معنی است که چه چیزی را باید بگویید و چه چیزی را نگویید. ما حق داریم بعضی چیزها را نگوییم اما اگر چیزی را گفتیم حق نداریم دروغ بگوییم. لازم نیست همه چیز در همان جلسه اول گفته شود. شما اگر یک عیب واضح و مهم دارید آن را نپوشانید بلکه زیرکانه بیان کنید، اما عیب های جزیی خود را- که شاید اصلاً عیب نباشد- لازم نیست در همان جلسه اول خواستگاری بیان کنید. خواستگاری نباید به یک جلسه محدود شود. وقتی مردی بهتر و بیشتر شما را شناخت و با خصایص شما آشنا شد بهتر هم می تواند پذیرای عیب شما باشد.
۷) لازم نیست به اصطلاح زیاد از خود مایه بگذارید و حقوق خود را نادیده بگیرید. اگر طرف مقابل رفتاری داشت که دور از شأن شما بود، حق دارید با متانت و وقار حرف خود را بزنید و خود را دست کم نگیرید. هیچ گاه خود را دیوانه او نشان ندهید، در غیر این صورت احتمال این که او خود را از شما دور کند، زیاد خواهد شد. هیچ وقت از این که ممکن است او را از دست بدهید، نترسید. این ترس می تواند آن چنان شما را مسحور او کند و دیده عقلتان را کور کند که اثر بدی روی رفتار ظاهری شما داشته باشد و همه چیز را به هم بریزد. کلاً در تمام لحظات- و از جمله در هنگام خداحافظی - باید طوری رفتار و صحبت کنید که نشان دهید از طرفی برای شخصیت او به عنوان یک انسان احترام قائلید و از طرفی هم دارای اعتماد به نفس هستید و برای رفتار خود حد و حدودی قائل می باشید. رفتار شما باید در کنترل خودتان باشد. باید هر وقت تصمیم گرفتید خداحافظی کنید ، نه این که آنقدر صحبت را طول بدهید که طرف خسته شود و یا اگر ضعفی در شماست، به آن پی برد.
۸) در مورد راه های انتخاب درست و روش های شناختن طرف مقابل ، بیشتر بررسی کنید تا اگر بعد از تمام این تلاش ها به او رسیدید، روزی از انتخاب خود پشیمان نشوید. برای این که انتخاب درستی انجام دهید باید احساسات خود را کنترل کنید.
اگر به احساسات خود بیش از اندازه فرصت بروز بدهید باعث می شود نتوانید طرف مقابل را به خوبی بشناسید و ندانسته از او قهرمانی افسانه ای برای خود می سازید که احساسات شما را جریحه دار می کند.
نکته مهمی که لازم است همه ی دخترها به آن توجه کنند این است که &#۰۳۹;&#۰۳۹;تا وقتی سر سفره عقد نشسته اید، به کسی دل نبندید&#۰۳۹;&#۰۳۹;. این دلبستگی می تواند در روحیه و زندگی شما تأثیر بسیار مخربی داشته باشد. کم نیستند دخترانی که به خاطر این وابستگی شدید، حتی سر از بیمارستان در آورده اند. احساس شما همیشه باید در کنترل شما باشد.
وابستگی داشتن، قدرت تفکر شما را محدود می کند، طوری که با هر بار ناکام شدن، تمام دنیا روی سرتان خراب می شود ؛ اما اگر وابسته نباشید می توانید علت رفتار طرف مقابل را بهتر درک کنید و در رفتارتان، آرامش بیشتری داشته باشید. به جهان بدبین نباشید، شما خودتان را تغییر دهید، مطمئن باشید جهان هم خودش را برای شما تغییر خواهد داد و باید در این تغییر یافتن خودتان آنقدر مصمم باشید که موانع را از سر راه موفقیت خود بردارید.
پس در مورد ازدواج هم فعالانه برخورد کنید، نه منفعلانه. شما می توانید انسان بسیار جالب تری باشید طوری که دیگران به شما غبطه بخورند.
منبع : تهران مانیا


همچنین مشاهده کنید