پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مظنون - Suspect


مظنون - Suspect
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دانیل شرکو
کارگردان : پیتر یتس
فیلمنامه‌نویس : اریک رات
فیلمبردار : بیلی ویلیامز
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل کیمن
هنرپیشگان : شر، دنیس کوائید، لیام نیسن، جان ماهونی، توماس باربور، پل داماتو، کتی اوهر، جو مانتنیا، فیلیپ باسکو، ا. کاترین کِر، فرد مالامِد و لیزبت بارتلت.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه.


واشینگتن د.ک. درست پیش از کریسمس، «لاول» (باربور)، یکی از اعضای دیوان عالی، بسته‌ای را به کارمند وزارت دادگستری، «الیزابت کوئین» (اوهر) می‌دهد و بعد خود را می‌کشد. وقتی بعدتر جسد «کوئین» را هم کنار رودخانه پوتوماک پیدا می‌کنند، یکی از سربازان آواره بازگشته از جنگ ویتنام متهم به قتل می‌شود. وکیل مدافع پُرکار، «کاتلین رایلی» (شر)، دفاع از پرونده او را بر عهده می‌گیرد و با وجود رفتار خشن موکلش، متوجه می‌شود او مرد کر و لالی به‌نام «کارل وین آندرسن» (نیسن) است. ارتباط آنان با نوشتن برقرار می‌شود و «آندرسن» اصرار می‌کند که آواره دیگری به‌نام «مایکل گاتریج» (داماتو) می‌تواند بی‌گناهی او را ثابت کند. ریاست دادگاه به «ماتیو هلمز» (ماهونی) یکی از قضات جمهوری خواه سپرده می‌شود که درخواست «رایلی» را برای باز ماندن پرونده تا پیدا شدن «گاتریج» رد می‌کند. «رایلی» پنهانی با یکی از اعضای هیأت منصفه به نام «ادی سنگر» (کوائید) ارتباط برقرار می‌کند و دو نفری «پل‌گری» (باسکو) ظنین است و وقتی یک نشان ویژه ریاست جمهوری را - که فقط به سناتورها و اعضای کنگره اعطا می‌شود - در صحنه جنایت پیدا می‌کند، قرارملاقاتی با «رایلی» می‌گذارد. «گاتریج»، «رایلی» را تعقیب و به او حمله می‌کند، و پیش از سر رسیدن «سنگر»، کلیدی را نشانش می‌دهد که در اختیار «کوئین» بوده است. «رایلی» با دیدن نشان متقاعد نمی‌شود، ولی «سنگر» که فهمیده «گری» پیش از مرگ «کوئین» با او بوده، با وجود اخطار «گری» سرنخ‌ها را دنبال می‌کند. «گاتریج» به قتل می‌رسد و «سنگر»، کلید را در جیب او می‌یابد؛ او و «رایلی» کشف می‌کنند که کلید در واقع مربوط به یک قفسه بایگانی مخصوص صد پرونده سال 1968 است که حالا گم شده است. آنان همان پرونده‌ها را در کتابخانه پیدا می‌کنند و ارتباطی میان «گری» و «لاول» می‌یابند. «قاضی هلمز» این دو را با هم می‌بیند و دستور قرنطینه اعضای هیأت منصفه را می‌دهد. «رایلی» نوار کاستی را در اتوموبیل «کوئین» پیدا می‌کند که در آن، «لاول» اعتراف کرده با زدوبند با دادیاری فاسد، پرونده‌ای را «جمع و جور» کرده است. او برای نشان دادن مدرک جدیدش به «قاضی هلمز»، به خانه او می‌رود، ولی با دیدن «گری» می‌گریزد. «سنگر» که به اطلاعات تازه‌ای رسیده از قرنطینه می‌گریزد تا «رایلی» را ببیند. «رایلی» مورد حمله مردی ناشناس قرار می‌گیرد، ولی او را زخمی می‌کند. روز بعد، «رایلی»، «پل گری» را به‌عنوان شاهد به دادگاه احضار می‌کند تا «قاضی هلمز» را که همان دادیار فاسد است، به قتل «کوئین» متهم کند. «آندرسن» تبرئه می‌شود و «رایلی» و «سنگر» بالاخره به هم می‌رسند...
* تریلری سیاسی که صرفاً به لطف بازی‌های جذاب شر و کوائید سر پا می‌ماند. اما این همه، باعث نمی‌شود که تمام ضعف‌های فیلم‌نامه فراموش شود؛ از جمله اینکه چرا باید یکی از اعضای دیوان عالی تنها کُپی نوار اعترافات خود را، پیش از خودکشی، به یک کارمند بدهد تا او هم کشته شود. کارگردانی ماهرانه یتس فقط در صحنه‌های مجزا از هم نمود می‌یابد. در حالی که فیلم از «سبکِ» واحد، به‌طور کلی، بی‌بهره است.