پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


وظایف تربیتی والدین


وظایف تربیتی والدین
همه خانواده ها هنگام ازدواج، اهدافی داشته اند و به منظور رسیدن به آن اهداف، برنامه ریزیهایی کرده اند و پرورش فرزندانشان بر مبنای اصول و عقایدشان صورت می گیرد.
خانواده به عنوان یک پاسگاه اجتماعی که ارزشها، باورها و سبک زندگی خاصی دارد، واسطه ای برای انتقال ارزشها به فرزندان است. علاوه بر این وظیفه، خانواده می بایستی نیازهای شناختی، روانی و فیزئولوژیک فرزندان را نیز ارضاء کنند وگرنه سبب ایجاد مشکلات زیادی در وی خواهند شد. البته آموزش و یادگیریهای اولیه نیز به عهده والدین می باشد، زیرا نوزاد نیازمند یادگیری تمامی رفتارهای خود می باشد و این وظیفه بر عهده والدین است که می بایستی آموزشهای سنجیده، هدفمندی باشد که در زمانهای مختلف و مراحل مختلف رشد به فرزندان ارائه گردد، به ویژه در دوران نوجوانی که دوره شکل گیری هویت فرد است.
بنابراین والدین وظایف مهم و خطیری به عهده دارند و می توان گفت که کسی در این امر موفق خواهد شد که خود دارای شخصیت و هویت مطلولی بوده، پایبند به ارزشها و اعتقادات خود باشد و بتوان سبک زندگی پسندیده ای را به فرزند منتقل نماید، زیرا کودک و نوجوان تحت تأثیر ارزشها و باورهای والدین می باشند و تأثیر والدین در رفتار آنها بسیار زیاد است.
می توان گفت که رعایت موازین دینی – فرهنگی و اخلاقی توسط نوجوان بیانگر الگوهای پرورشی والدین است. والدین خود می بایستی رفتاری سرشار از عشق، محبت، دوستی و فداکاری داشته باشند که بتوانند آنها را به نوجوانانشان منتقل کنند.
والدین می بایستی به فرزندان خود در کسب تجارب زندگی کمک کنند، زیرا نوجوانانتا حدود ٢٠-١٨ سالگی در حال تمرین و یادگیری هستند و در برهه ای از زمان این وظیفه خطیر به عهده والدین می باشد.
والدین باید آگاهی لازم را از مسائل و مشکلات دوره های مختلف رشدی فرزندان داشته باشند و اطلاعات کافی از موانع مهم رشد سالم نوجو ان داشته باشند، زیرا این موانع موجب ایجاد اختلالات عاطفی، شخصیتی و شناختی در فرزندان می گردد و در نتیجه مشکلاتی را در وی ایجاد می نمایند.
والدین باید زمینه های لازم برای استقلال و آزادی نوجوانان را فراهم نمایند، نهایت تلاش خود را در تربیت فرزندانی مناسب با نسل جدید بنمایند و به نوجوانان فرصت برنامه ریزی برای آینده را بدهند.
نوجوانان نیاز به استقلال دارند، در عین حال که تجربه کافی برای برخورد با مشکلات و حل آنها را ندارند بنابراین دائماً در حال شکل گیری و کسب تجربه هستند، به همین دلیل نیاز به هدایت و راهنمایی دارند. بنابراین والدین باید بر اعمال و رفتار و فعالیتهای نوجوانان کنترل کافی داشته باشند در غیر اینصورت به بیراهه کشیده خواهند شد و دچار مشکل می گردند.
زمانی که نوجوان دچار مشکل می شود، والدین می بایستی دقیقاً مشکل را شناسایی کرده و برخورد عاقلانه و منطقی با وی داشته باشند و همیشه به عواقب برخورد ها و رفتارها خود بیندیشند. در غیر اینصورت نه تنها سبب حل مشکل نخواهند شد بلکه موجب افزایش مشکلات نیز می شوند. می توان گفت که برخورد والدین با نوجوان می بایستی مناسب، بجا و سنجیده باشد. آنها قبل از هر واکنشی باید به اندازه کافی مسئله را تجزیه و تحلیل نمایند تا موجب ایجاد مشکل در نوجوان نشوند و تیرگی روابط را به همراه نیاورند. به عبارت دیگر نارسایی عاطفی سبب مشکلات عدیده ای خواهد شد، هر چه میزان محبت والدین به فرزندان بیشتر شود، پیوند عاطفی بین آنها محکم تر می گردد و در این صورت مشکلات کمتر شده و آنها می توانند خانواده ها را به عنوان افراد مهمی تلقی کنند نه دوستان و همسالان.
نوجوانان معمولاً نیاز به الگو پذیری در همه زمینه ها دارند و ممکن است تمامی الگوهای لازم، در یک جا حضور نداشته باشند، در حالی که اگر نوجوانان به والدین خود اعتماد کافی داشته باشند، می توانند الگوهای لازم را از آنها کسب کنند. این اعتماد در صورتی در آنها ایجاد خواهد شد که والدین دارای هماهنگی لازم بین رفتار و گفتار باشند، یایبندی به ارزشها و باورهای خود داشته باشند، در غیر اینصورت عدم هماهنگی اعمال و گفتار والدین، نوجوان را دچار تناقض کرده، در نتیجه در شکل گیری هویت وی مشکلاتی ایجاد خواهد شد.
تضاد بین ارزشهای خانواده و ارزشهای اجتماعی عوارضی را به همراه دارد که از آن جمله می توان به مواردی اشاره نمود :
نوجوان دچار سردرگمی و تعارض می شود، ابهام نقش در وی به وجود می آید یعنی سبب شکل گیری هویت پراکنده در وی می گردد . بنابراین به منظور پیشگیری از این عوارض، والدین می بایستی با محیط زندگی، اعتقادات و باورهای مسلط بر جامعه هماهنگ بوده، به نوجوان اعتماد داشته باشند، به وی شخصیت دهند، شناخت کافی بر آگاهیها و طرز تفکر وی داشته باشند، وی را در انتخاب مسیر زندگی و تحصیلات آزاد بگذارند و در صورت نیاز وی را راهنمایی کنند.
والدین می بایستی آینده نگر بوده و آینده نوجوان را در ذهن خود ترسیم کنند و بدانند که این مسیر نیازمند چه شرایط، ویژگیها و نیازهایی است؟ چه شرایط، تواناییها و مهارتهای شغلی و سبک زندگی باید فراهم کنند و نوجوان نیز تجربه کند تا به موقع بتواند از آنها استفاده کرده و دچار مشکل نشود.
والدین می بایستی به نیازها و خواسته های نوجوانان بیشتر از دیگران توجه کنند، زیرا آنها هستند که نیاز دارند تا برای دوره و نسل خود زندگی کنند ولی نیاز به استفاده از تجارب والدین نیز دارند ( زیرا والدین پیش از این با آن مسائل مواجه شده، حل مسئله کرده اند و تجربه لازم را کسب کرده اند و می توانند این تجارب را در اختیار فرزندان خود قرار دهند ) و بایستی به نصایح و تجارب والدین توجه نمایند.
بنابراین خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، وظیفه مهمی به عهده دارد، تمام رفتارها و سبک زندگی را انتقال می دهد و یادگیریها و آموزش مهم نیز بر عهده آنها می باشد. والدین پیش از ازدواج می بایستی اهداف و برنامه های خاصی برای زندگی خود داشته باشند تا دچار دوگانگی و تعارض نگردند.
یکی از مشاغل بسیار مهم و پر مسئولیت والدین، تربیت فرزندان است که از سایر مشاغل والدین پیچیده تر می باشد. به علت اینکه پس از تولد نوزاد، هر روز، هفته و هر سال رفتارها و نیازهای وی تغییر یافته و متناسب با رشد و افزایش تواناییهای جسمی و روانی وی خواسته هایش نیز تغییر می یابد بنابراین والدین می بایستی دانش و مهارت و اطلاعات کافی در زمینه هر یک از مراحل و نحوه برخورد صحیح با کودک داشته باشند تا بتواند عکس العمل مناسبی در برابر خواسته ها و رفتار آنها داشته باشند. در غیر این صورت چنانچه والدین اطلاعات کافی در این زمینه کسب نکنند، راهنمایی های لازم را به دست نیاورند و از متخصصین نیز در این مورد کمک نجویند نمی توانند پاسخگوی نیازها و خواسته های فرزند در دوره نوجوانی نیز باشند در نتیجه سبب بروز مسائل و مشکلات بسیاری در نوجوانان خواهند شد.
وظیفه والدین در دوره نوجوانی بسیار حساستر و پر مسئولیت تر است. نوجوانی دوره بحران بلوغ و هویت است، نوجوان به سطحی از آگاهی رسیده که همه صحبتها را با اطاعت کورکورانه نمی پذیرد، رفتارها و برخوردها ما با وی بایستی با دلیل قانع کننده صورت گیرد، علاقمند به استقلال است، حالت عاطفی متفاوت و گذرایی دارد و نیازهای تازه ای برای وی مطرح می شود. بنابراین والدین می بایستی اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشند تا بتوانند متناسب با رشد وی پیش رفته، برای سئوالات وی پاسخ مناسبی داشته باشند.
والدین می بایستی در برخورد با نوجوان به واکنشهای خود توجه بسیاری داشته باشند زیرا واکنشهای مثبت و منفی آنها بسیار مهم است. توصیه می شود که والدین در برابر رفتارهای نوجوانان به رفتارهای خوب و مثبت و مناسب آنها توجه کنند و واکنش مثبت نشان دهند و حداکثر تلاش خود را بکنند که از نوجوان کمتر ایراد بگیرند. به عبارت دیگر در اکثر مواقع برخورد مثبت و خوش بینانه داشته، گاهی اوقات نسبت به رفتارهای نوجوان شک کرده و نگران باشند و برخورد مناسب در این زمینه داشته باشند.
مهم این است که نگرش والدین، مثبت و صادقانه باشد یعنی رفتارهای صحیح نوجوان توجه کنند تا موجب ایجاد اعتماد به نفس، عزت نفس و خودباوری در وی شوند. زیرا نوجوان یکی از نیازهای بسیار مهم دوره نوجوانی این است که بتواند با اعتماد به نفس این دوره را طی کند.
والدین می بایستی اشتباهات فرزندان خود را بپذیرند زیرا اشتباهات بر تجارب وی می افزاید و نتیجه کار را می فهمند و نوعی یادگیری است و وی را در برابر خطاها سرزنش و ملامت نکنند. نوجوانان به دلیل نیاز به استقلال از یک سو و عدم تجربه لازم برای حل مسائل از سوی دیگر، بسیاری از رفتارها را از طریق آزمایش و خطا انجام یم دهند و از این طریق به راهکارهای لازم دست می یابند و طبیعتاً در این مسیر اشتباهاتی را مرتکب خواهند شد و نیاز دارند که در حین اشتباهات، با اعتماد به نفس لازم به حل مسائل بپردازند.
والدین می بایستی تشویقهای لازم را به نوجوان ارائه دهند، البته تشویق نباید بیش از جد و افراطی باشد بلکه بجا و متناسب با رفتار نوجوان بوده و شخصیت او را زیر سئوال نبرد، نوجوان نباید احساس کند که با او مثل یک کودک برخورد شده پس تشویق نیز باید متناسب با سن وی باشد. وی مواقعی که نیاز به تنبیه در برابر کارهای ناپسند و نامطلوب است به جای تنبیه باید از تقویت منفی و فرایند شرطی شدن استفاده کنیم، وقتی وی را از انجام کاری منع می کنیم باید او را به انجام کار دیگری تشویق نماییم، یعنی همیشه می بایستی فرایند اصلاح رفتار را انجام دهیم.
● مراحل روش اصلاح رفتار عبارتند از :
▪ ریشه یابی رفتار نامناسب نوجوان .
▪ استفاده از شناخت درمانی و تغییر نگرش و شناخت نوجوان.
▪ جایگزینی رفتارهای مناسب با رفتارهای نامناسب به منظور تغییر آنها.
▪ از بین بردن علل رفتارهای نامناسب.
▪ فراهم کردن زمینه بروز رفتار مطلوب و تشویق آن تا نوجوان اظهار وجود کند.
بنابراین بر اساس روش اصلاح رفتار، می بایستی به تدریج رفتارهای نامناسب را از بین برد و هیچگاه از تنبیه برای از بین بردن رفتارهای نامناسب استفاده نکرد. زیرا تنبیه عوارض نامطلوبی به همراه دارد که در دوره نوجوانی این عوارض بیشتر نیز می گردند.
● عوارض تنبیه عبارتند از :
فرد از تنبیه کننده احساس بیزاری می کند، رفتار را موقتی از بین می برد و خاموش نمی کند، تنبیه رفتار را جابجا می کند یعنی رفتار ناشایست دیگری به جای رفتار قبلی نشان داده می شود، در صورت تکرار شرایط آن، رفتار نیز از فرد بروز می کند، موجب کاهش خودباوری، اعتماد به نفس و از بین رفتن عزت نفس می شود، از بین رفتن خلاقیت، کاهش عملکردها را نیز به همراه دارد. البته تنبیه کلامی، تحقیر و سرزنش تأثیر بسیار نامطلوبی بر رشد فرد دارد.
البته در فرایند اصلاح رفتار، پدیده ای به نام سیری و اشباع وجود دارد که از آن تنها می توان در دوره کودکی استفاده کرد . یعنی کارهای نامطلوبی را که انجام می دهد از او بخواهیم که حداکثر تکرار را در آنها داشته باشد. این امر در دوره نوجوانی بسیار مخرب و خطرناک است ( سیری باعث عادت می شود ).
بنابراین از آنجا که والدین به عنوان مدیر و مربی خانه، وظیفه بسیار پیچیده و گسترده ای را بر عهده دارند . باید به تمامی زمینه های انسان فکر کنند و آگاهی داشته باشند تا بتوانند راهکارها و برخوردهای مناسبی را با فرزندان خود داشته باشند، رفتار و کلام سنجیده و مناسبی اعمال کنند و به عواقب عکس العملهای خود توجه بسیاری مبذول کنند. در واقع فرزندپروری شغل بسیار پیچیده ای است که نیازمند به اطلاعات بسیاری می باشد، والدین باید از مشاوره و راهنمایی افراد مطلع و متخصص برای حل مشکلات خود و تربیت فرزندان کمک جویند تا در فرایند تربیتی با مشکل و مانعی مواجه نگردند.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان