دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


من‌ کار ندارم‌ پس‌ وجود ندارم‌


من‌ کار ندارم‌ پس‌ وجود ندارم‌
امروزه‌ ایجاد شغل‌ و فراهم‌ آوردن‌ زمینه‌های‌ اشتغال‌ مساله‌ بزرگی‌ را برای‌ دولت‌ها در سراسر جهان‌ به‌ وجود آورده‌ است‌. بطوری‌ كه‌ بسیاری‌ از این‌ دولت‌ها قادر به‌ فراهم‌ آوردن‌ زمینه‌های‌ اشتغال‌ برای‌ مردم‌ خود نیستند. بر اساس‌ آمار سازمان‌ بین‌المللی‌ كار، ۱۹۲ میلیون‌ نفر در جهان‌ قادر به‌ یافتن‌ شغل‌ نیستند و طی‌ پنج‌ سال‌ گذشته‌ تنها یك‌ میلیارد نفر از كاركنان‌ در كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ به‌ بازار جهانی‌ كار پیوسته‌اند.
در ایران‌ بیكاری‌ نیز همانند سایر كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از مهمترین‌ معضلات‌ اجتماعی‌ به‌ شمار می‌رود و هر ساله‌ به‌ شمار بیكاران‌ كه‌ اكثر آنها را جوانان‌ تحصیلكرده‌ تشكیل‌ می‌دهند، افزوده‌ می‌شود. بر اساس‌ آمارهای‌ رسمی‌ در ایران‌، بیش‌ از سه‌ میلیون‌ نفر بیكار وجود دارد. با نگاهی‌ به‌ این‌ آمارها می‌توان‌ دریافت‌ در طول‌ پنج‌ سال‌ گذشته‌ حدود دو میلیون‌ و ۹۰۰ هزار شغل‌ ایجاد شده‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر سالی‌ ۵۸۰ هزار فرصت‌ شغلی‌ برای‌ بیكاران‌ مهیا شده‌ است‌. در حالی‌ كه‌ بر اساس‌ برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ سالانه‌ باید حدود ۷۰۰ هزار فرصت‌ شغلی‌ جدید برای‌ خیل‌ عظیم‌ بیكاران‌ ایجاد می‌شد.
● تحصیلكردگان‌ و عدم‌ اشتغال‌
دلایل‌ مختلفی‌ در افزایش‌ معضل‌ بیكاری‌ تاثیرگذار است‌. یكی‌ از این‌ دلایل‌ وجود جمعیت‌ جوان‌ در كشور است‌ كه‌ طی‌ دو دهه‌ اخیر به‌ دانشگاه‌ وارد شده‌ و پس‌ از فارغ‌التحصیلی‌ به‌ جمع‌ بیكاران‌ پیوسته‌اند. نكته‌ قابل‌ توجه‌ در این‌ میان‌ عدم‌ توجه‌ مسئولان‌ آموزشی‌ كشور به‌ نیازهای‌ تحصیلكردگان‌ پس‌ از اتمام‌ تحصیلاتشان‌ است‌. زیرا جمعیت‌ جوان‌ كشور به‌ دلیل‌ اهمیت‌ مدرك‌ دانشگاهی‌ طی‌ چند سال‌ اخیر، ترجیح‌ می‌دهند به‌ امید یافتن‌ شغل‌ مناسب‌ در آینده‌، به‌ دانشگاه‌ وارد شوند. متاسفانه‌ در شرایط‌ فعلی‌ جامعه‌ داشتن‌ تحصیلات‌ عالی‌ تكمیلی‌ به‌ معنای‌ فایق‌ آمدن‌ بر مشكلات‌ یافتن‌ شغل‌ دلخواه‌ یا حداقل‌ شغلی‌ متناسب‌ با تحصیلات‌ فرد نیست‌، زیرا امروزه‌ میان‌ آموخته‌های‌ علمی‌ و دانشگاهی‌ و نیازهای‌ بازار كار تفاوت‌ فاحشی‌ وجود دارد. بطوری‌ كه‌ اكثر تحصیلكردگان‌ پس‌ از اتمام‌ تحصیلات‌ به‌ كارهایی‌ مشغول‌ می‌شوند كه‌ دارای‌ كمترین‌ ارتباط‌ با رشته‌ تحصیلی‌ افراد است‌ و در صورتی‌ كه‌ به‌ كاری‌ مشغول‌ شوند كه‌ مرتبط‌ با تحصیلات‌ باشد مسلما آموخته‌های‌ علمی‌، كارایی‌ چندانی‌ برایشان‌ نخواهد داشت‌. زیرا دانش‌ آنان‌ در حد مسائل‌ تئوری‌ است‌ و اكثریت‌ آنها از پس‌ مسائل‌ تجربی‌ بر نمی‌آیند.
با توجه‌ به‌ شرایط‌ فوق‌، طبیعی‌ است‌ كه‌ جوانان‌ تحصیلكرده‌ و بیكار به‌ سوی‌ بزهكاری‌ و خلافكاری‌ گرایش‌ یابند.
دكتر مصطفی‌ اقلیما درباره‌ تاثیر دانشگاه‌ها در افزایش‌ آمار بیكاری‌ می‌گوید: در این‌ زمینه‌ نمی‌توان‌ از نقش‌ سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ریزی‌ كشور نیز غافل‌ بود. زیرا وظیفه‌ این‌ سازمان‌ است‌ كه‌ تعداد جذب‌ دانشجویان‌ را بر اساس‌ تعداد نیاز دستگاه‌های‌ دولتی‌ برنامه‌ریزی‌ و تعیین‌ كند. اما نقش‌ دانشگاه‌ها را نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌. زیرا متاسفانه‌ در هر گوشه‌ و كنار كشور دانشگاه‌های‌ خصوصی‌ مثل‌ لانه‌ زنبور تشكیل‌ شده‌اند. امروزه‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامی‌ بدون‌ توجه‌ به‌ نیاز كشور در تمام‌ شهرها و روستاها اقدام‌ به‌ تاسیس‌ دانشگاه‌ و رشته‌ غیركاربردی‌ كرده‌ است‌ و دانشجویان‌ را تحت‌ این‌ سیستم‌ آموزش‌ می‌دهند و بدون‌ هیچ‌ پشتوانه‌ علمی‌ قوی‌ از دانشگاه‌ فارغ‌التحصیل‌ می‌شوند.
اما مشكل‌ به‌ اینجا ختم‌ نمی‌شود بلكه‌ پس‌ از آن‌، دانشگاه‌ پیام‌ نور نیز تاسیس‌ شد و چالش‌ زمانی‌ عمیق‌تر شد كه‌ دانشگاه‌ علمی‌ كاربردی‌ هم‌ به‌ وجود آمد. البته‌ در اوایل‌ كار دیدگاه‌ صحیحی‌ برای‌ تاسیس‌ این‌ دانشگاه‌ وجود داشت‌. سازمان‌ اداره‌ امور استخدامی‌ كشور تصمیم‌ گرفت‌ دوره‌هایی‌ ضمن‌ خدمت‌ برای‌ كارمندان‌ دولتی‌ برگزار كند كه‌ پس‌ از مدتی‌ به‌ نام‌ دوره‌های‌ علمی‌ كاربردی‌ گسترش‌ یافت‌. اما این‌ دانشگاه‌ برخلاف‌ مصوبه‌ ایجاد دوره‌های‌ علمی‌ كاربردی‌ كه‌ نباید در زمینه‌ علوم‌ انسانی‌ فعالیت‌ كنند به‌ جذب‌ دانشجو در این‌ رشته‌ها پرداخت‌.
نوع‌ دیگر مصایب‌ آموزشی‌ به‌ جوانان‌ برگزاری‌ دوره‌های‌ پودمانی‌ به‌ منظور اعطای‌ مدرك‌ كاردانی‌ در مدت‌ زمان‌ چهار سال‌ بود. زیرا مدرك‌ این‌ دوره‌ها امكان‌ قانونی‌ استخدام‌ را برای‌ جوانان‌ فراهم‌ نمی‌كند. متاسفانه‌ سیستم‌ آموزشی‌ در كشور به‌ گونه‌یی‌ شده‌ كه‌ جوانان‌ را آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ ۴ سال‌ سرگرم‌ كرده‌ و بابت‌ این‌ سرگرمی‌ از آنان‌ مبالغ‌ كلان‌ می‌گیریم‌. اما در عوض‌ چیزی‌ به‌ آنان‌ نمی‌آموزیم‌.
وی‌ می‌افزاید: بزرگترین‌ مشكل‌ در زمینه‌ تحصیلات‌ تكمیلی‌، عدم‌ قدرت‌ آموزش‌ عالی‌ در كشور است‌ زیرا توان‌ مقابله‌ با دانشگاه‌های‌ خصوصی‌ را ندارد و تحت‌ این‌ شرایط‌ جوانان‌ كشور به‌ افرادی‌ بی‌انگیزه‌ و بی‌مسئولیت‌ تبدیل‌ شده‌ و دولت‌ را تنها مسئول‌ ایجاد شغل‌ برای‌ خود می‌بینند. با توجه‌ به‌ این‌ موارد امكان‌ روی‌ آوردن‌ جوانان‌ به‌ انواع‌ بزه‌ و فعالیت‌های‌ خلاف‌ قانون‌ بیشتر شده‌ و دولت‌ مجبور است‌ چند برابر هزینه‌ كند تا بتواند از میزان‌ جرایم‌ بكاهد.
رییس‌ انجمن‌ مددكاری‌ ایران‌ تصریح‌ می‌كند: «دانشگاه‌ باید بستری‌ برای‌ آموختن‌ رشته‌های‌ تجربی‌ نظیر لوله‌كشی‌، سیم‌كشی‌، مكانیكی‌، نقاشی‌ و ... باشد و دانشجویان‌ بتوانند پس‌ از اتمام‌ تحصیلات‌ سریعا وارد بازار كار شوند. نه‌ اینكه‌ در انتظار به‌ دست‌ آوردن‌ كار پیر شوند.»
وی‌ درباره‌ عدم‌ وجود امنیت‌ شغلی‌ در كشور می‌گوید: مثلا سه‌ دهه‌ پیش‌وقتی‌ فردی‌ فارغ‌التحصیل‌ می‌شد، می‌توانست‌ سریعا وارد بازار كار شده‌ و با حقوق‌ مكفی‌ ازدواج‌ كند و با وام‌ بانكی‌ خانه‌یی‌ بخرد. حتی‌ نیاز نبود كه‌ زنان‌ شاغل‌ باشند زیرا درآمد مردان‌ كفاف‌ مخارج‌ زندگی‌ را می‌داد. اما اكنون‌ شرایط‌ كاملا متفاوت‌ است‌. زیرا پس‌ از اتمام‌ تحصیلات‌ كاری‌ وجود ندارد. بر فرض‌ محال‌ اگر كاری‌ وجود داشته‌ هیچ‌ امنیتی‌ برای‌ فرد وجود ندارد كه‌ كار خود را از دست‌ ندهد. این‌ عدم‌ امنیت‌ ریشه‌ در اقدام‌ چند سال‌ قبل‌ سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ریزی‌ كشور دارد كه‌ سیستم‌ استخدام‌ پیمانی‌ را جایگزین‌ استخدام‌ رسمی‌ كارمندان‌ كرد. متاسفانه‌ این‌ اقدام‌ نه‌ تنها زمینه‌های‌ بروز خلاقیت‌ها و سازندگی‌ها را از بین‌ برد بلكه‌ سبب‌ از بین‌ رفتن‌ امنیت‌ خاطر، ترس‌ از اخراج‌ شدن‌ و آینده‌ در میان‌ كارمندان‌ شد. تحت‌ این‌ شرایط‌ طبیعی‌ است‌ وقتی‌ كارمندی‌ امنیت‌ خاطری‌ از آینده‌ شغلی‌ خود نداشته‌ باشد خلاقیت‌، ابتكار و نوآوری‌ در كارهایش‌ دیده‌ نشود.»
اقلیما در پاسخ‌ به‌ اینكه‌ اثرات‌ بیكاری‌ در زندگی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ چگونه‌ است‌، توضیح‌ می‌دهد: «وقتی‌ فردی‌ كار ندارد یعنی‌ وجود ندارد، بنابراین‌ شخصیت‌ اجتماعی‌ هم‌ ندارد. این‌ فرد نه‌ از سوی‌ خانواده‌ پذیرفته‌ می‌شود و نه‌ اینكه‌ اجتماع‌ او را قبول‌ می‌كند. بنابراین‌ بتدریج‌ اعتماد به‌ نفس‌، اطمینان‌ به‌ آینده‌ و اعتبار خود را از دست‌ داده‌ و به‌ افسردگی‌، بیماری‌های‌ روحی‌ و روانی‌ مبتلا می‌شود. یكی‌ از نمونه‌های‌ بارز این‌ افراد بعضی‌ از جانبازان‌ جنگ‌ تحمیلی‌ هستند كه‌ علی‌رغم‌ اراده‌ زیاد و قوی‌ به‌ دلیل‌ نقص جسمانی‌ و عدم‌ حمایت‌های‌ سازمان‌های‌ مربوطه‌ به‌ كنج‌ خانه‌ها و آسایشگاه‌ها سپرده‌ شده‌ و كم‌كم‌ دچار حالت‌های‌ افسردگی‌ و روانی‌ شدند. در حالی‌ كه‌ در سایر كشورها نظیر فرانسه‌ برای‌ این‌ افراد امكان‌ اشتغال‌ فراهم‌ شده‌ و امید به‌ زندگی‌ در میان‌ آنان‌ به‌ میزان‌ قابل‌ توجهی‌ افزایش‌ یافته‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر كار به‌ انسان‌ موجودیت‌ می‌دهد و باعث‌ ایجاد نشاط‌ و احساس‌ مفید بودن‌ و زنده‌ بودن‌ می‌شود.»
● مردم‌ چه‌ می‌گویند؟
حامد درباره‌ مشكلات‌ اشتغال‌ می‌گوید: اشتغال‌ یكی‌ از مهمترین‌ مشكلات‌ كنونی‌ در كشور است‌. زیرا امكان‌ ثبات‌ در كارها وجود ندارد و افراد بر سر كارهای‌ تخصصی‌ نیستند. بنابراین‌ مدارك‌ تخصصی‌ دانشگاهی‌ نقشی‌ در ایجاد اشتغال‌ ندارند.»
آرش‌ نیز در این‌ باره‌ توضیح‌ می‌دهد: در یكی‌ از ادارات‌ دولتی‌ مشغول‌ به‌ كارم‌ كه‌ پس‌ از مدت‌ قراردادم‌ نگران‌ استخدام‌ دوباره‌ هستم‌. بنابراین‌ همیشه‌ ترس‌ از آینده‌ حرفه‌ یی‌ و مشكلات‌ همراه‌ من‌ است‌.»
فریبا كه‌ از دو سال‌ پیش‌ تاكنون‌ به‌ دنبال‌ یافتن‌ شغل‌ است‌، می‌گوید: «دو سال‌ پیش‌ كارم‌ را در یك‌ شركت‌ خصوصی‌ از دست‌ دادم‌ و از آن‌ زمان‌ تا به‌ حال‌ نتوانسته‌ام‌ حتی‌ با مدرك‌ لیسانس‌ زبان‌ فرانسه‌ كاری‌ بیابم‌.»امیررضا گارسون‌ یكی‌ از رستوران‌ها می‌گوید: با وجود شرایط‌ سخت‌ كاری‌ و حقوق‌ نامناسب‌، حاضر نیستم‌ كار خود را از دست‌ بدهم‌. بنابراین‌ با این‌ شرایط‌ كنار می‌آیم‌.

فرمهر آریا
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید