پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تنظیم روابط عاطفی با کارکنان


تنظیم روابط عاطفی با کارکنان
تنظیم روابط عاطفی و احساسی با زیردستان موضوعی لایه دار و پیچیده و از دغدغــه های درونی مدیران است؛ چرا كه بهره وری مجموعه تحت مدیریت در فضایی انسانی اتفاق می افتد كه در آن احساس و عاطفه انسانها درگیر و دخیل در عملكرد خواهدبود.
هنگامی كه كششهای متقابل ذهنی - حسی بین حداقل دو موجود زنده به وجود می آید، با تشكیل محیط حسی مشترك، وضعیت جدیدی رخ می دهد كه احساس طرفین برای جذب یكدیگر وارد میدان می شود و در اصطلاح روابط عاطفی پدید می آید. این جمله تعریف نگارنده از روابط عاطفی است.
عواملی كه در تنظیم و برقراری روابط عاطفی موثرند عبارتند از: موقعیت زمان، مكان، جایگاه اجتماعی فرد و دلبستگیهای پیش رو. منظور ما از جایگاه اجتماعی فرد موقعیت شغلی و نفوذ اجتماعی وی است و منظور از دلبستگیهای پیش رو علایق و كششهایی است كه در برشهای اوج عاطفی یا وضعیتهایی كه عواطف و احساسات مثبتی را تولید می كند پدیدار می شود. دو عامل موقعیت زمان و مكان تحت تاثیر فرهنگهای رایج، تلقیها و بینشها، نوع نگاه به روابط عاطفی و نحوه به كارگیری آن را تعریف می كنند و بدین ترتیب، انسانها در زمانهای مختلف و موقعیتهای جغرافیایی متفاوت به لحاظ ماهیت روابط عاطفی و روش شكل گیــــــری و كاركرد آن از هم متمایز می شوند. همچنین دو عامل جایگاه اجتماعی و دلبستگیهای پیش رو با تاثیرپذیری از موقعیتهای زمان و مكان و به لحاظ وضعیتی كه برای فرد تعریف می كنند موجب می شوند افراد از لحاظ جهت گیری و چگونگی پاسخ به روابط عاطفی و سطوح برقراری روابط عاطفی از یكدیگر متمایز شوند. لذا این عوامل در تعامل با هم هستند كه به بررسی آن می پردازیم:
با مدنظرقراردادن دو عامل موقعیت زمان و مكان ( و بدون لحاظ كردن جایگاه اجتماعی و دلبستگیهای پیش رو) هر انسانی دارای خصوصیات رفتاری برخاسته از شخصیت پرورش یافته در خرده مكان (در ادامه به تعریف آن خواهیم پرداخت) است كه در دامنه مكان و زمــــان این خصوصیات تعدیل و صیقل یافته و از دل آن عواطف و واكنشهای عاطفی بروز می كند. حال هنگامی كه برای فردی جایگاه اجتماعی تعریف می شود او در موقعیت زمان و مكان واقع شده، رفتار خویش را در راستای رسیدن به اهداف جایگاه اجتماعی و به دنبال آن تحكیم موقعیت خویش تصحیح و تنظیم كرده و واكنشهای عاطفی را در این قالب بروز می دهد و با تغییر متغیرهای زمان و مكان رفتار (و واكنش عاطفی) فرد برای سازگـــــاری با موقعیت زمان و مكان تغییر می یابد.
اما اگر برای فردی در هنگام تغییر یافتن عوامل زمان و مكان جایگاه اجتماعی چندان مهم نباشد، وی رفتاری را از خود بروز خواهد داد كه هرچند به ناچار و ناخودآگاه، باید با موقعیتهای زمان و مكان جور دربیاید؛ لیكن محدودیتهای جایگاه اجتماعی آن را تحت تاثیر قرار نمی دهد و رفتار وی با شدت بیشتری درجهت تامین دلبستگیهای پیش رو خواهدبود.
ازطرف دیگر، آنچه هر چهار عامل موقعیت زمان، مكان، جایگاه اجتماعی و دلبستگیهای پیش رو را تحت الشعاع قرار می دهد محیط پیرامونی و منحصر به فرد هر انسان است كه نام آن را خرده مكان می گذاریم (و نباید با موقعیت مكان یكسان فرض شود). و تفاوت ذاتی آن با مكان به معنای عام در آن است كه هر مكانی در معنای عام و در مفهوم اقلیم گسترده بیشتر با رفتارها و ویژگیهای فرهنگی یك ملت یا قوم كه در خود دارد شناخته و متمایز می شود، ولی خرده مكان همانند یك خانواده در محیط پیرامونی هر انسان است (كه البته خانواده نسبی انسان نیز در‌ آن جا دارد). و در آن مناسبات بین افراد درحد بالایی قرار دارد و همین امر باعث پیدایش رفتارها و عواطف و واكنشهای عاطفی ویژه هر فرد و دلبستگیهای پیش رو و به تبع آن تلاش برای تنظیم روابط عاطفی با دیگــران می شود.
در بحث خاص تنظیم روابط عاطفی مدیران با زیردستان ظرف اتفاقات غالباً محدوده خرده مكان اداری است و تحت تاثیر سه عامل موقعیت زمان، مكان و جایگاه اجتماعی طرفین، روابط عاطفی تنظیم می گردد و دلبستگیهای پیش رو اغلب به هنگام تصحیح روابط عاطفی تاثیرگذار می شوند. (هرچند به دلیل محیط اداری حاكم دلبستگیهای پیش رو بین مدیر و زیردستان خیلی كُند و تدریجی شكل می گیرند). یك مدیر برای تنظیم روابط عاطفی با دیگران لازم است به عوامل متعددی من جملـــه عوامل زیر توجه داشته باشد:
تشخیص موقعیت جایگاه اجتماعی طرفین در محدوده خرده مكان اداری و موضع گیری احساسی متناسب با موقعیت؛شناخت ویژگیهای كلی افراد زیرمجموعه و روح عاطفی حاكم بر مجموعه؛
بازشناسیهای همیشگی در مواجهه با مسائل روزانه و بازخورد در طرز برخورد با افراد زیرمجموعه و درنتیجه بازشناسی موقعیت جایگاه اجتماعی طرفین و درنهایت برخورد آگاهانه و مطلوب با دلبستگیهای پیش رو؛ تعیین مرز پیش روی روابط عاطفی با افراد زیرمجموعه با توجه به ویژگیهای روانشناختی و جهت دهــی رسمـــــی به روابط عاطفی؛ به گونه ای كه مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ عبور از تخیلاتی كه برخی اوقات انسان را در خود محبوس كرده و او را از لمس دنیای واقع و احساسات و فضای عاطفی حاكم بر مجموعه عاجز می كند؛داشتن بینش انسانگرایانه و نوع دوستانه به مجموعهنگاه عاقلانه و واكنش توأم با دوراندیشی نسبت به دلبستگیهای پیش رو بین مدیر و زیردستان و زیردستان با یكدیگر و...
ولی جوكار افشار