دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


وای اگر قبول نشوم


وای اگر قبول نشوم
هنوز نتایج کنکور سال قبل اعلا م نشده، کلا س های کنکور سال بعد فعالیت خود را بدون وقفه آغاز می کنند. کنکوری های پارسال که در اضطراب نتیجه امتحان قلبشان مثل بچه آهو در سینه می لرزد تا می خواهند صحنه های عذاب آور درس خواندن برای کنکور را فراموش کنند در و دیوار با اشاره و ایما به آنها یادآوری می کنند که «هی، تو یادت نره به کنکور فکر کنی». از خانه که بیرون می روی بیل بوردهای بزرگ تبلیغاتی محکم توی سرت می کوبند که کنکور در گوشه و کنار این شهر به یاد توست پس تو هم از یادش غافل نباش. بعد از آن وارد پیاده رو می شوی اما به محض اینکه چند قدم برمی داری پسرک نوجوان کاغذی را به دستت می دهد تا نگاهش می کنی تبلیغات کنکور جلوی چشمانت رژه می روند. به ایستگاه اتوبوس می روی و منتظر می مانی تا اتوبوس از راه برسد و تو را از دیدن این همه نشانه کنکور خلا ص کند اما به محض اینکه اتوبوس وارد ایستگاه می شود با تعجب می بینی که روی بدنه زردرنگ اتوبوس تبلیغات کنکور بیداد می کند. به هر زحمتی که هست خودت را به خانه می رسانی و سعی می کنی با برنامه های تلویزیون خودت را سرگرم کنی و به فکر نتیجه کنکور نباشی اما به محض اینکه تلویزیون را روشن می کنی پیام های بازرگانی شروع می شود و صدای بم گوینده را می شنوی که می گوید «سومی ها! ثبت نام کنید».
خلا صه هر جا که بروی کنکور با مهربانی تو را تعقیب می کند. اما در این روزهای گرم تابستان در کلا س های کنکور چه خبر است؟
اگر همراه من به یکی از آموزشگاه های کنکور سری می زدید حتما شما هم مثل من در بدو ورود از دیدن پشت کنکوری هایی که در گرمای تابستان آموزشگاه را پر کرده اند متعجب می شوید.
اما من به تعجب خودم غلبه کردم و سعی کردم خود را با فضای کنکوری ها وفق بدم.
سارا که با شیطنت هایش نظم آموزشگاه را به هم ریخته بود می گفت: به نظر من کنکور مثل یک دیوار بلند است که با داشتن بلندترین طناب دنیا هم به سختی می توان از آن عبور کرد.
سهیلا اما آرام و خجالتی بود. او معتقد بود که کنکور مثل یک غول ترسناک است که نمی دانی آیا باید بمانی و با او بجنگی یا اینکه دست را بگذاری روی کولت و فرار کنی!
مریم قیافه درسخوانی داشت. او کمی عینکش را روی چشمش جابجا کرد و در حالی که یک کتاب تست بزرگ توی دستش داشت با اعتماد به نفس گفت، کنکور آنقدرها هم که می گویند وحشتناک نیست اگر آدم درست و حسابی درس بخواند و خیلی خوب تلا ش کند حتما قبول می شود.
او می گوید: کنکور نه هیولا ست و نه دیوار بلند و محکم بلکه یک کلبه قشنگ در آن سوی رودخانه هاست که اگر بخواهی به آن دست پیدا کنی می توانی کم کم پل بسازی و صبر داشته باشی و از جوش و خروش رودخانه هم نترسی. مریم در حال صحبت کردن است که یک دفعه مینا وسط حرفش می پرد و می گوید: کاش سختی های کنکور فقط تلا ش کردن و درس خواندنش بود!
با تعجب می پرسم مگر غیر از درس خواندن چه مشکلی برای پشت کنکوری ها وجود دارد.
سرش را پایین می اندازد و زیر چشمی نگاهی به من می کند و می گوید: هزینه های سرسام آور کلا س ها و کتاب های تست و جیب خالی بابا!
وقتی مینا حرف می زند حس می کنم از اعماق وجودش صحبت می کند او می گوید: راستش را بخواهید پدر من شغل پردرآمدی ندارد. ما سه تا بچه هستیم که دو تا از ما در حال حاضر دانشجوی آزاد هستند و با شروع هر ترم، هزینه های سرسام آور کلا س هایشان زخم بزرگی بر دل اعضای خانواده می نشاند.
او ادامه می دهد: خواهر و برادر من سخت کار می کنند تا بتوانند حداقل مقدار کمی از این بار را از دوش پدر بردارند اما باز هم هشتشان گرو نهشان است.
و حالا تمام اندوه من این است که نتوانم در دانشگاه سراسری قبول شوم و یک بار اضافه روی دوش خانواده شوم.
او در ادامه می گوید: بعضی از دوستان من که توان پرداخت هزینه کلا س های کنکور را نداشتند و از قبول شدن در دانشگاه سراسری هم ناامید بودند، قید دانشگاه رفتن را زدند و اهداف کوچک تری را پیش گرفتند.
هنوز حرف های مینا تمام نشده بود که بقیه بچه ها هم با او هم عقیده شدند. انگار هیچ کدام از آنها قبلا روی این را نداشتند که در مورد هزینه های سرسام آور کنکور صحبت کنند.
اما حرف های مینا آنها را هم وارد بحث کرد.
رویا معتقد بود که کنکور برای عده ای به یک تجارت بزرگ تبدیل شده و با دریافت رقم های نجومی کلاس های آموزشی برپا می کنند و با تبلیغات گول زننده، پشت کنکوری ها و خانواده های آنان را اغفال می کنند، در حالی که بعد از اتمام کلا س و تلف شدن وقت دانش آموز از همه مهم تر پول خانواده او نتیجه دلخواه به دست نمی آید.
بچه ها معتقد بودند که بهتر است به جای کنکور معیارهای دیگری برای ورود به دانشگاه تعیین شود که سطح تحصیلی دانش آموز در مدرسه از جمله این روش هاست در آن صورت هم استرس دانش آموزان برای ورود به دانشگاه کمتر خواهد شد و هم خانواده ها ناچار نخواهند بود برای پرداخت هزینه کلا س های کنکور دچار رنج و عذاب شوند.
نویسنده : ایمان حاجی حسنی
منبع : روزنامه مردم سالاری