سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سیاست؛ علم اولویت‌بندی


سیاست؛ علم اولویت‌بندی
روزنامه ترکیه‌ای اورتادوعو در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۸۶ به نقل از خبرنگار روزنامه صباح در اربیل عراق، گفت‌وگویی را با عثمان اوجالان (برادر عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان پ.ک.ک) درج کرده است. درس مهمی در این گفت‌وگو نهفته که بهتر است در ابتدا اصل گفت‌وگو را با هم بخوانیم.
▪ آیا شمال عراق، تهدیدی برای ترکیه است؟
کردها اگر چند سالی بتوانند در استقرار به سر برند، از نظر قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی، هم‌طراز دولت‌های همسایه خواهند گردید و از این منظر است که ترکیه، حکومت فدرال کرد را برای خود مهمترین خطر تلقی می‌کند و درصدد است آن را سرکوب و تضعیف نماید. البته امریکا اجازه چنین امری را نمی‌دهد و ترکیه در این خصوص موفق نخواهد شد.
▪ آیا حزب کارگران کردستان، خواهان کشاندن ترکیه به این منطقه است؟
بله، احتمال دارد، اما در اینجا نیروهایی به مراتب مؤثرتر از پ.ک.ک وجود دارند و از همه مهمتر، ایران است که ترکیه را به خطا سوق می‌دهد، عرب‌ها نیز ترکیه را به اشتباه می‌کشانند. البته نقش اسراییل را نیز نباید در این منطقه فراموش کرد. اینک در عراق اتحاد ایران ـ کرد جاری است. شیعیان عراق به‌منزله دست ایران هستند و به نوعی اتحاد شیعی ـ‌کرد را تداوم بخشیده‌اند. البته نیروهایی هستند که از این اتحاد، نگران وناخشنودند که در رأس آنها اسراییل قرار دارد.
▪ پژاک چیست؟
پژاک در سال ۲۰۰۳ میلادی تشکیل شد و طی سال جاری با ایران در حال درگیری و جنگ است. طی سه سال اخیر در منطقه کردستان ایران، رغبت محسوسی نسبت به حزب کارگران کردستان به‌وجود ‌آمده است. ۴۰درصد اعضای حزب کارگران کردستان را ترک‌تبار، ۲۰درصد آن را کردهای سوریه و ۳۰ درصد آن را نیز کردهای ایران تشکیل می‌دهند. البته در این اواخر تعداد اعضای کردهای ایرانی از ترک‌ها بیشتر شده، چنانچه می‌توان گفت، حزب کارگران کردستان از ترکی‌بودن رها شده و بیشتر به ایرانی گردیدن روی آورده است.
مسلماً چنین روندی در تاکتیک‌ها و راهبردهای حزب کارگران کردستان مؤثر خواهد بود. البته ایران مانند ترکیه از حمایت‌های کشورهای خارجی برخوردار نیست، ضمن آن‌که سازماندهی ارتش ایران به اندازه ارتش ترکیه منسجم نیست، از این‌رو حزب کارگران کردستان، نتایجی را که نتوانست در ترکیه به دست آورد در ایران کسب خواهد کرد.
پژاک شاخه ایرانی حزب کارگران کردستان است که از دیگر گروه‌های کرد ایرانی پیشی گرفته است. پژاک، ایالات‌متحده امریکا و اسراییل خواهان آن هستند که نیروهای ترکیه در شمال عراق به تنگنا کشانده شده و به نواحی مرزی ایران روانه شوند تا در آنجا جنگی بین ایران و حزب کارگران کردستان اتفاق افتد. به نظر من، اسراییل تحت نظارت و حمایت ایالات‌متحده امریکا به پژاک کمک می‌کند.
□□□
به نظر می‌رسد کانون وگرانیگاه این گفت‌وگو، مقوله ساده‌اندیشانه‌ای است که در نقاط ‌عطف‌ مبارزات کردها به چشم می‌خورد. آقای عثمان اوجالان در این گفت‌وگو بر این باور است، از آنجا که ترکیه نخست از حمایت خارجی برخوردار بود و دوم دارای ارتش منظمی است، بنابراین حزب کارگران کردستان، موفقیتی در ترکیه به دست نیاورده و نخواهد آورد. عثمان اوجالان می‌افزاید: از آنجا که ایران مانند ترکیه از حمایت کشورهای خارجی برخوردار نیست و ارتش ایران، انسجام ارتش ترکیه را ندارد، بنابراین حمله‌ها متوجه ایران می‌شود. ملاحظه می‌شود در این گفت‌وگو، روی حمایت اسراییل، امریکا و حتی ارتش ترکیه، در حمله به ایران حساب باز شده است.
این ساده‌اندیشی از یک تفکر صرفاً نظامی و بدون دوراندیشی سیاسی و مکتبی ناشی می‌شود که ساده‌اندیشی در گذشته هم رخ داده و عوارض منفی چنان زیادی به بار آورده که هرگاه کردها از تبعیض‌های واقعی صحبت کنند، این چنین تلقی می‌شود که خواهان تجزیه و جنگ داخلی هستند.
ـ نمونه اول: پس از جنگ جهانی دوم، فرار رضاخان، از هم پاشیدگی ارتش و اشغال ایران توسط روسیه، انگلیس و امریکا،‌حزب دموکرات کردستان تحت حمایت مستقیم روس‌ها و حمایت تلویحی انگلیس به‌وجود آمد. رهبری مبارزه کردها بدون مخالفتی با اشغال ایران فرصت را مناسب دانسته و با کمک اشغالگران و بدون توجه به هویت آزادیخواهی و استقلال‌طلبی مردم ایران، خواهان احراز هویت و... شد که عوارض آن را دیدیم که در اسناد منتشر و ویژه‌نامه شماره یک و دو کردستان چشم‌انداز ایران به تفصیل آمده است.
ـ نمونه دوم: همان‌طور که می‌دانیم در سال ۱۳۳۷ با الهام از نهضت ملی ایران و مبارزات ضدسلطنتی ـ ضداستعماری آن، مردم عراق به رهبری عبدالکریم قاسم، رژیم سلطنتی عراق را سرنگون کردند. قاسم تا سال ۱۳۴۲ موفق شد ۹۵ درصد نفت عراق را ملی کند و در این راستا قانون شماره ۸۰ را به تصویب رساند و اصلاحات زیادی ازجمله اصلاحات ارضی را در عراق شروع کرد، ولی رهبری مبارزان کرد با این تحلیل که اگر اصلاحات ارضی در مناطق کردنشین عراق عملی شود، قدرت نظامی ـ فئودالی کرد ضعیف خواهد شد، با عبدالکریم قاسم به مخالفت برخاست و درنهایت در یک اتحاد بین امریکا، انگلیس، ملامصطفی بارزانی و حزب بعث عراق، کودتای بی‌رحمانه‌ای علیه قاسم صورت گرفت و حکومت وی را سرنگون کرد و فجایع زیادی به بار آورد. این بار نیز رهبری مبارزان کرد، به دام یک راهبرد نظامی بدون برخورداری از تفکر سیاسی و مکتبی افتاد. اگر تعریف سیاست را «علم اولویت‌ها» بدانیم، در اولویت‌ها اشتباه کردند و کاری به «حق و باطل» و «درست و نادرست» نداشتند و صرفاً احراز هویت نژاد محور کرد را دنبال می‌کردند. آنها بر این باور بودند که اگر با نیروهای مترقی درگیر شوند، از حمایت امریکا و انگلیس برخوردار خواهند شد و در پرتو این حمایت می‌توانند هویت کردی خود را حفظ نمایند.
آیا نسل‌کشی کردهای عراق توسط حزب بعث عراق، نتیجه این نامعادله نبود؟
نمونه سوم درگیری ایران و عراق بر سر اروند رود بود که درنهایت به قرارداد ۱۹۷۵ (۱۳۵۴) انجامید. در این درگیری ایران و عراق، کردهای عراق به رهبری ملامصطفی بارزانی، فرصت را مناسب دیدند که با حکومت عراق درگیر شوند؛ با این استدلال که رژیم شاهنشاهی ایران با حامیان امریکایی ـ اسراییلی‌اش او را حمایت خواهند کرد. استدلال به ظاهر درست بود و این حمایت همه‌جانبه تا آنجا پیش رفت که حتی بی‌سیم‌چی‌های کردهای عراق از ارتش ایران بودند و تکنیک، تاکتیک و استراتژی آنها را شاه تعیین می‌کرد. وقتی در الجزایر قرارداد ۱۳۵۴ بین ایران و عراق امضا شد، شاه ایران پشت کردها را خالی کرد و پس از آن ملامصطفی، عراق را ترک و به شهر کرج منتقل شد. باید درباره فجایع و عوارض ناشی از آن، کتاب‌ها نوشت که فرصت مستقلی را می‌طلبد. این‌بار نیز ساده‌اندیشی مبتنی بر تفکر نظامی صرف و بدون دوراندیشی سیاسی، نتایج وخیمی به بار آورد و کردهای عراق و ایران ضرر زیادی دیدند.
ـ نمونه چهارم:‌ به‌دنبال انقلاب ۱۳۵۷ ایران و واژگونی نظام سلطنتی و انحلال ساواک، (این ارگان سرکوب) و فروپاشی نسبی ارتش، به‌جای این‌که کردهای ایران در کنار انقلاب قرار گیرند و با حزب بعث عراق که نه‌تنها از کردها نسل‌کشی کرده بود، بلکه مردم عراق بویژه شیعیان را مورد آزار قرار می‌داد، مبارزه کنند. این بار نیز به جای انتخاب یک معادله در بستر یک نامعادله صرفاً نظامی قرار گرفتند که عوارض آن بر کسی پوشیده نیست و در ویژه‌نامه اول و دوم کردستان به این مقطع اشاره شده است.
ـ نمونه پنجم: همان‌طور که می‌دانیم، پیروزی حزب عدالت و توسعه در ترکیه، یک زلزله سیاسی در راستای احیای دموکراسی و تضعیف ژنرال‌های کودتاچی تلقی شد. این حزب با امریکا، در جریان اشغال عراق همکاری نکرد. به‌طوری‌که ولفوویتز در جلسه‌ای به ژنرال‌های ترکیه گفته شما بایستی به مجلس فشار می‌آوردید و حتی آقای اردوغان به عنوان نخست‌وزیر از اسراییل با عنوان تروریسم دولتی یاد کرد. ولی حزب کارگران کردستان حمله‌های خود را متوجه حزب عدالت و توسعه کرد. شاید مضمون صحبت‌های جلال طالبانی، رئیس‌جمهور عراق خطاب به حزب کارگران کردستان را بتوان بهترین و منطقی‌ترین بیان دانست. وی خطاب به آنها گفت: «حزب عدالت و توسعه در ترکیه راه را برای گفتمان دموکراتیک باز کرده، دیگر کردها را «ترک کوهی» خطاب نمی‌کند و هویت کرد بودن را قبول کرده و اصلاحاتی را در این راستا انجام داده به‌طوری‌که تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از نمایندگان حزب کارگران کردستان در مناطق کردنشین به پارلمان ترکیه راه یافته‌اند. این حزب موفق شده در راه توسعه مناطق کردنشین گام‌های بسیاری بردارد. بنابراین توصیه من به شما این است که اسلحه را زمین گذاشته و به یک حزب سیاسی تبدیل شوید. اگر می‌خواهید به مبارزه مسلحانه ادامه دهید بهتر است خاک کردستان را ترک کرده و به کوه‌های ترکیه که بلندتر نیز هست بروید.»
عثمان اوجالان نیز امروز دیگر سیاست‌های رهبری جدید چپ‌گرای مراد قاراییلان و جمیل بایک را قبول ندارد. او عملیات ۲۱ اکتبر را که به کشته‌شدن ۱۲ سرباز ترکیه انجامید «دام گسترده توسط ژنرال‌ها» می‌داند و خود موافق راه‌حل صلح‌آمیز و مذاکره است. او معتقد است: «ارتش ترکیه می‌خواهد وضع بحرانی موجود را حفظ کند و با عمیق‌کردن شکاف خطرناک بین آنها و امریکا دولت منتخب عدالت و توسعه را بی‌اعتبار سازد.»(۱)
من چه در دوران دانشجویی (۴۲ـ۱۳۳۸)، زندان اول (۴۳ـ۱۳۴۲)، زندان دوم (۵۲ـ۱۳۵۰) و چه زندان سوم (۷ـ۱۳۵۳) و در فواصل بین این زندان‌ها با هموطنان کردمان مأنوس بوده‌ام و از ستم مضاعف آنها بی‌اطلاع نیستم. آنچه در این خلاصه آمد، برخاسته از دل است و امید دارم که بر دل نشیند. نمونه‌های عبدالکریم قاسم، حزب دموکرات کردستان و آنچه به دنبال قرارداد ۱۳۵۴ بر سر کردها آمد و... نمونه‌هایی است حاصل کار جمعی ستم‌دیدگانی که در شرایط دهشتناک رژیم شاه به‌سر می‌بردند و به سعادت مردم ایران بویژه کردها می‌اندیشیدند. شاید نیاز باشد که بیشتر بر سر اولویت‌ها و مبانی تئوریک هر عملی اندیشه‌ورزی شود تا مبادا یک حزب مدعی کارگران در کنار تروریسم دولتی اسراییل و محافظه‌کاران جدید، این سرمایه‌داران وحشی، ائتلافی تشکیل دهند.
لطف‌الله میثمی
پی‌نوشت:
۱ـ لوموند (ششم نوامبر۲۰۰۷).
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید